قمار بزرگ احزاب آلمان: اتحاد با «نازیها» به بهانه بحران مهاجرت
هیولای راست افراطی و نازیها از غار خود بیرون آمده است و احزاب مختلف آلمان در مواجهه با بحرانهای اجتماعی، به آن چشمک میزنند؛ از حزب سارا واگنکنشت که خود را چپگرا میداند اما در کنار راست افراطی ایستاده، تا احزاب سنتی که همواره تلاش کردهاند گذشته خود را پنهان کنند.

کارناوال در دوسلدورف – زیر مجسمهها نوشته: آ اف د (آلترناتیو برای آلمان) دیروز، آ اف د امروز، آ اف د فردا؛ ۱۳ مارس ۲۰۱۶ – عکس: Shutterstock
جمعه ۱۲ بهمن / ۳۱ ژانویه، حزب دموکرات مسیحی (CDU) با ارائه پیشنویس طرحی به بوندستاگ، دست به قماری سیاسی زد. این طرح که تحت عنوان «محدودسازی مهاجرت» ارائه شد، شامل پیشنهاداتی بود که جنجال بسیاری به پا کرد. از جمله مهمترین موارد پیشنهادی آن میتوان به موارد زیر اشاره کرد:
- لغو امکان پیوستن خانوادههای افراد دارای حمایت فرعی (subsidiärer Schutz)
- افزایش اختیارات پلیس فدرال آلمان برای اخراج مهاجران غیرقانونی
با وجود حساسیت و جنجالهای فراوان، این طرح در نهایت به تصویب نرسید. اما همین اقدام، نورافکنی شد که برخی جریانهای سیاسی آلمان را بیش از پیش در معرض دید عموم قرار داد.
گرچه مواضع برخی احزاب برای بسیاری روشن بود، اما هنوز بخشهایی از جامعه برای آنها اعتبار قائل بودند؛ از جمله حزب تازهتأسیس سارا واگنکنشت که از حزب چپ (Die Linke) جدا شد و با اتخاذ مواضع پوپولیستی تلاش کرد تا هم بخشی از آرای بالقوه چپ را جذب کند و هم رأی سرگردان طبقات معترض را به سوی خود بکشاند.
واگنکنشت که خود را نماینده چپ معرفی میکند، روز گذشته در کنار احزاب راستگرا ایستاد: حزب دموکرات مسیحی (CDU)، حزب دموکراتیک آزاد آلمان (FDP) و حزب راست افراطی آلترناتیو برای آلمان (AfD).
این همراهی پارلمانی سارا واگنکنشت با آلترناتیو برای آلمان در حالی است که حتی چپهای میانه و سوسیالدموکراتهای آلمان آن را «اتحاد با نازیها» خواندهاند.
نقطه عطف خطرناک: افزایش اختیارات پلیس فدرال
یکی از بحثبرانگیزترین بخشهای این پیشنویس، پیشنهاد افزایش اختیارات پلیس فدرال برای اخراج مهاجران غیرقانونی بود. این پیشنهاد چنان اختیارات وسیعی به پلیس میداد که میتوان آن را یکی از سختگیرانهترین تدابیر مهاجرتی سالهای اخیر دانست. بر اساس این طرح، پلیس فدرال مجاز میشد تا اتباع خارجی را در شرایط زیر اخراج کند:
- افرادی که بدون مجوز اقامت قانونی در آلمان حضور دارند.
- افرادی که به دلیل نداشتن مدارک شناسایی، امکان اخراجشان به تعویق افتاده است.
- افرادی که در محدوده نظارتی پلیس فدرال (مانند ایستگاههای قطار) شناسایی شدهاند.
اما جنجالیترین بخش این پیشنویس «اختیارات اضطراری» بود که به پلیس اجازه میداد بدون مجوز اداره مهاجرت، به صورت مستقیم، مهاجران بدون مدرک را بازداشت و اخراج کند. این بند در عمل پلیس را از نظارت اداری و قانونی معاف میکرد و به سطحی از قدرت میرساند که در تضاد آشکار با حقوق مدنی قرار دارد.
نکته جالب آن است که سارا واگنکنشت و حزب چپاش، به رغم شعار حمایت از طبقات فرودست، بهخوبی از پیامدهای این تصمیم آگاه بودند اما همچنان از آن حمایت کردند.
