جنبش اجتماعی ترکیه و جایگاه چپ (با نگاهی اجمالی به تاریخ چپ در ترکیه)
هوشنگ کوبان – آنچه در ترکیه میگذرد، حاوی درسهای بسیار مغتنمی از سازمانیابی و همبستگی در عین تکثرگرایی در مبارزات سیاسی برای مردمان کشورهای همسایه، از جمله ایران است.

تظاهرات در اعتراض به بازداشت اکرم اماماوغلو، شهردار پیشین استانبول و رقیب اصلی رجب طیب اردوغان، رئیسجمهور ترکیه ـ استانبول شنبه ۹ فروردین / ۲۹ مارس
حرکتهای سازمانی چپ در ایران و ترکیه، هرچند از حیث تاریخی تقریبا در یک برهه شروع و رشد کرده است، اما از آغاز، رکنی ایدئولوژیک آنها را از یکدیگر جدا میکند، به این ترتیب که احزاب و سازمانهای چپ در ترکیه عمدتا از همان سالهای ۱۹۳۰ تاکنون به درجات گوناگون گرد محور ملیگرایی به فعالیتهای نظری و پراتیک خود ادامه دادهاند و همچنان در این نگرش، تغییر پارادیگماتیکی حادث نشده است. این ملیگرایی تا پیش از تاریخی که کردها قانونا صاحب حزب و کرسی در مجلس شورا شوند، چنان قوی بوده است که حتی در آثار نویسندگان و شاعران نامآشنایی مانند ناظم حکمت یا عزیز نسین یا اورهان کمال که رگ اصلی چپ در ادبیات کلاسیک معاصر ترکیه به شمار میروند، ما به واژهی کُرد برخورد نمیکنیم. و فقط کردها نیستند؛ چپ تاریخی ترکیه در بارهی نسلکشی ارامنه و اتفاقات مهیب ۶-۷ سپتامبر ۱۹۵۵ که در جریان آن یهودیان استانبول و آنکارا قتل عام شدند و دولت تمام املاک و دارایی آنها را تصرف کرد، چندان مخالفت جدیای از خود بروز ندادند. این احزاب و سازمانها از حزب کارگر که در سال ۱۹۶۱ به عنوان نخستین حزب سوسیالیستی ترکیه تأسیس شد، و در بازهی کوتاهی توانست چنان به میزان گستردهای برای خود هوادار پیدا کند که در سال ۱۹۶۵ با ۱۵ نماینده به مجلس راه یابد، و یکی از این نمایندهها نویسندهی دورانساز ترکیه، چتین آلتان بود، تا برسیم به «حزب کمونیست ترکیه»، «حزب چپ»، و دیگر سازمانهایی نظیر Dev Sol (چپ غولآسا/انقلابی) یا Dev Yol (راه غولآسا/انقلابی) که با نظریهی براندازی مسلحانه شروع به کار کردند، بنا به گرایش غالب دوران، همه، استالینیست بودند؛ و از همین رو اقتدارگرایی و ناسیونالیسم جزء جداییناپذیر مرامنامهشان بود.
