قتل رومینا: همدستی خانواده و نظام
سعید صادقی- نکاتی در مورد مانیفست نظام خانواده و مانیفست خانواده نظام در ایران
نکاتی در مورد مانیفست نظام خانواده و مانیفست خانواده نظام در ایران
چند روز پیش یک زن دیگر به لیست پرتعداد کشتهشدگان قتلهای ناموسی در ایران اضافه شد. رومینا اشرافی، دختر سیزده ساله تالشی، هنگامی که خواب بود به جرم رابطه داشتن با مردی غریبه با ضربات داس پدرش به قتل رسید. در ایران سالانه صدها زن در شهرها و روستاهای مختلف قربانی خشونت بستگان مرد خود میشوند، طوری که طبق آمار رسمی نهادهای مردمی و دولتی نزدیک به یک چهارم از کل قتلهای ثبت شده کشور را قتلهای ناموسی تشکیل میدهند. چه بسیار زنانی که جان عزیزشان را تنها به خاطر حفظ و بقای ارزشهایی چون غیرت، ناموس، آبرو و قداست خانواده از دست دادهاند. ارزشهایی که در این چهل سال از صبح تا شب توسط دستگاه ایدئولوژیک عریض و طویل نظام ولایی تبلیغ و ترویج شده است.
جامعه ناموسی
به طور کلی میتوان سه شاخص و ارزش اصلی برای جوامعی که در آنها قتلهای ناموسی رایج است برشمرد: مردانگی، آبرو و نوموس(قانون). زنان تهدیدی بالقوه برای هر سه ضلع این مثلث محسوب میشوند.
قتل ناموسی (Honor killing) جنایتی است که با شرافت، افتخار و آبروی مردانه در جامعه نسبت دارد. خود کلمه ناموس از Nomos یونانی به زبان عربی راه یافته و به معنای قانون و شریعت است که بعدها بیشتر به معنای شرف و آبرو به کار رفته است. البته منظور از ناموس فقط قوانین دینی و مذهبی نیست بلکه به مجموعهای از باید و نبایدها که برای حفظ یک اجتماع قبیلهای و گروهی به کار میروند اطلاق میشود. به طور کلی میتوان سه شاخص و ارزش اصلی برای جوامعی که در آنها قتلهای ناموسی رایج است برشمرد: مردانگی، آبرو و نوموس(قانون). قوانین مکتوب یا عرفیای در این جوامع حاکم است که وظیفه خطیر حفظ آبرو و شرافت جمع را بر عهده مردان گذاشته است. زنان تهدیدی بالقوه برای هر سه ضلع این مثلث محسوب میشوند. هم میتوانند اقتدار مردانه را زیر سؤال ببرند، هم آبروی جامعه را به باد بدهند و هم نوموس را به چالش بکشند. رومینا اشرافی دقیقاَ به همین سه دلیل کشته شد.
همانطور که بسیاری از متفکران و محققان نوشتهاند مفاهیمی مانند ناموس و شرافت در جوامعی ارج پیدا میکند که در آنها ارزشهای جمعی از ارزشهای فردی اهمیت بیشتری دارند. چنین جوامعی را جوامع کالکتیو (جمعمحور) مینامند. برای کسانی که در جوامع کالکتیو زندگی میکنند و به ارزشهای جمعی آن پایبندند قتل ناموسی فقط یک اقدام یا خطای شخصی نیست و ،برخلاف آن عقیده رایجی که میگوید چنین جنایتی یک مساله شخصی و «دعوای خانوادگی» است، همیشه قصد و نیتی اجتماعی دارند. به عبارت دیگر وقتی یک مرد به دلایل ناموسی یکی از بستگان زنش را به قتل میرساند همواره از طرف اجتماع و گروه خود دست به این کار زده است. صحبتهای مردانی که زنان، خواهران و یا دخترانشان را به بهانه لکه دار شدن شرافت خود کشتهاند نشان میدهد که آنها در اکثر موارد به هیچ عنوان احساس ندامت و پشیمانی نمیکنند، حتی خود را شبیه یک قهرمان جمعی میدانند و از جامعه انتظار تشکر و تشویق دارند چرا که برای حفظ ناموس همین جامعه دست به قتل نزدیکترین عزیزان خود زدهاند. برای آنها ناموس مسالهای شخصی نیست و نمیتوان آن را به عنوان مثال به رابطه میان یک زن و یک مرد تقلیل داد. ناموس همیشه جمعی است، قانونی برای زندگی جمعی است، نوموس است. احتمالاَ در آن لحظهای که پدر رومینا تصمیم به قتل دخترش گرفته نوعی احساس منحرف دلاوری را تجربه کرده است. یک سرباز غیور ملت داخل یکی از کلیپهای حماسی پرزرق و برق سازمان اوج. یا یک انسان باشرف و ازخودگذشته درون یکی از برنامههای قبل از افطار تلویزیون.
وقتی یک مرد به دلایل ناموسی یکی از بستگان زنش را به قتل میرساند همواره از طرف اجتماع و گروه خود دست به این کار زده است. ناموس همیشه جمعی است، قانونی برای زندگی جمعی است، نوموس است. احتمالاَ در آن لحظهای که پدر رومینا تصمیم به قتل دخترش گرفته نوعی احساس منحرف دلاوری را تجربه کرده است .
