۴ فیلم برتر درباره فداکاری آتشنشانها
نبود مدیریت کارآمد و فقدان امکانات ایمنی لازم از یک سو و از سوی دیگر فداکاری آتشنشانان محور اغلب فیلمهای شناخته شده سینمایی درباره آتشنشانهاست.
فاجعه «پلاسکو» در تهران، فداکاری آتشنشانان ایرانی را آشکار کرد. آتشنشانان که حتی از مزایای سختی کار هم در قانون کار ایران بیبهره ماندهاند، در میانه ناکارآمدی مسئولان و جلوتر از همه، محمد باقر قالیباف، شهردار تهران، تنها نقطه اتکا هنگام بروز فاجعه «پلاسکو» بودند. تصاویری که از اندوه و درماندگی آنها در سراسر جهان منتشر شد، همگان را متأثر کرد.
رانتخواری، نبود مدیریت کارآمد و فقدان امکانات ایمنی لازم از یک سو و از سوی دیگر فداکاری آتشنشانان محور اغلب فیلمهای شناخته شده سینمایی درباره این موضوع است.
از نخستین فیلمها در تاریخ سینما درباره فداکاری آتش نشانها فیلمیست از چارلی چاپلین به نام «آتشنشان» که ۱۰۱ سال پیش در سال ۱۹۱۶ به نمایش درآمد. چاپلین در این فیلم در نقش یک آتشنشان جان دختر جوانی را نجات میدهد. سینمای ایران درباره زندگی و کار سخت آتشنشان ها سکوت کرده است.
چهار فیلم برتر سینمای جهان درباره آتشسوزی و آتشنشانان:
آسمانخراش جهنمی
یکی از شناخته شدهترین فیلمها با موضوع فداکاری آتشنشانها را جان گیلرمن، کارگردان بریتانیایی ساخته است. این فیلم که در سال ۱۹۷۴ اکران شد، پیش از انقلاب در سینماهای ایران هم اکران شد و مورد توجه قرار گرفت.
استیو مککوئین و پل نیومن، دو بازیگر توانای سینمای جهان در این فیلم نقشهای اصلی را به عهده دارند.
در شب افتتاح آسمانخراشی در سانفرانسیسکو که بلندمرتبهترین عمارت زمان خودش است، طبقه صد و سی و هفتم در اثر اتصال برق، آتشسوزی اتفاق میافتد. آتش به زودی گسترش پیدا میکند و تلاشی بیوقفه برای نجات جان ساکنان این عمارت بلند آغاز میشود.
فرهنگ سینمای جهانی درباره این فیلم که نزدیکترین فیلم به «فاجعه پلاسکو» در تهران است، مینویسد:
«آتشسوزی در طبقه سی و هفتم یک آسمانخراش در سانفرانسیسکو که از امکانات ایمتی لازم برخوردار نیست، زمینهساز یک روایت سینمایی درباره تواناییها و درماندگیهای انسان میشود. با واقعگرایی و نشان دادن جزئیات یک واقعه، در قالب یک داستان مهیج تماشگر تا آخر فیلم را دنبال میکند.»
نردبان ۴۹
نردبان ۴۹ به کارگردانی جی راسل در سال ۲۰۰۴ ساخته شده. در این فیلم واکین فینیکس و جان تراولتا نقشهای اصلی را به عهده دارند.
جک موریسون و همکارانش هر روز جانشان را به خطر میاندازند با این قصد که با مهار کردن آتش جان دیگران را نجات دهند. آنها در ایستگاه آتشنشانی ۴۹ کار میکنند. در یکی از همین روزها آنها برای اطفای حریق به ساختمانی اعزام میشوند. جک در میان آتش گرفتار میآید و جانش به خطر میافتد. فیلم روایت تلاش اوست برای جستن از خطر.
ابتدا قرار بود این فیلم در نیویورک ساخته شود، اما به خاطر یازده سپتامبر لوکیشن فیلم به بالتیمور منتقل شد. بازیگران مدتی در یک ایستگاه آتش نشانی کار کردند و با زندگی و روحیه آتشنشانها آشنا شدند. فرهنگ سینمای جهانی درباره این فیلم نوشته:
«ملودرامی که تماشاگر را از نظر عاطفی فریب میدهد، ستایشگر فداکاری آتشنشانان است و سرانجام در یک روایت حماسی از ایثار آنها از پا میافتد و بیرمق میشود.»
بازافروختگی
این فیلم در سال ۱۹۹۱ ساخته شده و کارگردانی آن را هم ران هاوارد به عهده داشته. کرت راسل و رابرت دنیرو نقشهای اصلی را به عهده دارند.
استیفن و بریان، دو برادر ایرلندیتبارند که پدرشان اتشنشان بوده و هنگام اطفای حریق جانش را از دست داده. با اینحال آنها هم راه پدر را در پیش میگیرند.
حریق بزرگی اتفاق افتاده و در اثر سهلانگاری و سوءمدیریت و نبود تجهییزات لازم، یک نفر جانش را از دست داده. کمیته حقیقتیابی تشکیل شده. همزمان بین دو برادر هم رقابت و تنش درگرفته است. بریان که از شجاعت و اعتماد به نفس کافی برخوردار نیست، از مواجه با آتش وحشت دارد و برادرش، استیفن او را سرزنش میکند و تحت فشار عاطفی قرار میدهد. در این میان، در اثر حوادث غیرمترقبهای معلوم میشود که چگونه در اثر رانتخواری و فساد آتشنشانان از تجهیزات و امکانات لازم بیبهره میمانند و هم جان آنها به خطر میافتد و هم جان کسانی که در حریق گرفتار شدهاند.
فرهنگ سینمای جهانی درباره این فیلم نوشته:
«تلفیقی از درام و فیلم اکشن که به خاطر سستی فیلمنامه روی کلیشههای عاطفی تمرکز میکند. تصاویر استادانه از آتشسوزی، ضعف داستان را جبران میکند.»
بازافروختگی نامزد چند جایزه اسکار بود.
مرکز تجارت جهانی
«مرکز تجارت جهانی» به کارگردانی اولیور استون در سال ۲۰۰۶ اکران شد. نیکلاس کیج در این فیلم نقش یک پلیس را به عهده دارد. او یازده سپتامبر به عادت هر روز میخواهد سر کارش برود که هواپیماهای مسافربری به برجهای مرکز تجارت جهانی در نیویورک اصابت میکنند.
او و همکارانش خودشان را به محل حادثه میرسانند. اغتشاش همه جا را فراگرفته. استون از دریچه چشم قربانیان روایت مستندی از یازده سپتامبر به دست میدهد.
فرهنگ سینمای جهانی درباره این فیلم نوشته:
«یک فیلم کاملاً سیاسی با یک رویکرد عاطفی که بیش از آنکه به رویدادهای مستند تاریخی تکیه کند، میخواهد شفابخش باشد. در این فیلم از اولیور استون به عنوان یک فیلمساز معترض چندان نشانی باقی نمانده.»
نظرها
نظری وجود ندارد.