همهی این احزاب و سازمانها با کودتای خونین ژنرال کنعان اِورن در ۱۹۸۰ غیرقانونی اعلام و به شدت تمام سرکوب شدند و تا سالهای متمادی نتوانستند سر بلند کنند. تنها پس از فروپاشی اتحاد شوروی، دوباره نامی از چپ حزبی شروع به شنیدهشدن کرد که خود را از استالینیسم تا حدودی بری اعلام کرد. نام این حزب که فعالیتش چندان به درازا نکشید «حزب آزادی و همبستگی» [ÖDP] بود که در سال ۲۰۱۹ در حزب چپ ادغام شد و دوباره به استالینیسم رجعت کرد. با این همه، در همان سالهای شروع به فعالیت، چون سخن جدیدی برای گفتن داشت و از سوسیالیسم دموکراتیک دفاع میکرد، جریان روشنفکری چپ را نیز با خود همراه کرد. پیوستن جریان روشنفکری چپ موجب شد که در تاریخ احزاب چپ برای بار نخست مسئلهی کردها، ارامنه و دیگر اقلیتهای قومی ترکیه در مرامنامهی این حزب بازتاب یابد و حتی کار به جایی کشید که در سالهای ۲۰۰۳ و ۲۰۰۷ با احزاب کُرد در مبارزات انتخابی ائتلاف کرد. اما از این ائتلاف نتیجهی دلخواه حاصل نشد، و به مجلس راه نیافت. رهبر پیشین حزب، «افق اوراس»، که به طور منفرد وارد انتخابات شده بود، و از محبوبیت قابل توجهی بین چپهای ترکیه برخوردار بود، توانست وارد مجلس شود. او پس از انتخاب شدن دوباره در حزب قدیمش ثبت نام کرد و به این ترتیب ÖDP منغیرمستقیم وارد مجلس شد. اما این حزب در تحلیلی که پس از شکست انتخاباتیاش ارایه کرد، علت شکست را در ائتلاف با کردها دانست؛ پس به تدریج به حاشیه رانده شد و سرانجام در ۲۰۱۹ در حزب استالینیستی «چپ» ادغام شد.
جز این احزاب، میتوان از حدود ده تای دیگر حزب و سازمان چپ نیز نام برد. در جناح چپ ترکیه با این همه کثرت در تحزب، جالب است که هرگز فکری به نام تکثرگرایی بین این احزاب ریشه ندوانده است.
تنها بین این احزاب، باید «حزب کار» [Emek Partisi] را جدا کرد. این حزب در ۱۹۹۶ تأسیس شد و خود را مارکسیستلنینیست معرفی کرد که در کنار پذیرفتن دیکتاتوری پرولتاریا، از دموکراسی خلقی نیز دفاع میکند. پس هنوز خطی از استالینیسم نیز در این حزب وجود داشت. تفاوتش با دیگر احزاب چپ در این بود که از ۲۰۰۹ به این سو، از ناسیونالیسم تُرک فاصله گرفت و خود را حزبی «ترکیهای» اعلام و با جریانات سیاسی کُرد ارتباط ارگانیک برقرار کرد، تا جایی که در انتخابات ریاست جمهوری ۲۰۱۴ از صلاحالدین دمیرتاش، رهبر زندانی حزب کُرد HDP حمایت کرد، و در انتخابات مجلس در ۲۰۱۵ پشت سر این حزب قرار گرفت. این حزب در طول زمان از مواضع سخت اولیهی خود جدا شده و با تأثیرپذیری از احزاب کُرد به مواضع سوسیالیسم دموکراتیک نزدیک شده است.
حزب چپ دیگر که امروز دو نماینده در مجلس دارد، حزب کارگر است که نباید با آن حزب تاریخی کارگرِ سالهای شصت اشتباهش گرفت. این حزب نیز با کردها در انتخابات اخیر ائتلاف کرده و نگاهی ملیگرایانه به سیاست ندارد.
با وجود این، کل این احزاب در ترکیه مجموعا بیش از پنج تا شش درصد کل آرا را حائز نمیشوند. اما این به معنای ضعیف بودن چپ در ترکیه نیست: جریان روشنفکری ترکیه عمدتا گرایش به افکار چپ؛ آزادیخواهی و برابریطلبی دارد. ادبیات معاصر ترکیه مشخصا ادبیاتی اجتماعی با سویههای سوسیالیستی است که بهخصوص پس از حرکت سیاسی- چریکی عبدالله اوجالان تا به امروز سویههای ملیگرایانه در آن هرچه بیشتر کمرنگ شده و با ادبیات جهان همتراز شده است، و لااقل قشر روشنفکری و کتابخوان ترکیه در جایی متفاوت از نویسندگان و کتابخوانهای محفلیِ ما قرار دارند.
