از قاتل انتقامجو تا نماد مقاومت: کارکرد اسطورهای جان ویک
الاهه نجفی - استودیو لاینزگیت با اعلام ساخت فیلم «جان ویک ۵» و گسترش این فرنچایز از طریق یک پیشدرآمد انیمیشنی و اسپینآف مستقل بر اساس شخصیت «کین»، به دنبال تثبیت جایگاه آن به عنوان یکی از پایدارترین سریهای اکشن قرن است. تاکید بر خشونت نمادین، سکوت معنادار، لذت دوگانه مخاطب، کارکرد کاتارتیک فیلمها و پاسخ آنها به بحران هویت مردانه و ناکارآمدی نهادهای عدالت، از جمله عواملی هستند که جان ویک را به اسطورهای برای دوران پساصنعتی تبدیل کردهاند.

جان ویک، به عنوان محصول فرهنگ پسامدرن، اسطوره جدیدی میسازد: قهرمانی که نه در خدمت آرمانهای بزرگ، بلکه در پی بقا و احیای ارزشهای شخصی است.
استودیو لاینزگیت از بازگشت کیانو ریوز، بازیگر کانادایی در نقش قاتل حرفهای در «جان ویک ۵» خبر داد. این فرنچایز پرمخاطب همچنین با یک «پیشدرآمد انیمیشنی» و یک اسپینآف مستقل بر مبنای شخصیت «کِین» (با بازی و کارگردانی «دونی ین») در حال گسترش است. این پروژهها در کنار اسپینآف «بالرینا» با بازی آنا دِ آرماس، بازیگر کوبایی - اسپانیایی که ۱۶ خرداد اکران میشود، جهان جان ویک را کاملتر میکنند. به نظر میرسد لاینزگیت قصد دارد با توسعه این جهان سینمایی، فرنچایز «جان ویک» را به یکی از پایدارترین سریهای اکشن قرن تبدیل کند.
به گزارش واریتی این پنجمین قسمت ادامهدهنده فرنچایزی است که با فیلم «جان ویک» در سال ۲۰۱۴ آغاز شد؛ فیلمی که هرچند در گیشه تنها ۸۶.۱ میلیون دلار فروخت، اما در نمایش خانگی به موفقیتی چشمگیر تبدیل شد. هر قسمت از این مجموعه نسبت به قسمت قبل عملکرد بهتری در گیشه داشته است: «جان ویک: بخش ۲» (۲۰۱۷) با ۱۷۴.۳ میلیون دلار به کار خود پایان داد، «جان ویک: بخش ۳ - پارابلوم» (۲۰۱۹) با ۳۲۸.۳ میلیون دلار فروش رشد قابل توجهی داشت و «جان ویک: بخش ۴» (۲۰۲۳) با ۴۴۰ میلیون دلار فروش، پرفروشترین قسمت این فرنچایز تاکنون محسوب میشود.
تولد اسطورهها
رولان بارت، فیلسوف و نشانهشناس فرانسوی در کتاب «اسطوره امروز» (انتشارات مرکز به ترجمه شیریندخت دقیقیان) نشان میدهد که چگونه پدیدههای روزمره یا فرهنگی به اسطوره تبدیل میشوند. در جان ویک، خشونتِ بیامان و مهارتهای رزمی قهرمان، نه به عنوان واقعیتی خونین، بلکه به عنوان نمادِ یک نظم اخلاقیِ اسطورهای بازنمایی میشود. جان ویک یک «قاتل حرفهای» است، اما بر اساس دستگاه فکری بارت او نه یک فرد واقعی، بلکه «یک دالِ فرهنگی» که معنایی فراتر از خود حمل میکند: انتقامجو، مردی با اصالت، و نگهبانِ یک قانون نانوشته.

