ارتباط ناشناخته. ارتباط بدون سانسور. ارتباط برقرار نمی‌شود. سایت اصلی احتمالاً زیر سانسور است. ارتباط با سایت (های) موازی برقرار شد. ارتباط برقرار نمی‌شود. ارتباط اینترنت خود را امتحان کنید. احتمال دارد اینترنت به طور سراسری قطع شده باشد. ادامه مطلب

زمستان و بی‌خانمانی؛ نگاهی به وضعیت گرمخانه‌ها در ایران                                  

مینا نصری ـ راه‌حل این زندگی‌های از هم گسیخته‌ی به خیابان آمده، نه گرمخانه‌های موقتی که پانسیون‌ها یا خوابگاه‌هایی است که حداقل امکان یک زندگی تا حدودی امن و عادی برایشان فراهم شود و نه فقط در زمستان که در تمام روزهای سال.

زمستان همواره مصادف است با مرگ و میر بی‌خانمان‌ها؛ کارتن‌خواب‌ها، معتادین، زنان رانده شده از خانه و مردان و کودکان بی‌سر پناه. زمستان تهران و چند کلان‌شهر دیگر ایران به جز سرما با آلودگی هوا نیز مواجه است که هر روز زندگی خیابان‌خواب‌ها را تهدید می‌کند.

هنوز خاطره‌ی زمستان طولانی و یخبندان اوایل دهه هشتاد که به مرگ چندین تن از بی‌خانمان‌ها انجامید از یادها نرفته است. پس از این سرمای سخت کوشش‌هایی به راه افتاد تا  در شب‌های سرد زمستان سرپناهی تدارک دیده شود. در مناطقی همچون منطقه ۹ و ۱۲ تهران چادرهایی در پارک نصب شد و سپس انبار خاوران و زندیان و سوله‌ی ورزشی بهمن در سال ۱۳۸۵ اضافه شد اما نه این کارها کفاف جمعیت هر دم رو به فزونی بی‌خانمان‌ها را می‌داد و نه زمستان‌های سردی که از پی آمد چندان مجالی برای زندگی کارتن‌خواب‌ها باقی گذاشت.

کاهش ناگهانی دما در زمستان سال ۱۳۹۶ ضربه‌ی بعدی بر پیکر نحیف بی‌خانمان‌ها بود. این مرگ و میرها زنگ خطر را برای نهادهای مسئول به صدا درآورد که علیرغم تکذیب مرگ و میر بی‌خانمان‌ها پی بردند که کارتن‌خوابی را باید به‌عنوان معضلی اجتماعی به رسمیت بشناسند و برایش کاری بکنند. پس از همین زمستان بود که شهرداری تهران سرانجام دریافت که اغلب کارتن‌خواب‌ها علاقه‌ای به حضور در گرمخانه‌هایی که از سال ۱۳۹۰ در مناطق ۲۲ گانه تهران تدارک دیده شده بود، ندارند و برای این عدم استقبال از گرمخانه‌ها دلایل فراوانی دارند. به منظور شب‌خوابی بی‌خانمان‌ها، تعدادی اتوبوس‌ سیار در سطح شهر تدارک دیده شد. این اتوبوس‌ها که در زبان محاوره‌‌‌ی کارتن‌خواب‌ها به کنایه «هتل» نام گرفته است از ساعت ده شب تا پنج صبح سرپناهِ موقتی است برای گذراندن شب‌های سرد زمستان.

چرا بی‌خانمان‌ها چنان که باید از گرمخانه‌ها استقبال نمی‌کنند؟ دلیل مخالفت مردم محلی با راه‌اندازی گرمخانه در جوار محله‌شان چیست و اصلاً چرا شهرهای بزرگ این همه بی‌خانمان دارد که زمستان‌ها برایشان تبدیل به مبارزه‌ای بین مرگ و زندگی شود؟ این پرسش‌ها هر زمستان ذهن‌ها را به خود مشغول می‌کند و پس از پایان زمستان با پاک شدن صورت مسئله به فراموشی سپرده می‌شود.