قویترین گرایش چپ اما در میان کردهای ترکیه به چشم میخورد. حزب DEM [حزب برابری و دموکراسی خلقها] که بارها غیرقانونی اعلام و تعطیل شده و در نتیجه بارها خود را مجبور به تغییر دادن نامش یافته است، با اینکه در مرامنامهاش نشانی از مارکسیسم دیده نمیشود، اما فراکسیونی بسیار قوی از گرایش چپ در آن وجود دارد، که وامدار رهبر معنویشان اوجالان است. این حزب با ائتلاف خود با «حزب کار» و «حزب کارگر» امروز به عنوان سومین حزب بزرگ ترکیه پس از CHP و AKP ، دارای ۶۱ نماینده در مجلس است . لازم به گفتن است که این حزب به جز کردها، ارامنه و اقلیتهای قومی، بین جریان روشنفکری ترکیه نیز از محبوبیت بسیار بالایی برخوردار است.
جهش اجتماعی-سیاسی ۱۹ مارس
در حوادث شبهکودتایی ۱۹ مارس اخیر، سپهر سیاسی ترکیه شاهد یک حرکت جهشیِ بزرگ اجتماعی و بیسابقه علیه حزب حاکم و رئیساش رجب طیب اردوغان شد که همگان را، حتی خود اردوغان و نیز جبههی اپوزیسیون را شگفتزده کرد.
تمام این احزاب چپ با تفرق آرای حلناشدنی که بینشان وجود دارد، پشت سر حزب خلق [CHP] صف کشیدند، و کلیهی اختلافات درونیشان را کنار گذاشتند تا در برابر بیعدالتی و حقوقشکنیِ آشکارِ به زندان انداخته شدن اکرم اماماوغلو، شهردار موفق استانبول، ائتلافی در عمل از خود نشان دهند. حزب خلق به رهبری ازگور اُزَل، در مقابل جمعیت کثیر مردمان شهرهای بزرگ ترکیه که عمدتا قرابت چندانی با حزب خلق نداشتند، اما در این بزنگاه تاریخی از شهردار استانبول حمایت میکردند، انعطاف خارج از انتظاری از خود نشان داد، و برای اولین بار در تاریخ صد سالهاش، آن منش تحکمآمیز از بالا را کنار گذاشت، و به سخن دردآمیز مردم کوچه و خیابان گوش فراداد، و در نهایت عملا به چپ گرایید: برای اولین بار، از برابریِ همهی اقلیتهای قومی، جنسی، دینی و مذهبی سخن به میان آورد. آزادی و عدالت اجتماعی را پاس داشت، و دشمن اصلی را سرمایهداریِ حزبی-مافیاییِ اردوغان و خانوادهاش اعلام کرد. پس از این بود که به پیشنهاد دانشجویان معترض، بایکوت هولدینگها و مارکهای وابسته به رژیم شروع شد. امروز بسیاری از این هولدینگها و مارکها عملا تعطیل شدهاند، و وخامت کار برای اقتدار به آنجا کشیده شده که اردوغان اعلام بایکوت از سوی حزب خلق را «تروریسم اقتصادی» میخواند و با این همه دستاش در برابر آن به تمامی بسته است. از طرف دیگر، گفتمان ازگور ازل هر روز رادیکالتر و به تعداد مارکهای بایکوتشده اضافه میشود.
این یک بنبست سیاسی برای اردوغان و اطرافیانش است، چون نمیتوانند مردم را مجبور به خرید و فروش با شرکتهای بایکوت شده کنند. کسی در بین آنان به چنین احتمالی فکر نکرده بود.
اردوغان حدس نمیزد به زندان انداختن اماماغلو چنین واکنش گستردهای بین کلیهی آحاد مردم دامن بزند، اما مانند هر دیکتاتور دیگری در نقطهای هم نیست که از نقشهای که کشیده بود، صرف نظر کند. نه میتواند اماماوغلو و یارانش را آزاد کند، و نه راهی برای مقابله با این حرکت جدید اجتماعی دارد. تا به حال زیر فشار آرای عمومی بسیاری از جوانان را که در حرکتهای اعتراضی دستگیر کرده بود، آزاد کرده است، اما خشم مردم را نتوانسته فروکش کند، و با توجه به شاخصهای اقتصادی که از ۱۹ مارس به این سو افت تصاعدی کردهاند، به نظر نمیرسد حتی بتواند بخش حامی خود را هم پس از این خشنود نگه دارد.
