ارتباط ناشناخته. ارتباط بدون سانسور. ارتباط برقرار نمی‌شود. سایت اصلی احتمالاً زیر سانسور است. ارتباط با سایت (های) موازی برقرار شد. ارتباط برقرار نمی‌شود. ارتباط اینترنت خود را امتحان کنید. احتمال دارد اینترنت به طور سراسری قطع شده باشد. ادامه مطلب

حس طرد شدگی در میان زنان و طبقات فقیر عرب بیشتر از سایر گروه‌ها است!

مطالعات مختلف نشان می‌دهند که زنان، به دلیل موقعیت اجتماعی خود، بیشتر در معرض رفتارهای تند و تیز جامعه و انتقادات آن قرار می‌گیرند.

حس طرد شدگی در میان زنان عرب و طبقات فقیر بیش از سایر گروه‌ها است. والبته اگر می‌خواهید از این طردشدگی به دور باشید باید عرب بودن خود را کنار بگذارید و به جامعه ایرانی وارد شوید. این نتیجه‌‌ای است که می‌توان از مطالعه‌ای با عنوان «قومیت و احساس طرد اجتماعی» است که در سال ۱۳۹۵ توسط عبدالرضا نواح، سید عبدالحسین نبوی و خیری حیدری انجام شده و در فصلنامه‌ی «جامعه‌شناسی ایران» منتشر شده است گرفت.

طرد به معنای حس رانده‌شدن توسط دیگران است؛ احساسی که در آن فرد تصور می‌کند دیگران او را پس می‌زنند و نمی‌پذیرند. اما نویسندگان به درستی اشاره می‌کنند که طرد اجتماعی به همین‌جا ختم نمی‌شود. گاهی طرد دیده نمی‌شود؛ گمان می‌کنیم وجود ندارد، اما احساس می‌شود. گاهی طرد وجود دارد، به وضوح مشاهده می‌شود، اما کسی درباره‌ی آن سخن نمی‌گوید. و گاهی طرد کاملاً پنهان است، اما همچنان وجود دارد و نقش خود را ایفا می‌کند.

این پژوهش یافته‌های قابل توجهی ارائه می‌دهد. نخست، وجود احساس طرد در میان مردم عرب، که در میان گروه‌های مختلف شدت و ابعاد متفاوتی دارد. یکی از مهم‌ترین یافته‌ها این است که احساس طرد در میان زنان عرب بیش از مردان عرب است. پژوهش به دلایل این تفاوت جنسیتی میان زنان و مردان اشاره‌ای نکرده و این سوال را نمی‌پرسد، اما می‌توان پرسید: چرا احساس طرد در میان زنان شدیدتر است؟

یکی از دلایل احتمالی این است که زنان، به دلیل قرار گرفتن در معرض تبعیض‌های تاریخی و اجتماعی، بیشتر با نمودهای طرد آشنا هستند. آن‌ها سریع‌تر و عمیق‌تر درمی‌یابند که جامعه چگونه با آن‌ها برخورد می‌کند، احساس طردشدگی را بهتر درک کرده و در مورد آن صحبت می‌کنند. در مقابل، مردان ممکن است، دست‌کم برای حفظ غرور مردانه‌ی خود، سعی کنند این طرد را نادیده بگیرند یا خود را به ندیدن بزنند. حتی اگر این احساس را درک کنند، ممکن است آن را به کناری بزنند و با بی‌اعتنایی از آن عبور کنند.

این تفاوت جنسیتی شاید دلیل دیگری نیز داشته باشد: مردان عرب، به دلیل حضور اجتماعی بیشتر در محیط‌های عمومی، بیشتر در معرض طردشدگی قرار گرفته‌اند. این موضوع باعث شده است که حساسیت آن‌ها نسبت به این طرد کاهش یابد و به نوعی به آن عادت کنند. اما این وضعیت برای زنان عرب متفاوت است. آن‌ها در سال‌های اخیر بیش از گذشته وارد جامعه شده‌اند و به همین دلیل، طرد اجتماعی برایشان محسوس‌تر است.

همچنین، تحصیلات نقش قابل توجهی در درک و تجربه‌ی طرد اجتماعی دارد. پژوهش نشان می‌دهد که احساس طرد در میان افرادی که تنها تحصیلات ابتدایی دارند، در مقایسه با کسانی که دارای مدرک کارشناسی و بالاتر هستند، بیشتر است. بااین‌حال، پژوهش درباره‌ی چرایی این تفاوت توضیحی ارائه نمی‌دهد که می‌توان آن را یکی از نقاط ضعف آن دانست.

یکی از دلایل احتمالی این مسئله این است که افرادی با تحصیلات پایین‌تر، بیشتر در معرض طرد اجتماعی قرار می‌گیرند و با شکل‌های خشن‌تر و آشکارتری از آن مواجه می‌شوند. این افراد ممکن است تسلط کمتری بر زبان فارسی داشته باشند، هنگام صحبت لهجه‌ی خاص خود را حفظ کنند، یا حتی قادر به تکلم روان به فارسی نباشند. همین مسئله موجب می‌شود که بیشتر در معرض فرایندهای حذف اجتماعی قرار گیرند. این نکته را می‌توان به زنان نیز تعمیم داد.

مطالعات مختلف نشان می‌دهند که زنان، به دلیل موقعیت اجتماعی خود، بیشتر در معرض رفتارهای تند و تیز جامعه و انتقادات آن قرار می‌گیرند. برای مثال، آرلی هاک شایلد (Arlie Hochschild) در پژوهش خود در سال ۱۹۸۳ نشان می‌دهد که مردان سفیدپوست از سپر حمایتی‌ای به نام «status shield» برخوردارند که آن‌ها را از انتقادات یا رفتارهای تحقیرآمیز محافظت می‌کند.

