ارتباط ناشناخته. ارتباط بدون سانسور. ارتباط برقرار نمی‌شود. سایت اصلی احتمالاً زیر سانسور است. ارتباط با سایت (های) موازی برقرار شد. ارتباط برقرار نمی‌شود. ارتباط اینترنت خود را امتحان کنید. احتمال دارد اینترنت به طور سراسری قطع شده باشد. ادامه مطلب

کارزار شعر زندگی در برابر اعدام

افسانه نجومی: از متن ایستاده به لب‌ها

حرف اصلی شاعر در این شعر محکومیت و اعتراض عمیق به اعدام و خشونت است که به شکلی نمادین و با زبانی پر از تصاویر پیچیده و استعاری بیان می‌شود. شاعر با به‌کارگیری تصاویری مانند «خون که از گلوی تو می‌وزد»، «زخم معلق در کتف‌ها» و «خاک برهنه‌ی بعد از ظهر»، به تبعات ویرانگر اعدام اشاره می‌کند که نه‌تنها جان انسان‌ها را می‌گیرد، بلکه روح و هویت جمعی یک جامعه را نیز زخمی و متلاشی می‌کند.

ضمیمه آوردم مصور از قهقهه‌های اساطیر
جهان شمول تر از فواصل تاریکی در روایت موروثی
از گلدان‌های تا شده در طراوت لاجوردی کتیبه‌های مشجر تا
تا عصرهای نقب گرفتن از سطوح

فوران روایت کوچه با مضمون درخت
که در جهات اربعه
از سوختن مکالمه می‌آویخت بر اندام منقرض تکه تکه ریخته بر نستعلیق صدا

در کتف‌هایم معلق زخم است
معلق نبض خونی استخوان در رطوبت خون و پوست
که از مشدد اصوات
قصیده می‌گیرد از اشباع مصور اقلیمی با فواصل شمع آجین
روایت از تار و پود منعکس سنگ واره‌ها شیون گرفته بود و
از تیتر روزنامه که از جهان شمولی دیوار
ضرورت از حواس پرتی کوچه داشت و
سایه به سایه‌ی خاکستر فصل می‌سپرد
تا خونی که عصرهاست از گلوی تو می‌وزد
در خاک برهنه‌ی بعد از ظهر
موج بتاباند در خاک برهنه‌ی بعد از ظهر
شتاب بتاباند از کبودی این عصر
در کبودی این عصر پیشانی فشرده‌ی برزخ است
در خاک برهنه‌ی بعد از ظهر
خون است
که عصرهاست از گلوی تو می‌وزد!

برای دیدن محتوای نقل شده از سایت دیگر، کوکی‌های آن سایت را بپذیرید

کوکی‌های سایت‌ دیگر برای دیدن محتوای آن سایت‌ حذف شود

بیشتر بخوانید:

این مطلب را پسندیدید؟ کمک مالی شما به ما این امکان را خواهد داد که از این نوع مطالب بیشتر منتشر کنیم.

آیا مایل هستید ما را در تحقیق و نوشتن تعداد بیشتری از این‌گونه مطالب یاری کنید؟

.در حال حاضر امکان دریافت کمک مخاطبان ساکن ایران وجود ندارد

توضیح بیشتر در مورد اینکه چطور از ما حمایت کنید

نظر بدهید

در پرکردن فرم خطایی صورت گرفته

نظرها

نظری وجود ندارد.