پدر آبخوانداری نوین ایران رفت
امیر ارسلان آموزگار ـ آهنگ کوثر پیش از بسیاری از نامآوران طرفدار توسعه پایدار، به دنبال ایجاد عدالت محیط زیستی در جای جای ایران بود. اما با آمدن هاشمی رفسنجانی و شکلگیری دولت سازندگی، هشدارهای او فراموش شد. او همچنین منتقد سیاستهای جمعیتی رهبری و خودکفایی بدون توجه به منابع آب بود و نابودی خاک سرزمین را بر نمیتابید.
در نخستین روز ماه آبان دکتر سید آهنگ کوثر، استاد پژوهش سازمان تحقیقات، آموزش و ترویج کشاورزی فارس پس از سالها تحمل درد و بیماری سرطان درگذشت. برای بسیاری، تغذیه مصنوعی آبخوان و مدیریت سیلاب بر پهنههای آبرفتی با نام او مترادف است.
آهنگ کوثر زاده شیراز در خرداد ۱۳۱۵ بود و از خانوادهای صوفی میآمد. پدربزرگش، سید یعقوب از صوفیان نامدار جنوب ایران، «صاحب اجاق» بود، یعنی مرشد بود و مریدان زیادی داشت. فرزند یعقوب، سید امینالله، شاگرد اول دانشکده افسری، بعدها فرمانده ژاندارمری کرمان و سیستان و خوزستان شد و به خاطر مبارزه با فساد و در عین حال آرام کردن بحرانها بدون درگیری، شهرت یافت. تیمسار امینالله الگوی جوانان خانواده بود و همه، بهجز آهنگ وارد خدمت نظام شدند.
به خواست سید یعقوب، امینالله اسمی مذهبی و دینی بر پسرش نگذاشت، چه یعقوب گفت که روزی خواهد رسید که دینداران بدترین کارها را بر سر این سرزمین خواهند آورد و از اینرو، نامی نامتعارف برای نوهاش برگزید. اسم «آهنگ» ربطی به موسیقی نداشت و معنیاش «تلاش و کوشش» بود. جالب آنکه آهنگ کوثر، تبدیل به یکی از پرتلاشترین مردان ایرانزمین شد.
آهنگ کوثر بعد از گذراندن دوره دانشسرای مقدماتی، چند سالی معلم بود و مدتی هم کارمند بانک، تا هزینه ورود به دانشگاه در آمریکا را تامین کند. در سال ۱۳۴۰، یعنی در ۲۵ سالگی دانشجوی رشته کشاورزی دانشگاه ایالتی یوتا شد اما تلاش کرد تا به دانشگاه ایالتی اورگن در کوروالیس برود و زیر نظر یکی از بزرگتری خاکشناسان وقت، یعنی لری بورزما درس بخواند. او از سال ۴۱ دانشجوی ویژه بورزما شد و تا زمان حیات این استاد، این دو با هم در تماس بودند.
پس از پایان دوره کارشناسی ارشد به ایران بازگشت و تحقیقات دکترایش را از همان موقع شروع کرد؛ یعنی در سال ۱۳۴۷ زمانی که به موسسه تحقیقات جنگلها و مراتع پیوست و اولین کارش هم ایجاد جنگلی مصنوعی در محدوده گردنه قوچک در شمال شرق تهران بود تا مانع فرسایش بخش زیادی از تپههای مجاور سد لتیان شود. او همان سال ازدواج کرد و شش سال بعد با همسر و فرزندش نیک آهنگ، به اورگن رفت تا پژوهشش را کامل کند و تا ۱۳۵۵ که موفق به دفاع از رساله دکترایش شد در آمریکا ماند.
با وجود دریافت پیشنهاد کار از سازمان خوار و بار جهانی در رم، ترجیح داد پژوهش در ایران را دنبال کند و بعد از انقلاب وقتی وزیر کشاورزی دنبال نصب او به عنوان معاونش بود، برای فرار از میز و مقام به استان فارس رفت و کار سترگ تحقیقاتیاش در زمینه مهار سیلاب برای کاهش تخریب سیل و تغذیه آبخوان را شروع کرد؛ کاری که بعدها آبخوانداری نام گرفت.
