بیانیه فعالان اجتماعی در مورد مواضع اخیر سازمان نظام روانشناسی و مشاوره: با طرد و حذف و تبعیض علیه افراد +LGBTQ مقابله میکنیم
جمعی از فعالان حوزه کودکان و فعالان اجتماعی ضمن محکوم کردن بیانیه اخیر سازمان نظام روانشناسی و مشاوره در ارتباط با جامعه کوییر ایران، در بیانیهای که نسخه ای از آن در اختیار «زمانه» قرار گرفته نوشتند: «ناآگاهی و کماطلاعی عمومی جامعه در مورد یک موضوع، نه تنها توجیهی بر بیاهمیتی آن نیست، بلکه ضرورت آموزش درباره آن را افرایش میدهد.»
اخیراً بیانیهای از سوی سازمان نظام روانشناسی و مشاوره ایران درباره کارگاههای پیشگیری از خودکشی برای افراد جامعه +LGBTQ منتشر شده است که نه تنها ناقض اصول اخلاق حرفهای است، بلکه در تقابل با یافتههای علمی و واقعیتهای اجتماعی است. البته اتخاذ مواضع غیرحرفهای و غیراصولی از جانب این نهاد دور از انتظار نیست، زیرا این سازمان رویکردی ایدیولوژیک و سوگیرانه را در پشت ظاهری صنفی-حرفهای پنهان کرده است. سازمان نظام روانشناسی و مشاوره در خالی چنین بیانیه واپسگرایی را صادر میکند که با تصویب لایحه «فرهنگ حجاب و عفاف» شرایط تبعیضآمیزتر و سرکوب و پیگرد قضایی شدیدتری در حال تحمیل شدن به افراد جامعه +LGBTQ است.
ما به عنوان جمعی از فعالان حوزه کودکان و فعالان اجتماعی ضمن محکوم کردن بیانیه سازمان نظام روانشناسی و مشاوره، ضروری میدانیم بر نکات ذیل تاکید کنیم:
۱. صرف رویتپذیر نبودن یک پدیده، دلیلی بر کماهمیت بودن یا عدم وجود آن پدیده نیست.
بر اساس آمارهای جهانی دست کم ۱۱ درصد از جمعیت جوامع بشری افراد +LGBTQ هستند و ۱۰ درصد دیگر نیز به طور مشخص در مورد هویت و گرایش جنسی و جنسیتی خود تصمیم قاطعی ندارند. در طول تاریخ و به دلیل همجنسگراستیزی، ترنسستیزی و سایر اَشکال تبعیض و خشونت نظاممند مبتنی بر ضدیت با افراد این جامعه، در تمامی ارکان زندگی اجتماعی، از جمله در اشتغال، خدمات بهداشت و درمان، آموزش، مسکن و... شمار زیادی از افراد این جامعه مجبور به پنهان کردن هویت و گرایش خود بوده و هستند. به عبارت دیگر، دلیل اصلی رؤیتپذیری کمتری افراد +LGBTQ در جوامع بشری، پنهان کردن هویت و گرایش برای پرهیز از طرد، پیگرد قضایی، حبس، شکنجه، قتل و یا اقدامات موسوم به درمان تبدیلی (مشتمل بر درمان رفتارگرا و با استفاده از انزجاردرمانی) بوده است. در این میان، شرایط تحمیل شده به افراد +LGBTQ اقلیتها، پناهجویان و مهاجران افغانستانی و طبقه کارگر به واسطه تبعیضهای چند لایه پیچیدهتر و سختتر است.
۲. عدم پذیرش و تداوم خشونت و تبعیض همهجانبه و نظاممند در جوامع بشری علیه افراد +LGBTQ، بسیاری از آنها را به لحاظ روانی در وضعیت دشواری قرار میدهد.
بیش از سه دهه است که مطالعات روانشناسها و روانشناسهای اجتماعی نشان میدهد که به دلیل چنین فشارها و سرکوبهای سیاسی و اجتماعی، زیست در وحشت مداوم، پنهان کردن هویت جنسی و جنسیتی و در نهایت شرایط روحی و روانی ناشی از همه این موارد، نرخ خودکشی و تمایل به خودکشی در میان افراد +LGBTQ دوبرابر جمعیت دگرجنسگرا و سیسجندر است.
