گزارشی درباره رواج مدرک جعلی دکترا در میان حکومتیان
مدرک جعلی؛ دانشگاه جعلی
پارسا محمدی – در جمهوری اسلامی نه تنها مدرک جعلی رواج پیدا کرده، بلکه دانشگاه جعلی هم تأسیس شده است. گزارشی از جعل مدرک دانشگاهی در سایه سیاستهای تبعیضآمیز مبتنی بر حذف دگراندیشان.
بحران مدرکهای دانشگاهی تقلبی زمانی در رسانههای خبری اوج گرفت که در کشاکش دعواهای سیاسی بین مجلس و دولت، علی کردان وزیر کشور دولت احمدینژاد توسط مجلس استیضاح شد. البته در آن زمان افشاء شدن مدرک دانشگاهی تقلبی افکار عمومی مردم ایران را چندان متعجب نکرد. یکی از فعالان دانشجویی محرومشده از حق تحصیل در این رابطه حرف عجیبی میزند: «در کشوری که پول حرف اول و پارتی حرف دوم را میزند راحت هر کاری بخواهند انجام میدهد. سال ۸۸ طلبکارهای خودشان را به اسم ضد انقلاب بازداشت کردند. مدرک که مسئله مهمی نیست. کارهایی میکنند مهمتر از مدرکسازی! »
علی کردان پس از استیضاح شدن توسط مجلس در مصاحبهای که بر روی سایتها و وبلاگهای نزدیک به جریان دولت منتشر گردید تهدید کرد که اگر قرار باشد بحث مدرک دانشگاهی تقلبی باز شود پای خیلیها گیر است. این تهدید خیلی زود عملی شد و اسامی مدیران دوران اصلاحات که مدرک جعلی دانشگاه هاوائی را داشتند به شرح زیر منتشر گردید:
۱. مرتضى حاجى، وزیر آموزش و پرورش دولت خاتمی و از اعضاء ارشد بنیاد باران
۲. رضا ویسه، معاون وزیر صنایع و مدیر عامل سازمان گسترش و نوسازی صنایع ایران
۳.محمد ملاکى، رئیس شرکت ملى گاز ایران و معاون بیژن زنگنه در دوران وزارت نیرو و نفت دولتهای سازندگی و اصلاحات
۴. سید حسن الحسینى، نماینده مجلس ششم و معاون پارلمانی وزارت آموزش و پرورش
۵. محمد رئیسى، نماینده مجلس ششم از شهر کرد
۶. على اکبر طاهرى، مدیر عامل شرکت ساپکو
۷. جمال مظفرى، قائم مقام منطقه آزاد قشم
۸. غلامرضا شهریور، مدیر کل وزارت تعاون
۹. سید محمدامین طالب شهرستانى، معاون وزارت بهداشت و درمان
۱۰. حسن جاهد، معاون وزارت بهداشت و درمان
۱۱. على رئوف، معاون وزیر آموزش و پرورش
۱۲. نورالدین صفىنیا، از مدیران ارشد شهردارى تهران در زمان کرباسچی
۱۳. على مقدسزاده، شهردارمنطقه ۶ تهران در دوران کرباسچی
یک حقوقدان: «بهتر است به مدرکهای غیر تقلبی توجه کنید که در یک سیستم بزرگ و دقیق جعل و حذف مورد استفاده قرار میگیرند.»
