ارتباط ناشناخته. ارتباط بدون سانسور. ارتباط برقرار نمی‌شود. سایت اصلی احتمالاً زیر سانسور است. ارتباط با سایت (های) موازی برقرار شد. ارتباط برقرار نمی‌شود. ارتباط اینترنت خود را امتحان کنید. احتمال دارد اینترنت به طور سراسری قطع شده باشد. ادامه مطلب

جمهوری رویاها: هنر اعتراض؛ شعر دادخواهی

«جمهوری رؤیاها» مجموعه‌ای از اشعار علی صبوری، شاعر معاصر و عضو کانون نویسندگان ایران، به موضوعات انسانی، اجتماعی و عاشقانه می‌پردازد. شعر «پل»، یکی از اشعار برجسته این مجموعه، تاریخ و طبیعت لنگرود و مبارزات تاریخی در این شهر، از جمله اعدام زین‌العابدین کاظمی (عبدی) را مضمون قرار داده. این شعر، با ترکیب عناصر طبیعت و تاریخ، فریادی برای دادخواهی و یادآوری مظلومیت قربانیان بی‌عدالتی است.

کتاب «جمهوری رؤیاها» مجموعه‌ای از اشعار علی صبوری، شاعر معاصر و از اعضای کانون نویسندگان ایران است که با نگاهی عمیق و روح‌نواز به موضوعات انسانی، اجتماعی، و عاشقانه می‌پردازد. این مجموعه، سفری شاعرانه به دنیای خیال، عشق، و رنج است که در آن کلمات، زخم‌ها و امیدها را به تصویر می‌کشند. اشعار این محموعه بخشی از سرودهای شاعر رادر فاصله سال‌های ۱۴۰۰ تا ۱۴۰۳ در برمی‌گیرد.

عناوین اشعار این کتاب گواهی بر تنوع موضوعی و احساسات نهفته در آن هستند. از قطعاتی چون «شعرهایی برای دخترم»، که با نگاهی لطیف و صمیمی از عشق پدری سخن می‌گوید، تا اشعاری همچون «رفیق شورشی‌ام آبتین!» و «سرود سینه‌سرخان سیاهکل»، که با شور و تعهد به مسائل اجتماعی و تاریخی می‌پردازند، مجموعه‌ای منحصربه‌فرد خلق شده است.

نشر آفتاب با انتشار اطلاعیه‌ای درباره این کتاب نوشته است:

صبوری در این اثر با زبانی روان و تصاویر خیال‌انگیز، جهان را از زوایای گوناگون می‌نگرد: از غم فقدان و جراحت‌های زمانه تا شور زندگی و رؤیای رهایی. شعرهایی مانند «خورشیدهای پنهان» و «معنای دیگری از جهان» ذهن خواننده را به تأمل در زیبایی‌ها و تناقضات زندگی دعوت می‌کنند.

نشر آفتاب در ادامه می‌افزاید:

جمهوری رؤیاها نه تنها بازتابی از اندیشه‌ها و احساسات شاعر است، بلکه آینه‌ای است در برابرمخاطب تا خود را در میان اشعار آن  بیابد و با دنیای شاعرانه صبوری همراه شود. این کتاب، اثری است که در هر صفحه‌اش، روح شاعرانه و شوق زندگی جاری است.

پل، یک شعر نمونه و یک سند دادخواهی

یکی از اشعار نمونه این کتاب «پل»، یک سند ادبی در زمینه دادخواهی‌ست که شاعر با یاد زین‌العابدین کاظمی (عبدی)، سروده است.

  زین‌العابدین کاظمی (عبدی)  که در زمره اعدامیان سیاسی شهر لنگرود قرار گرفت، در دهه نخست انقلاب اعدام شد. زین‌العابدین کاظمی به عنوان یکی از قربانیان این جنایات، نمادی از مقاومت و مبارزه علیه نظام جمهوری اسلامی است. شعر «پل» به دلیل ثبت نام و خاطرات این اعدامیان برای امر دادخواهی و حفظ حافظه تاریخی جامعه نیز اهمیت دارد. شاعر با استفاده از پل خشتی به عنوان نمادی از مقاومت و تاریخ پررنج لنگرود، به بازخوانی دردها و ظلم‌های تاریخی می‌پردازد.

روی قوس پل ایستاده‌ام
با داغ روزگاران بر پیشانی،
با عبور پابرهنگان، بر خشت خشت چهار گوش پل که
دندان فشرده، خم شده، در دو سوی رود
با سه ستون در آب
که چکمه‌های قزلباشان خون‌ریز را در پای دارند

 پل، با خشت‌های چهارگوش و ستون‌هایش در آب، شاهد چکمه‌های خون‌ریز قزلباشان و رنج گرسنگان است. این تصاویر، نماد ستم تاریخی و مقاومت مردمی هستند.