۳. مطالعاتی که بر اساس گروههای سنی و محدوده زمانی مواجه افراد با هویت و گرایش جنسی و جنسیتی انجام شده، نشان میدهد که ۶۰ درصد از موارد خودکشی در ۵ سال اول مواجه افراد +LGBTQ با گرایش و هویت خود انجام میشود.
به عبارتی نوجوان +LGBTQ بیش از سایر گروههای سنی در معرض خطر خودکشی هستند.
۴. طبق پیماننامه حقوق کودک که شامل هر فرد کمتر از ۱۸ سال میشود، حق زندگی، رشد سالم، عدم تبعیض و دسترسی به خدمات درمانی و سلامت و رفاه اجتماعی حق همه کودکان و نوجوانان، از جمله نوجوانان جامعه +LGBTQ است.
بر این اساس، آموزشهایی که به حق کودکان و نوجوانان در رابطه با سلامت و رشد روانی و جسمی آنها کمک میکند، در شمار حقوق کودک و نوجوان و منطبق با اهداف آموزش، مندرج در ماده ۲۹ پیماننامه حقوق کودک هستند. کودکان و نوجوانان بابت موقعیت اجتماعی و قدرت کمتری که در دفاع از حقوق خود دارند باید مورد محافظت بیشتری قرار بگیرند، به ویژه کودکان و نوجوانان +LGBTQ که هموار در بستر اجتماعی آسیبزا و تبعیضآمیزتری زندگی کرده و بیشتر در معرض خشونت و حذف بوده و هستند. با این حال بیانیه سازمان نظام روانشناسی و مشاوره نشان میدهد که این سازمان، علاوه بر انحطاط علمی و حرفهای و جاماندگی تاریخی، با حداقل استانداردهای حقوق کودک نیز آشنا نیست.
۵. با وجود آن که چنین مطالعاتی در مورد ایران محدود است، کمترین حساسیت حرفهای، علمی، اخلاقی، انسانی و مدنی حکم میکند تا به جای انکار وجود افراد +LGBTQ در ایران و نادیده گرفتن شرایط روانی آنها، هرچه سریعتر فرصتهایی برای اقدامات پیشگیرانه مبتنی بر پذیرش و احترام به هویت و گرایش جنسی و جنسیتی در سطوح فردی، اجتماع محلی و جامعهای صورت گیرد.
در کنار ضرورت اقدامات اجتماعی و فراگیر برای بهبود وضعیت اجتماعی، آموزشی، حقوقی و … افراد +LGBTQ، کارگاههای آموزشی پیشگیری از خودکشی و مبتنی بر پذیرش و احترام به هویت جنسی و جنسیتی، کمترین اقدامی است که میتوان برای پیشگیری از ازدسترفتن زندگی افراد +LGBTQ انجام داد. با اینحال، سازمان نظام روانشناسی و مشاوره، به جای کمک به انجام همین اقدامات حداقلی، حتی تحمل برگزاری چنین کارگاههایی را ندارد و به کارنامه تاریک خود، از جمله «ناهنجاری اجتماعی» خواندن حق و مطالبه زنان در استفاده از پوشش اختیاری و محکوم کردن جنبش زن، زندگی، آزادی، اکنون دشمنی همهجانبه با زندگی را نیز افزوده است.
۶. عدم وجود آمار و اطلاعات دقیق، که سازمان روانشناسی و مشاوره به آن اشاره کرده است، دلیلی بر کماهمیتی موضوع نیست.
نبود چنین آماری ما را رهنمون به پرسش از عملکرد سران این مجموعه و سایر نهادها و انجمنهای ملی و استانی مرتبط با روانشناسی و مشاوره میکند. اعضای هیئت مدیره این سازمان و نهادهای مشابه، امروز باید در معرض این پرسش قرار بگیرند که چگونه اغلب آنها با آن که دارای سمتهایی نظیر عضویت در هیئتهای علمی رشتههای زیر مجموعه روانشناسی هستند و در سوابق خود عناوین متعددی از راهنمایی و مشاوره پایاننامه در سطوح ارشد و دکتری و انجام تحقیقات ملی و استانی و محلی را فهرست میکنند، دسترسی به منابع مادی برای انجام تحقیقات دارند، در سیاستگذاریها نقشآفرین هستند و به منابع قدرت نزدیکاند، اما برای جبران خلاء آماری در زمینه مشکلات سلامت روان که به جامعه +LGBTQ تحمیل میشود، تحقیقی را راهنمایی نکرده یا انجام ندادهاند؟!