این اقدام تیم رسانهای دولت احمدینژاد بی شک یک افشاگری در بازی قدرت درون ساختار جمهوری اسلامی محسوب میشود، اما بیانگیر این مسئله نیز هست که مسئله مدرکهای دانشگاهی تقلبی در بین مدیران جمهوری اسلامی بسیار جدی و وسیع است. بسیاری از فرماندهان سپاه، مداحان برجسته، مدیران دیپلمه سالهای اول انقلاب، اعضای گروههای فشار (لباس شخصیها) و اعضای رده بالای بسیج، اعضای هیئتهای مذهبی نزدیک به حکومت و غیره به ناگاه همگی صاحب مدارک دانشگاهی بهخصوص مدرک دکترا در رشتههای مختلف شدهاند. بهراستی دلیل رشد غیر منتظره مدارک مختلف دانشگاهی به خصوص مدرک دکترا در بین مدیران جمهوری اسلامی چیست؟ آیا این مدارک حاصل تلاش افراد در روندی طبیعی اخذ شدهاند یا پای عوامل غیر طبیعی در میان است؟
حرکت از حذف مستقیم یه حذف نرمافزاری
یکی از حقوقدانان ساکن ایران میگوید: «توجه شما به مسئله مدارک جعلی و دانشگاههای کاغذی یا به عبارتی دیگر دانشگاههای فروشنده مدرک جلب شده است. به شما پیشنهاد میکنم به جای این مسائل که همیشه هست به مسئله جدیتری توجه کنید: جمهوری اسلامی به واژه "حذف" علاقه بسیاری دارد. عبارت "حذف فیزیکی" یکی از سرفصلهای کاری وزارت اطلاعات ایران است. حذف گاهی بر مبنای ترور و قتل انجام میشود. گاهی حذف به معنای گرفتن جان انسانها نیست و به گرفتن یک جایگاه یا خارج کردن فردی از پارهای روابط اطلاق میشود. جنجالهایی که شما درباره مدارک جعلی مقامات رده بالای حکومت مشاهده میکنید نشانههای یک مسئله به مراتب با اهمیتتر و خطرناکتر است. جمهوری اسلامی در دهه چهارم عمر خودش قرار دارد. حاکمان ناپخته و عجول در حال تبدیل شده به حامان کارکشته و با تجربه هستند. این روند، حرکت از حذف مستقیم یه حذف نرمافزاری مخالفان و منتقدان است. فکر نکنید مهم مدارک جعلی است. همه جای جهان با پول کافی میتوان مدرک تقلبی تهیه کرد. اخیراً اعلام شد یکی از وزاری دولت آلمان هم مدرک جعلی داشته است. توجه خود را به مدرکهای غیر تقلبی جلب کنید که در یک سیستم بزرگ و دقیق جعل و حذف مورد استفاده قرار میگیرند.»
از این حقوقدان درخواست کردم منظور خود را درباره «سیستم حذف نرمافزاری» بیشتر توضیح دهد. پاسخ تکاندهنده بود:
یک حقوقدان: « حاکمان جمهوری اسلامی از ادامه تحصیل منتقدان و مخالفان خود در دانشگاههای ایران جلوگیری میکنند و همزمان، مدرک مورد نیاز برای شرکت در انتخابات شوراها، مجلس، ریاست جمهوری و نیز برخورداری از پروانههای تجاری و حقوق مختلفی مانند مجوز نشریات و امور فرهنگی را مشروط به داشتن حدودی از تحصیلات دانشگاهی و حوزوی کردهاند.»
«وقتی در انتخابات محلی یا کشوری افرادی به دلایل عقیدتی رد صلاحیت میشوند این بدان معناست که حکومت موجود دارای مخالفانی است که قدرت تغییر یا به عبارتی دارای بدیلی برای وضعیت موجود هستند. به عبارت دیگر رد صلاحیت به معنای مشکل مشروعیت نظام است. با افزودن بازداشت و زندان مخالفات تحت عناوین "اقدام علیه امنیت ملی"، انجام "تبانی" و "تبلیغ علیه نظام" به مسئله رد صلاحیتها، این ادعا قویاً میتواند مطرح و مورد قبول واقع شود که منتقدان حکومت ایران دارای مشروعیت و حکومت ایران فاقد لازمههای عرفی برای بر سر کار ماندن است. به نظر میرسد حاکمان جمهوری اسلامی راه جدیدی را برای حذف مخالفان پیادهسازی کردهاند. آنها از ادامه تحصیل منتقدان و مخالفان خود در دانشگاههای ایران جلوگیری میکنند و همزمان با آن مدرک مورد نیاز برای شرکت در انتخابات شوراها، مجلس، ریاست جمهوری و نیز برخورداری از پروانههای تجاری و حقوق مختلفی مانند مجوز نشریات و امور فرهنگی را مشروط به داشتن حدودی از تحصیلات دانشگاهی و حوزوی کردهاند. آنانی که از ایران میروند معمول آن است که دیگر رغبتی برای بازگشت به کشور و زندگی در شرایط دشوار ایران نخواهند داشت. آنان که در ایران میمانند از داشتن مدرک دانشگاهی محروم خواهند شد. حال دیگر افراد نه مستقیماً به دلیل افکار و عقاید خود که طبق قانون و به علت در دست نداشتن مدارک دانشگاهی از ورود به مناسب دولتی و یا برخورداری از حقوق اجتماعی و اجازه کسب مجوزهای مختلف محروم میشوند. در پوشش التزامات قانونی حقوق بشر را نقض میکنند. آن دسته از فعالان سیاسی و منتقدانی که در کشور باقی ماندهاند نه تنها در زمینه ادامه فعالیت سیاسی که در زمینه کسب و کار و نیز در حوزههای مختلف اجتماعی دچار محرومیت میشوند.»