کوثر زندگی راحت و کارمندی و تدریس گاهبهگاه در تهران را رها کرد و مدتی هم با خانوادهاش در روستاهای منطقه جونگان ممسنی زیست. بعدها با یافتن منطقهای خشک و بیابانی در شرق فسا، کار تحقیقی مدیریت و پخش سیلاب را به آن نقطه کشاند و با چند کارشناس و راننده بولدوزر عاشق ایران و چند بولدوزر قدیمی، ساکن گربایگان فسا شدند. او حتی برای آشنا کردن فرزندش با وضعیت مردم و در عین حال یاد دادن راهکارهایی برای کمک به روستائیان محرومی که بسیاری چارهای جز مهاجرت نداشتند، فرزندش نیک آهنگ را برای کارآموزی به گربایگان فرستاد. نیک آهنگ نیز که بعدها درس زمینشناسی خواند، الفبای حفاظت از خاک و تغذیه مصنوعی را نزد پدر و همکاران او آموخت.
ارتباط کوثر با استادان و جامعه بینالمللی علمی باعث شد که در تابستان سال ۱۳۶۷، برایش گزارشی تحلیلی را از مرکز تحقیقات استراتژیک و بینالمللی در واشینگتن که آینده خاورمیانه را از منظر اقلیمی پیشنمایی میکرد بفرستند و این گزارش، او را شدیدا به فکر انداخت. چند ماه بعد، یعنی در آبان ماه ۶۷ در جلسهای با هیات دولت میرحسین موسوی، به وزرا هشدار داد که با افزایش دمای ایران و تغییر نظام بارش، بایستی بهدنبال راههایی رفت که پایداری سرزمین را تضمین کند و با سازگار شدن با شرایط جدید، آبیاری کشاورزی، نوع محصول، و سیاستهای کلی تأمین غذا تغییر یابد.
او تأکید کرده بود که اصرار بیجا بر روی سدسازی و روشهای سازهای مدیریت آب در مناطقی که مناسب نیستند، به ضرر محیط زیست و مردم تمام خواهد شد و اگر دولت کمک کند بسیاری از نواحی به ظاهر بیاستفاده در دشتهای آبرفتی و مخروطهای افکنه در اختیار گروه پخش سیلاب قرار بگیرد، بتوان آب لازم برای زمان حال و آینده ایرانزمین به نحوی ذخیره کرد که گرمای هوا باعث تبخیرش نشود و در عین حال، فضای سبزی پایدار و بینیاز به آبیاری ایجاد شود: یعنی مرتع و جنگل پایدار.
آهنگ کوثر پیش از بسیاری از نامآوران طرفدار توسعه پایدار، به دنبال ایجاد عدالت محیط زیستی در جای جای ایران بود، اما با آمدن هاشمی رفسنجانی و شکلگیری دولت سازندگی، هشدارهای او فراموش شد و همان وزرای حاضر در جلسه آبان ۶۷ حامی سدسازیهای افراطی و انتقال آب بینحوضهای و خودکفایی کشاورزی به قیمت مصرف بیش از حد آب شدند.
دولت به جای کمک به او برای مهار سیلاب، انتقادهای آهنگ کوثر را مهار کرد. او بارها از سوی دستگاه امنیتی «سین ـ جیم» شد. با اینحال با انتقال موسسه تحقیقات جنگلها و مراتع از وزارت کشاورزی به وزارت جهاد سازندگی، بخش سیلاب بختی تازه یافت و تقی امانپور، معاون آموزش و تحقیقات این وزارتخانه بعد از آگاهی از راه و چاه تغذیه آبخوان، پشتیبان این روش بهظاهر ساده شد. طولی نکشید که بهخاطر اهمیت دوباره این روش در سطح بینالمللی و توجه دانشگاه سازمان ملل به آن، میزبانی هشتمین همایش جهانی سیستمهای سطوح آبگیر باران به ایران رسید. همان سالها بود که نام کل پروژه را به اختصار «آبخوانداری» گذاشتند که مدیریت روی خاک و زیر خاک در حوضه آبخیز و محدوده آبخوان را در بر میگرفت.