رود چاقویی که رنج و گرسنگی را،
بی‌هیچ مضایقه‌ای نصف می‌کند
رو به چمخاله، که مثل نهنگی به جان آمده،
به خشکی زده،
و چشمان رنج‌آلودش
به گدایان، تبعیدیان، تورهای تهی و دلدادگان دریا خیره مانده است
پشت به لیلاکوه، که امواج بلند گیسوانش
گویی کپل اسبی را به تازیانه می‌گیرد،
و چین مواج دامنش
با‌ شلال یالش در باد،
تازان و گدازان به سمت دیلمان
که شتابان
بر شانه‌های سینه سر‌خان سیاهکل
آرام می‌گیرد.
ایستاده‌ام
چشم دوخته
به ازدحام بازار ماهی‌فروشان،
نفرین‌شدگان والیان خدایان بر زمین
ـ چوب‌داران ـ
که عربده‌کشان، ماهیان مرده را چوب می‌زنند.
و به پاچه‌ی گرسنگان تهی‌دست می‌گذارند
زیر پایم مورچگان گرسنه
لاشه‌ی عنکبوتی را
در حفره‌های تاریک پنهان می‌کنند
در روزگار تاریک،
سیاه، هولناک

شاعر با اشاره به پهلوان عبدی، مبارزی که به دار آویخته شد، به دادخواهی برای قربانیان بی‌عدالتی می‌پردازد. پرسش‌های مکرر شاعر از پل و شهر، نشان‌دهنده جست‌وجوی حقیقت و عدالت است. تصاویر لیلاکوه ، رودخانه تباه‌شده، ماهیان مرده و سوگواران، بیانگر اندوه و خشم جمعی است.

آی دهان پنهان پل!
آی لنگرود هزاران زخم!
آی لنگرود اندوه بی‌پایان
آی میراثِ شور و شوکت و شیدایی
با ما بگویید
عبدی
چند تابستان ایستاده، بر این پل؟
دستان بلندش را، رو به لیلاکوه سایبان کرده است
چند بهار از این پل عبور کرده؟
چند پاییز بر آن گریسته
و چند زمستان، برف‌ها را از شانه‌هایش تکانده؟
از بهاران
و از یلدای بلند رویاهایش قصه بافته است؟

با ما بگویید
عبدی
در کدام قرار در پناه این پل، با رفیقان جان باخته‌اش
کپسول سیانور، زیر جهان پنهان زبانش
با مهربانی و چای و آدمی
با مهربانی و نان و عاشقی
شعله‌ور مانده است؟

با ما بگویید
عبدی
چند دریا بر این رطوبت بی‌پایان اشک ریخته است؟
چند بهار دستان بزرگش را در باد پرچم کرده؟
و به مردمان گرسنه،
با چشمان، با لبان و با رخسارش لبخند زده است؟
آی… سینه‌سرخان ماه بهمن
کدام برقع‌پوش؟
کدام ناپاک؟
در خفیه‌گاه پل بیتوته کرده، و او را به دام انداخته است؟
کدام دشداشه‌پوش حقیر، او را رگ زده است؟
یا حلقه‌ی طناب را به گردنش انداخته
به دارش کشیده است؟
و در بارگاه خلیفه
پول گلوله را به حسابش گذاشته و ساکش را، گروگان گرفته است
آی… دهان پنهان پل!
آی…. سحرگاه خم شده بر شانه‌های تابستان!
اینان کیانند که این‌گونه در خون کشتگان پارو می‌کشند؟
اینان کیانند که این گونه درخون کشتگان پارو می‌کشند؟

شعر با درخواست رستگاری از لنگرود و کشتگانش پایان می‌یابد، که نشان‌دهنده امید به عدالت و آزادی است. این شعر، با ترکیب عناصر طبیعت، تاریخ و اسطوره، فریادی بلند برای دادخواهی و یادآوری مظلومیت انسان‌هایی است که در راه عدالت جان باختند.

رودخانه، تباه شده،
تب زده
خونالوده
سراسیمه
سمت دریاهای سوگوار مشت می‌کوبد
و سینه‌کشان با دهان پل سخن گفته
و گدازان دور می‌شود
سوگواران، ستارگان و ماه،
با یاد کشتگان آن سال‌ها
بر پای پل، زانو زده،
سر بر سینه لنگرود
در اشک فرو می‌ریزند
و دنیا به هیئت قابی،
تمثال کشتگان را در آغوش می‌کشد
آی…. لنگرود هزاران زخم!
آی…. قصیده نا تمام لیلاکوه!
از میان استخوان‌های شعله ور خزر
سر برآرید و رستگارمان کنید!

