● دیدگاه
ملاحظات یک مورخ کرد زبان در مورد اظهاراتِ دانشمند کوچر بیرکار
معروف کعبی − بە نظر میرسد اظهارات کوچر بیرکار، پروفسور برندە جایزە "فیلد" در ریاضیات، سئوالاتی را برانگیختە است. بررسی این پرسشها از موضع تأکید بر ارزشهای مشترک.
بە نظر میرسد اظهارات پروفسور برندە جایزە ریاضیات، کوچر بیرکار، سئوالاتی را برانگیختە است. با شنیدن خبر برندەشدن این جایزە توسط فردی شایستە، من هم بسیار خوشحال شدم و از اینکە از کردستان هم میآید، توجهم طبیعتاً بیشتر جلب شد. از زندگی او خواندم، او را تحسین کردم و نتیجە گرفتم کە اگر فرصتهای آموزشی، البتە در سایە یک آموزش و پرورش دمکراتیک و عالی − کە بتواند تواناییهای افراد را بشناسد، ارتقا دهد و فرد منتقد تحویل جامعە بدهد،برای همە یکسان باشد − ما شاهد نمونەهای بسا بیشتری از این قبیل خواهیم بود.
در همین حال پیام پروفسور بیرکار بە چهل میلیون کرد را، نە اصولا یک اشتباە، بلکە نتیجەی یک بیدقتی دیدم. فکر میكنم منظور ایشان حذف غیرکردها از این شادی نبود بلکە بیان توجهی بە وضعیت سیاسی و آموزشی مردم کرد در منطقە بود.
چون مسئلە سیاسی شدە است، این سئوال برایم پیش میآید کە:
- آیا این چهل میلیون کرد شامل کسانی هم میشود کە در پیشاپیش ستونها و گشتهای نیروهای مسلح دولتی در کردستان ایران شبانە بە خانەهای مردم میریختند و زنان و مردان را بە اسارت میگرفتند تا سپس تحت لوای ''کافر'' و ''ضد انقلاب'' شکنجە و اعدام کنند؟
- آیا این چهل میلیون شامل همکاران کردزبان رژیم بعث هم میشود کە در عملیات انفال اواخر ١٩٨٠ بیش از ١٨٢ هزارنفر را از بین بردند؟
- آیا برشمردن این تعداد بە معنای حذف غیر کردزبانهایی میشود کە برای آزادی مردم کرد جنگیدەاند و جان خود را بە خطر انداختەاند چنانکە گورهای بسیاری از آنها بە پهنای سرزمین کردستان چە در ایران و چە در کشورهای دیگر بە سمبل پایداری در برابر استبداد و تلاش برای ساختن دنیایی نوین تبدیل شدەاند؟
فکر میکنم سئوالات مطرح شدە بیدقتی پیام را نشان میدهد. اما در اینجا قصد دارم بە همە رو کنم تا دو نکتە بسیار مهم را برجستە کنم:
- یکم، استفادە قدرت از رویدادها و اظهاراتی از این قبیل؛ و
- دوم، اهمیت تداوم تلاش برای حفظ ارزشهای اجتماعی مشترک در بین ملتها و برتری داشتن آنها بر ارزشهای ملی است.
نقد قدرت
قدرت نە تنها در شکل نهادهای قابل رؤیت بلکە در بطن پیوندهای گستردە اجتماعی تولید و بازتولید میشود تا برتری یک گروە بر گروهی دیگر را تضـمین نماید. این تعریف از قدرت بسیار شناختەشدەتر از آن است کە اینجا لازم باشد آنرا بازتر کرد. مهم این است کە رویدادها و نظرات بلافاصلە در این کشمکش خود را مییابند و قدرتمندان و گفتمانهای دارای برتری فرهنگی (هژمونی) کە از طریق رضایت عمومی بە دست میآیند، از آنها برای تثبیت موقعیت سیاسی و اجتماعی خود استفادە میكنند. اظهارات آقای مسعود بارزانی کە ''اولین نفر است کە خندە بر لبان او افتاد'' نمونەی بسیار خوبی در این زمینە است؛ بە عنوان فردی قدرتمند، ایشان آن جایزە را برای خود مصادرە نمود و آنرا بلافاصلە ملی کرد. در مقابل میتوانم تصور کنم کە این پیام بە تعدادی فارس یا ترکزبان در ایران برخوردە باشد و با استفادە از ارزشهای ملی کە به لحاظ تاریخی عظمت ایران مورد نظرشان را تعریف کردە است، بە پروفسور عزیز تاختە باشند. این عمل بازتولید همان گفتمانهایی خواهد بود کە ''اقلیت'' بودن یک مردم و انزوای فرهنگ و تاریخ آنها را تداوم میبخشند. فکر میکنم تا اینجا منظورم را رساندە باشم پس بە مسئلە دوم یعنی حراست از ارزشهای اجتماعی مشترک میپردازم.
