موجا: صدای مقاومت و امید در موسیقی عزیزه ابراهیم، روایتی از صحرای غربی
سروش علیمحمدی ـ آلبوم «موجا» از عزیزه ابراهیم بستری برای بیان داستان شخصی، میراث فرهنگی و مبارزات مردم صحرای غربی در راه استقلال است. موسیقی او با وجود ملودیهای دلنشین، حامل پیامی عمیق از امید، مقاومت و یادآوری وضعیت ناگوار مردم بیصدای صحرا در صحنه جهانی است و از این رو، اثری هنری با اهمیت اجتماعی ـ سیاسی قابل توجه به شمار میرود.

بخشی از پوستر یکی از تکآهنگهای عزیزه ابراهیم، هنرمند صحرایی
صحراییها قربانی استعمارزدایی شمال آفریقا شدند. مناقشه صحرای غربی پس از خروج اسپانیا از شمال آفریقا بهعنوان یک قدرت استعماری آغاز شد. در سال ۱۹۷۵، منطقه صحرای غربی کنونی عمدتاً توسط مراکش و موریتانی ضمیمه شد، بدون اینکه با صحراییهای ساکن آنجا که در دوران استعمار نیز برای استقلال خود مبارزه کرده بودند، مشورت شود. درگیریهای متعاقب بین مراکش و جنبش آزادیبخش پولیساریو صدها هزار صحرایی را وادار به فرار به الجزایر کرد. در سال ۱۹۷۶، پولیساریو جمهوری دموکراتیک عربی صحرا (SADR) را اعلام کرد و یک جنگ چریکی علیه مراکش و موریتانی آغاز شد. موریتانی در ۱۹۷۹ از ادعای خود صرفنظر کرد، اما مراکش کنترل بخشهای بزرگی از صحرای غربی را در دست گرفت.
در سال ۱۹۹۱، سازمان ملل متحد با طرح آتشبس و برگزاری همهپرسی برای تعیین وضعیت نهایی منطقه موافقت کرد، اما این همهپرسی تاکنون برگزار نشده است. مراکش پیشنهاد خودمختاری تحت حاکمیت خود را داده، درحالیکه پولیساریو اصرار بر همهپرسی با گزینه استقلال دارد. در سال ۲۰۲۰، پس از خروج آمریکا از بیطرفی و به رسمیت شناختن حاکمیت مراکش بر صحرای غربی، تنشها افزایش یافت. در نوامبر ۲۰۲۰، پولیساریو آتشبس را لغو کرد و درگیریهای پراکنده نظامی از سر گرفته شد.
اردوگاه آوارگان بهعنوان یک سرآغاز
وضعیت صحرای غربی همچنان یکی از مسائل حلنشده در آفریقا و جهان عرب است. بیش از ۱۰۰ کشور SADR را به رسمیت میشناسند، اما مراکش با حمایت برخی متحدانش مانند آمریکا و اسرائیل، کنترل اداری و نظامی منطقه را حفظ کرده است. سازمان ملل همچنان خواستار یک راهحل سیاسی و مسالمتآمیز است، اما اختلافات عمیق و منافع منطقهای، حل این بحران را پیچیده کرده است. یکی از پیامدهای این پیچیدگیهای ژئوپولیتیکی بهعنوان میراث استعمار، آوارگی شهروندان صحراییست که بسیاری از آنها تا به امروز در اردوگاههای پناهندگان در منطقه زندگی میکنند. عزیزه ابراهیم نیز مانند دیگر افراد بیوطن برای تکمیل تحصیلات و یافتن کار مجبور به مهاجرت شد. او برای تحصیل به کوبا سفر کرد و اکنون در بارسلونای اسپانیا زندگی میکند.
نخستین پنجره او به جهان، رادیو پدربزرگ و مادربزرگش بود. عنوان آلبوم «موجا» (موج رادیویی) بهعنوان ادای احترام به این تجربه در نظر گرفته شده است. این رادیو موسیقی جهان را به اردوگاه پناهندگان برای پدربزرگ و مادربزرگش آورد. اکنون عزیزه ابراهیم از آن برای بازگو کردن داستان خود به جهان استفاده میکند.
موسیقی ابراهیم یک کلاژ صوتی است که در آن هم داستان شخصی خود و هم موسیقیای را که در کودکی از رادیو میشنید، در هم میآمیزد. از طریق این درهمآمیزی میتوان دریافت که چرا عناصر آفریقایی ـکوبایی با گیتار اسپانیایی و بلوز صحرایی ترکیب میشوند.
تأثیرپذیری از پانک
شگفتآور است که عزیزه ابراهیم از گروه پانک بریتانیایی "The Clash" تأثیر پذیرفته و پیش از ضبط آلبوم "Metal, Madera" (فلز، چوب) از نوازنده درامز خود خواسته بود تا آهنگ مورد علاقهاش از این گروه را گوش کند.
موسیقی پانک که در اواسط دهه ۱۹۷۰ بهعنوان واکنشی اعتراضی به موسیقی راک جریان اصلی و همچنین شرایط اجتماعی و سیاسی آن زمان ظهور کرد، با ویژگیهایی همچون سادگی ساختاری، اشعار رک و بیپرده با مضامین اجتماعی، سیاسی و گاه نیهیلیستی، و اجرایی پرانرژی و اغلب خشن شناخته میشود. این سبک معمولاً از سازبندی سادهای شامل گیتار الکتریک، گیتار باس و درامز بهره میبرد و ملودیها اغلب تکراری و ریتمها سریع و کوبنده هستند.