رضا عابد در مقاله‌ای در معرفی و نقد شعر «پل» از این کتاب می‌نویسد:

شعر «پل» علی صبوری، سروده‌شده در تیرماه ۱۴۰۰، به تاریخ و طبیعت لنگرود و پل خشتی نمادین آن می‌پردازد. شاعر با توصیف گرمای تابستان و خشکی زمین، به تاریخ سر به دار کردن مخالفان سیاسی اشاره می‌کند. پل خشتی، با قدمتی پانصد ساله، به عنوان شاهد حوادث تاریخی، نماد مقاومت و رنج است. شاعر از پهلوان عبدی، نویسنده و مبارزی که در سال ۱۳۶۷ اعدام شد، یاد می‌کند و او را به عنوان نماد مبارزه و عدالت خواهی در شعر خود زنده می‌کند. پهلوان عبدی، با نوشتن کتاب «فلسفه آموزش و پرورش»، به نقد نظام آموزشی پرداخت. شاعر با توصیف طبیعت لنگرود، از لیلا کوه تا دیلمان، و ارتباط آن با مبارزات تاریخی، به پرسش‌های عمیقی درباره عدالت و رنج انسان‌ها می‌پردازد. شعر با درخواست رستگاری لنگرود و کشتگانش پایان می‌یابد.

مصداق روشن شعر مدرن معاصر

دکتر حسینعلی نوذری، محقق، مترجم ، استاد دانشگاه و عضو کانون نویسندگان ایران  درباره‌ی جنبه دادخواهانه شعر پل می‌نویسد:

شاعر همه این عناصر و تکنیک‌ها و پردازش‌های ساختاری و فرمال و مهمتر از آن همه‌ی عناصرِ معنایی و مضمونی و مفاهیم ،تصاویر و  ایماژها، آرمان‌ها،  استعارات، تمثیل‌ها، کنایات، مجاز، ایهام و دیگر ادات از صنایع و بدایع و بدعت‌های شعری و ادبی و هنری را عامدانه و آگاهانه در راستای بیان و تاکید و زنده نگه داشتن و برجسته کردن و استمرار و تداوم بخشیدن  به حضور همیشگیِ  یک هدف متعالی و والا، یک واقعه و رخداد تاریخی تکان‌دهنده، یک فراهولوکاست، یک امر‌ نافراموشیدنی  و جای دادن  آن در اذهان و افکار و یادها و خاطره‌ی تاریخی جامعه و مردمان این سرزمین بلاکشیده و مثله شده و مصیبت دیده  استفاده می‌کند  و همه متن شعر را در خدمت آن هدف قرار می‌دهد: یادمان و پاسداشت و زنده نگه داشتِ هولوکاست ۶۷

روزبه صالحی شاعر و عضو کانون نویسندگان ایران شعر پل را مصداق روشن شعر مدرن معاصر می‌داند:

شعر بسیار زیبا و تأثیرگذار پل  از منظر محتوایی یعنی در باب معنا باید گفت شعر به دلیل تعهد اجتماعی به مفاهیم انسانی که سوگ‌سرودی‌ست در بزرگداشت یک شهید خلق، قابل تأمل و احترام است.از منظر مضمون پردازی و جنبه‌های بیانی و تصویری متن، باید گفت سرتاسر شعر از تصاویر خلاقانه، نو و تازه بهره‌مند است که مخاطب با سطور خیال‌انگیز متعددی روبه‌رو می‌شود.

صالحی در ادامه می‌افزاید:

به نظرم، شعر از منظر فرمی و موسیقایی، دارای روانی، یکدستی واژگانی و نحو سالم است. به دلیل استحکام خط روایت در متن، وجود مراعات نظیر (تناسب‌های معنایی) یا به عبارت بهتر زنجیره‌های عمودی معنا و تصاویر، شعر داری ساختاری منسجم و استوار است. عینیت‌گرایی، نگاه ریزبینانه به جهان و پدیده‌های آن (پل، لنگرود، لیلاکوه، زندان، چاقو، حلقه‌ی طناب، اسب، کپل، یال، تازیانه، پارو، استخوان، خزر)، رئالیسمی جزئی‌نگر که راه به کلیتی اجتماعی می‌زند، نشان از حضور نگاه و اندیشه‌ی مدرن دارد. شعر پل مصداق روشن شعر مدرن معاصر است.

علی صبوری از کوشندگان آزادی بیان و از اعضای کانون نویسندگان ایران است از آثار او می‌توان به «نظربازی عاشقان در سحرگاه شهریور»، «هفتاد غزل عاشقانه»، «سرزمین ترانه‌های بی‌لبخند» و «با سرو‌خمیده باد می‌گفت به رمز» اشاره کرد.

این مطلب را پسندیدید؟ کمک مالی شما به ما این امکان را خواهد داد که از این نوع مطالب بیشتر منتشر کنیم.

آیا مایل هستید ما را در تحقیق و نوشتن تعداد بیشتری از این‌گونه مطالب یاری کنید؟

.در حال حاضر امکان دریافت کمک مخاطبان ساکن ایران وجود ندارد

توضیح بیشتر در مورد اینکه چطور از ما حمایت کنید

نظر بدهید

در پرکردن فرم خطایی صورت گرفته

نظرها

نظری وجود ندارد.