ارتباط ناشناخته. ارتباط بدون سانسور. ارتباط برقرار نمی‌شود. سایت اصلی احتمالاً زیر سانسور است. ارتباط با سایت (های) موازی برقرار شد. ارتباط برقرار نمی‌شود. ارتباط اینترنت خود را امتحان کنید. احتمال دارد اینترنت به طور سراسری قطع شده باشد. ادامه مطلب

اتم و نا-بازدارندگی

بالا گرفتن درگیری میان دو قدرت اتمی پاکستان و هندوستان نشان می‌دهد که سلاح هسته‌ای به خودی خود هیبت و بازدارندگی نمی‌آورد. رژیم ولایی به تبعیت از پاکستان به سوی اتمی شدن پیش رفت. نتیجه‌ی کار بازداشتن کشور از تأمین نیازهایی چون برق شد.

میان پاکستان و هندوستان درگیری‌ای پیش آمده که بعید نیست گسترش یابد. دعوا بر سر موضوع قدیمی کشمیرِ  تقسیم‌شده میان دو کشور است. کشمیر جایی است نه چندان دور از ایران و خاورمیانه. در آنجا آتشی زیر خاکستر، می‌رود که شعله‌ور شود.

پاکستان و هندوستان، هر دو دارای سلاح اتمی هستند. اینکه دولت ایران به سوی برنامه‌ی غنی‌سازی اورانیوم رفت، برنامه‌ای که در ابتدا آن را پنهان داشته بود، ارتباطی دارد با درگیری این دو کشور.

این دکتر عبدالقدیر خان (۲۰۲۱ – ۱۹۳۶) بود که فناوری ساخت سانتریفیوژ را در اختیار دولت ایران گذاشت. این مهندس تحصیل‌کرده در  اروپا به پدر بمب اتمی پاکستان شهرت دارد. پس از اینکه هندوستان در سال ۱۹۷۴ بمب اتمی خود را آزمایش کرد، پاکستان هم برنامه‌‌ای پیش گرفت برای اینکه از هندوستان عقب نماند. مرکزی ایجاد کردند برای غنی‌سازی اورانیوم و ساخت سلاح هسته‌ای که عبدالقدیر خان به ریاست آن رسید. عبدالقدیر خان بنابر شواهدی که خود نتوانست آنها را انکار کند در تأسیس شبکه‌ای برای قاچاق فناوری هسته‌ای دست داشته که از جمله طرز ساختن سانتریفیوژ برای غنی‌سازی اورانیوم را به ایران انتقال داده است. این موضوع را مقامات رسمی پاکستان هم تأیید کرده‌اند. (در این باره نگاه کنید به این گزارش)

عبدالقدیر خان در همراهی با هیئت حاکمه‌ی پاکستان بر این باور بود که بمب اتم سپر دفاع از کشور در برابر هندوستان است. محتملاً او این گمان سپر دفاعی هسته‌ای را به روابطش در دولت اسلامی ایران هم انتقال داده است. خود مقامات ایرانی هم به این موضوع علاقه داشته‌اند و بیهوده نبود که فوراً برنامه‌ی ساختن سانتریفیوژ را پیش نگرفتند.

ایده‌ها و اسباب و لوازمی برای اتمی شدن در زمان شاه فراهم شده بود. رژیم اسلامی ابتدا به این میراث توجهی نکرد، اما در زمانی که داشت پایه‌‌های اقتدار خود را می‌ریخت، به سراغ این میراث رفت.  

رژیم ولایی هم مانند رژیم پیشین اقتدارگرا بود، آن هم با اتکا به یک باور افراطی دینی. جنگ با عراق باعث شد در او احساس ناامنی شدیدی پدید آورد. اقتدارگرایی و نگرانی، هر دو در شکلی افراطی، زمینه‌ساز آن شد که به یک دکترین دفاعی رو آورد که برنامه‌ی هسته‌ای به تدریج در کانون آن قرار گرفت. مکمل این برنامه یکی موشک‌سازی بود و دیگری سوءاستفاده از درگیری‌های خاورمیانه و برخی گروه‌های دخیل در آنها.