گرمخانه یا مددسرا و گره کور بی‌خانمانی

بنا به گزارش «همشهری» و برخی از خبرگزاری‌های رسمی در حال حاضر تعداد ۲۰ گرمخانه در مناطق ۲۲گانه‌ی تهران وجود دارد که در برخی از مناطق تعداد این گرمخانه‌ها بیش از یکی است. این گرمخانه‌ها با اسم جدید «مددسرا» در منطقه‌های ۱، ۳، ۴، ۵، ۶، ۸، ۹، ۱۱، ۱۲، ۱۴، ۱۵، ۱۷، ۱۸، ۱۹، ۲۰، ۲۱و ۲۲ فعال‌اند. سال گذشته اعلام شد که از این تعداد، ۱۶ گرمخانه به مردان، با ظرفیت ۱۶۳۰ تخت و ۴ گرمخانه به زنان با ظرفیت ۳۷۰ تخت اختصاص دارد:

هزینه‌ی نگهداری افراد بی‌خانمان و کارتن‌خواب در گرمخانه‌های شهرداری برای هر فرد حدود ۷۰ هزار تومان است که این هزینه شامل هزینه‌ی نگهداری و توزیع سه وعده غذا، صبحانه، نهار و شام است و البته این هزینه علاوه بر این موارد به پزشک و مددیار نیز اختصاص دارد.

نقل از صراط ۲۶ مهر ۱۴۰۲

مشخص است که هزینه هفتاد هزار تومانی حتی با تورم سال گذشته برای هر فرد حداقل میزان تغذیه است و به‌نظر نمی‌رسد که به هزینه‌ی پزشک و مددیار هم کفاف دهد مگر اینکه پزشکان و مددیارانی داوطلبانه گاهی به گرمخانه‌ها سر بزنند و به وضعیت بهداشت و درمان مراجعین رسیدگی کنند.

گرمخانه‌ها در واقع کمترین هزینه‌ای برای شهرداری ندارد و در خیلی از جاها خبری از وعده‌های غذایی نیست بلکه فقط سرپناهی است برای خوابیدن که برای آن هم شرط و شروط‌هایی وجود دارد که اغلب افراد به‌خصوص معتادین بی‌خانمان را از آن‌جاها فراری می‌دهد. تغییر نام گرمخانه به مددسرا حامل پیامی خدماتی است که در عمل وجود ندارد یا آن‌قدر کم است که عدم حضور در گرمخانه و تحمل شب‌های سرد زمستان برای برخی ساده‌تر از حضور در گرمخانه است.  

وجود قوانین سختگیرانه به‌خصوص برای معتادین، کنار هم بودن افراد بی‌خانمان عادی با معتادین، برخورد مجرمانه با افراد، بی‌احترامی و عدم وجود بهداشت محیط مناسب در برخی گرمخانه‌ها و از همه مهم‌تر نگرانی از انتقال اجباری معتادین به کمپ‌های ترک اعتیاد برخی از دلایل این عدم استقبال است. در عوض استقبال از اتوبوس‌ها برای گذراندن شب بیشتر است و با توجه به اینکه برای حضور در اتوبوس‌ها نیازی به تحویل لوازم، بازدید بدنی و ایجاد محیطی شبه زندان وجود ندارد، استقبال از اتوبوس‌ها با وجود امکانات کمتری که دارد بیشتر از گرمخانه‌هاست.