همانگونه که لویی اشتراوس نشان میدهد جوامع کالکتیو بیش از آنکه با اشتراکات موجود در خود جامعه تشکیل شوند بر اساس تفاوتها با جوامع دیگر بنا شدهاند. در این جوامع اعضای گروه به خودی خود ارزش ندارند و به دلیل تفاوت و مقابله با اعضای گروههای دیگر ارزشمند محسوب میشوند. تایید خود فقط و فقط در گروی نفی دیگران است. در چنین شرایطی فقط مفاهیمی همچون آبرو و شرافت جمعی میتواند اهمیت پیدا کند و هرگونه بیتفاوتی نسبت به ارزشهای گروه به مثابه خیانت تلقی شود. از این لحاظ خانواده هستهای را میتوان کوچکترین جامعه کالکتیو به شمار آورد. اعضای خانواده معمولاً سعی دارند مشکلات موجود را درون خود خانواده حل و فصل کنند چرا که بیرون بردن آنها نتیجهای جز از بین بردن آبرو ندارد. بی آبرویی در یک خانواده لزوماً به معنای انجام اعمال و رفتار زشت و قبیح نیست بلکه بیشتر وابسته به علنی انجام دادن آن در صحنه عمومی و در حضور دیگران است. شرافت خانواده وقتی خدشهدار میشود که پای، و یا چشمان، افرادی غیر از اعضای خانواده در میان باشد. طبیعی است که رابطه جنسی زنان خانواده با بیگانگان به عنوان خطرناکترین و غیرقابلبخششترین بیآبرویی قلمداد شود چرا که بنیان نظام خانواده بر اساس وفاداری میل زن و خصلت بازتولیدی زنانه او بنا شده است.
جهوری اسلامی: هم خانواده به نظام شبیه است و هم نظام به خانواده
خانوادههای هستهای سلولهای حیاتی نظام ولایی هستند. هم خانواده به نظام شبیه است و هم نظام به خانواده شباهت دارد. هم نظام خانواده داریم و هم خانواده نظام. در واقع ساختار هندسی جمهوری اسلامی ساختاری فراکتال است. جز(خانواده) همانند کل(نظام) است و کل همانند جز.
با توجه به موارد فوق میتوان جمهوری اسلامی را حکومتی دانست که سودای ایجاد یک جامعه کالکتیو را دارد، یک جامعه کالکتیو کلاسیک که از امکانات دوران مدرن هم برای بقای خودش استفاده میکند. همانگونه که همه میدانیم در دستگاه ایدئولوژیک نظام ولایی فردگرایی ذرهای ارزش ندارد و تنها بر روی ارزشهای جمعی تاکید و تبلیغ میشود. این ارزشهای جمعی هم بیش از آنکه از توافقات و اشتراکات درونی جامعه برآمده باشد نشئت گرفته از نفی ارزشهای جوامع بیگانه و فرهنگ دشمنان است. چه کسی است که در این سالها هر روز و شب کلماتی مانند دشمن و بیگانه را از دهان سران نظام نشنیده باشد؟ حرفها و رفتار مردم به خودی خود زشت، غلط و یا محکوم نیستند تا جایی که در صحنه علنی و عمومی نشان داده نشوند و تا وقتی که به اصطلاح موجب «وهن» نظام نشوند. ( در این سالها تقریباَ تمام کسانی که از فاجعههای سیاسی یا اجتماعی فیلم گرفتهاند و آن را در شبکههای اجتماعی نمایش دادهاند بازداشت شدهاند). در جمهوری اسلامی حتی سران و عظمای اصلی نظام هم میتوانند مخالف سیاستهای اصلی آن باشند به شرطی که آن را علنی نکنند چون با این کار آبرو و شرافت نظام را در نزد بیگانگان به باد خواهند داد. «صحنه» از هر چیزی دیگری مهمتر است. اعضای وفادار و جمعیت میلیونی باید همیشه در صحنه باشند، در پشت صحنه اما هر خلاف و فساد و کاری جایز است مگر ارتباط با بیگانگان. علنی کردن حرفها و کارهای موهون و همچنین نزدیکی با دشمنان بیش از هر جرم دیگری مجازات خواهد شد، به این خاطر که موجب بی ناموسی نظام میشود.
[در جمهوری اسلامی] «صحنه» از هر چیزی دیگری مهمتر است. اعضای وفادار و جمعیت میلیونی باید همیشه در صحنه باشند، در پشت صحنه اما هر خلاف و فساد و کاری جایز است مگر ارتباط با بیگانگان. داستان قتل رومینا اشرافی توسط پدرش از این لحاظ به داستانهای نظام ولایی شباهت دارد. جرم وقتی در «صحنه» نمایش داده شود مستحق شدیدترین مجازات است به این دلیل که آبروی نظام خانواده را خدشه دار کرده است.
خانوادههای هستهای سلولهای حیاتی نظام ولایی هستند. هم خانواده به نظام شبیه است و هم نظام به خانواده شباهت دارد. هم نظام خانواده داریم و هم خانواده نظام. در واقع ساختار هندسی جمهوری اسلامی ساختاری فراکتال است. جز(خانواده) همانند کل(نظام) است و کل همانند جز.