فضای تهدیدآمیز جهانی و منطقه‌ای و برداشت همراه با سوءظن شدید در ترکیب با اقتدارگرایی باعث شدند که رژیم هست و نیست کشور را بر روی این برنامه‌ها بگذارد.

توهم بازدارندگی

۸ اوت ۱۹۴۵: آمریکایی‌ها در حمله به ژاپن پس از هیروشیما بر روی ناگازاکی بمب اتمی انداختند. از آن پس تا کنون در هیچ جدالی از بمب اتمی استفاده نشده است. در مورد چرایی این امر دیدگاه‌های مختلفی وجود دارد. یک دیدگاه می‌گوید نفس ویرانی و کشتار عظیمی که بمب اتمی به بار می‌آورد و پیامدهایی که دارد، باعث شده در جنگ‌ها بمب اتمی به کار گرفته نشود. یک دیدگاه با نفوذ دیگر می‌گوید نفس داشتن سلاح هسته‌ای با تهدیدی همراه است که به بازدارندگی از جنگ منجر می‌شود.

عبدالقدیر خان (۱۹۳۶ –۲۰۲۱)، بنیان‌گذار برنامه غنی‌سازی اورانیوم پاکستان
عبدالقدیر خان (۱۹۳۶ –۲۰۲۱)، بنیان‌گذار برنامه غنی‌سازی اورانیوم پاکستان

نمونه‌ی هند و پاکستان اما نشان می‌دهد که اتمی بودن به خودی خود باعث نمی‌شود که کشور هیبت خاصی بیاید و تعرض متقابل صورت نگیرد. اگر درگیری کنونی میان دو کشور بالا گیرد، باز بعید است یکی از دو طرف به بمب اتمی رو آورد و طرف مقابل را هم تحریک کند که دست به مقابله به مثل زند. برای هر دو طرف کاربست سلاح اتمی، حتا اگر یک سویه باشد، فاجعه‌زاست.

رژیم ایران محتملاً از طریق ارتباط‌هایی چون عبدالقدیر خان، به پاکستان به عنوان یک سرمشق نگریسته است. فکر کردند پاکستان به ساختن بمب اتم رو آورده و به این ترتیب سپر بازدارنده‌ای را در برابر هندوستان گذاشته است، پس ما هم خوب است تدارک ببینیم که چنین سپری داشته باشیم.

اما رژیم اسلامی حتا اگر به بمب اتمی هم دست می‌یافت، بیشتر خود را به درد سر می‌انداخت. آمریکا و اسرا‌ئیل به بمب اتمی اسلامی نه به عنوان تهدیدی بازدارنده بلکه دعوت درگیری می‌نگرند.

تهدید به تهدید با چه بهایی؟

فهمیدند که نمی‌توانند بمب شیعی را بسازند و با سلاح تهدید ضامنی برای بقای خود بسازند. اما به جای آنکه از دکترین اتمی شدن دست بردارند، با بالا بردن ظرفیت غنی‌سازی به تهدید به اتمی شدن رو آوردند. تهدید به تهدید به چه بهایی تمام شد؟

رژیم مدام بر روی اهمیت برنامه‌ی هسته‌ای تبلیغ کرده و «حق مسلم هسته‌ای» را بالاتر از هر حقی دانسته است. اخیراً، با توجه به کارنامه‌ی پر از شکست و ناتوانایی‌شان در تأمین نیازهای اولیه مردم، اندکی از تبلیغات هسته‌ای خود کاسته‌اند. اینکه در حال مذاکره برای عقب‌نشینی از این برنامه هستند، در این عقب‌نشینی تبلیغاتی نقش داشته است.