 گفت‌وگو با یکی از دو تن از بی‌خانمان‌هایی که پس از یک شب گذراندن در اتوبوس در حال خروج از آن بودند، دلایل استقبال از اتوبوس‌ها و عدم حضور در گرمخانه‌ها تا حدودی روشن شد. ابوالفضل جوانک لاغر رنگ‌پریده‌ای با اندکی معلولیت حرکتی گفت که «در گرمخانه آدم مجبور است با همه قاطی شود، همه جور آدمی هست ولی ظرفیت اتوبوس‌ها کمتر است و تازه وقتی کسی روی صندلی خودش می‌نشیند دیگر کاری به بقیه ندارد.» در واقع فضای اردوگاهی گرمخانه‌ها برای کسی مثل ابوالفضل راحت نیست چون آن حریم نیمه‌خصوصی هم وجود ندارد. شایان، با ته‌چهره‌ای زرد و تکیده، به فضای بسته‌ی گرمخانه‌ها اشاره کرد که «نفس کشیدن را در آن سخت می‌کند.» که باز هم اشاره به بزرگی فضا و ظرفیت بالای جمعیت گرمخانه‌ها و فضای سوله‌مانند آن دارد که حضور را سخت می‌کند  و مردی نسبتاً پا به سن گذاشته که به شوخی دکتر صدایش می‌کردند اشاره کرد: «اتوبوس‌ها ضدعفونی می‌شود و پتوها تمیز است در حالی که در گرمخانه‌ها چنین چیزی وجود ندارد.» و اضافه کرد که «خود ما هم باید در تمیزی آن بکوشیم.» این در حالی است که بنا به گفته‌های مسئولین شهرداری، هر فرد پس از ورود به گرمخانه، باید تمام لوازم و لباس‌هایش را تحویل دهد، دوش بگیرد و لباس تمیزی را که به او داده می‌شود به تن کند و صبح فردا لباس‌ها و لوازمش را تحویل بگیرد. هیچ اجباری برای ساعت خروج در گرمخانه‌ها وجود ندارد در حالی که اتوبوس‌ها نهایتاً تا ۶ صبح بی‌خانمان‌ها را می‌پذیرند.

یکی از مشکلات متولیان گرمخانه‌ها در تهران و شهرستان‌ها این است که افراد سالم علاقه‌ای به حضور در کنار معتادین ندارند و یا در حضور آن‌ها احساس ناامنی می‌کنند. از طرفی، فرد معتاد هم مثل دیگران برای خواب و استراحت نیاز به سرپناه دارد. بنا به نقل از یکی از مسئولان شهرداری کرمان، «هر فرد بی‌خانمان، معتاد یا حتی سالم و نیازمند اسکان در گرمخانه پذیرش می‌شود  لذا معتادان جمع‌آوری شده از سطح شهر نیز تا زمان تعیین تکلیف در این محل نگهداری می‌شوند.» عبارت «تعیین تکلیف» برای معتادان عبارت گوش‌نوازی نیست و خبر از تحویل آن‌ها به کمپ‌های ترک اعتیاد می‌دهد که در بین شهروندان بسیار بدنام است و هرازگاهی خبرهای بدرفتاری با معتادان به بیرون درز می‌کند.  

روند فزاینده‌ی بی‌خانمانی و فقر

یکی از اعضای شورای شهر تهران ۲۱ آذر امسال در گفت‌وگویی گفته است:

تمام افراد مستقر در گرمخانه‌ها از یک قشر نیستند و در بین آنها افراد سالم نیز حضور دارند که از جای خواب محروم‌اند و نه معتاد و نه آسیب‌دیده اجتماعی‌اند. تفکیک این افراد کمک می‌کند تا بدانیم سطح جامعه چه وضعیتی دارد.

۲۱آذر ۱۴۰۲ به نقل از سایت شهر

حضور افرادی که نه معتاد و نه آسیب‌دیده اجتماعی‌اند در بین بی‌خانمان‌ها گویای واقعیتی بزرگی است به نام فقر که سال به سال تعداد بیشتری از مردم را به کام خود می‌کشد. واقعیتی که گفته نمی‌شود این است که وضعیت سرسام‌آور تورم، هر سال بیش از پیش به فقر دامن می‌زند. حمایت‌های دولتی از اقشار کم‌درآمد تقریباً زیر صفر است و خانوارهایی که تحت پوشش بهزیستی یا برخی از جمعیت‌های خیرین هستند کمترین کمک‌ها را دریافت می‌کنند. هر ساله با افزایش میزان اجاره مسکن، مستأجران بیشتری مجبور به ترک خانه و کاشانه می‌شوند و اگر فامیل، دوست یا یاوری نداشته باشند به اجبار به حاشیه‌ی کلان‌شهرها کوچ می‌کنند و به زندگی حاشیه‌نشینی در کپرها و حلبی‌آبادهای موقتی روی می‌آورند. اجبار به ترک خان و مان و تغییر یک زندگی معمولی حتی با درآمد اندک با زندگی پرمخاطره‌ی حاشیه‌نشینی با مسائل خاص خود گذشته از آسیب‌های هولناک اجتماعی، هر سال تعداد بیشتری از ساکنان این حلبی‌آبادها را به خیابان‌خوابی می‌کشاند. مهاجرت به کلان‌شهرها موقتاً مشاغل کاذبی از دستفروشی در بالاترین سطح تا تکدی‌گری را در پی دارد و افراد آبرومند را از چشم دوست و آشنای همشهری‌شان پنهان می‌کند.