فقط دانشگاههای خارجی نیستند
یکی از اساتید اخراجی دانشگاه در زمینه مدارک جعلی مدیران جمهوری اسلامی میگوید:
«آقایان یک روز دعوت کردند و گفتند برای خود شما بهتر است با عنوان پایان قرارداد دانشگاه را ترک بگویید تا به عنوان فرد مشکلدار و کنار گذاشته شده خسارات دیگری به وجود نیاید. جای اعتراض وجود نداشت. از مدتی قبل در جریان خبر بازنشستگی اجباری همکارانم بودم. به ناچاز قبول کردم و نامه را امضاء کردم.
یک فعال سیاسی: « مدرک که سهل است، جمهوری اسلامی برای بالا بردن مدرک آدمهایش دانشگاه جعلی درست کرده است.»
برای ادامه فعالیت علمی و کمک به تربیت افراد متخصص با عناوین مختلف به مؤسسات آموزش عالی مراجعه کردم. عاقبت مانند بسیاری دیگر از کسانی که در دوره آقای احمدینژاد از فرصت خدمت به دانشگاههای ملی محروم شدند، راهی دانشگاه آزاد شدم. در این مدت شاهد اتفاقاتی در دانشگاه آزاد بودهام که نمیدانم چه باید گفت. همانطور که اطلاع دارید قبول شدن در دانشگاه آزاد دشوار نیست. در بعضی از رشتهها تنها ثبت نام در آزمون و حاضر شدن در جلسه برای قبولی کفایت میکند. در این رشتهها نیازی به حل کردن یک سؤال و زدن یک تست هم وجود ندارد. رشتههای بهتر نیاز به کمی مطالعه دارد که قابل قیاس با دانشگاههای ملی نیست. در دانشگاه آزاد عامل مهم برای ادامه تحصیل پول است. تحصیل در رشتههای فنی و مهندسی، حقوق، نمایش و در مقاطع کارشناسی ارشد و دکترا بسیار هزینه دارد. خیلی از افراد جامعه توانایی پرداخت این هزینهها را ندارند.
مدیران مختلف در دانشگاه آزاد ثبت نام میشوند. هیچیک در جلسات درس حاضر نمیشوند. در امتحانات نیز شرکت نمیکنند. در موردی متوجه شدم رئیس بانک مسکن منطقه، دانشجوی بنده است. اتفاقی فهمیدم. خانه سازمانی تحت اختیار من در رهن بانک بود. بهنظرم رسید کمکی بگیرم برای دریافت وام و آزاد کردن سند منزل. با خودم گفتم از طریق یک وام دیگر، وام دانشگاه را صاف کنم. قبل از اینکه از طرف دانشگاه مشکلی پیش بیاید سند را آزاد کنم تا خیالم راحت شوم.
منتظر بودم تا بالاخره فرصت دست بدهد و ایشان را ببینم. تا روز امتحان خبری نشد. روز امتحان جوانی ۲۲ ساله روی صندلی نشسته بود. خود این مدیر شعبه در حدود ۴۵ سال سن دارند. رئیس شعبه با هماهنگی رئیس دانشگاه فرد دیگری را برای امتحان دادن به جای خودشان فرستاده بودند. وقتی نفوذ یک مدیر رده پائین در این حد است میتوان حدس زد مدیران رده بالا نفوذ بیشتری دارند.
فقط دانشگاههای خارجی نیستند که در مدرکسازی برای مدیران فعال هستند. اکثر مدیران از دانشگاه آزاد مدرک تهیه میکنند. از همکاران خودم شنیدهام در واحد کیش، تهران مرکز و چند واحد دیگر این مسائل بسیار است. همکاران بنده علاقهدارند در این واحدها فعالیت کنند. یکی از اساتید رشته مهندسی برق از طریق خدمتی که به یکی از مدیران رده بالا کرده با حمایت این مدیر شرکت بزرگی تأسیس کرده است. با وساطت پیش اساتید مختلف، نمره میگرفتهاند برای او. اساتید خبر نداشتهاند این فرد مدیر رده بالای کشور است. بعداً از طریق دوستشان فهمیدیم.»
دانشگاه جعلی
یکی از فعالان سیاسی ایران درباره مدارک جعلی مدیران جمهوری اسلامی میگوید: «تعجب میکنم چرا به این موضوع علاقه دارید. تخلف مالی سه هزار میلیارد تومانی در کشور شده است و مردم، عادی با آن برخورد میکنند. مسائلی کوچکی مثل مدرک جعلی در کشور عادی شده است.