داستان قتل رومینا اشرافی توسط پدرش از این لحاظ به داستانهای نظام ولایی شباهت دارد. یکی از مردهای خانواده رومینا بعد از کشته شدن او اعلام کردند که دلیل قتل او نه خود رابطه او که پخش شدن علنی تصاویرش به همراه مردی دیگر بود.
جرم وقتی در «صحنه» نمایش داده شود مستحق شدیدترین مجازات است به این دلیل که آبروی نظام خانواده را خدشه دار کرده است. و مگر فلسفه حجاب در جمهوری اسلامی چیزی غیر از این است؟ پوشیدگی در نزد دیگران و گشودگی نزد خودیها. حتی وقاحت موجود در آگهی و مراسم ترحیم مقتول سیزده ساله نیز به وقاحت اتفاقات سیاسی سالهای اخیر شباهت داشت. کسانی که کشتهاند خودشان را به عنوان سوگواران اصلی و صاحبان عزا جا زدهاند. بیگانگان هیچ حقی بر قربانیان ندارند حتی حق سوگواری. کشته شدن با مسلسل سربازان خودی و داس پدران «شرف» دارد به زندگی کنار بیگانگان و افراد نامحرم. البته بیگانگان لزوماَ کسانی نیستند که به گروههای دیگر تعلق داشته باشند، اعضای خود گروه هم اگر مخالف ارزشهای آن باشند عامل بیگانه محسوب میشوند. این مانیفست نظام خانواده است و همچنین مانیفست خانواده نظام. به همین دلیل است که قوانین قضایی حاکم بر کشور نسبت به قتلهای ناموسی بیشترین رواداری را دارند. قوانینی که تقریباً تمام مسائل و آزادیهای شخصی را جرم میداند در این مورد نظر دیگری دارند: مساله شخصی است، خانوادگی است، دخالت نکنید.
بیشتر بخوانید:
نظرها
کیوان
بر خلاف تبلیغات حکومتی و اینکه نظام ولایی یک نظام ناموسی است ، از قضا آنچه که بی ناموسی خوانده می شود ، در دوران حکومت آخوندی بسیار گسترده تر شده : مثال ها و مصداق های بسیاری هست و تنها به ذکر یک مورد اکتفا می شود : بارها مسئولین بهزیستی و فعالین مقابله با آسیب های اجتماعی اظهار داشته اند که در مورد تجاوز جنسی به دختران زیر سن قانونی ، حدود ۸۰ درصد موارد اولین تجاوز توسط یکی از نزدیکان و محارم قربانی صورت گرفته است . مورد تاسف بارتر اینکه چنانچه یک جنایت ناموسی بر خلافدروند عرفی و سنتی جامعه صورت گیرد ؛ یعنی زنی همسرش را بکشد یا دختری پدرش را ( هرچند بدلایل محکم ناموسی ) این بار نه تنها از حمایت قانون و افکار عمومی محروم می شود بلکه با قاطعیت ! نظام مواجه می شود و در سریع ترین زمان ممکن به اعدام، شلاق و ... محکوم شده و حکم نیز در ملا عام به اجرا در می آید .
فرشته محمدی سووقز
◾️ما زنان باید با همبستگی و سازماندهی قدم در راه تغییر جهان بگذاریم، تحمل خشونت و تحقیر و سرکوب زنان بس است! رومینا دختری ۱۳ ساله که به جرم داشتن دوست پسر دستگیر میشود، با التماس از قاضی میخواهد که تحویل پدرش داده نشود، اما قاضی بدون توجه به التماسها و احساس خطر رومینا طبق قوانین عقب مانده و ضد زن که پدر را مالک و صاحب اختیار دختر میداند او را به پدر تحویل داده و در نتیجه رومینا در خواب به طور فجیعی توسط پدرش به قتل میرسد. در قانون اسلامی پدر و جد پدری در صورت کشتن فرزند و تحت اسم ناموس مجرم حساب نمیشوند و اگر مورد بازخواست قرار گیرند همه گونه تحت حمایت فرهنگ عقب مانده و قوانین عقب مانده تر و ضد انسانی قرار میگیرند! رومینا دختر بچه ۱۳ ساله و رومیناهای بسیاری قربانی این قوانین و فرهنگ ارتجاعی و ضد انسانی گشته و خواهند گشت، اگر ما به میدان نیاییم! گریه کردن و تاسف خوردن و هیچ کاری نکردن راه چاره نیست، علیه این قوانین و این خشونتهای سیستماتیک علیه زنان باید کاری کرد، و کارهایی که تا کنون انجام گرفته کافی نیست، کار واقعی همبستگی ما زنان است برای بر هم ریختن نظامی که نوک پیکان حمله و خشونتش به سوی قلب و روح و روان ماست، با همبستگی و در هم شکستن مرزهای فکری، مذهبی، ملی، ایدئولوژیک که بین ما جدایی می افکند با شعار زن زندگی آزادی در کنار هم و روی هم ریختن نیروهایمان به میدان بیاییم! کشتن ما، توهین و تحقیر ما تحت هر گونه اسمی صورت میگیرد باید پایان یابد! این خشونتهای وحشتناک به طبیعت انسان ربطی ندارد، ارمغان مناسبات غیر دمکراتیک، حاکمیت سرمایه و عجین شدنش با دین و مذهب است! سکوت و تحمل و استفاده از مسکنهایی که مقطعی ممکن است درد را آرام کند اما گاهی با خود عوارض جبران ناپذیری را خواهد داشت راه حل نیست، باید خودمان را سازمان دهیم و با ایمان به جوهر زن بودنمان و قدرتمان قدم در راه آزادی زن و انسانیت بگذاریم! یادمان نرود ما زن هستیم، زنی که قدرت مقاومت در برابر درد را طبیعت در وجودمان نهادینه کرده است، به باور به باورهای کاذبی که به دلیل ترس از قدرتمان به ما داده شده است، پایان دهیم و زن آزاد و قوی را که در ما هست زنده کنیم و اجازه ندهیم، واقعیت آزادی و زندگی در ما بمیرد! زنده باد همبستگی زنان دانا و خردمند! زنده باد شورش ما، پیش به سوی تغییر جهان توسط ما زنان\ زن زندگی آزادی