از همین روی، تمام امیدش، به در کنار خود نگه داشتن کردهاست. در روز جمعهی پیش با نمایندگان حزب دم پس از سیزده سال دوری گزیدن، حدود یک ساعت و نیم گفتوگو کرد، که زمانی طولانی محسوب میشود. نمایندگان حزب دم بعدتر اعلام کردند که گفتوگو در فضایی مثبت و امیدبخش انجام شد. هدف کردها از این نشست، در کنار آزادی فیزیکی اوجالان از زندان و به رسمیت شناختن فعالیت سیاسی برای او، قید برابری قومی، زبانی و مذهبی برای همهی مردمان ترکیه، و نیز استقلال قوهی قضاییه در قانون اساسی است. اردوغان از سوی دیگر، چون میداند که اگر یک بار دیگر انتخابات ریاست جمهوری در ترکیه برگزار شود، احتمال برگزیده شدنش بسیار پایین است، قصد دارد نقشهی دیگری اجرا کند. برای نوشتن و ثبتِ حقوقی و پایدار یک قانون اساسی جدید در مجلس فعلی ترکیه، مجموع آرای نمایندگان AKP و حزب راست افراطی حرکت ملیگرا [MHP] بسنده نمیکند و نیاز به پنجاه رأی دیگر نیز هست. علت نزدیکی او به حزب دم برای ربودنِ آرای آنان است، چون او در نظر دارد که قانونی به قانون اساسی بیافزاید که او را مادامالعمر رئیس جمهور ترکیه اعلام کند. پروژهی آلترناتیو که MHP از آن هواداری میکند این است که سیستم ریاستی لغو و مقدمات گذار به سیستم پارلمانی درانداخته شود. در این صورت رییس جمهور آینده دیگر نه با رای مستقیم مردم، که با رای نمایندگان مجلس انتخاب، و اردوغان، با در جیب داشتن رای کردها، دوباره در مقام خود ابقا خواهد شد.
امروز در محافل سیاسی ترکیه این پیشبینی حاکم است که اردوغان نمیتواند بیش از این اماماغلو را در حبس نگه دارد، و به احتمال زیاد با پیشرَویِ مذاکرات دولت با نمایندگان کردها، حداکثر تا پایان ماه ژوئن اماماوغلو و یارانش را آزاد خواهد کرد، ولی این همه به شرطی است که از ملغا شدن یک انتخابات دیگر اطمینان نظر کامل پیدا کند.
با وجود اینهمه سیاستگزاریِ از بالا، تلاطم کنونی اجتماعی ترکیه که به سرعت در جهت افزایش آگاهی طبقاتی بین قشرهای مختلف مردم در حرکت است، به طوری که حتی احزاب دیگرِ راست، اما مخالف با رژیم اردوغان نیز از بایکوتها پشتیبانی میکنند و بخش جوانان این احزاب متوجه فساد گستردهی بخش سرمایهی حامی رژیم دیکتاتوری اردوغان شدهاند، احتمال این را که همهچیز، مثل همیشه، با نقشهی از پیش طراحی شدهی دولتِ در سایه پیش برود، کمتر از قبل کرده است. همه چیز بستگی به مواضع حزب خلق و جمعیت تودهایِ وسیع پشت سرش دارد. اگر حزب خلق، به شرط آزادی اماماوغلو، با اردوغان کنار نیاید، و به عبارت دیگر، در خفا در برابر دولت درسایه سر تسلیم فرود نیاورد، و همچنان بر سر مواضع جمهوریخواهانهی دموکراسیمحورش پافشاری کند، آیندهای روشن در انتظار مردمان ترکیه خواهد بود، که درضمن، حاوی درسهای بسیار مغتنمی از سازمانیابی و همبستگی در عین تکثرگرایی در مبارزات سیاسی برای مردمان کشورهای همسایه، از جمله ایران، خواهد بود.
منبع اصلی: اخبار روز
نظرها
نظری وجود ندارد.