یک فعال سیاسی: «بیسوادترین افراد جمهوری اسلامی را میفرستند به دانشگاه عالی دفاعی. واحدهای درسیاش پدافند غیر عامل، تاریخ اسلام، امام زمان و چیزهایی از این قبیل است.»
مدرک که سهل است، جمهوری اسلامی برای بالا بردن مدرک آدمهایش دانشگاه جعلی درست کرده است. دانشگاهی در ایران درست شده است به نام "دانشگاه عالی دفاعی". افرادی که اهل پول خرج کردن و خارج رفتن هستند مدرک تقلبی میگیرند، یا سه، چهار سالی برای تفریح به خارج میروند و با مدرک دکترا بر میگردند. کسانی که به خاطر کارهایی که کردهاند از کشور خارج نمیشوند از ترس اینکه مبادا بازداشت شوند یا سابقه نظامی دارند، اینها میروند دانشگاه عالی دفاعی. بیسوادترین و احمقترین افراد جمهوری اسلامی را میفرستند به این دانشگاه. واحدهای درسیاش پدافند غیر عامل، تاریخ اسلام، امام زمان و این اراجیف است.
بیشتر افراد نظامی، بسیجی، فرماندهان و مدیران ادارات که ادعای داشتن مدرک دکترا دارند، دکترای عالی دفاعی دارند. یک دوره کوتاه برایشان میگذارند و دکترا میدهند. نسل قبلی مهرههای جمهوری اسلامی علاقه داشتند بروند آمریکا و اروپا. در خاطرات رفسنجانی نوشته است که سال ۶۹ مصباح یزدی برای فرستادن ۲۰ نفر از شاگردانش به آمریکا ۱۵۰ هزار دلار پول گرفته است. اینها علاقه داشتهاند بروند نیویورک فلسفه اسلامی یاد بگیرند! حالا بچههای خود را میفرستند به آمریکا و انگلیس و خودشان در ایران مدرک جور میکنند.»
دانشگاهی که این فعال سیاسی در صحبتهایش به آن اشاره میکند واقعی است. در سال جاری تعداد ۵۶۰ نفر در رشتههای آموزشی و ۳۸۶ نفر در رشتههای پژوهشی در دانشگاه عالی «دفاع ملی» در حال تحصیل هستند. سایت رسمی این دانشگاه ادعا میکند تاکنون ۱۷۹ نفر نیز از این دانشگاه فارغالتحصیل شدهاند. در سال جاری آزمونی با ۵۷۰ شرکت کننده در این دانشگاه برگزار شده است.
گزینش دانشجو در دانشگاه دفاع ملی از طریق آزمون و از میان کارکنان لشکری با داشتن درجه سرهنگ دومی و جایگاه سازمانی سرتیپ دومی و کارکنان رسمی کشوری با جایگاه کارشناسی ارشد یا مدیرکل به بالا و رؤسای ادارات مستقل انجام میشود. دانشگاه دفاع ملی، آموزش و پژوهش فرماندهان و مدیران عالی رتبه نظامی انتظامی و کشوری جمهوری اسلامی ایران را در سه حوزه مدیریت راهبردی دفاع ملی و امنیت ملی در مقطع دکتری تخصصی بر عهده دارد!
پاکترین دولت تاریخ جمهوری اسلامی
علاوه بر خرید مدرک دکترا از دانشگاههایی همچون هاوایی و اکسفورد و نیز مدرکسازی دانشگاه آزاد برای مدیران حکومتی باید به سهمیه خانوادههای شهدا و جانبازان، سهمیه نیروهای بسیجی رده بالا و بورسیههای افراد حکومتی و فرزندان و وابستگان آنها اشاره کرد. یکی از جالبترین نمونهها در این زمینه مدرک دانشگاهی حمیدرضا افراشته، داماد خانواده احمدینژاد است. برای کسب اطلاعات بیشتر با یک دانشجوی ستارهدار آزمون دکترا به گفتوگو نشستیم. او از فارغالتحصیلان دانشگاه تربیت مدرس در مقطع کارشناسی ارشد است و مقطع کارشناسی را در دانشگاه امیرکبیر تهران گذرانده است.