گذشته از عامل فقر، عوامل دیگری مثل تغییر ساختارهای قدیمی اجتماع و عدم برنامه‌ریزی مناسب دولت‌ها برای سالمندان به بی‌خانمانی سالمندان نیز دامن زده است. مردی مسن و آبرومند در میدان بزرگ یکی از کلان‌شهرها شب‌ها را با یک پتوی نازک و یک فلاکس چای به صبح می‌رساند و می‌گفت که فرزندش او را از خانه بیرون کرده است. کارتن‌خواب‌های مقیم آن میدان یک روز صبح مهرماه با جسد سرمازده‌ی او مواجه شدند در حالی که تا پیش از آن در تمام عمر حتی یک روز را در خیابان نگذرانده بود.

وضعیت زنان در این میان از مردان هم سخت‌تر است و گرمخانه‌های کمتری هم به آنان اختصاص دارد. گفته می‌شود در اتوبوس‌های تدارک دیده شده، چند ردیف جلویی را به زنان اختصاص داده‌اند چون تعداد آن‌ها آن‌قدر نیست که اتوبوس جداگانه‌ای برایشان در نظر گرفته شود. هیچ خبری مبنی بر تعرض و آزار و اذیت به این زنان از درون این اتوبوس‌ها به بیرون درز نمی‌کند. علیرغم تأکید بر تعداد کمتر زنان خیابان‌خواب، گاهی نیز چنین اخباری از زبان مسئول شورای شهر شنیده می‌شود که:

عصر هر روز ظرفیت گرمخانه‌های بانوان و آقایان تکمیل می‌شود و این نشان می‌دهد که تعداد بانوان مستقر در گرمخانه‌ها نیز زیاد است.

۲۱آذر ۱۴۰۲ به نقل از سایت شهر

در ویکی‌پدیا هم می‌خوانیم «به‌طور متوسط روزانه ۱۳۰۰ نفر در گرمخانه‌های تهران پذیرش می‌شوند که حدود ۷۰ درصد آن‌ها از سایر شهرها به تهران آمده‌اند و وسیله‌ی امرار معاش اغلب آن‌ها زباله‌گردی و جمع‌آوری ضایعات از سطح شهر است.» و بنا به گفته‌ی مدیرعامل سازمان رفاه، خدمات و مشارکت‌های اجتماعی شهرداری تهران در سال ۱۳۹۹، ۶۰ درصد از زنان و حدود ۸۰ درصد مردان مراجعه کننده به گرمخانه‌ها اعتیاد دارند. [ایسنا/ ۱۲ اسفند ۱۳۹۹]

ولی واقعیت این است که به دلیل عدم حضور ثابت مراجعان به گرمخانه‌ها امکان درست پایش وجود ندارد گرچه بیماری‌های دیگری یا ناشی از کهولت سن و یا ناشی از وضعیت بد غذایی در بین مراجعین هم دیده شده است مثل «دیابت که از بیماری‌های رایج  گرمخانه‌هاست، همچنان که ایدز و هپاتیت هم با درصد کمی وجود دارد.» با این همه به‌نظر می‌رسد لااقل در تهران تا حدودی از نگاه بزهکارپندارانه به مراجعین کاسته شده است که البته بیانگر افزایش بی‌رویه بی‌خانمانی به دلیل فقر است و نه لزوماً مثل گذشته آسیب‌های معمول اجتماعی مثل اعتیاد.

بیش از ۴۰ درصد زنانی که در گرمخانه ها حضور دارند اصلاً اعتیاد ندارند و خیلی از آن‌ها انسان‌های شریفی هستند که بی‌سرپناه مانده‌اند. به طورمثال اگر کسی خانواده نداشته باشد و یا فرض بر این باشد که با همسرش مشکلی پیدا کند و اصالتاً تهرانی نباشد این فرد اگر شب بیرون بماند، بی‌خانمان تلقی می‌شود. این فرد یک شب بدون سرپناه بماند با مشکلات بسیاری روبه‌رو می‌شود. ما از این دست افراد، تعداد قابل ملاحظه‌ای داریم؛ کسانی که آبرودار هستند و بنا بر جبر زمانه بی‌خانمان شده‌اند. لذا اینگونه تصور نکنیم افرادی که وارد گرمخانه‌ها می‌شوند بزهکار هستند.