بارت معتقد بود که فرهنگ عامه از نشانههای رمزگذاریشده استفاده میکند تا معنا را به شکلی فوری منتقل کند. در جان ویک، حرکات رزمیِ کارگردانیشده، اسلحههای خاص، و حتی کت و شلوار سیاهِ قهرمان، نشانههایی هستند که به مخاطب میگویند: اینجا با یک «اسطورهی مدرنِ اکشن» روبرو هستی.
بارت در مقالهی «مرگ مولف» استدلال میکند که معنای یک اثر نه در نیت کارگردان، بلکه در خوانش مخاطب شکل میگیرد. فیلمهای جان ویک کمحرف و دیالوگها در مجموع موجزند؛ این سکوت، فضایی برای تفسیرِ شخصیِ مخاطب باز میگذارد. آیا جان ویک یک قهرمان است؟ یک ضدقهرمان؟ یا صرفاً یک بازیگر در دنیای بیرحمِ خشونت؟ بارت میگوید این مخاطب است که تصمیم میگیرد.
فیلمهای جان ویک برای گروه بزرگی از مخاطبان هم متضمن لذتِ سادهی تماشای اکشنِ خالصاند (پیروی از قراردادهای ژانر) و هم لذتِ آشفتهکنندهی نقضِ قراردادها را ممکن است به همراه داشته باشند (مانند دنیای عجیبِ هتل کانتیننتال و قوانینِ آن). این دوگانگی، همان چیزی است که بارت آن را «سیاستِ متن» مینامد در این معنا که چگونه یک اثر هم از فرهنگ عامه تغذیه میکند و هم آن را به چالش میکشد.
فیلمهایی مانند جان ویک از دید روانشناسی اجتماعی، عملکردی کاتارتیک دارند؛ آنها به مخاطب اجازه میدهند خشونت سرکوبشده در زندگی روزمره را به شکل نمادین و بیخطر تجربه کند. جامعهی مدرن با محدودیتهای شدید بر پرخاشگری، این نیاز را به سینما منتقل میکند. جان ویک به عنوان «قاتلی اخلاقگرا»، این تناقض را حل میکند: او هم تندرویِ جامعهستیز را نشان میدهد، هم آن را در چارچوبِ «عدالت شخصی» توجیه میکند. این دوگانگیِ روانی-اجتماعی (سرکشیِ کنترلشده) دقیقاً همان چیزی است که تماشاگر شهریِ تحت قوانین سختگیرانه به آن نیاز دارد.
اسطورههای قهرمانی در سینما بازتابدهنده تحولهای فرهنگیاند. جیمز باند، سوپرمن و ماوریک هر کدام نماینده دورههایی بودند که در آنها اخلاقیات خطکشیشده و نهادهای اجتماعی معتبر بودند. اما جان ویک، به عنوان محصول فرهنگ پسامدرن، اسطوره جدیدی میسازد: قهرمانی که نه در خدمت آرمانهای بزرگ، بلکه در پی بقا و احیای ارزشهای شخصی است. نشانهای از عصری که در آن، حقیقت مطلق جای خود را به روایتهای چندپاره داده است.
این فیلمها همچنین پاسخ به بحران هویت مردانه در جوامع پساصنعتی هستند. جان ویک با ترکیب «حساسیتِ عاطفی» (سوگ برای همسر) و «خشونتِ مهارنشده»، نسخهی امروزیِ قهرمانِ سنتی است؛ مردی که هم احساس میکند، هم بدون محدودیت میکشد. از نظر روانشناسی اجتماعی، این اسطورهسازیِ جدید بیش از هرچیز نیاز جامعه به توجیه خشونت از طریق چارچوبهای «اخلاقیِ شخصی» در دنیایی که نهادهای عدالت ناکارآمد شدهاند را برآورده میکند.