۷. بر خلاف باورهای کلیشهای که افراد +LGBTQ را بیمار و دارای اختلال معرفی میکند، هرگونه بیمارانگاری بر اساس گرایش و هویت جنسی و جنسیتی از ویراست ۱۱ طبقه بندی بین المللی آماری بیماریهای سازمان جهانی بهداشت حذف شده است. حتی پیش از اصلاح این راهنما نیز، بسیاری از روانشناسها و روانپزشکها تاکید میکردند که نمیتوان به دلیل اقلیت بودن گرایشها و هویتهای جنسی و جنسیتی، جامعه +LGBTQ را بیمارانگاری کرد. حتی کتاب راهنمای تشخیصی-آماری اختلالات روانی انجمن روانپزشکی آمریکا که همچنان دارای اشکال در صورتبندی مناسب و مبتنی بر پذیرش در مورد دیسفوریا است، عنوان اختلال هویت جنسیتی را از ویراست ۵ خود حذف کرده است.
۸. عدم آشنایی جامعه با مشکلاتی که افراد +LGBTQ تجربه میکنند، اتفاقاً یکی از دلایلی است که آموزشهای مبتنی بر پذیرش را ضروری میکند تا بتوان رفتارها و نگرشهای اکثریت جامعه را اصلاح کرد.
ناآگاهی و کماطلاعی عمومی جامعه در مورد یک موضوع، نه تنها توجیهی بر بیاهمیتی آن نیست، بلکه ضرورت آموزش درباره آن را افرایش میدهد.
ما به عنوان جمعی از فعالان اجتماعی، نه تنها نهادهای شبهحکومتی نظیر سازمان نظام روانشناسی و مشاوره و رویکرد و گفتمان منسوخشان را به رسمیت نمی شناسیم، بلکه بنا به اصول اخلاق حرفهای و مسئولیت اجتماعی خود و از طریق گفتمانسازی بدیل و آموزشهای فراگیر با بیمارانگاری، طرد و حذف و تبعیض علیه افراد +LGBTQ مقابله میکنیم.
در شرایطی که یک گروه آسیبپذیر به صورتی سیستماتیک در حال سرکوب شدن است، ما وظیفه داریم تا بنا به موقعیتها و نقشهای خود برای حمایت از افراد +LGBTQ قدمی برداریم. از همه نهادهای مستقل اجتماعی و مدنی و علمی، خصوصاً نهادهای فعال در زمینههای حقوق کودکان و نوجوانان، زنان و جنسیت و حوزههای سلامت و رفاه اجتماعی نیز میخواهیم به این مسئولیت و وظیفه عمل کنند.
برخی از امضاکنندگان:
آزاده بلاش، امید اقدمی، امین کامرانی، آزاده ثبوت، امین لطیفی، بنفشه جمالی، بهاره منشیرودسری، بهناز توکلی، پدرام پذیره، پروین اردلان، پریسا کاکایی، پویان مقدسی، تهمینه مفیدی، تیبا بنیاد، حامد فرمند، حمیدرضا غمگسار، حمیدرضا واشقانی فراهانی، زارا امجدیان، زینب پیغمبرزاده، سمیه رستمپور، سهراب رضوانی، سیاوش طلاییزاده، شادی حامدی، شادیار عمرانی، غنچه قوامی، فائزه دائمی، فرشید ساداتشریفی، کامیار شریفی، کاوه کرمانشاهی، کسرا تبریزی، کوشا اثیمی، کوشا اقبال، لاوین امانی، لعیا هوشیاری، محبوبه حسینزاده، مریم پالیزبان، ملیکا امین توکلی، مهسا غلامعلیزاده، مولود سلیمانی، المیرا بهمنی، مینا، مینا جندقی، ندا ناجی، نگار رشیدی، نگین حسینی، نیلوفر فولادی، نیلوفر هومن، نیما دهقانی، هادی شریعتی، الهام صالحی، همایون حاجیخانی، الهه سروشنیا، یاسمین انصاری، Gökhan، ...
نظرها
زمانی
LGBTQ+کیامیشن بگذارتوانترنت سرچ کنم ببینم چیه مسئله.