واگنکنشت، بندبازی با احساسات عمومی
سارا واگنکنشت در سخنرانیهای اخیر خود، تلاش کرده است تا خود را در کنار «مردم عادی» نشان دهد و از مشکلات واقعی جامعه آلمان برای توجیه سیاستهای ضدمهاجرتی بهره ببرد. او مدعی است که فشار بیش از حد بر بیمارستانها و مدارس، ناشی از افزایش تعداد مهاجران است. به گفته او: «دریافت وقت از پزشک تقریباً غیرممکن شده است، زیرا مهاجران تمام وقتها را اشغال کردهاند...در برخی مدارس، ۸۰ درصد دانشآموزان نمیتوانند به زبان آلمانی صحبت کنند.»
اما آیا این ادعاها حقیقت دارند؟
اگرچه دریافت وقت از پزشکان متخصص در آلمان دشوار است، اما دلیل اصلی آن نه مهاجرت، بلکه تفاوت میان بیمههای دولتی و خصوصی است. کافی است نوع بیمه خود را در اپلیکیشنهای مربوطه از دولتی به خصوصی تغییر دهید تا متوجه شوید پزشکی که پیشتر تا یک سال وقت نمیداد، ناگهان برای فردای همان روز وقت خالی دارد!
از دیگر سو، کودکانی که مهارتهای زبانی کافی ندارند، پیش از ورود به مدارس، در مهدکودکها تحت آموزشهای لازم قرار میگیرند و در صورت آماده نبودن نمیتوانند مدرسه را آغاز کنند.
منتقدان سارا واگنکنشت میگویند که او عامدانه دروغ گفته است و مشکل اصلی او حضور ۸۰ درصدی دانش آموزانی با پیشینه مهاجرتی در مدارس است و نه سطح زبان آلمانی آنها.
البته این آمار ۸۰ درصد هم محل اختلاف است و مشخص نیست از کجا به عرصه سیاست آشفته آلمان وارد شده است.
بحران بهمثابه نورافکن: آشکار شدن جایگاه واقعی احزاب
بحرانهای سیاسی و اجتماعی، همانند یک نورافکن، میتوانند ساختار واقعی صحنه سیاسی را روشن کنند. اکنون هر حزب در جایگاه حقیقی خود ایستاده است. حزب دموکرات مسیحی (CDU) و حزب دموکراتیک آزاد آلمان (FDP) که پس از جنگ جهانی دوم، بارها به افشای ارتباطاتشان با رژیم نازی متهم شده بودند، حالا دوباره در مسیر سیاستهای راستگرایانه گام برمیدارند.
افشای اسناد مرکز اسناد برلین (BCD) در سال ۱۹۹۴ نشان داد که در سالهای نخست جمهوری فدرال، بسیاری از مقامات بلندپایه آلمان سابقه عضویت در حزب نازی (NSDAP) را داشتهاند. برخی از این چهرههای شناختهشده عبارت بودند از:
سه رئیسجمهور فدرال آلمان:
- کارل کارستنس (CDU)
- هاینریش لوبکه (CDU)
- والتر شیل (FDP)
سایر سیاستمداران برجسته:
- ریچارد استوکلن (CSU): رئیس سابق بوندستاگ
- هانس دیتریش گنشر: (FDP) وزیر امور خارجه
- کارل شیلر (SPD) و لیزلوت فونکه: (SPD) وزیران اقتصاد و دارایی
- هورست اهمکه (SPD): رئیس دفتر صدراعظم
- آلفرد درگر: رهبر پیشین فراکسیون پارلمانی CDU/CSU
این افشاگریها نشان داد که ساختار سیاسی آلمان فدرال، حتی پس از جنگ جهانی دوم، همچنان تحت نفوذ نیروهایی با گذشتهای تاریک بوده است.
طرح حزب دموکرات مسیحی برای محدودسازی مهاجرت، نهتنها به تصویب نرسید، بلکه چرخشی عجیب در سیاست آلمان را نشان داد. هیولای راست افراطی و نازیها از غار خود بیرون آمده است و احزاب مختلف آلمان در مواجهه با بحرانهای اجتماعی، به آن چشمک میزنند؛ از حزب سارا واگنکنشت که خود را چپگرا میداند اما در کنار راست افراطی ایستاده، تا احزاب سنتی که همواره تلاش کردهاند گذشته خود را پنهان کنند.
بحرانها همانند آینهای بزرگ، واقعیتهای پنهان را آشکار میکنند. امروز، همه دقیقاً همانجایی ایستادهاند که به آن تعلق دارند.
نظرها
45
اون آریایی ها هم با نازیها درگیر نیستن !!
شیطان درون
زمانی برای عاشقی عشاق !!