در دفاع از ارزشهای مشترک
در مقابل گفتمانهای قدرت و بە همان اندازە مهم در گسترە تاریخ ایران (مثلا در قرن بیست و بیستویکم) ما شاهد مبارزە و تلاش مشترک جنبشها و افراد بودهایم، تلاش برای جا انداختن ارزشهایی چون آزادی، دمکراسی، برابری زن و مرد، جدایی دین از دولت، حق تعیین سرنوشت، آموزش و پرورش دمکراتیک، قانون کار عادلانە، حق اعتصاب و تشکل، لغو زندان سیاسی و لغو مجازات اعدام، ممنوعیت کار کودکان، آزادی زن، آزادی پوشش، آزادی زبان، و تا آنجا کە بە جوامع متنوع ساکن ایران برمیگردد حق تعیین سرنوشت و اتحاد داوطلبانە در خدمت بە چنین ارزشهای اجتماعی.
آزادی گروهی از مردم و داشتن مجلس/دولت محلی (یا هر اسمی کە باید داشتە باشد) و مدیریت اجتماعی و اقتصادی و آموزشی و پزشکی آن توسط خود مردم بە هیچ عنوان در تضاد با آزادزیستن و شکوفایی دیگران در آن سرزمین نخواهد بود. ما یاد گرفتەایم فکر کنیم کە خودمختاری سیاسی کردستان (خودمختاری یا هر اسمی کە بهتر است)، با تمامیت ارضی ایران خوانایی ندارد. اگر بە تاریخ رجوع کنیم این دولتهای مرکزی ایران بودەاند کە ''تمامیت ارضی'' را هموارە بە خطر انداختەاند. از معاهدەهای مشهور گلستان و ترکمنچای قرن نوزدهم کە همە میدانیم بگذریم. تحریکات و بیمسئولیتی دولت بعد از انقلاب ایران برای صدور انقلاب بە تجاوز عراق فرصتطلب بە ایران انجامید و عواقبش را همە میدانیم. سال گذشتە در شب قبل از رفراندم کردستان عراق دولت ایران مانوری مشترک نظامی با دولت عراق را در مرز اجرا کرد. اعمال دولت فعلی ایران در سوریە یا در برابر ترکیە را هم میبینیم. این دولت با آنهایی کە قاعدتا باید چشم طمع بە خاک و منابع طبیعی ایران داشتە باشند بیشتر سر سازگاری داشتە است تا با مردم ساکن ایران! والا کردستان ایران چە خواستە است جز حاکمیت محلی؟ نباید از خود سئوال کنیم آیا یک همسایە خوب و دمکراتیک بهتر است یا یک عضو همیشە ناراضی خانوادە؟ بحث در بارە مفاهیمی چون تمامیت ارضی و وحدت ملی کە پایەهای هویت ملی ایرانی را تشکیل میدهند میتواند ادامە داشتە باشد تا ربط آن را با قدرت توضیح داد. همین قدر کافی است بگویم کە اگر میبینیم بە طور عمومی یک غیر کرد از خودمختاری سیاسی محلی کردستان میهراسد و آنرا با سقوط خود برابر میداند، از سر بدجنسی او نیست. ''تمامیت ارضی'' گفتمانی است کە از کودکی بە ما تلقین شدە تا خواستهای دیگران را برای آزادیشان در تضاد با سعادت خود بدانیم. بدیهی است کە کارمان بسیار سخت است.
درد مشترک
دهەهاست که برای ارزشهایی کە در بالا برشمردم مبارزە شدە است، و در ابتدا عرض کردم کە بسیاری در این راه آسیب دیدە، زندانی کشیدەاند و جان باختەاند. من تنها برخی از آنها را اینجا یادآوری کردم. در این رابطە لازم است در عباراتی هم کە بە کار میبریم دقت کنیم. ''فارسها'' و ''کردها'' و ''ترکها'' برای مثال نمیتوانند چیز زیادی را برای ما توضیح دهند جز اینکە ابهامات را بیشتر کنند.