این دانشجوی ستارهدار میگوید:«در آن زمان کسی اطلاع نداشت که حمید افراشته داماد پروین احمدینژاد است. او به عنوان یک بسیجی خیلی سریع به یکی از چهرههای مطرح بسیج تبدیل شد. مانند بقیه اعضای بسیج دانشگاه امیر کبیر به عنوان مشاور جوان رئیس جمهور معرفی شد.
از دانشگاه آزاد واحد آکسفورد در انگلیس و دانشگاه آزاد واحد کیش به عنوان محل تحصیل بسیاری از «آقازادهها» نام برده میشود.
حمید افراشته در رشته معدن وارد دانشگاه شد اما دو بار تغییر رشته داد. طبق قوانین دانشگاه کسی که سه ترم متوالی معدل بالای ۱۷ داشته باشد با رعایت تناسب تراز کنکور و موافقت دانشکده مقصد میتواند تغییر رشته بدهد. فکر هم میکنم فقط یکبار امکان تغییر رشته باشد. من کسی را یادم نمیآید که موفق شده باشد تغییر رشته بدهد. بچههای درسخوان دانشگاه همگی از رشته خود راضی بودند و بچههای ضعیفتر نمیتوانستند در سه ترم اول معدل بالای ۱۷ بیاورند. یکی نفر را یادم هست که به صورت مشروط به رشته بالاتر رفت ولی چون افت تحصیلی پیدا کرد به رشته قبلی بازگشت.
آن زمان یکی از بچههای ورودی ۸۱ معدن در خوابگاه نجاتاللهی هماتاقی ما بود. او اخبار افراشته را برایم تعریف میکرد. ما فکر میکردیم چون از اعضای بسیج است این کارها را میتواند انجام بدهد. من از دانشگاه بیرون آمده بودم که در اینترنت خبری خواندم که به عنوان عضو حلقه انحرافی بازداشت شده است. به عنوان رئیس همایش بینالمللی جوانان منصوب شده بود و چند میلیارد تومان بودجه از طرف بقایی و شهرداری تهران گرفته بود. مشائی و احمدینژاد به وزیر علوم نامه داده بودند تا خارج از نوبت و ظرفیت در مقطع دکترا اسمنویسی شود.»
این دانشجوی ستارهدار اضافه میکند: «فکر کنم اساتید دانشگاه زودتر از ما خبردار شده بودند چون در اعتراضات دانشگاه اسمش مطرح شد و بسیج برای اینکه بهانه به دست بقیه ندهد اعلام کرد اگر تخلف کرده است دانشگاه باید رسیدگی کند. از همان زمان معدلش بالا رفت. هماتاقی من تعریف میکرد که وقتی روی تابلو آموزش نمراتش را میزدند بعد از اعتراض نمراتش از ۷، ۹ و ۱۰ به ۱۷ و ۱۸ تغییر میکرد. فکر کنم به اساتید دانشگاه خودش را معرفی میکرد و قول حمایت میداد. برای همین نمراتش را زیاد میکردند.»
حمید افراشته در وبلاگ شخصیاش به اتهامات وارده به خود و دستور احمدینژاد برای پذیرش در مقطع دکترا اشاره کرده است و تلاش نموده به آنها پاسخ دهد. در روزهای اخیر نیز با اعلام برکناری رئیس دانشگاه علامه طباطبایی رسانههای نزدیک به طیف هاشمی رفسنجانی اعلام کردند یکی از دلایل عصبانیت حسین شریعتمداری از آقای توفیقی، سرپرست وزارت علوم این است که خواهرزاده شریعتمداری با وجود رد شدن در آزمون جامع دکترا با سفارش رئیس پیشین این دانشگاه و اعمال نفوذ، وارد مقطع دکترا شده است. آقای شریعتی دانشگاه علامه را به بنگاه تأمین مدرک عوامل نزدیک به حکومت تبدیل کرده بود.
در دوران ریاست طولانیمدت آقای جاسبی بر دانشگاه آزاد نیز برای بسیاری از نمایندگان مجلس، فرماندهان سپاه و مدیران کشوری و لشگری بدون آزمون و مراحل آموزشی، مدرک دانشگاهی صادر گردیده است. از دانشگاه آزاد واحد آکسفورد در انگلیس و دانشگاه آزاد واحد کیش به عنوان محل تحصیل بسیاری از «آقازادهها» نام برده میشود. تخلفات و اسرار این دو واحد دانشگاهی و مدارک دانشگاهی صادر شده از آن بارها در میانه نزاع جناحهای درونی حاکمیت از طریق سایتهای اصولگرایان به عنوان برگ برنده افشاء شده است.
