مریم اکبری منفرد، روایتهایی از شرایط غیر انسانی زندان زنان قرچک
مریم اکبری منفرد، یکی از قدیمیترین زندانیان سیاسی زن در ایران بهتازگی از زندان سمنان به زندان زنان قرچک منتقل شده. مشخص نیست چرا برخلاف اصل تفکیک جرائم، اخیراً زندانیان سیاسی در تهران از جمله زهرا رضایی و مریم اکبریمنفرد به زندان قرچک، که محل نگهداری زندانیان با جرائم عادی است، منتقل میشوند. سیستم امنیتی جمهوری اسلامی ایران دقیقاً از جان آنها چه میخواهد؟
زندان زنان قرچک حتی شبیه زندان نیست.سولهای است که بیشتر به یک ویرانه میماند.
ژیلا بنییعقوب
هیچیک از ما وقتی با مریم اکبری منفرد در زندان اوین محبوس بودیم، فکر نمیکردیم او پانزده سال در زندان بماند. اما او ماند و بعد از پانزده سال نیز آزاد نشد؛ تنها زندانش را تغییر دادند. اکنون او دریکی از بدترین بندهای زندان زنان قرچک(ورامین) به سر میبرد، بندی که از همه زندانهایی که در این پانزده سال تجربه کرده، بدتر است.به زندان قرچک ندامتگاه شهرری و یا ندامتگاه زنان استان تهران نیز گفته میشود.
حتی کسانی که با اتهاماتی مشابه و سنگینتر از مریم در زندان بودند، آزاد شدند، اما مریم نه! چرا؟ چون او از داخل زندان به دادخواهی درباره اعدام خواهر و برادرش برخاسته بود. بازجوهای مریم بعد از شکایت و دادخواهیاش به او گفتند که ما نمیگذاریم آزاد شوی، نمیگذاریم مرخصی بروی و ظاهراً سر این حرفشان هم ماندهاند.
مریم اکبری منفرد در سال ۱۳۹۵، پس از انتشار فایل صوتی آیتالله منتظری (قائممقام وقت رهبری) در مورد اعدام جمعی زندانیان در سال ۶۷، شکایتی در دادسرای تهران برای دادخواهی ثبت کرد. این شکایت، پس از عدم رسیدگی در ایران، در مجامع بینالمللی، ازجمله کمیته ناپدیدشدگان قهری سازمان ملل، مطرح و ثبت شد.
قدیمیترین زندانی سیاسی زن
مریم اکبری منفرد، یکی از قدیمیترین زندانیان سیاسی زن در ایران که بهتازگی از زندان سمنان به زندان زنان قرچک منتقل شده، میگوید: «این سوله حتی شبیه زندان نیست؛ شبیه ویرانهای است که انگار دو طرفش تعدادی زن کارتنخواب خوابیدهاند، بدون کمترین امکانات رفاهی و بهداشتی.» مریم تا قبل از این سمنان را یک زندان جهنمی توصیف میکرد اما حالا زندان قرچک را جهنمیتر از زندان سمنان میداند.
بند شش زندان زنان قرچک، که اکنون مریم در آنجا نگهداری میشود، یکصد و بیست زندانی دارد، اما فقط یک حمام و یک دستشویی دارد. یک دستشویی برای ۱۲۰ نفر! این یعنی زندانیان برای دستشویی رفتن مدام باید در صف باشند و وضع حمام هم بهتر از این نیست. بنابراین، اصلاً عجیب نیست که یکی از چالشها و حتی دلایل دعواهای زندانیان بر سر همین موضوع باشد. زندانیان این بند بیش از دو ماه است که از حق هواخوری محروم هستند.
در همین بند، بیست زندانی محکوم به اعدام (قصاص) نگهداری میشوند؛ زنانی که به دلیل حکم اعدام نیازمند مراقبتهای بهداشتی و روحی-روانی بیشتری هستند اما در شرایطی بغرنج و نامناسب نگهداری میشوند.
همچنین گفته میشود زنانی در این زندان هستند که به دلیل گمشدن پروندههایشان، باوجود اتمام دوران محکومیت خود همچنان در زندان ماندهاند و کسی پیگیر کارشان نیست. یکی از این زنان اکنون در بند شش زندان قرچک با مریم اکبری منفرد محبوس است. زنی که بعد از گذراندن زندان دهسالهاش باید آزاد میشد اما از روز قانونی آزادی او تاکنون چهار سال گذشته است و به خاطر گمشدن پروندهاش همچنان در زندان روزگار میگذراند.مریم اکبری منفرد نگران است، بیشتر از اینکه نگران خودش باشد نگران این همه زندانی زن زیر اعدام است، نگران زنی است که چهارسال بیدلیل در زندان مانده است و کسی را ندارد که کارش را پیگیری کند.
