سرمایهداری به منزله دین
حمید فرازنده – ترجمه «سرمایهداری به منزله دین» اثر والتر بنیامین و متن دیگری به همین نام اثر جورجو آگامبن، همراه با شرح میشل لووی بر متن بنیامین.
سخنی درمعرفیِ دو متن با یک نام: «سرمایه داری به منزلهی دین»
قطعهی «سرمایه داری به منزلهی دین»، یکی از نوشتههای زودهنگام والتر بنیامین است (۱۹۲۱) که به خوبی نشان میدهد او در طول حیات نویسندگیاش، به رغم فرمِ پراکنده کارها و قطعه نویسیهایش فیلسوفی دارای خطّ مشیِ مشخّص و اندیشهای منظومهوار بوده است. بنیامین در این نوشته تنها در وجوه شباهت سرمایه داری و دین دقیق نمیشود؛ به این ایدهی رادیکال هم میرسد که این شباهتها از اساس ریشه در این واقعیت دارند که سرمایهداری خود از دین (مسیحیت) نشئت گرفته است، و از همین رو، چنان درهمهی خانههای ذهن ما نفوذ کرده است که نیچه، فروید و مارکس، یعنی سه پیشگام بزرگ مدرنیته (صفتی که سالها بعد میشل فوکو بدون آنکه از بنیامین خبر داشته باشد، به این سه اندیشمند نسبت میدهد) را نیز اغوا کرده است. چنین نقد تندی به این سه اندیشمند بزرگ که اندیشههایشان هم امروز برای ما حاوی هستههای تأملبرانگیز فراوانی است که هنوز کشف نشدهاند، پیش از هر چیز نشانگر و نویدبخشِ راهِ جداگانهای است که بنیامین جوان در ساحَتِ اندیشهی فلسفی در حال گشودنش بود.
یکی از تحلیلهای بسیار مهم بنیامین در خصوص سرمایه داری به منزلهی دین، تحلیلِ ایدئولوژیِ نومیدی و یأس است که با پاگرفتنِ جامعهی صنعتی، به سرعتِ انتشارِ غدهای سرطانی، در بدنهی تمام جوامع بشری رسوخ کرد؛ و همین از دید بنیامین، امید سرّی سرمایه داری است. از منظر بنیامین، لیبرالیسم و کیشِ سوسیال دمکراسی و نظام پارلمانی از مظاهر این نومیدی و یأساند. و این در حالی است که بنیامین خود به دنبال فلسفهای بود که راهِ گشایشی در این بن بستِ فکری- سیاسی ایجاد کند. در همین پیوند فکری بود که دههها بعد تئودور آدورنو در اخلاق صغیر نوشت: «کسی که در نومیدی میمیرد، تمام عمرش را دربیهودگی سر کرده است.»
◄دانلود کنید: «سرمایهداری به منزله دین» اثر والتر بنیامین
شرحی که میشل لووی، فیلسوف برزیلیایی-فرانسوی بر قطعهی بنیامین نوشته است، پیش از هرچیزدر حکم یک درس تمام وکمال به ماست تا یاد بگیریم یک متن را چگونه بخوانیم: خوانشی کلمه به کلمه با رجوع به تمام کتابها و نامهایی که بنیامین در نوشته یا یادداشت کتاب شناسیاش به آنان اشاره کرده است، و بالاتر از آن ارائهی ترجمهای جدید که بسیاری از نکات مبهم، یا تاریک، و گاهی نادرست در ترجمههای پیشین را روشن میکند.
◄دانلود کنید: میشل لووی: سرمایه داری و دین؛ والتر بنیامین و ماکس وبر
جورجو آگامبن در آخرین کتابش «آفرینش و آنارشی، اثر هنری و دینِ سرمایه داری»[1]، در جستاری به همین نام «سرمایه داری به منزلهی دین»، به موضوع باز میگردد.
◄دانلود کنید: «سرمایهداری به منزله دین» اثر جورجو آگامبن
آگامبن در آغازِ نوشته اش به ارزیابی و تحلیل نوشتهی بنیامین میپردازد، و به دنبال آن در پیِ یک بررسیِ باستانشناختی عمیق در متون مسیحی و به خصوص درمتونِ پولُس میرود، و در این بین به کشف بزرگی دست مییابد که تکمیل کنندهی تحقیقات پیوستهی عمرش در همین زمینه است: در قرون چهارم و پنجم میلادی در تاریخ الهیات مسیحیت اتّفاقی میافتد که بی شباهت به یک زلزله نیست. اسقف اعظم بیزانس، آریوس ادّعا میکند که مسیح با آن که همچون خدای پدر ذاتی ازلی است، اما ریشه در پدر دارد و قائم به ذات نیست، چرا که متفاوت از خدای پدر، دارای یک هستی تاریخی نیزهست. این ایده موجب درگرفتن مشاجرات پرخشونتی در دنیای مسیحیت آن روز میشود، که همان طور که میتوان انتظار داشت، به پیروزیِ متألهانِ ارتدکسِ حاکم منتهی میشود. آنان اعلام میکنند که خدای پسر درست مانند خدای پدر ذاتی مطلق و ازلی-ابدی است، و به بیان دیگربی آغاز (an-archic) است. نتیجهای که آگامبن معتقد است از این ایده حاصل میشود، این است که وقتی خدای پسر، که کلام و پراکسیسِ خدای پدر است، بی آغاز و بی بنیان باشد، پس کلام او یعنی زبان هم فاقد بنیان است، و نه تنها زبان که پراکسیس و مشیّت الهی که چیزی جز اکونومیِ[2] رستگاری و حکمرانی خدا بر جهان نیست نیز بی بنیان تلقّی میشود. به نظر آگامبن، دین سرمایه داری ریشه در این بزنگاه تاریخیِ مسیحیت دارد، زیرا همین خصوصیتِ آنارکیکِ (بی زمانی، بی آغازی، بی بنیانی) مسیح شناسی را میگیرد و «تا حدّ افراط جلو میبرد.»
