ارتباط ناشناخته. ارتباط بدون سانسور. ارتباط برقرار نمی‌شود. سایت اصلی احتمالاً زیر سانسور است. ارتباط با سایت (های) موازی برقرار شد. ارتباط برقرار نمی‌شود. ارتباط اینترنت خود را امتحان کنید. احتمال دارد اینترنت به طور سراسری قطع شده باشد. ادامه مطلب

درخت انجیر و ققنوس: اسطوره‌های نوین برای کودکان جنگ‌زده

منا میرزایی - نمایش «درخت انجیر، ققنوس، و آرزوی تولدی دوباره» به کارگردانی نیکتا صبوری، با اقتباس از نمایشنامه‌ای از ایزابل فرشته صنعت‌دار استیونز، روایتی اسطوره‌ای و خیال‌انگیز از کودکان جنگ‌زده ارائه می‌دهد. با استفاده از نمادگرایی شرقی و تکنیک‌های نقالی مدرن، داستان دو کودک را روایت می‌کند که با تخیل خود بر تاریکی و خشکسالی غلبه می‌کنند. این اثر با ترکیب عناصر حماسی، نورپردازی خلاقانه و بازی‌های تأثیرگذار، مرزهای میان اسطوره و واقعیت را در هم می‌آمیزد و امید به تولدی دوباره را زنده می‌کند.

در هفته‌های آغازین ماه مارس، کمپانی تئاتر نمایشنامه‌نویسان بوستون در این شهر میزبان نمایش «درخت انجیر، ققنوس، و آرزوی تولدی دوباره» به کارگردانی نیکتا صبوری بود. صبوری، که پیش‌تر برای ترجمه «سه برخوانی» از بهرام بیضایی موفق به دریافت جایزه برتر از انجمن تحقیقات تئاتر آمریکا شده بود، این‌بار نمایشنامه‌ای از ایزابل فرشته صنعت‌دار استیونز، نمایشنامه‌نویس ایرانی-آمریکایی، را به روی صحنه برد. این نمایش با درون‌مایه سوگ، جنگ، و کودکان جنگ‌زده، در قالب روایتی اسطوره‌ای و خیال‌انگیز، و با استفاده از نمادگرایی و شیوه های شرقی نمایش، تصویری دراماتیک و تأثیرگذار از کودکان قربانی جنگ ارائه می‌دهد؛ تصویری که از گذشته تا امروز همچنان در چرخه‌ای تکرار شونده باقی مانده است.

از اسطوره تا واقعیت: سفر قهرمانی کودکان جنگ‌زده

نمایش با گفت‌وگوی دو شخصیت تیشتر (Tishteria) و فره‌وشی آغاز می‌شود. تیشتر، پرنورترین ستاره آسمان، ایزدِ باران و نماینده اهورامزدا برای برقراری عدالت و حقیقت در جهان است. فره‌وشی یا فروهر نیز نیرویی ایزدی است که از سوی اهورامزدا برای محافظت از آفریدگان نیک فرستاده شده و سرچشمه‌ای از پایداری و روشنی در سراسر آفرینش است. در پرده اول نمایش، فره‌وشی می‌کوشد تیشتر را که پس از شکست در نبردی با اپوشا، خدای خشکسالی، امید خود را به پیروزی نور بر تاریکی از دست داده، متقاعد کند که بار دیگر برای نبرد با سیاهی برخیزد. تیشتر، در میان تردیدها و دلواپسی‌هایش، سرانجام با حمایت فره‌وشی و تکه‌ای از آسمان پرستاره که او بر دوشش می‌گذارد، دل به تاریکی می‌زند. پیش از عزیمت، تیشتر به فره‌وشی می‌گوید:

اگر پس از رسیدن به زمین، در طوفان خشکسالی و بی‌آبی، رد یکدیگر را گم کردیم، مرا زیر درختی پیدا کن که هنوز شکوفه دارد…

برای دیدن محتوای نقل شده از سایت دیگر، کوکی‌های آن سایت را بپذیرید

کوکی‌های سایت‌ دیگر برای دیدن محتوای آن سایت‌ حذف شود

در پرده بعدی و دنیای جدید، شخصیت‌ها همچنان همان دو نفرند، اما این بار در قالب کودکانی که در میان خشکسالی شهر زنجان و پس از بمباران مدارس شهر، زیر درخت انجیری که شکوفه داده، به یکدیگر رسیده‌اند. پسر دیگر نشانی از تیشتر ندارد، جز ترسی که مثل تیشتر در وجودش موج می‌زند. دختر نیز هیچ شباهتی به فره‌وشی ندارد، جز ردی از شجاعت او که در رفتارش باقی مانده است. دختر که برادرش را در جنگ از دست داده، قصد دارد به عراق برود تا به جنگ خاتمه دهد، درحالی‌که پسر سوگوار پدرش است و زیر درخت، به خواب رفته. و این، آغازی است برای به سفر رفتن قهرمان.