چند ماە پیش در مراسمی کە برای زلزلەزدگان غرب ایران و کردستان سازماندهی شدە بود شرکت کردم. در آنجا بە کمکرسانی یک اکیپ پزشکی از دکتران کرد در سال ١٣٥٨ اشارە کردم کە بە کمک مردم بلوچ شتافتند ولی متاسفانە در راە تصادف کردند و جان باختند؛ کمک گستردە مردم دیگر شهرهای ایران بە زلزلەزدگان را ستودم و بە قول شاملو بە ''درد مشترک'' اشارە کردم. اینها نمونەهایی گویا از تعهد بە انسانیت بە عنوان یک مفهوم فراتر از ارزشهای ملی بود. اما خود این مراسم را دوستانی برگزار کردند کە نە کردزبان بلکە فارسزبان بودند. آنها کمکمالی جمع کردند، برای حاضرین آواز کردی خواندند و با سازمان دادن این مراسم نمونە بارزی از تعهد بە ارزشهای اجتماعی را نشان دادند.
آگاهی تاریخی در برابر تاریخسازیهای ملی
در پایان میخواهم بە عنوان مورخ بە مسئلە آگاهی تاریخی بە عنوان بدیلی در برابر تاریخسازیهای ملی نیز اشارە کنم. آگاهی تاریخی البتە منکر وجود مردمانی با خصوصیات قومی و مذهبی و فرهنگی نمیشود بلکە بە ما کمک میكند تا آن مردمان و مشکلاتشان را به رسمیت بشناسیم.
آگاهی ملی برای ما پیشینەای خیالی را درست میكند کە بر پایە تفاوت پایەگذاری شدە است. نمیخواهم کە بحث در این رابطە را کش بدهم؛ آن را بە فرصتهای دیگری موکول میكنم. ولی اتفاقی نیست کە تاریخنگاریهای ملی بر دو پایە زبان و تاریخ بە عنوان دو عنصر ایدئولوژیک استوارند. زبان تمایز فرهنگی (و ''نژادی'') را نشان میدهد و به تاریخ برتری فرهنگی و ملی آن زبان و فرهنگ مشروعیت میبخشد. بنابراین فراخوان من بە دقت بیشتر و ادامە تلاش مشترک برای حفظ ارزشهای اجتماعی مشترک است.
نه پیام پروفسور کوچر بیرکار (کوچر=مهاجر / بیرکار=ریاضیدان در کردی) در تضاد با مردم و زبانی دیگر بود و نە او اسم کوچك و فامیلیاش را بە خاطر دشمنی با دیگران انتخاب کردە است. او شایستە حمایت ما است تا قربانی گفتمانهای ملی و قدرت نشود. او همیشە سمبلی خواهد بود برای سیستم آموزش و پرورش مطلوبی کە باید ساخت.
نظرها
فرامرزی
بسیار بسیار عالی و تیزبینانه بود. تشکر از این مطلب زیبا
خبات
جناب کعبی مقدمه چینی های شما کلا غلط است و به نتیجه غلط رسیده اید. اکنون اکنون است نه زمان گذشته. صدام.اتاتورک و انقلاب اسلانی در گذشته اتفاق افتاد.الان الان است و الان ۴۰ میلیون کرد هستندبا دیروز ی که شما آنرها تبدیع به یک تکیه گاه غلط کرده اید فرق دارد. کوچر یک کرد اثت و اهل انگلیس و از زندانایرانفرار کرد گویا شما نمیدانید که او پناهنده ی سیاسی است
Rahim Surkhi
جناب آقای کعبی ، بلی شامل کسانی هم میشود کە در پیشاپیش ستونها و گشتهای نیروهای مسلح دولتی آزادیخواهان را تعقیب میکردند و میکنند. مسألە این است کە مگر حقوق اساسی آنها، از جملە حقوق زبانی و ملیتی آنها نادیدە گرفتە نشدەاست؟ مگر آنها بخشی از جمعە زبانی کرد نیستند؟ آیا خانوادەهای آنها بە زبان عبری سخن میگویند؟ قوانین تبعیض آمیز براساس دولت - ملت شامل همە اعضای یک ملیت میشود، و میتوان تنها انعامی را کە بە عنوان پول توجیبی بە مزدوران وابستە دولتهای حاکم دادە میشود از این قاعدە مستثنی دانست، کە این هم بخشی از هویت ملی آنها محسوب نمیشود. البتە این هم بە این علت فرق میکند کە بە بازتولید قدرت هژمونیک قوم غالب خدمت میکنند. شما مثل اینکە حقوق ملیت کرد را بە عنوان یک جامعە در محدودە جغرافیایی پیوستە، با زبان و فرهنگ خاص خود با حقوق شهروندی در یک دولت - ملت متمرکز با ارزشهای دموکراتیک یکسان پنداشتەاید. فرمودەاید آیا برشمردن این تعداد بە معنای حذف غیر کردزبانهایی میشود کە برای آزادی مردم کرد جنگیدەاند؟ تا انجا کە ما بەخاطر داریم، شماری از چپ ها و گروههای مخالف جمهوری اسلامی در کردستان برای باور های ایدئولوژیک خود جنگیدەاند، کە مردم کردستان هم با احترام آنها را پذیرفتە و بە آنها پناه دادەاند و مبارزەی آنها هم حتی برای آزادی یا باورهایشان قابل احترام است و لزوما برای رفع ستم ملی کردها نبودەاست. درضمن باید عرض کنم کە مفهوم کرد بودن در اینجا بە هیچ وجه بە معنای حذف دیگران نیست، بلکە بلعاظ معنی شناختی، مفهومی نشاندار است؛ بە این معنی کە کرد تنها ملت بدون دولت در جهان است کە تمام حقوق اساسی آن ازش صلب شدەاست. در عراق انفالل شدەاست، در ترکیە با نسل کشی فرهنگی، زبانی و هویتی روبرو است و در ایران با سرکوب بیرحمانە و ترور و یکسان سازیهای فرهنگی و زبانی مواجه است. بە همین لحاظ، اظهارات آقای مسعود بارزانی کە ”اولین نفر است کە خندە بر لبان او افتاد”،میتواند نمونەی بسیار خوبی هم در زمینە (درد مشترک) هم باشد. اصلا چرا باید انکار تاریخی هویت ملی کرد را نادیدە گرفت، اما در پی دلیل تراشی برای بازتولید تمرکز قدرت در دست قوم غالب بود؟
فریدون
درتمام طول تاریخ تمدن بشری افراد دارای اندیشه های بلند همواره بشری ویونیورسال وصرفن سخنان جهان شمول مطرح کرده اند و علم ریاضی وذهن ذیاضی جزحقیقت محض چیزی رانمیپذرید بعید است انسانهای بااین ذهنیت خود رادردردیوارهای حقیروفقیر به جامانده ازنادانی بشر نظیر قبیله و..زندانی کنند حتی درنگاه نگارنده محترم هم هرچند کم اما این امرمغفول نمانده اگربخواهیم دراین چارچوب های نادرست گپ بزنیم خوب میشه گفت بیشترین مهاجرین درغرب واروپا همین کردها بودن وهستند وازآموزش وپرورش آیده آل استفاده برده اما درمقایسه باسایر ین حداکثرفرقی نداشته اند تازه برنده جایزه که جای تبریک دارند تمام دوران پایه ای تحصیل خودرا درکشور خود بوده اند برای خیلی ازایرانیان نظیر میرزاخانی و.......همه مردم ایران وجهان بااحترام یادمیکنند
نیما ایرانشهری
اقای عزیز تمامیت ارضی هیچ کشوری قابل گفتگو نیست. اسمان و ریسمان را بهم یافتید تا نظر تجزیه طلبانه خود را ابراز کنید و زمینه را برای سرکوب هموطنان محروم کرد ما اماده کنید. حرکتهای تجزیه طلب به هم اندازه در کشتار مردم کرد مقصرند که جمهوری اسلامی و رژیم شاهنشاهی. خانم مریم میرزاخانی پیش از این اقا این جایزه را برد. چرا برای او این حرفا را پیش نکشیدید. برای اینکه تجزیه طلبی اقای مورخ و همین باعث شده است که ملت ایران به کردها سؤظن دائمی باشد و این برای شما هیچ خوب نیست
نیما ایرانشهری
اقای مورخ با زبان بی زبانی دارد هندوانه زیر بغل ایرانیها میگذارد که به تجزیه کردستان کمک کنند
علی
با سلام اول به کوچر عزیز در رابطه با جایزه اش تبریک میگویم. در رابطه با پیام ایشان به نظر من بعضی از هموطنان ایرانی کمی سختگیرند. اقای کوچر سیاستمدار نیست که نظر همه شما را در پیامش بگنجانه. او یک دانشمند است که در لندن زنده گی میکنه .او می خواست با این پیامش تمام کردهای منطقه که بیش از هزار سال مورد ستم کشورهایی مثل ایران عراق سوریه و ترکیه با شیوه های فاشیستی قرار گرفتند را تشویق به مبارزه برای زنده گی بهتر بکنه. امید به ان روزی که تمام انسانها با کنترل احساسات مذهبی و ناسیونالیتی خودشان بدون مرز در کنار هم در صلح زند ه گی کنند.