مفهوم لیبرالیِ آزادیِ انسان از منظر آگامبن دقیقاً ریشه در جداییِ عمل انسانی از هستی دارد. اگر در فلسفهی یونان باستان، عمل انسانی ریشه در هستی اش داشت، از این به بعد، پبوند بین این دو برای همیشه گسسته است و انسان «آزاد است، یعنی محکوم است به بخت و اقبال و بی اطمینانی.» عبارتِ برای همیشه در جملهی اخیر مهم است، زیرا نسخهی درمان این عارضه، از منظر آگامبن، در بازگشت به جهان کهن نیست: « در برابر آنارشی اقتدار، مایل نیستم کسی را به یک بنیان استوار و تام در هستی فراخوانم: حتّی اگر ما زمانی صاحب چنین بنیانی بوده ایم، آن را امروز مطمئناً از دست داده ایم یا راه نیل به آن را فراموش کرده ایم. با وجود این، بر این باورم که یک درک روشن ازآنارشیِ عمیقِ جوامعی که در آن به سر میبریم، تنها راه درست برای مطرح کردن مسئلهی اقتدار، و در آن واحد، مسئلهی آنارشیِ راستین است. آنارشی چیزی است که تنها زمانی ممکن میشود که ما آنارشی اقتدار را درک کنیم.» بازاندیشی در خصوص آنارشیسم ما را به کتابهای دیگر آگامبن و به خصوص به The Time that Remains و The Kingdom and Glory باز میگرداند.
پانویسها
[1] Giorgio Agamben: Creation and Anarchy, The Work of Art and the Religion of Capitalism, Stanford University Press 2019.
[2] oikonomia واژهای است که آگامبن بسیار درباره اش نوشته است و تبارشناسی اش را از متون فلسفهی کلاسیک یونان و روم باستان تا الهیات مسیحیت و به خصوص پولُس و از آنجا تا متون کارل اشمیت دنبال میکند. مسئله برای او نه فقط معنای اتیمولوژیک این واژه: «تدبیرِ منزلداری» است و نه آنچه ما امروز به آن اقتصاد یا دانش اقتصاد (Economics) میگوییم. یکی از مترجمان زبان انگلیسیِ آگامبن به نام لیدل-اسکات با مشورت از او معادل management (مدیریت) را برای ایکونومیا پیشنهاد کرده است، و ما نیز به تبع او در ترجمهی خود همین معادل را به کار میبریم.
نظرها
خواننده
دست شما درد نکند, که واقعا مجموعه ای نفیسی است. محشره! ما را یاد دوران نوجوانی و آن سری کتابهای انتشارات "زمان" انداخت. دست مریزاد.
مرادی
در این عبارت : "سرمایهداری خود از دین (مسیحیت) نشئت گرفته است" آیا "یهودیت" بجای "مسیحیت" به واقعیت نزدیک تر نبود؟ آیا حتی سرمایه داری صنعتی جدید هم مبنای "یهودی" ندارد؟ توضیحی داده میشد خوب بود... جوامع با دسیسه های قدرتمندان در لباس نفاق پس از درخشش و نهیب رعد و برق دین و پس از پیامبران به دوران جاهلی قبل بر میگردند...اینبار در لباس دین...
خواننده
دین و مذهب در تمامی جوامع و تمامی دوره های تاریخی فقط و فقط در خدمت جهل و فریب و گول زدن خلایق بوده است. تا به حال در تاریخ بشریت بدترین کشتار ها به نام دین و مذهب انجام شده است. بدترین نمونهء مذهب سنتی که به نامش وحشیانه ترین خونریزی ها انجام گشته خود اسلام است, که ۱۴۰۰ سال است که در گیر جنگ داخلی است, که تا همین امروز نیز ادامه دارد. مذهب سرمایه داری نیز تا به حال جهان را دچار دو جنگ جهانی کرده است و اکنون دنیا را به سوی یک جنگ جهانی دیگر و نابودی محیط زیست در کل کرهء زمین می برد. سرمایه داری صنعتی جدید مبنای “یهودی” ندارد. اما خواهران و برادران فاشیست سایبر بسیج, طبق معمول, از هر فرصتی برای ابراز نظریات ضد یهودی خویش استفاده می کنند.
عبدالله سلیمانی
باز هم از جناب فرزانه ورادیو زمانه تشکر میکنم که دغدغه فرهنگ دارند.سپاس.من مطالب ایشان را بازتشر کردم
آرتا
سلام. لینک دانلود مقالات کار نمیکنه . لطفا بازبینی بکنید . ممنون *** زمانه: تشکر از نظر شما. برای ما لینکهای دانلوود فعال است. چه خطایی شما دریافت میکنید؟ سپاس