از نقاط برجسته و درخشان این اثر، می توان به تناظر بازآفرینی داستان اسطوره‌ای خیر و شر و سفر قهرمان در قالب دو کودک هشت‌ساله، بدون بهره‌گیری از شکوه و طمطراق داستان های اساطیری و بدون دسترسی آسان به قدرت خدایان و روایت‌های باستانی، و تنها از طریق رویاپردازی و خیال‌ یاد کرد. این خدایان کوچک، نه با قدرت‌های ماورایی، بلکه با نیروی تخیل خود، جهان را تغییر می‌دهند. آن‌ها بدون بال، پرواز می‌کنند؛ بدون نیرویی آسمانی، فصل‌ها را جابه‌جا می‌کنند؛ بدون وحی و فرمانی از اهورامزدا، با گیاهان سخن می‌گویند، ستاره‌ها را خاموش و روشن می‌کنند، بر خشکسالی و جنگ غلبه می‌کنند و باران و برف می‌بارانند. بدین ترتیب، در رویای این دو کودک، یک جهان اسطوره‌ای نوین شکل می‌گیرد؛ جهانی که نه بر پایه اسطوره‌های کهن، بلکه بر اساس قدرت تخیل، معصومیت و بازیگوشی ذهنی کودکان ساخته شده است. 

نقالی مدرن: تلفیق هنر شرقی و روایت‌های حماسی

اما از بار محتوایی اثر که بگذریم، شاید برجسته‌ترین و مهم‌ترین ویژگی این نمایش، فرم روایی آن باشد. ایزابل استوینز در این نمایشنامه، با استفاده از شیوه داستان در داستان، فضا را برای قصه‌گویی شخصیت‌ها مهیا ساخته و نیکتا صبوری، که به دلیل سابقه کار تخصصی در حوزه نمایش سنتی ایرانی، به ویژه آثار بهرام بیضایی، تسلط بالایی بر این سبک دارد، با به کارگیری تکنیک‌های ایرانی، نمایش را به یک نقالی مدرن تبدیل کرده است. پسربچه نمایش برای روایت قصه‌های پدر، خود به نقال و پرده‌خوان بدل می‌شود و کتاب قصه، “بابانامه” نام می‌گیرد، نامی که یادآور شاهنامه است. اما ماجرا زمانی جذاب‌تر می شود که یک بازیگر غیرایرانی، با لحنی باورپذیر و تأثیرگذار، نقالی را از داستان ققنوس آغاز کرده و آن را در لحظه پرشکوه پیروزی بر اپوشا به اوج می رساند، اما نه به زبان فارسی بلکه به انگلیسی. خصوصا اینکه لحن حماسی‌ای که در شاهنامه‌خوانی و نمایش‌های سنتی فارسی به کار می‌رود، در زبان انگلیسی نیز به همان قوت و تاثیر منتقل شده است.

استفاده از عناصر حماسی در این اثر، به همراه نورپردازی مناسب، این امکان را به شخصیت‌ها می‌دهد که در دل روایت، اندوه و سوگ کودکانه خود را آشکار کنند، درحالی‌که مخاطب نیز به‌طور هم‌زمان رنج، ترس، شوق، و در نهایت آغاز یک حماسه را تجربه می‌کند. مطابق با تکنیک کلاسیک پرده‌خوانی، تمامی صحنه‌های روایت‌شده، از درخت انجیر، ققنوس، و ستاره‌ها، تا گل‌ها و ابر و باران، از پیش بر روی پرده نقاشی شده‌اند. با این حال نمایش کمی از این قصه‌ها فراتر می‌رود. درحالیکه که پسربچه داستان، با قصه‌گویی از تراماهای ذهنی‌اش رها می‌شود، تصویری از برج آزادی و یک هواپیمای مسافربری که تلویحاً یادآور تهران و پرواز PS 752 است هم بر پرده دیده می‌شود، که برای مخاطب تیزبین از ناگفته‌های حسی نمایش و ناخودآگاه جمعی و تراماهای مشترک ایرانیان خبر می‌دهد. 

بازی خوب بازیگران در صحنه تسخیر بدن دختر توسط اپوشا، که یادآور اهل زار جنوب و جن‌زدگی است، از لحظات تأثیرگذار نمایش است. در این صحنه، پسر کوچک، در جدالی پرشکوه، به تشرف می رسد و با فریادی شجاعانه و با خوانش شعری که بر پرده به فارسی هم نوشته شده، دختر را از چنگال شر رها می‌کند. این نه‌تنها پیروزی تیشتر است، بلکه یک پیروزی افتخارآمیز برای کل نمایش به حساب می آید؛ لحظه‌ای که در آن، مرز میان اسطوره و واقعیت، رویا و حقیقت، خیال و سرنوشت در هم می‌آمیزد و قهرمان کوچک، به جهان نیکی می‌بخشد.

این مطلب را پسندیدید؟ کمک مالی شما به ما این امکان را خواهد داد که از این نوع مطالب بیشتر منتشر کنیم.

آیا مایل هستید ما را در تحقیق و نوشتن تعداد بیشتری از این‌گونه مطالب یاری کنید؟

.در حال حاضر امکان دریافت کمک مخاطبان ساکن ایران وجود ندارد

توضیح بیشتر در مورد اینکه چطور از ما حمایت کنید

نظر بدهید

در پرکردن فرم خطایی صورت گرفته

نظرها

نظری وجود ندارد.