ایسنا/ ۱۲ اسفند ۱۳۹۹

 آسیب‌های زنان بی‌خانمان

بر اساس ماده ۶ قانون ساماندهی متکدیان، «سازمان بهزیستی موظف است افراد بی‌سرپرست، ناتوان، معلول و سالمندان نیازمند را در اماکن مناسب نگهداری کند و تحت آموزش قرار دهد.» انجام این وظیفه بین سازمان بهزیستی و شهرداری دست به دست می‌شود و هیچ‌کدام مسئولیت کامل آن را به عهده نمی‌گیرد. شورای شهر تهران «مشکلات مدیریتی سازمان بهزیستی» و «کمبود اعتبار» آن را از دلایل شانه خالی کردن سازمان بهزیستی از انجام این وظیفه می‌داند و سازمان بهزیستی هم تمام بی‌خانمان‌ها را مشمول این قانون نمی‌داند و  با ارجاع به بند ۵ تبصره ۴ ماده ۵۵ قانون شهرداری‌ها، شهرداری‌ها را مکلف به جمع‌آوری متکدیان از سطح شهر می‌داند. گذشته از آن، در سال‌های اخیر و با رواج زباله‌گردی که به‌هر طریق درآمد آن نصیب شهرداری‌ها می‌شود، این دسته از افراد را از شمول قانون مربوط به وظایف این سازمان خارج می‌کند. در این میان آنچه همچنان بی‌سامان باقی می‌ماند، بی‌خانمانی گسترده است که حالا دیگر نه فقط مردان که زنان و کودکان را هم شامل می‌شود.

وضعیت زنان بی‌خانمان و زنان آسیب‌دیده‌ی اجتماعی پیچیده‌تر از آن است که با یک شب اسکان در محیطی سرپوشیده قابل حل باشد. مدیر عامل مؤسسه‌ی «زنان سرزمین خورشید» در گفت‌وگویی به یکی از این مشکلات پیچیده‌ی زنان نیازمندِ حمایت اشاره کرده و گفته است:

گاهی مسئولان این احساس خطر را دارند که با خدمت به زنان بی‌سرپناه مورد اتهام قرار گیرند که از زنان دارای روابط جنسی پرخطر حمایت می‌کنند.

واقعیت این است که اگر قرار باشد کسانی که رسیدگی به این زنان به آن‌ها محول شده است، افرادی سودجو و غیرمسئول باشند طبیعتاً این زنان در معرض آسیب‌های تازه قرار خواهند گرفت. از آن گذشته، فضای گرمخانه به دلیل داشتن حالت اردوگاهی مناسب زنان نیست. زنان اغلب همراه فرزندانی هستند، برخی از آنان باردارند و روابط اردوگاهی در جمعیت‌های زنان همانند جمعیت‌های مردان نیست. مردان صبح‌ها خود را به جایی می‌رسانند و با وجود اینکه خیابان هم برای زنان و هم مردان محیط مناسبی برای زندگی نیست ولی برای زنان نامناسب‌تر است و آنان را بیشتر در معرض آسیب و تعرض قرار می‌دهد. از لحاظ کسب درآمد هم، در خیابان راه‌های کمتری پیش روی زنان هست. اگر به جای محیط اردوگاهی گرمخانه، زنان را در خوابگاه‌هایی با جمعیت کمتر اسکان دهند و به آن‌ها کارهایی همچون نظافت، پخت و پز و آشپزی و... محول شود تا کم‌کم آماده‌ی ورود به اجتماع و کار در محیط‌هایی امن شوند، امکان خودباوری، استقلال و امنیت آنها هم بیشتر خواهد شد حتی اگر تعداد کمی از زنان موفق شوند کاری درخور بیابند. وضعیت زنان بارداری که مجبور به شب گذراندن در گرمخانه‌ها هستند از این هم سخت‌تر است و بیش از دیگران در معرض ناامنی روانی و جسمی قرار دارند. حداقل برای زنان دارای فرزند و زنان باردار گرمخانه مکان مناسبی نیست.