سیر تحول شخصیت در جان ویک
در آغاز سهگانه جان ویک، کنش شخصیت او پیرامون انتقامِ شخصی شکل گرفته بود: کشته شدن سگش (آخرین یادگار همسرش) و دزدیدن ماشینش، او را به ماشین کشتاری تبدیل کرد که صرفاً برای تسکین درد خود میکشت. اما با پیشرفت فیلمها، انگیزهٔ او از خشم فردی به بقا در دنیای جنایتکاران تغییر کرد. او دیگر نه برای انتقام، بلکه برای رهایی از «دنیای زیرزمینی» میجنگید چنانکه حتی مرگ هم به او اجازهٔ بازنشستگی نمیداد. این تغییر، او را از یک قهرمان انتقامجو به نماد مقاومت در برابر سیستمِ خودکامهٔ اطرافش تبدیل کرد.
در فیلم اول، جان ویک یک قاتل بازنشسته بود با ضعفهای انسانی: خستگی، غم و آسیبپذیری. اما در فیلمهای بعدی، کنشهای او به تدریج فراانسانی شد. تعداد کشتهها ابعاد اغراقآمیز پیدا کرد، قهرمان زخمهایش را نادیده گرفت و مانند یک نیروی طبیعی به نظر میرسید که نمیمیرد. این تحول، او را از یک شخصیت خاکستری به اسطورهای سینمایی تبدیل کرد؛ موجودی که دیگر نمایندهٔ یک انسان نیست، بلکه تجسمِ خودِ مفهومِ مقاومتِ ناب است. فیلمها عامدانه این تغییر را پررنگ میکنند تا به مخاطب بگویند: «جان ویک یک فرد نیست، یک ایده است.»
پروژه جدید که داستان آن هنوز محرمانه است، به ادامه ماجراهای شخصیت «کِین» (با بازی دانی ین) پس از اتفاقهای «جان ویک: بخش ۴» میپردازد که او از تعهداتش به «میز عالی» رها شده است. لاینزگیت این فیلم را «اثری با سبک منحصربهفرد اکشن، الهامگرفته از سینمای مطرح دونی ین» توصیف کرده است. ین، ستاره سرشناس هنگکنگی که در فیلمهایی چون «جنگ ستارگان: روگ وان» و «ایپی مان» به شهرت رسید، با مهارت خود در کارگردانی و بازی، قرار است این اسپینآف را به سطحی بالاتر ارتقا دهد.
مدیران لاینزگیت با ابراز هیجان از همکاری با ین، او را کارگردانی توانمند و جذاب دانستند که درک عمیقی از فرهنگ، جهان جان ویک و سینمای اکشن دارد. خود ین نیز با قدردانی از این فرصت، تأکید کرد که میخواهد استانداردهای این فرنچایز را ارتقا دهد.
چاد استاهلسکی، خالق اصلی فرنچایز جان ویک، این پروژه را «یک اثر کونگفوی مدرن در دنیای جان ویک» خواند و افزود: «کِین یکی از محبوبترین شخصیتهای این جهان است و چه کسی بهتر از دونی ین میتواند داستان او را روایت کند؟ درک او از اکشن و فرهنگ، او را به کارگردان ایدهآل این پروژه تبدیل کرده است.
تغییر الگوی قهرمانسازی
از منظر روانشناسی اجتماعی، این اظهارات نشاندهنده تغییر الگوی قهرمانسازی در سینمای اکشن معاصر است. شخصیت «کِین» به عنوان یک ضدقهرمان که از قید نظام سلسلهمراتبی («میز عالی») رها شده، بازتابدهندهی دو نیاز متناقض مخاطب مدرن است: از یک سو تمایل به شورش علیه ساختارهای قدرت (به ویژه پس از افزایش بیاعتمادی به نهادها در جوامع پساپاندمی) و از سوی دیگر نیاز به امنیت روانی از طریق پیروی از قوانین یک جهان داستانی منسجم. انتخاب دانی ین - بازیگری که هم نماد سینمای شرقی است و هم در هالیوود پذیرفته شده - نشانهی هوشمندانهای از جهانیسازی اضطرابهای جمعی است؛ جایی که خشونت به زبانی فرافرهنگی تبدیل میشود که برای مخاطب غربی و شرقی به یک اندازه کاتارتیک عمل میکند.