زیباییشناسی DIY ( Do It Yourself - خودت انجام بده) بر استقلال، خودکفایی و عدم وابستگی به ساختارهای تجاری و جریان اصلی صنعت موسیقی تأکید دارد. این زیباییشناسی در تمام جنبههای تولید و ارائه موسیقی پانک مشهود است: از ضبطهای ارزانقیمت و اغلب با کیفیت پایین (لو ـ فای) در استودیوهای خانگی یا فضاهای غیرمتعارف، تا طراحیهای ساده و دستساز جلد آلبومها، پوسترهای تبلیغاتی کنسرتها که اغلب با روشهای تکثیر ارزان مانند فتوکپی تهیه میشدند، و برگزاری مستقل کنسرتها در مکانهای کوچک و غیررسمی. این رویکرد نه تنها بهدلیل محدودیتهای مالی گروههای اولیه پانک شکل گرفت، بلکه بهعنوان یک بیانیه اعتراضی علیه تجاریسازی موسیقی و فرهنگ مصرفی نیز عمل میکرد و اصالت و صراحت هنری را بر تولیدات صیقلی و پرهزینه ترجیح میداد. ابراهیم از تأثیرپذیری از این جریان برکنار نمانده است.
بین سنگها و شنها
گفتیم که موسیقی ابراهیم یک کلاژ صوتی است. این کلاژ که برآمده از خاطرات شخصی و حافظه موسیقیاییست که نوازندگان با مهارت آن را به یک کل هماهنگ تبدیل میکنند. آواز او، نوازندگیاش بر گیتار اسپانیایی و سازهای کوبهای، به همان اندازه چیرهدست و دلنشین است که نوازندگی همکارانش.
گیلم آگیلار نوازندگی گیتار باس، گیتار آکوستیک و الکتریک و ماندولا را بر عهده دارد. ایگناسی کوسو نیز هر دو نوع گیتار را مینوازد و الکسیان توبیاس و آندرو مورنو وظایف نوازندگی درامز را بین خود تقسیم میکنند.
موسیقی این گروه، چارچوب بینظیری برای اشعار تکاندهنده و تأثیرگذار ابراهیم فراهم میکند. ترانههای این آلبوم هم از گذشته، حال و آینده شخصی او و هم از گذشته، حال و آینده مردمش سخن میگویند. در نگاه اول، ممکن است اشعار بهطرز فریبندهای ساده به نظر برسند. اما در پیوند با موسیقی گروه، معنایی عمیقتر در آنها نهفته است.
برای مثال، در آهنگ "Bein trab u lihjar" (به فارسی: «بین سنگها و شنها») آمده است: «کودکیام را به یاد میآورم، زمانی که بین خاک رس و سنگها، بین شن و سنگها بازی میکردم.» در زمینه داستان شخصی او، همراه با صدا و موسیقیاش، کودکی کوچک در میان محیطی نامساعد در برابر چشمان درونی ما ظاهر میشود. ما به شرایط زندگی در یک اردوگاه پناهندگان و چگونه بودن بزرگ شدن در چنین شرایطی فکر میکنیم.
در آهنگ "Bubisher" ابراهیم آموزش موسیقی بینالمللی خود را با عشق با میراث صحراییاش در هم میآمیزد. بوبیشر یک پرنده افسانهای است که به عنوان خوشیمن شناخته میشود زیرا همیشه خبرهای خوب میآورد. «خدا را شکر میکنیم / بوبیشر اینجاست / او آمد تا بخواند / و برای ما / خبرهای خوب بیاورد / بوبیشر افسانه / تصویر و اندیشه.»
در حالی که متن به سنتهای مردمش گره خورده است، آهنگ از نظر موسیقیایی به سوی نواهای گیتارهای اسپانیایی و سازهای کوبهای آفریقایی ـ کوبایی اوج میگیرد. خود ابراهیم حلقه اتصال بین این دو جهان است. او پیام و داستان مردمش را با زبانی موسیقایی که ما آن را میفهمیم، به ما منتقل میکند. وقتی صدای او را میشنویم و قدرت موسیقی را حس میکنیم، میتوانیم هاله بوبیشر اسرارآمیز را احساس کنیم، حتی اگر زبانی را که ابراهیم با آن میخواند، نفهمیم.
دعوت به انقلاب با صدایی مخملین
ابراهیم در آهنگ "Haiyu ya zawar" (به فارسی: «زنده باد انقلابیون») مردمش را به ادامه مبارزه برای استقلال فرا میخواند.
زنده باد انقلابیون! / زنده باد همه انقلابیون! / به مبارزه بپیوندیم / برای شکست دادن استعمارگران./ به مبارزه بپیوندیم. / برای شکست دادن امپریالیستها./ ای مردم انقلابی صحرا! / ما انقلابی هستیم! / و سرزمین آزاد صحرا برای صحراییهاست!
موسیقی بر اساس سازهای آکوستیک و کوبهای ساخته شده و ریتم آن بر پیام آهنگ تأکید میکند. آواز ابراهیم اما همچنان ملایم و آهنگین است.
صحراییها نیز مانند دیگر آوارگان، بهندرت یا اصلاً صدایی در صحنه جهانی ندارند. عزیزه ابراهیم با آلبوم "Mawja" حداقل صدایی به مردمش میبخشد. او از امیدها و رویاها، از گذشته و حال و از آنچه در آینده ممکن است، میخواند. صدای ملایم و آهنگین او جذابیت بهترین خوانندگان سول و ظرافت بزرگان جاز مانند بیلی هالیدی را دارد.
او همراه با قدرت موسیقی گروهش، ما را به معنای واقعی کلمه به درون واقعیت خود میکشاند. "Mawja" آلبومی شگفتانگیز و پرشور است. این آلبوم نه تنها بهدلیل ارزش هنری، بلکه بهدلیل اهمیت اجتماعی ـ سیاسی آن نیز باید شنیده شود.
نظرها
نظری وجود ندارد.