پرونده ویژه
علیه فاشیسم فسیلی ترامپ
پرونده ویژه زمانه درباره نسبت میان علاقه ترامپ به «حفاری نفتی»، فرمانش مبنی بر خروج از توافق پاریس و سیاستهای نژادپرستانه شبهفاشیستی او: هرچه راست افراطی بالاتر میآید، دمای کره زمین هم بالاتر میرود.
دونالد ترامپ در روز تحلیف خود وعده داد که طی ۱۰۰ ساعت نخست ریاستجمهوری، تا ۱۰۰ فرمان اجرایی صادر کند؛ فرمانهایی با محتوای پوپولیستی و شبهفاشیستی در حوزههای امنیت، مهاجرت، انرژی و البته اقلیم.
پیش از ورود به کاخ سفید، او چند وعده داده بود: حذف آژانس حفاظت از محیطزیست (EPA)، انحلال سازمان ملی اقیانوسی و جوی (NOAA) و خصوصیسازی بخشی از فعالیتهای آن، و البته مهمتر از همه، خروج از توافقنامه پاریس.
ترامپ در اولین ساعات حضور در کاخ سفید دستور خروج ایالات متحده از معاهده پاریس برای مقابله با تغییرات اقلیمی را صادر کرد. ترامپ در دوره ریاستجمهوری قبلی خود نیز ایالات متحده را از این توافق خارج کرده بود، اما در دوران ریاستجمهوری جو بایدن به این معاهده بازگشته بود.
در توافقنامه پاریس، ۱۹۷ کشور در جهان موافقت کردند که بهطور داوطلبانه آلودگی ناشی از گرما را که باعث بحران اقلیمی میشود، کاهش دهند. هدف این توافق حفظ گرمایش جهانی در حد ۲ درجه سانتیگراد بالاتر از دمای پیش از صنعتی شدن است.
ترامپ همچنین فرمان لغو دستور اجرایی جو بایدن مبنی بر برقیشدن نیمی از خودروهای جدید فروختهشده تا سال ۲۰۳۰ را صادر کرد و برنامههای عدالت محیطزیستی را که هدفشان محافظت از جوامع فقیر در برابر آلودگی بیش از حد اقلیمی بود، حذف کرد.
در سال ۲۰۱۶ نیز در همان هفتههای اول ریاستجمهوری، ترامپ به آژانس حفاظت محیطزیست و گروه مهندسان ارتش آمریکا دستور داد تا در مقررات دولت پیشین با عنوان «آبهای ایالات متحده» که ذیل قانون «آب پاکیزه» وضع شده بود، بازنگری کنند. این تغییر با هدف حذف مقرراتی صورت گرفت که برای صنایع زغالسنگ و نفت شل دستوپاگیر بود. ترامپ سپس برای احیای صنعت زغالسنگ و تسهیل استخراج نفت و گاز شل، یکی از اصلیترین میراثهای باراک اوباما، رئیسجمهوری سابق، یعنی «برنامه انرژی پاک» را هدف قرار داد.
«امروز میخواهم وضعیت اضطراری انرژی ملی اعلام کنم: ما حفاری میکنیم عزیزم، حفاری میکنیم.» این جملاتی است که دونالد ترامپ در سخنرانی تحلیف خود بر زبان آورد.
ترامپ میخواهد مقررات و محدودیتهای پیشِروی تولیدکنندگان انرژیهای فسیلی را کاهش دهد و آن هم به بهانه «وضعیت اضطراری انرژی ملی». بهزعم او، کمبود تولید، حملونقل، پالایش و تولید انرژی در ایالات متحده تهدیدی غیرمعمول و فوقالعاده برای اقتصاد، امنیت ملی و سیاست خارجی است. این در حالی است که ایالات متحده هماکنون بزرگترین تولیدکننده نفت و گاز جهان است و هیچ اضطراری برای تولید بیشتر نفت یا گاز در کار نیست. در مقابل، قطعاً یک وضعیت اضطراری اقلیمی جدی وجود دارد که او حاضر نیست به رسمیت بشناسد.
آمریکا یکی از بزرگترین تولیدکنندگان گازهای گلخانهای در جهان است و سهم آن معمولاً در حدود ۱۵ درصد از کل انتشار گازهای گلخانهای جهانی تخمین زده میشود. هر چاه جدید گاز یا نفتی که دولت ترامپ بهرهبرداری کند، کل جامعه بشری را از هدف کنترل افزایش دما به زیر ۱,۵ درجه سانتیگراد دورتر میکند.
در روزهای تاریکی که سیاستهای ضد محیطزیستی ترامپ وعده میدهند، آنچه پیشِرو دارید پرونده کوچکی است درباره سیاسی بودن طبیعت، سرمایهداری فسیلی و نسبت آن با ایدههای دستراستی و شبهفاشیستی و پاسخهای نظری و عملی به آن (برای خواندن هر مقاله روی تیتر آبیرنگ کلیک کنید):
بهرام صابونچی در این یادداشت نگاهی میاندازد به کتاب آندریاس مالم و کلکتیو زتکین درباره دنیایی که در آن هرچه راست افراطی بالاتر میآید، دمای کره زمین هم بالاتر میرود.
تروی وتسه در یادداشتی با نگاهی به کتاب «سرمایه فسیلی» نوشته آندریاس مالم نشان میدهد که چرا تغییرات آبوهوایی مسئلهای تاریخی و خاص سرمایهداری است.
در این جستار، مارتین امپسون با مرور کتاب «سرمایه فسیلی» نوشته آندریاس مالم به این پرسش میپردازد که چرا سرمایهداری ناتوان از کاهشِ اعتیادش به زغال و نفت و گاز است.
نگاهی به پژوهش یک نهاد مدنی که نشان میدهد غولهای نفتی نه تنها اجتماعهای غیرسفیدپوستان را بیشتر آلوده میکنند، بلکه حامی مالی ادارههای پلیسی هستند که خشونت غیرمتناسبی علیه همان اجتماعها اعمال میکنند.
گفتوگویی با رازمیک کوشیان جامعهشناس و کنشگر چپگرا در مورد سیاسی بودن طبیعت، نژادپرستی زیستمحیطی و مصرفگرایی
محمود کاظمی در این یادداشت نگاهی میاندازد به کتاب «آب و هوای تاریخ در عصر سیارهای»، نوشته دیبش چاکرابارتی که به این مسأله میپردازد که تغییر آب و هوا کدام پرسشها را دوباره پیشروی پژوهشگران علوم انسانی قرار داده و چه اولویتهای نظریای را به تاریخنگاری و فلسفه تاریخ تحمیل کرده است؟
خالد صالح در این یادداشت کتاب «الهیات سیاسی تغییرات اقلیمی» نوشته مایکل نورثکات را مرور میکندکه ریشه بحران محیطزیستی را مدرنیتهای میداند که قائل به گسست طبیعت از فرهنگ و اخلاق از علم است.
نظرها
نظری وجود ندارد.