سازمان زندانها گاهی برخی از مقامات را برای بازدید به زندان قرچک میبرد. شاید کسی به آنها نگفته باشد که جایی که میبینند، تنها یکبند از زندان است که تعدادی گلدان و ظاهری آراسته و تمیز دارد، نه همه بندهای زندان. همانجایی که وبسایت خبر آنلاین زمانی با انتشار عکسهایی دربارهاش نوشت: «شبه هتل قرچک!» خبرنگار محترم، شما فقط اجازه داشتید از یک بند این زندان، آنهم در ابتدای ساختمان زندان، دیدن کنید.
بیشتر زندانیان زندان زنان قرچک در شرایط نامناسب و بندهای شلوغ نگهداری میشوند. تعدادی از آنها کفخواب هستند (تخت ندارند) و از دسترسی به امکانت اولیه بهداشتی محروماند. مشخص نیست چرا برخلاف اصل تفکیک جرائم، اخیراً زندانیان سیاسی در تهران از جمله زهرا رضایی و مریم اکبری منفرد به زندان قرچک، که محل نگهداری زندانیان با جرائم عادی است، منتقل میشوند، نه به زندان اوین.
زندان قرچک، آخر دنیا
نگار حائری، زندانی سیاسی سابق که مدتی در زندان زنان قرچک محبوس بوده، میگوید: «دفعه اول که دستگیر شدم، بازجوی من در ۲۰۹ گفت اینجا آخر دنیاست. من واقعاً فکر میکردم آنجا آخر دنیاست. اما بعدها که به قرچک منتقل شدم و ۱۶ روز آنجا بودم، عمق درد را حس نکردم. وقتی ده ماه آنجا بودم، دیدم که آنجا آخر دنیاست، نه ۲۰۹. جایی که آدمها با دنیای بیرون کاملاً قطع رابطه کردهاند. انگار هیچ دنیای دیگری جز زندان وجود ندارد.»
چای با طعم شوری
در این زندان حتی استانداردهای رفاهی و بهداشتی بسیاری از زندانهای کشور، که خود وضعیت ایده آلی ندارند، رعایت نمیشود. و آب آشامیدنی سالم برای زندانیان فراهم نیست. آب زندان شور است و حتی چاییای که برای صبحانه به زندانیان میدهند، طعم شوری دارد. زندانیان باید با هزینه شخصی خود از فروشگاه زندان آب معدنی تهیه کنند، وگرنه ناچار به استفاده از همین آب شور و ناسالم هستند.
وضعیت اسفبار زندان قرچک نخستین بار زمانی به رسانهها رسید که تعدادی از زندانیان سیاسی زن در سال ۱۳۹۰ بهطور موقت از زندان رجایی شهر به این زندان منتقل شدند. از آن زمان، گاهوبیگاه از این زندان با عنوان «کهریزک دوم» در رسانهها و مجامع حقوق بشری یاد شد. این زندانیان در نامهای نوشته بودند:«زندان قرچک ورامین شامل هفت سوله است که هر سوله با تختهایی به ظرفیت چند ده نفر تجهیز شده است. این در حالی است که در هرکدام از این سولهها بیش از دویست زندانی نگهداری میشوند. عدم وجود کوچکترین سیستم برای تهویه هوا، وضعیت اسفبار بهداشتی بهنحویکه بوی فاضلاب و شدت گازهای ناشی از آن برای بسیاری از زندانیان ناراحتیهای تنفسی جدی به وجود آورده است. دو سرویس بهداشتی برای بیش از ۲۰۰ نفر، دو اتاقک حمام برای همین تعداد از زندانیان در نظر گرفتهشده. محدودیتهای به وجود آمده به خاطر سرویسهای بهداشتی، عملاً باعث شده است تا بسیاری از زندانیان از محیط سوله و مابین تختها بهعنوان «سرویس بهداشتی» استفاده کنند»این زندانیان سیاسی پس از مدتی به بند امنیتی ۲۰۹ در زندان اوین منتقل شدند.
اکنون بعداز سیزده سال نسبت به سالی که زندانیان سیاسی زن این نامه را نوشتهاند، شرایط زندان قرچک در بخشهایی بهصورت محدود بهتر شده است اما بر اساس گفتههای زندانیانی که بهتازگی به آنجا منتقلشدهاند شرایط بیشتر بندهای این زندان از حلبیآبادها بدتر است. این شرایط نه حق زندانیان سیاسی است و نه حق زندانیان عادی. صدای هر دو گروه باشیم.
صدای هردو گروه باشیم و حق این سؤال را هم محفوظ بدانیم: سیستم امنیتی جمهوری اسلامی ایران دقیقاً از جان مریم چه میخواهد؟ که بعد از پانزده سال حبس مستمر بدون مرخصی، حتی اجازه نمیدهد که حبسش را در شرایطی کمی مناسبتر بگذراند؟ او در پانزده سال گذشته بارها به زندانهای مختلف تبعیدشده و هر بار شرایط ملاقات برای فرزندانش سختتر شده است. طبق قانون مریم باید در زندان شهر محل سکونتش دوران حبس جدیدش را بگذراند، یعنی زندان اوین.
نظرها
نظری وجود ندارد.