بازداشت و تجاوز به زنان افغان به جرم «تکدیگری»
بسیاری از زنان گفتهاند که براساس قوانین ضد تکدیگری که در سال جاری تصویب شد، طالبان آنها را بازداشت کرده و در زندان مورد آزار جنسی، شکنجه و کار اجباری قرار دادهاند. آنها شاهد ضرب و شتم و آزار کودکان نیز بودهاند.
طالبان حق تکدیگری را هم از زنان افغان گرفتهاند. با طرح قوانین جدید، طالبان حق دارند زنان و کودکانی را که از سر فقر مجبور به گدایی میشوند، زندانی کنند. زنان و کودکانی که در ماههای اخیر بهسبب گدایی در این کشور بازداشت شدهاند، از تجاوز و ضرب و شتم وحشیانه مأموران حکومتی گفتهاند.
بر اساس گزارشی که یلدا امینی همزمان در «زن تایمز» و «گاردین» منتشر کرده است بسیاری از زنان گفتهاند که از سوی مقامات طالبان هدف قرار گرفتهاند و بر پایه قوانین ضد تکدیگری که در سال جاری تصویب شد، بازداشت شدهاند. آنها میگویند در زندان مورد آزار جنسی، شکنجه و کار اجباری قرار گرفته و شاهد ضرب و شتم و آزار کودکان بودهاند. این زنان پس از اینکه بهدنبال کار گشته و در نهایت کاری نیافته بودند ناگزیر بودند که برای امرار معاش خود و فرزندانشان به گدایی روی آورند.
از زمانی که طالبان در اوت ۲۰۲۱ قدرت را دوباره بهدست گرفت، افغانستان سیر قهقرایی آغاز کرد. محدودیتهای گستردهای که طالبان بر زنان این کشور اعمال کردهاند، همچون منع کار در بسیاری از مشاغل، ممنوعیت تحصیل در مقاطع متوسطه و بالاتر و بسته شدن بسیاری از مشاغل کوچکی که تحت مالکیت زنان است، سبب شدهاند که زنان بسیاری از منابع درآمد و استقلال اقتصادی خود را از دست بدهند. زنان سرپرست خانوار از این تغییرات رنج مضاعفی بردهاند.
به گفته امینی در ماه مه، طالبان قوانین جدیدی را تصویب کرد که «افراد سالم» را در صورتی که پول کافی برای پرداخت هزینه غذای یک روز خود داشته باشند از گدایی در خیابانها منع میکند.
در کمیسیونی که برای ثبتنام متکدیان و طبقهبندی آنها ایجاده شده است آنها بهعنوان «حرفهای»، «بیبضاعت» یا «سازمانیافته» نامگذاری میشوند. این کمیسیون مسئولیت گرفتن اطلاعات بیومتریک و ثبت اثر انگشت آنها را بهعهده دارد. به گفته مقامات طالبان، نزدیک به ۶۰ هزار گدا تنها در کابل «جمعآوری» شدهاند.
زهرا (نام مستعار)، ۳۲ ساله که سه فرزند دارد غافل از اینکه چنین قانونی وجود دارد از سر ناچاری به گدایی روی آورده بود. شوهر او که در ارتش ملی دولت سابق کار میکرد پس از روی کار آمدن طالبان ناپدید شد و زهرا بهناچار به کابل مهاجرت کرد و مجبور شد برای امرار معاش در خیابانها گدایی کند. او گفت:
من به مشاور محله رفتم و به او گفتم که بیوه هستم و برای سیر کردن سه بچهام کمک خواستم. او گفت کمکی نیست. به من گفت که کنار نانوایی بنشینم و شاید کسی چیزی به من بدهد. یک موتر طالبان نزدیک نانوایی توقف کرد. پسرم را به زور بردند و گفتند سوار ماشین شو.
زهرا را سه شبانه روز در زندان طالبان نگه داشتند. به گفته او در ابتدا مجبورش میکردند برای مردانی که در آنجا مشغول به کار بودند آشپزی کند، نظافت کند و لباس بشوید. سپس به او گفته شد که انگشتنگاری میشود و جزئیات بیومتریک او ثبت میشود. وقتی او در مقابل انگشتنگاری مقاومت کرد، او را آنقدر کتک زدند تا بیهوش شد. زهرا گفت که سپس مورد تجاوز جنسی قرار گرفت.
زهرا پس از این اتفاق چندین بار به خودکشی فکر کرده است. تنها دلیلی که او را از این کار منع کرده، مسئولیتی است که نسبت به فرزندانش بهعهده دارد. او احساس بیقدرتی میکند و هیچ راهی برای حقطلبی نمیجوید. او میترسد که اگر اعتراض کند دوباره دستگیرش کنند بنابراین تصمیم گرفته بهخاطر امنیت فرزندانش سکوت کند.
زن دیگری با نام مستعار پروانه در ماه اکتبر، زمانی که شوهرش او و دختر چهارسالهاش را رها کرد، در کابل بازداشت شد. به گفته پروانه او را به زندان «بادام باغ» بردند و ۱۵ روز در آنجا بازداشت بود.