آخرین نمونه‌ی تبلیغ برنامه‌ی هسته‌ای در روزهای اخیر در جلسه‌‌ای با صحنه‌گردانی رئیس سازمان انرژی اتمی ایران، محمد اسلامی بوده است (گزارش جلسه در اینجا). محمد اسلامی در این جلسه برنامه‌‌ی هسته‌ای را «پیشگام توسعه و ابزار قدرت ملی» خوانده است. کارنامه‌ای که او عرضه کرده شامل افتخار به نیروگاه بوشهر، پرتودهی محصولات کشاورزی و تولید رادیودارو می‌شود.

در خوش‌بینانه‌ترین برآورد سهم نیروگاه بوشهر در تولید برق تنها ۲ درصد است. از این گذشته این نیروگاه در اصل به آنچه به طور مشخص در ایران برنامه‌ی هسته‌ای خوانده می‌شود و فعالیت اصلی آن غنی‌سازی اورانیوم است، ربطی ندارد. نیروگاه بوشهر، پیش از برنامه‌ی هسته‌ای تأسیس شده و این برنامه کمک خاصی به توسعه‌ی آن نکرده است. طرح تأسیس نیروگاه‌های تازه هم در حد تبلیغ مانده، آن هم در حالی که کشور نیاز مبرم به انرژی دارد و تأسیس نیروگاه‌‌های گازی و تأمین برق با انرژی خورشید و باد هم سریع‌تر است و هم به‌صرفه‌تر.

پرتودهی محصولات کشاورزی و تولید رادیودارو با غنی‌سازی اورانیوم بالای ۶۰ درصد و آن هم به بهای خسارت‌هایی که این برنامه به کشور زده، از جمله به سبب تحریم‌ها!؟

توجیهی برای اصرار طولانی بر تداوم برنامه‌ی هسته‌ای وجود ندارد. افزون بر تعصب و تحجر فکر ولایی، آنچه باعث اصرار بر این برنامه شده، سودی است که کاسبان تحریم و قاچاق تکنولوژی از این برنامه می‌برند. نقش دزدسالاری.

آمار دقیقی درباره میزان خسارتی که برنامه‌ی هسته‌ای بر اقتصاد کشور زده، در دست نیست. همه حدس و گمان‌ها با ذکر ارقامی نجومی همراه هستند.

سال گذشته، حسين سلاح‌ورزی، رئيس سابق اتاق بازرگانی ايران، برآوردی از میزان خسارت تحریم‌ها بر کشور در بازه زمانی دوازده ساله میان سال‌های ۱۳۹۰ تا ۱۴۰۱ عرضه کرد: ۱۲۰۰ میلیارد دلار. بنابر بررسی‌های او:  

درآمد سرانه از دست رفته برای هر ايرانی با اعمال تحريم‌ها در بازه زمانی مورد بررسی (دوره ۱۲ ساله)، حدود ۱۴ هزار دلار برآورد می‌شود. به عبارت ديگر در اين مدت هر ايرانی به‌طور متوسط سالانه هزار و ۲۰۲ دلار به دليل تحريم‌ها از دست داده‌ است. ضرر و زيانی كه تحريم‌ها به كشور وارد كرده است تنها به اين ارقام منتهی نمی‌شود و با در نظر گرفتن ساير جوانب می‌توان گفت تحريم اقتصاد ايران را به حاشيه رانده است. (منبع)

در همین زمینه:

این مطلب را پسندیدید؟ کمک مالی شما به ما این امکان را خواهد داد که از این نوع مطالب بیشتر منتشر کنیم.

آیا مایل هستید ما را در تحقیق و نوشتن تعداد بیشتری از این‌گونه مطالب یاری کنید؟

.در حال حاضر امکان دریافت کمک مخاطبان ساکن ایران وجود ندارد

توضیح بیشتر در مورد اینکه چطور از ما حمایت کنید

نظر بدهید

در پرکردن فرم خطایی صورت گرفته

نظرها

نظری وجود ندارد.