منظر
آگهی زیبای زن کشی همراه با شعر و گل سرخ این آگهی تمام نشانههای یک فرهنگ زن ستیز را یکجا دارد. دختر ۱۳ ساله را پدرش به قتل رسانده است و نام مقتول بلافاصله با عنوان «فرزند گرامی: کربلائی رضا اشرفی» در بالای آگهی درج شده است. به هر تعداد موجود نری که در خانواده پیدا کردهاند به این دختر ۱۳ ساله ای که بی پناه به قتل رسیده وصل کردهاند از نوه گرامی کی و خواهر مگرامی کی و تا آخر. اما نام هیچ زنی نیست. مادری گویا ندارد. خودش هم گل سرخی است که نفرت نهفته در فرهنگ جمعی ما در واقعیت سرش را می برد و در جریان نمایش به روی کاغذ حتی چهرهاش را انکار می کند. این آگهی قتل ناموسی است اما بالای اعلامیه می نویسد که «همانند پرستوهای عاشق خودت رفتی». عمو جان خودش نرفته، همان فرهنگ «آبرو و غیرت» او را برده. ض منا مجلس زنانه هم برپاست. #زن_کشی #قتلناموسی
زیور ارجمند
حتما و مطلقا تمامی بدبختی و نکبت و نحوست جامعه ما در سربریدن این دختر نوجوان خلاصه کردنی ست. حضور تمامی مردان کربلائی و حاجی و محمد و رضا و الله و حسن و کاظم و بهروز دور عکس خندان این نوجوان زیبا نشان از آن دارد که همه ی این مردان و همه ی نرها در سربریدن اینماده، این دختر نه تنها به صورت سمبولیک بلکه به صورت پشتیبان شرکت داشته اند. این مردان با حضور در این آگهی پشتیبانی قاطع خود را از سربریدن رومینا ابراز داشته اند.و برگردم به جمله نخستم و باید این نکبت و این نحوست و این بدبختی را فقط در اسلام جستجو کنیم. چرا که اصولا پافشاری برای کربلائی بودن پدر معنیش جز این نیست که تحت توجهات اسلام و تشیع و با پشتیبانی این دین حنیف این عمل ذبح شرعی انجام شده است. و این موضوع اگر چه اینک ایرانی شده اما اصلا ایرانی نیست! در فر هنگ ایران زنان مبتکر مهر و عشق بوده اند. پادشاه و شهبانو بوده اند. فرمانده ارتش بوده اند. هرگز زنده به گور نشده اند. و عجبا این اسلام چه بدبختی بزرگی ست هم بر آنان که ایمان آورده اند و همه آنان که ایمان نمی آورند و هم آنان که بر آن خروج می کنند و هم آنان که نقدش می کنند و همه آنان که همسایه اش هستند ... اسلام امروز مشکل مهم جهان است.
از سواد کوه
در این تراژدی ناموسی که به مرگ فجیع دختری معصوم و بیپناه انجامید، یک نکته حائز اهمیت است: و آن اینکه حق گرفتنی است حتی اگر به شکست منجر شود. بعنوان یک مرد که در جامعهای "مذکر" (چرا که فقط نشان مذکر بودن مهم است، و مردانگی سالهاست رنگ باخته است) سالار رشد کردهام، به بانوان کشورم میگویم، در راه مبارزه با حکومت دینی و متحجر جمهوری اسلامی فقط یک راه در پیش دارید: و آن مبارزه با آن است. این رژیم مدام درحال بازسازی قوانین ضد زن است. مدام در فعالیتی خستگی ناپذیر در حال تشویق "کربلایی اشرفی" هاست، تا توسط این کربلایی اشرفیها زنان آزاده را تحت کنترل درآورند. شک نکنید، که این خوکِ پدر، مدتی بعد آزاد خواهد شد. ولی مطمئنم که تا آخر عمر خفت بارش آن صحنه جنایت را فراموش نخواهد کرد. در این تراژدی رومینا برنده این مبارزه است. چرا که در مقابل قوانین قرون وسطایی ایستاد، درمقابل پدری ایستاد که تحجر چشمانش را کور کرده، در مقابل شوهر خالهای ایستاد که مدام در فکر خون ریختن و انتقام گرفتن است. و نهایتاً پیروز این میدان شد، چون ظلم را نپذیرفت. امروز نامهای "مذکر" زیادی در این تراژدی به چشم میخورند که مورد غضب مردم آزاده هستند. از بازپرس پرونده تا قاضی و کلانتری و افراد و وابستگان خانوادگی رومینا، و در رأس آنها حکومتی که منشأ تمام این مشکلات است. چرا رژیم نرگس محمدی را آزاد نمیکند، چون اگر نرگس محمدی و نسرین ستودهها آزاد باشند، رومیناها کشته نخواهند شد. آنها حافظان رومیناها هستند. ولی رژیم حافظان جامعه را به اسارت میگیرد تا رومیناها بدون پشتیبان رها شوند. و این جنایات از تبعات اسارت نرگس محمدی ها و ستوده هاست.