تأکید استاهلسکی بر «کونگفوی مدرن» نیز حاکی از بازسازی اسطورههای کهن در قالبهای نو است. در شرایطی که جامعهی معاصر با بحران هویت مردانه و فروپاشی مرجعیتهای سنتی روبروست، چنین آثاری با ترکیب «فلسفهی رزمی شرقی» و «خشونت درمانگرایانهی غربی»، نوعی فراهویتِ آرامشبخش میسازند. این دقیقاً همان مکانیسمی است که زیگمونت باومن در توصیف «جامعهی مصرفگرای سیال» به آن اشاره میکند: مصرف نمادین خشونت به عنوان کالایی که هم هیجان میفروشد و هم اضطرابها را مهار میکند.
پیش به سوی انیمه
قرار است یک انیمیشن پیشدرآمد با کارگردانی شانون تیندل (کارگردان «اولترامن: رایزینگ») و نویسندگی ونسا تیلور (نویسنده «بازی تاج و تخت») تولید شود. این انیمیشن به «ماموریت غیرممکن» - یکی از نقاط عطف داستان جان ویک - خواهد پرداخت. استاهلسکی که همواره تحت تأثیر انیمه بوده، معتقد است این رسانه میتواند دنیای جان ویک را به شیوهای بدیع گسترش دهد.
انیمه با ویژگیهای منحصربهفردش از جمله آزادی از محدودیتهای فیزیکی، امکان خلق اکشنهای اغراقشده و صحنههای رزمی خیالانگیز را فراهم میآورد که در فیلمهای زنده غیرممکن است. همچنین، فرم روایی انیمه به توسعه عمیقتر اساطیر این جهان کمک میکند - از کاوش در تاریخچه مرموز میز عالی تا نمایش داستانهای موازی شخصیتهای فرعی. این رسانه میتواند مخاطبان جدیدی از جامعه هواداران انیمه را که به اکشن خالص و جهانسازی پیچیده علاقه دارند، جذب کند. با این حال، موفقیت این پروژه به حفظ تعادل ظریف بین ویژگیهای انیمه و جوهره دنیای جان ویک بستگی دارد. خطر اصلی، از دست رفتن حس واقعگرایی خاکستری و فضای مینیمالیستیست که سبک این فرنچایز را رقم میزند. انیمه جان ویک باید از اغراق بیش از حد در فانتزی پرهیز کند و در همان حال، با انتخاب سبک بصری مناسب و وفاداری به اصول روایی اصلی، هویت منحصربهفرد این جهان را حفظ نماید. اگر این تعادل به درستی برقرار شود، انیمه میتواند تجربهای غنی و بدیع از دنیای جان ویک ارائه دهد.
در مجموع اسطورههای قهرمانی در سینما بازتابدهنده تحولهای فرهنگیاند. جیمز باند، سوپرمن و ماوریک هر کدام نماینده دورههایی بودند که در آنها اخلاقیات خطکشیشده و نهادهای اجتماعی معتبر بودند. اما جان ویک، به عنوان محصول فرهنگ پسامدرن، اسطوره جدیدی میسازد: قهرمانی که نه در خدمت آرمانهای بزرگ، بلکه در پی بقا و احیای ارزشهای شخصی است. نشانهای از عصری که در آن، حقیقت مطلق جای خود را به روایتهای چندپاره داده است.
منابع:
Rolan barthes, Mythologies, 1957 PDF
شیریندخت دقیقیان این کتاب را به فارسی ترجمه و در نشر مرکز منتشر کرده است.
Roland barthes the death of the author PDF
- Bauman, Z. (2003). Liquid Love: On the Frailty of Human Bonds . Polity Press.
این کتاب را عرفان ثابتی ترجمه کرده و در نشر ققنوس به چاپ سپرده است.
Connell, R.W. (2005). Masculinities (2nd ed.). University of California Press. - Stahelski, C. (2023). Interview on John Wick: Chapter 4. Lionsgate Press.
نظرها
نظری وجود ندارد.