او که رفتار مردم با مهمانداران پرواز را مطالعه کرده است، نشان می‌دهد که مسافران هنگام بیان درخواست‌های خود با مهمانداران مرد، محترمانه‌تر رفتار می‌کنند، اما در برخورد با مهمانداران زن، تندخو‌تر هستند و احتمال بروز رفتارهای تحقیر آمیز بیشتر است. به عبارتی، زنان از آن سپر حمایتی و منزلتی که مردان را از تحقیر و برخوردهای ناخوشایند محافظت می‌کند، بی‌بهره‌اند. به عبارتی مردان به دلیل منزلت خود از سپری برخوردار هستند که زنان فاقد آن هستند.به همین ترتیب، می‌توان گفت افرادی که تحصیلات اندکی دارند نیز، مانند زنان، فاقد این سپر منزلتی هستند و در برابر رفتارهای خشن و تندخویی‌هایی که موجب احساس طردشدگی می‌شوند، آسیب‌پذیرترند.

همین مسئله را می‌توان در مورد سن نیز مشاهده کرد. پژوهش نشان می‌دهد که با افزایش سن، حس طرد شدگی کاهش می‌یابد. این مطالعه توضیحی درباره‌ی چرایی این مسئله ارائه نمی‌دهد، اما با توجه به تحلیل‌های پیشین، دلیل آن را می‌توان حدس زد!

اول آنکه افراد جوان‌تر، مانند زنان و افراد کم‌تحصیلات، فاقد سپر منزلتی هستند که از آن‌ها در برابر طردشدگی محافظت کند. مهم‌تر از آن، آن‌ها تجربه‌ی کمتری از طردشدگی دارند و در نتیجه، به نمودهای آن حساس‌تر هستند. به عبارتی، نه‌تنها این افراد بیشتر در معرض طردشدگی قرار می‌گیرند، بلکه شدت و درد آن را نیز بیشتر احساس می‌کنند. درحالی‌که افراد مسن‌تر، در گذر زمان، به‌اصطلاح «پوست‌کلفت‌تر» شده‌اند و کمتر به این احساسات واکنش نشان می‌دهند.

اما نکته‌ی جالب این است که هرچه مردم عرب بیشتر در ساختار اجتماعی جامعه‌ی بزرگ‌تر ادغام شده‌اند (بخوانید فارس‌تر شده‌اند)، میزان احساس طردشدگی آن‌ها کاهش یافته است. در مقابل، با افزایش احساس «عرب‌بودن»، احساس طردشدگی نیز بیشتر می‌شود. این یافته نشان می‌دهد که افراد تصور می‌کنند طردشدگی آن‌ها مستقیماً به قومیتشان مرتبط است. به عبارتی، جامعه یک عرب را می‌پذیرد اگر هویت عربی خود را پشت در بگذارد و بیخیال آن شود!

 در همین رابطه می‌‌توان به این اشاره کرد که  میان کسانی که تعلق قومی قوی‌تری دارند، حس طرد شدگی بسیار شدیدتر است و هرچه فرد از هویت عربی خود فاصله می‌گیرد، احساس طردشدگی‌اش نیز کاهش می‌یابد. و البته  رابطه‌ی نزدیکی میان تبعیض و طرد شدگی وجود دارد.  در نتیجه، ترکیب این دو احساس ( یعنی حس تبعیض و طردشدگی) ممکن است به حالت‌هایی مانند احساس تنفر و بیگانگی اجتماعی منجر شود.

بااین‌حال، این پژوهش نیز مانند بسیاری از مطالعات دیگر، ناتوان از ارائه‌ی تبیینی دقیق و عمیق از وضعیت موجود است و موضوع مردم عرب را صرفاً به‌عنوان یک مسئله مطرح می‌کند. همانند دیگر پژوهش‌ها، در این مطالعه نیز مردم عرب به‌عنوان گروهی تصویر شده‌اند که با جامعه‌ی اصلی (جامعه‌ی ایرانی) ناهمخوان‌اند و دچار انواع آسیب‌های اجتماعی، ازجمله «قوم‌گرایی» و حس طردشدگی، هستند—مسائلی که باید درمان شوند، بی‌آنکه به ریشه‌های تاریخی این وضعیت پرداخته شود.

همین فقدان تحلیل تاریخی موجب شده است که این پژوهش‌ها، در بهترین حالت، فراتر از ارائه‌ی جداول آماری نروند و قادر نباشند توضیح دهند که چرا زنان یا اقشار فقیر حس طردشدگی بیشتری را تجربه می‌کنند. آن‌ها همچنین ناتوان از بررسی این مسئله‌اند که چگونه این طردشدگی ریشه در تبعیض‌های ساختاری و سیستماتیک علیه مردم عرب دارد.

در یک کلام، این پژوهش‌ها در برابر تبیین واقعی وضعیت، عاجز و صامت باقی می‌مانند.

این مطلب را پسندیدید؟ کمک مالی شما به ما این امکان را خواهد داد که از این نوع مطالب بیشتر منتشر کنیم.

آیا مایل هستید ما را در تحقیق و نوشتن تعداد بیشتری از این‌گونه مطالب یاری کنید؟

.در حال حاضر امکان دریافت کمک مخاطبان ساکن ایران وجود ندارد

توضیح بیشتر در مورد اینکه چطور از ما حمایت کنید

نظر بدهید

در پرکردن فرم خطایی صورت گرفته

نظرها

نظری وجود ندارد.