با وجود اقبال جدید دولت به آبخوانداری و جوایز متعدد ملی و بینالمللی به آهنگ کوثر، قدرت فائق در مدیریت آب مانع بزرگی بر گسترش طرح بود و حتی تصویب اجرای گسترده آبخوانداری در سطح کشور در برنامه پنجساله ششم توسعه، با مانع سدسازان مواجه شد. انتقاد رسانهای کوثر از ساخت سد تنگ سرخ در نزدیکی شیراز بر روی سازند زمینشناسی رازک، که معادل سازند گچساران در خوزستان است، باعث شد که عوامل نزدیک به سپاه برایش پروندهسازی کنند. حساسیت دستگاه قضایی روی کوثر فقط به خاطر این مسأله نبود؛ چه او، پدر نیک آهنگ کوثر، کارتونیست و روزنامهنگاری تبعیدیای بود که در سال ۱۳۷۸ آیتالله مصباح یزدی را تبدیل به «استاد تمساح» کرد. نیک آهنگ که تربیتشده او بود، بارها در رسانهها از سیاستهای آبی وزارت نیرو و سدسازیهای اشتباه انتقاد کرده بود.
هشدارهای کوثر به مقامهای دولت تا حد رهبری جمهوری اسلامی هم رسید که شاید در تشدید فشارها به او موثر بوده باشد. او منتقد سیاستهای جمعیتی رهبری و خودکفایی بدون توجه به منابع آب بود و نابودی خاک سرزمین را بر نمیتابید. تشدید فشارهای امنیتی همزمان بود با ابتلای پدر آبخوانداری به سرطان و او، غمگین از قدرناشناسی ساختار از زحماتش تصمیم گرفت تن به معالجه ندهد تا سرطان هر چه زودتر جانش را بستاند. اگر به خاطر اصرار یکی از طبیبان خانواده نبود، او هیچگاه تن به شیمیدرمانی نمیداد و چه بسا سالها پیش در میگذشت. با این حال، او در سالهای آخر حتی با وجود بیماری، رابطهاش را با مجامع علمی قطع نکرد و گروهی از شاگردان سابق در کنارش به کار پژوهش ادامه میدادند. در هفتههای آخر، در خانه و بیمارستان با گروهی از استادان و کارشناسان سازمان ملل در ارتباط بود تا بتواند اطلاعات بیشتری از آبخوانداری را در اختیارشان بگذارد، با این امید که این راهکار طبیعتمحور به داد محیط زیست و مردمان کشورهایی برسد که بیابانزایی امانشان را بریده است.
کاوه مدنی، رئیس موسسه آب، محیط زیست و بهداشت دانشگاه سازمان ملل ساعاتی بعد از اعلام خبر درگذشت آهنگ کوثر، در شبکه اجتماعی ایکس/توییتر نوشت:
برای من ایرانی، دیدن نام او و مستندات موفقیتهای او در میان اسناد اداری و تحقیقاتی مجموعهای که امروز مسئولیت هدایت آن را دارم مایه غرور بود اما این حقیقت که خدمات ارزنده او به ایران و محیط زیست برای اکثر ایرانیان ناشناخته است، همچنان تلخ و حسرت برانگیز است… آخرین مکاتبه من با او مربوط به ۱۸ روز پیش است. از او خواستیم مستنداتی اقتصادی ارائه کند تا بتوانیم به داستان موفقیتهای او در ایران در گزارشی که برای شانزدهمین نشست کنوانسیون مبارزه با بیابانزایی (COP 16) در دسامبر سال جاری مینویسیم، ارجاع بدهیم تا دولتهای بیشتری را به استفاده از راهکارهای طبیعتمحور برای آمادگی در برابر خشکسالی تشویق کنیم. در پاسخش، نوشت که در بستر بیماریست و از ما خواست که با همکاران و شاگردان سابق که به آنها احترام زیادی میگذاشت، تماس بگیریم. شروع پاسخش با «Greetings from Shiraz» بود و پایانش با «I do hope you succeed in this great humanitarian endeavor».
نظرها
نظری وجود ندارد.