منظر
روزنامهی جامجم تصویر #رومینا_اشرفی را با دستکاری و سانسور منتشر کرد؛ مالکیت بر بدن زنان از گهواره تا گور. #ارتجاع #زن_کشی #زن_ستیزی #مالکیت_بربدن_زن
منظر
▪️در سال 1395 و در شهر خوی، پدری دختر دانشجوی خود را به خاطر شایعاتی که شنیده بود، رو به روی دانشکده پرستاری به قتل رساند. پدر تا لحظه مرگ دخترش مانع رسیدن نیروهای امدادی به او شده بود. ▪️در سال 1398 دانشجوی دختری در دانشگاه آزاد واحد قیامدشت، پس از مشاجره ای شدید با بردارش، خودکشی کرد. پس از انتشار خبرهای اولیه و قول پیگیری موضوع از طرف رسانه ها، هیچگاه جزئیات این حادثه منتشر نشد. ▪️ سال 1394 حداقل 37 مورد قتل با انگیزه های «ناموسی» ، توسط خود رسانه های حاکمیت گزارش داده شده است. و چه بسیار دخترانی که توسط پدران و برادرانشان بلعیده شدند تا آبرویشان خدشه دار نشود، و صدایشان را هیچکس نشنید و هیچکس به خاطر سرنوشتشان گریه نکرد. تقلیل قتل #رومینا_اشرفی به "قاضی بی کفایت"، "پدر بی رحم" و "معشوقه بی خرد" او، همکاری و همدستی در این جنایت است. قاتلین رومینا، مردسالاری و ارتجاع دینی اند، با نگهبانی مخوف به نام جمهوری اسلامی. توضیحات عکس ها: قتل دختر دانشجو به دست پدرش در خوی توییت عضو شورای عالی انقلاب فرهنگی که کودک همسری را راه حل جلوگیری از قتل های ناموسی می داند!
حقیقتگو
قتل های ناموسی چه دردوران پهلوی و چه دردوران حکومت آخوندی بویژه درشهرستان ها ودهات ها بکرات اتفاق افتاده ومی افتد وخواهد افتاد ونه اینترنت و نه دادوقغان ها برعلیه ظلم وجنایت بردختران وزنان باعث محو جنایت ها خواهد شد...مورد غیرقابل انکار و بدون شک شبهی براساس واقعیت ها همسایه گان وفک وفامیل ها دربروز این جنایت ها نقشی بسیار بزرگتر دربروز ضرب وشتم و قتل دختران وزنان داشته ودارند ..بسیاری ازمردم چه درشهرها ودهات ها عادت به جستجوگری و پرسجو درزندگانی وروابط فامیلی دیگران داشته ودارند وطبق معمول هم به اگرموردی برای مهم نشان دادنش باشد دست بیابند که دختران همسایه گان باشند چه زنجیره وار فتنه سازی کرده ومی کنند که دراکثرمواقع به تنش های خانوادگی و نتیجه اش ضرب وشتم دختران که به علیل شدن و قتل شان خاتمه می یابد ...زخم زبان همسایگان مذهبی وارتجاعی که ازهرنیش چاقو و دشنه ای مجروح کننده ترروح وروان خانواده ها بویژه درشهرستان ودهات ها است ورهائی ازآنهم با کشتن دختران خاتمه می یابد ..تصورمی کنید خانوارهای بسیجی وپاسدار اگرمتوجه شوند که دخترشنان چنین وچنان میکرده است با آنها چه کرده و چه خوهند کرد....کافیست سوار تاکسی و اتوبوسی شوید و بنای گفتگو با مسافران و راننده ها بگذاریدکه آنها ازبی بندباری جامعه و ضمیمه آنهم با آب وتاب دادن دین ومذهب وبی بندباری دختران درخیابان ها و والدین بی دین شان وفاسدشان می گویند گوش کنید ..مسلم است اگردختری هم داشته باشید چه برروح وروان تان خواهد رفت .؟ .برای خلق الله هم فرقی نمی کند که دختران درخیابان هاکارمند و یا دانش آموزو یا فرهنگی ویا دانشجو باشند ..این تمدن جنایت سازو جهل و فاسد و آنهم درقرن بیست ویکم درایران وجود دارد ...ا تابهال نشده است پسران و اقازاده ها با داشتن رابطه با دختران وناموسان دیگران مورد توبیخ والدین شان قراربگیرند و بقتل برسند!!