برای اطلاع از کم و کیف رانتی که در زمینه مدارک دانشگاهی به دانشجویانی که از طریق سهمیه وارد دانشگاه میشوند، صحبتهای کارمند ارشد واحد آموزش دانشگاه تهران شنیدنی است: «دانشجویان سهمیهای چون سطح آموزشی بدی دارند قوانینی به نفع آنها وجود دارد. اینها میتوانند بعد از اینکه امتحان میدهند و درس را میاُفتند آن واحد را حذف کنند. دانشجوی عادی در هر ترم میتوان یک درس را حذف کند ولی دانشجویان سهمیهای گاهی تا شش واحد خود را حذف میکنند چون محدودیت سنوات ندارند، درس آنها اگر هفت سال هم طول بکشد اخراج نمیشوند. دانشجوی عادی فقط ۱۰ ترم سقف سنوات دارد ولی دانشجوی سهمیهای میتوانند بیشتر در دانشگاه بمانند. سهمیه خوابگاه و امور رفاهی آنان هم نامحدود است و اداره امور خوابگاهها با اولویت به آنها خوابگاه میدهد. مسئول دانشجویان سهمیهای را در دانشگاه از اساتید مهم و قوی انتخاب میکنند. بعضی اوقات با پادرمیانی این اساتید به دانشجوی سهمیهای نمره اضافی میدهند.
عکسها
عکسهای استفاده شده در این مقاله، تزئینی هستند
نظرها
Reza
با تشکر ! چقدر خوب که روزنامه نگارانی چون شما دسته این دشمنانه ایران و ایرانیان را رو میکنید. امیدوارم رادیو فردا هم یه این گونه مقالات بپردازد. هرچند مشته دولتمردان جمهوری اسلامی ایران برای مردم بازشده است ولی وقتی شما با اسم و مدرک راز این نامردان را برای مردم بازگو میکنید میتوانم صدای فریاد شان را از دور بشنوم و برای لحضهای هم که شده احساس پیروزی عقل بر جهل مکنم.
محمد
این هم یکی از دردهای مزمن جامعه ایرانی است که علاقه بسیار وافری ه مدرک داردوهمزمان از درس خواندن وکتاب فراری است.در ایران امروز تیراژکتاب فوقش دو هزار نسخه است اما به همین تعداد ما دکتر داریم.دکترهایی که وقت خاراندن سرخود را ندارند ونمیدانم انها کی فرصت کرده اند ودرس خوانده اند ودکترا گرفته اند.در مقامات عالی حکومت کمتر از دکترا یافت نمیشود وهمه مقامات از شهردار تهران گرفته وفرماندهان اسبق سپاه همشون بی بروبرگرد دکترا دارندودر عین حال ما یک اثر علمی وحتی یک مقاله از انها ندیده ایم.دکتر احمدی نژاد کدام مقاله را نوشته ویا ترجه کرده است در حالی که زبا ن انگلیسی وی از یس یس کردن فراتر نرفت!!!دکتر قالیباف کدام اثر علمی دارد ویا دکتر رحیم صفوی و....... وعجیب این است که همه انها اصرار دارند که با دکتر خطاب شوند نه عناوین دیگر.مثلا نمیشه گفت سردار قالیباف یا سردار صفوی باید گفت دکتر قالیباف ودکتر رضایی و.... ومن یقین دارم که این دکترها در تمام عمرشان پنج جلدکتاب هم نخوانده اند چه برسه به خواندن حداقل هزار جلدکتاب که لازمه داشتن حداقل معلومات برای دکتراست.ومن پیش بینی میکنم که در ده سال اینده ما با عنوان جدیدی در ایران مواجه شویم وان هم پرفسوری است ودکترا عنوان پیش پاافتاده ای خواهد شد.حتی خلی دیده ام که بیشتر دانش اموزان ودانشجویان تکرار میکنند الان فقط مدرک.درس کیلویی چند.دکترهای ما به متاسفانه یک زبان خارجی را بلد نیستند بخوانند یا حرف بزننددرحای که یک دکتر حداقا حداقل باید یک ز زبان خارجی را باید مسلط باشه وبر همین قیاس بگیرمواددرسی دیگر.
jamal
مدرک جعلی؛ دانشگاه جعلی ٬ حکومت جعلی. همه جای دنیا افراد تحصیلکرده با سالها تجربه مصدر مشاغل مدیریتی میشوند٬ در حکومت اسلامی فرد را بر اساس خوش خدمتی ٬ پست و مقام میدهند بعد مدرک قلابی هم میدهند!