پروانه هنگامی که در این زندان بهسر برد حتی کودکان خردسالی را که در خیابانها کفش واکس میزدند در میان بازداشتشدگان دید. مأموران طالبان زنان را کتک میزدند و میگفتند چرا ازدواج نمیکنید. زنان را مجبور میکردند نظافت کنند و ظرفها را بشویند. پروانه همچنین گفت که او همراه با دو زن دیگر در حین بازداشت مورد تجاوز جنسی قرار گرفت و این حمله او را دچار آسیب روحی و افسردگی کرده است.
پروانه پس از آزادی از شدت ترس دیگر گدایی نمیکند اما به جای آن به همسایگان خود برای دریافت کمک متکی است. او گفت:
این روزها در محلهام خانه به خانه میروم و نان خشک و بیات جمعآوری میکنم. من چاره دیگری ندارم. طالبان وحشی و ظالم هستند، اما کجا میتوانم بروم و از آنها شکایت کنم؟ ما تنها هستیم.
بر اساس گزارش روزنامه «اطلاعات روز» افغانستان در ۸ فوریه ۲۰۲۲، کمتر از یکسال از قدرت گرفتن طالبان، اختلالات روانی از جمله افسردگی و اضطراب، و همچنین خودکشی، در افغانستان تحت کنترل طالبان بهشدت افزایش یافته بود. در حالی که آمار دقیقی از میزان خودکشی در دست نبود، ازدحام مراجعهکنندگان به مراکز سلامت روان در شهرهایی مثل هرات نشان از افزایش مشکلات روانی داشته. به گفته مسئولان بیمارستان هرات، روزانه تا ۲۵۰ نفر برای درمان و مشاوره به بخش سلامت روان این بیمارستان مراجعه میکردند.
افزون بر خشونت سیاسی ناشی از رویکارآمدن طالبان در افغانستان، مسئله فقر و تنگدستی و همچنین منع زنان از مشاغل و حضور اجتماعی به تشدید افسردگی و خودکشی دامن زده است. وحید نورزاد، روانشناس، در مصاحبه با «اطلاعات روز»، محرومیت از کار و آموزش و وضعیت بد اقتصادی را مهمترین دلایل افزایش آمار مشکلات روانی در میان زنان اعلام کرده بود. او گفته بود:
بیماران توانایی خرید دارو را ندارند و در جلسهها با تأخیر اشتراک میکنند. ما خدمات غیر دارویی که ارزانتر و قابلدسترس است برای بیماران تجویز میکنیم تا در خانواده و جامعه استوارتر و فعال باشند.
به گفته یلدا امینی همزمان با گزارشهای متعدد از تجاوز و شکنجه زنانی که در پی قوانین ضد تکدیگری دستگیر شدهاند، بازداشتشدگان سابق نیز به روزنامه «زن تایمز» افغانستان گفتهاند شاهد آزار کودکان خردسال در زندان بودهاند و یک زن ادعا میکند که دو کودک تا حد مرگ مورد ضرب و شتم قرار گرفتهاند.
مرگ زندانیانی که براساس قوانین ضد تکدیگری جمعآوری شدهاند در متن قانون جدید طالبان لحاظ میشود. در ماده ۲۵ این قانون آمده است: «اگر گدا در حبس بمیرد و خویشاوندی نداشته باشد یا اگر خانواده از جمعآوری جسد امتناع کند، مأموران شهرداری تشییع جنازه را برعهده خواهند داشت.» براساس قوانین جدید، کسانی که بهعنوان «بیبضاعت» طبقهبندی میشوند، از نظر قانونی پس از آزادی از کمک مالی برخوردار هستند، اما هیچ یک از زنان نگفتهاند که کمکی دریافت کردهاند.
هدف از اقدامات اینچنینی از سوی مقامات طالبان حذف حضور مشهود زنان در فضاهای عمومی، محدود کردن آنان در خانهها به بهانه «حفظ نظم اجتماعی» بهطور سیستماتیک است. زنانی که گدایی میکنند یا در سایر فعالیتهای عمومی که «نامناسب» تلقی میشوند شرکت میکنند، با مجازاتها و محدودیتهایی مواجه میشوند. طالبان چنین اقداماتی را بهعنوان بخشی از سیاستهای گستردهتر خود برای اعمال تفسیر خود از قوانین اسلامی توجیه میکنند، که پیشتر ممنوعیت تحصیل، کار و حضور عمومی بدون سرپرست مرد را در برمیگرفت.
برخی از فعالان معتقدند که این سیاستها حتی مبتنی بر اصول اسلامی نیست، بلکه ریشه در سنتهای محافظه کار قبیلهای دارد و بهعنوان ابزاری برای کنترل اجتماعی عمل میکند. زنانی که تلاش میکنند این محدودیتها را دور بزنند با خطرات قابل توجهی از جمله آزار و اذیت و شکنجه و تجاوز از سوی پلیس اخلاق رژیم روبهرو هستند. طالبان به زنان معترض بر چسب «غربزده و روسپی» میزنند.
نظرها
نظری وجود ندارد.