ابوذر
حجت الاسلام علی سرلک، در مصاحبه با خبرگزاری فارس با اشاره به تقبیح حیوان «خوک» در دین اسلام گفته است: «دین اسلام نسبت به خوک که در مسائل غریزی و جفتگیری هیچ ابایی ندارد، بسیار تقبیح کرده است و داریم که نباید انسان مانند خوک باشد؛ یعنی اصطلاحاً بیغیرت شود؛ زیرا حریمها برداشته میشود.» اما این موجود دو پا نگفته که دعوت از نرهای عراقی نجف و کربلا برای صیغه زنان ایرانی توسط امام جمعه مشهد، و تشویق زنان ایرانی برای همبستر شدن ساعتی با آنها مطابق با غریزه کدام حیوان است. چون بهرحال شاید خوک برای جفت گیری نری دیگر با جفتش واکنشی نشان نمی دهد، اما دستکم دعوتی از نرهای دیگر برای جفتگیری با جفتش نمی کند!!! و این تنها روحانی ایرانی نیست که از صیغه شدن با عراقی ها و حشد و سایر جانوران طرفداری کرده است!! این موجودات دوپا حتی پس از مرگ آن دختر معصوم دست از انتقام برنمیدارند و روابط دختری را عاشقانه پسری را دوست داشته و قصد ازدواج داشته نامشروع میدانند. تف به آن شرعی که تو و امثال تو از خوک پستتر، مفسر آن باشید.
منظر
جناب سواد کوهی "منطقِ" خطاب کردن دختر بچهء تازه بالغی را که کشته شده و به طرز فجیعی از بین رفته است "برنده این مبارزه" , خود یک نوع متحجر حساسیت و منطق مذکر است. برنده کسی است که یک زندگی طولانی و سالم, با برخورداری از رفاه و آزادی داشته باشد. این استدلال شما مثل این است که بگویم, این چهار صد هزار نفری که تا به حال از کرونا فوت کرده اند, "برندگان" واقعی هستند, چون نشان داده اند که چگونه و چقدر سیستم های بهداشتی در جهان ناقص و فاسد هستند, و ...به خاطر مرگ این همه انسان حالا از این به بعد همگی در جهان به بهداشت عمومی بیشتر توجه خواهند کرد! ۴۰ سال فرهنگ مرگ و نیستی و نابودی در جمهوری اسلامی آنچنان ما را مرگ خو کرده است که حالا حتی چنین قتل فجیعی مانند مرگ این دختر نوجوان برای ما "پیروزی" حساب می شود! اینکه برای شما فرار کردن یک دختر بچهء تازه بالغ ۱۳,۱۴ ساله با مردی ۲۸ ساله (دو برابر سنش) "ایستادن مقابل قوانین قرون وسطی" محسوب می شود, باز بیانگر امیال و آرزوهای مذکر و ندیدن جنبهء قرون وسطی ی در رابطهء یک مرد با دختر بچه ای نصف سن و سالش است. حالا اینکه چینی رابطه ای نامتوازن و نابرابر به چه مقدار آرزو و حسرت اکثریت مردان ایرانی (با امیال سرکوب شدهء جنسی است) مقوله ای که فعلا به آن نمی پردازم آیا اگر این اتفاق در خانوادهء خود شما اتفاق افتاده بود, برخورد شما به آن مردی که (به احتمال قوی محرک ) و مشوق این دختر بچه بود چگونه می بود؟ آیا تشویقش می کردید که در "مبارزه" با قوانین قرون وسطی با دختر بچه ای نصف سن و سالش رابطهء رومانتیک و جنسی برقرار کرده است؟ یا دو تا سیلی محکم به گوشش می زدید, که بفهمد رابطهء سازوار, متناسب و متمدن یعنی چه؟ نکته آخر اینکه: اگر رژیم نرگس محمدی و نسرین ستوده را تا به حال آزاد نکرده چونکه متاسفانه تا به حال یک جنبش قوی اجتماعی پشت سر این دو زندانی سیاسی نبوده است و تا به حال هیچکسی همت این را نداشته است که یک کارزار جهانی و سراسری برای آزادی خواهران عزیز من نرگس و نسرین به راه بیندازد. تا به حال هر زندانی سیاسی که از زندانهای رژیم آزاد شده, فقط و فقط به خاطر کوشش های پیگیر کارزارهایی بوده است که برای آزادی آنان سازماندهی شده است. بدون سازماندهی هیچ پیروزی و دست آوردی ممکن نیست. پدر سالاری در فرهنگ ایرانی (چه اسلامی و چه "سکولار") و آپارتید-جنسی در جمهوری اسلامی آنچنان استوار است که مطمئن باشید خانم های محمدی و ستوده که سهل است, حتی اگر صد هزار کنشگر مدافع حقوق زنان در ایران هم داشته باشیم, سالها و دهه ها و نسل ها طول خواهد کشید, تا مردان "غیور" ایرانی بفهمند, نه ماه حامله بودن با کودکی در رحم یعنی چه؟ تا بفهمند احترام به زن و جنس ماده یعنی چه؟ تا بفهمند اگر ما زنان نبودیم هیچ قسمتی از این دنیای شما مردان نیز وجود نداشت.