وضعیت زنان بی‌خانمان در شهرستان‌ها از تهران هم بدتر است زیرا در جوامع کوچک سنتی خیلی زود به زنان برچسب زده می‌شود و همین آن‌ها را بیش از پیش از عرصه‌‌های اجتماعی دور می‌کند و در انزوایی قرار می‌دهد که امکان بازگشت دوباره به جامعه را از آن‌ها را سلب می‌کند.

تعداد گرمخانه‌ها در شهرستان‌ها برای مردان کم و برای زنان یا اصلاً وجود ندارد و یا بسیار نابسامان است. معاون اجتماعی و پیشگیری از وقوع جرم دادگستری کل استان مرکزی در گفت‌وگویی گفته است:

یکی از تکالیف قانونی دستگاه مدیریت شهری در آستانه‌ی فصل سرما، راه‌اندازی گرم‌خانه‌ی آقایان و بانوان افراد بی‌سرپناه است اما علی‌رغم گذشت بیش از دو سوم فصل پاییز، انگار کسی در شهرداری اراک، دغدغه ایجاد گرم‌خانه بانوان را ندارد.

تسنیم / ۱۰آذر ۱۴۰۳

و شهردار بیرجند به ساخت مجتمعی برای «بانوان آسیب‌دیده» اشاره می‌کند که تا ۲ آذر امسال تنها سی درصد پیشرفت داشته است. این‌ها دو نمونه کوچک است برای وضعیت زنان بی‌خانمان در شهرستان‌ها و یکی از دلایلی است که آن‌ها را به سمت شهرهای بزرگتر سوق می‌دهد تا گذشته از رها شدن از برچسب اجتماعی، شانس بیشتر برای کسب درآمد و امکان بهتر یافتن سرپناه برایشان فراهم باشد.

مسأله اصلی همچنان بر جای خود باقی است:

با فرض اینکه برنامه‌ریزان و مدیران دولتی خیلی دلسوزانه و مدبرانه در اندیشه‌ی‌ ‌ریشه‌کنی فقر باشند، به سال‌ها صرف زمان نیاز است ولی سامان دادن به زندگی افرادی که قربانی سیاست‌های نادرست اقتصادی، تورم، اختلاف طبقاتی، اقتصاد رانتی و... مسئله‌ای فوری و  وظیفه‌ی امروز و هر لحظه‌ی آنان است. راه‌حل این زندگی‌های از هم گسیخته‌ی به خیابان آمده، نه گرمخانه‌های موقتی که پانسیون‌ها یا خوابگاه‌هایی است که حداقل امکان یک زندگی تا حدودی امن و عادی برایشان فراهم شود و نه فقط در زمستان که در تمام روزهای سال. سرپناهی که با حمایت‌های دولتی و با احترام کرامت انسانی به افراد چنان امنیتی بدهد که در آن همچون فضای خانه قرار گیرند تا تازه بعد از این توان برنامه‌ریزی برای آینده خود را داشته باشند و بتوانند به حل مشکلاتی بیندیشند که با آن دست به گریبانند. سرپناهی که شعله امید به زندگی را در این محروم‌ترین قشر اجتماعی روشن نگاه دارد تا زندگی را پاس دارند.

بیشتر بخوانید:

این مطلب را پسندیدید؟ کمک مالی شما به ما این امکان را خواهد داد که از این نوع مطالب بیشتر منتشر کنیم.

آیا مایل هستید ما را در تحقیق و نوشتن تعداد بیشتری از این‌گونه مطالب یاری کنید؟

.در حال حاضر امکان دریافت کمک مخاطبان ساکن ایران وجود ندارد

توضیح بیشتر در مورد اینکه چطور از ما حمایت کنید

نظر بدهید

در پرکردن فرم خطایی صورت گرفته

نظرها

  • مهدی

    یکی از خواندنی ترین گزارشها در این چند ماه اخیر. دقیق و مسئولانه. امیدوارم در این شبهای سرد فکری به حال بی خانمانها شده باشد.