از سواد کوه
آقا یا خانم منظر، شما میتوانید هر طور که دلتان خواست از کامنت من برداشت کنید. بهرحال در یک کامنت کوتاه همه مسائل را نمی توان توضیح داد. اما به نظر من حتی اگر این دختر بچه اغفال هم شده باشد، که فرض صحیح بر این است، آن پدر حق آسیب رساندن به رومینا را نداشت. توهین شما به خود را ناشی از عدم درک صحیح شما از آنچه که نوشتید می دانم. برنده شدن سمبل رومینا، شاید آن مبارزهای باشد که سالهاست در پستوهای خانهها در جریان است و من و شما آن را نمیبینیم. حاکمیت مرد بر زن، مایملک بودن زن و بچه، و اینکه صاحب دم بودن چون باعث و بوجود آورنده، مرد بوده. زنان سالهاست که در ایران با این تحجرها در حال مبارزه هستند. و روزانه بسیاری از زنان کشورمان یا خودسوزی میکنند یا بدست مردان خانواده کشته میشوند، اما زیر بار ستم نمی روند. به ستم سر خم نکردن خود نوعی پیروزی است. اما پیش قراولان این مبارزه، در طول این 40 سال، توسط رژیم جنایت پیشه جمهوری اسلامی به انحاء مختلف دستگیر سرکوب و منکوب شدهاند. نمونهها فراوانند. نسرین ستوده و نرگس محمدی دو نمونه بودند، شیرین عبادی، خانم کار و بسیاری دیگران هستند که مجال دفاع از امثال رومینا را نیافتند. این پیش قراولان بی دلیل تار و مار نشدهاند. من به خبری که سه روز پیش در مورد کشتن خاموش نرگس محمدی (مأموران امنیتی در تدارک مرگ خاموش نرگس محمدی)، در همین خبرگزاری نوشته شده بود مراجعه کردم، ندیدم کامنتی با نام منظر برای خواهرش نرگس محمدی چیزی نوشته باشد!
ناظری
"خانم زیور" مشکل اساسی امروز برای مردم جهان کرونا است. اما به نظر می رسد که اسلام هراسی شما جای واقعیات زندگی روزمره و سلیقه های ذهنی شما را مقدار زیادی بر عکس کرده است. این اسلام هراسی شما روی دیگر سکهء غرب هراسی آخوندها است و ایندو مکمل کنندهء دایره و چرخش جهالت و بلاهت هستند. آیا در حکومت قبلی پیش از ج.ا. قتل های ناموسی وجود نداشت؟ آیا خود شاه در مصاحبه با باربارا والترز نگفت که زنان عقلشان از مردها کمتر است؟ آیا خود شاه (بنابر خاطرات علم) بزرگترین زن باز و دلال "گوشت سفید وارداتی" در ایران نبود؟ مخرب ترین کسی که خرافاتی ترین ایمان و اعتقاد به اسلام داشت خود شاه بود؛ نگاهی به خاطراتش بکنید و ببیند چقدر مزخرفات خرافاتی دارد که دست هر آخوندی را از پشت بسته. بزرگترین بدبختی, بدبختی آنانی است که تاریخ خودشان را عمدا و آگاهانه از یاد می برند و تحریف میکنند و هنوز در قصه و افسانه های "پادشاه و شهبانو" زندگی می کنند. ------------------ آقای "ابوذر" * خواهران و برادران عراقی ما "جانور" نیستند. ناسیونالیست های افراطی ایرانی که حیات و مماتشان بستگی دارد به دیگری ساختن از غیر-ایرانیان و نفرت پراکنی از اعراب بسیار واجد شرایط تر برای لقب جانور می باشند. خواهران و برادران عراقی ما که در خیابانهای بغداد و دیگر شهرهای عراق علیه رژیم شان می جنگند و جان می بازند, بهترین, نزدیکترین و طبیعی ترین متحدان ما هستند. آیا شما در فامیل و خانوادهء خودتان اجازه میدهید که یک دختر بچه ۱۳, ۱۴ ساله با یک مرد ۲۸ ساله رابطه داشته باشد؟ اگر پاسخ شما مثبت است, پس فرق شما با این کسانی که از آنان نفرت پراکنی و دگر سازی می کنید چیست؟ اگر پاسخ منفی است, پس دیگر اینهمه تجلیل و شکوهمند کردن یک رابطه ایی که از اساس نادرست و اشتباه بوده چیست؟ آیا گیجی و متناقص گویی ناسیونالیستها ژنتیک و ذاتی است یا کسبی و اختیاری؟ با احترام
منظر
آقای "سواد کوهی" * شما از خیلی قضایا خبر ندارید منجمله چگونگی روابط من با خواهران و برادرانم. منطق مذکر و حساسیت های مردانهء شما که هنوز نمی فهمد که چگونه رابطهء یک دختر بچهء تازه بالغ ۱۳, ۱۴ ساله, با یک نره خر ۲۸ ساله, رابطه ای ناسالم, مریض و ناهنجار هست, بسیار واضح و روشن است. درک تحجر آن چندان مشکل نیست. اما برای مردان ایرانی که هنوز درگیر ارزشها و هنجارهای پدرسالاری هستند حتی درک و فهم یک ارزیابی ساده از اینکه رابطهء سالم و درست رومانتیک یعنی چه هنوز پدیده ای است مانند معادلهء چند مجهولی وغیر قابل حل. شما قبل از اینکه بقیه را به بدفهمی متهم کنید چرا جرات پاسخ به آن پرسش ساده را ندارید؟ اگر دختری نوجوان و تازه بالغ از اقوام و نزدیکان شما با مردی دو برابر سن و سال خود رابطه ای رومانتیک و جنسی برقرار کند, آیا شما چنین رابطه ای را مصداق "مخالفت با قوانین قرون وسطی" می پندارید؟ یا دو سیلی محکم و بیشتر نثار آن مذکر ابله می کنید؟ چرا برای شما عاطفه رنگریز ،ندا ناجی, مرضیه امیری, سپیده قلیان, مرضیه امیری, پروین محمدی, تهمینه خسروی, منیژهء عبدی,...و ده ها و صد ها وهزاران زن دیگر ایرانی که در صفوف مبارزات کارگری و ضد سرمایه داری قرار دارند, به زندانهای ج.ا. افتاده اند, و شکنجه شده اند هیچگاه مطرح نمی شود. زنان کارگری که در هفت تپه در صفوف اعتصاب گران بودند چطور؟ زنان معدن چیان زغال سنک کرمان؟ زنان حامی از فولادگران اهواز که در خیابانهای اهواز تظاهرات میکردند؟ ***
فامید
در اینکه یک جنایت هولناک روی داده که باید علت العلل آن افشا شود هیج شکی نیست اما کجایند مدافعان حقوق زنان وقتی سپیده قلیان و نسرین شوده و دهها زن مبازرز دیگری که اتفاقا بر علیه علت العلل این قضییه مبارزه کرده ودر حبس هستند ؟ اینونه فجایه هولناکتر از صدها کشتن نفسدیگردر جامعه مدهب زده و سنتی ایران نیست مه بسیاری فمنیست های ایرانی صرفا جادر و چمبلش را می بینند. اگر یک نظام آموزش درست حسابی در کشور می بود که بدختران روابط جنسی را آموزش و می کفتند که دختران جوان معمولا در سنین 13 تا 16 ساله اولین احساس عشقی را تجریه اما نام آن عشق نیست یاد می دادند . رومینای گل می دانست که این دلشوره عشق نیست بلمه به هوس نزدیک است و ان پسر جوان هم یاد می گرفت که نمی توند با دختر 13 ساله نرد عشق ببازد . بله تفاوت سنی در سن های بالا تعیین کننده نیست ولی نه در سنین زیر سن عقلی . حتی در کشوری مثل کانادا اکر دختری 16 ساله با یک مرد 21 ساله« بیش از 5 سال اختلاف سن »در سنین زیر 17 سالگی رابطه جنسی برقرارکندد ان مرد تجت پیگرد قرار می گیرد
ابوذر
پاسخ به ناظری منظور از جانوران عراقی نجف و کربلا، کسانی است که برای صیغه ساعتی به مشهد و جاهای دیگر ایران می روند (این شامل خواهران عراقیات نمی شود).
ناظری
جناب "ابوذر" همانگونه که قبلا نیز یاد آوری شده بود: "ناسیونالیست های افراطی ایرانی که حیات و مماتشان بستگی دارد به دیگری ساختن از غیر-ایرانیان و نفرت پراکنی از اعراب بسیار واجد شرایط تر برای لقب جانور می باشند." (**). دوما از خاطر نبرید که تمامی زنان غیور عراقی که علیه دولت فاسدشان می رزمند؛ دستگیر شده, شکنجه می شوند و در راه آزادی جان می بازند, فقط خواهرهای من نیستند؛ این شیر زنان معلم, مادر, خواهر و طبیعی ترین متحدین تمامی مردم آزاده ایران هستند. اما مردم غیر آزادهء ایرانی: مانند امت حزب الله, یا جماعت ظل الله: بنابر اعتقادات نژاد پرستانه, حساسیت های متحجرِ مذکرِ ضد زن و یک ذهنیت مشترک فاشیستی, دغدغهء دیگری ندارند جز ** دگر سازی از مردم عرب و نفرت پراکنی در مورد خلقهای عراق, سوریه, لبنان,.... همانگونه مردم در دیماه ۹۶, آبانماه ۹۸ و دیماه ۹۶ گفته اند: "مرگ بر ستمگر، چه شاه باشه، چه رهبر" زنده و جاوید باد اتحاد رزمندهء خلقهای ایران و عراق عاشت الوحدة الخالدة للشعبين المتشدد في إيران والعراق
سعید
من نمی دونم چرا بحث به سمت عراق رفته؟ رادیو زمانه باید یه مطلب درباره مبارزه زنان آزاده عراقی و حذب خلق عراق بذاره تا این دوستمون هم کمی آسوده خاطر بشه. انشالا عراق و عراقی همیشه زنده باشند ولی موضوع بحث احذاب کارگری - کمونیستی ایران و عراق و کردها نیست ...