از نطنز باستانی تا نطنز هستهای
وجود مرکز هستهای با توانایی غنی سازی اورانیوم در نطنز، چه توجیهی میتواند داشته باشد؟ سود و زیان آن چه خواهد بود؟ آیا جمهوری اسلامی هرگز از مردم نطنز و سکونتگاههای نزدیک به تأسیسات هستهای پرسیده است که تمایلی به داشتن این تأسیسات خطرناک در مجاورت خود دارند؟
تاسیسات هستهای یا کارخانه غنی سازی اورانیوم نطنز، صبح پنجشنبه ۱۲ تیرماه ۱۳۹۹/ ۲ ژوئيه ۲۰۲۰ دچار انفجار و آتش سوزی شد. در پی این حادثه بار دیگر نام تاسیسات هستهای نطنز بر سر زبانها افتاد و گمانه زنیها برای یافتن دلیل یا دلایل این انفجار نیز داغ شد. هنوز علت اصلی این حادثه و میزان دقیق خسارتهای وارد شده مشخص نیست. مقامهای جمهوری اسلامی اگرچه اعلام کردند که علت حادثه کشف شده، اما فعلا به دلیل مسائل امنیتی در این رابطه صحبت نخواهند کرد.
تاسیسات هستهای ایران چه در بُعد بینالمللی و چه در محافل داخلی همواره مناقشه برانگیز بوده است. سوالها و نگرانیهای بسیاری پیرامون فعالیتهای هستهای جمهوری اسلامی در هر دوی این حوزهها جریان داشته و دارد.
نطنز و تاسیسات هستهای آن کجاست و به چه فعالیتهایی در آن مشغول هستند؟ چه خطراتی ممکن است برای محیط زیست و مردمانی که در جوار آن سکونت دارند داشته باشد؟ مردم درباره این تاسیسات چه فکر میکنند؟
باغشهر نطنز
شهر نطنز در استان اصفهان و ما بین شهرهای اصفهان و کاشان قرار دارد. نطنز با اصفهان حدود ۱۴۰ کیلومتر و با کاشان ۸۴ کیلومتر فاصله دارد. این شهر در دامنه کوههای کرکس (نیمه شمالی رشته کوه زاگرس مرکزی) واقع است.
شهر نطنز مرکز شهرستانی به همین نام است. این شهرستان در تقسیمات کشوری دارای دو بخش، چهار شهر و پنج دهستان است. این منطقه از آب و هوای معتدل کوهپایه ای برخوردار است.
شهر نطنز همچنین از جمله شهرهای قدیمی و تاریخی ایران است که در حاشیه کویر مرکزی ایران قرار دارد و از زمره یکی از قدیمیترین باغشهرها به حساب میآِید. شهر کوچک نطنز بر اساس آخرین سرشماری مرکز آمار ایران در سال ۱۳۹۵ حدود ۱۴۱۰۰ نفر جمعیت دارد و مجموع جمعیت شهرستان نطنز نیز بر اساس سرشماری سال ۱۳۹۰ بیش از ۴۲ هزار نفر برآورد شده است.
وب سایت اداره کل میراث فرهنگی و گردشگری استان اصفهان، به نقل از دو منبع تاریخی، کتاب «انساب» نوشته ابوسعد سمعانی و دانشنامه جغرافیایی «معجم البلدان» نوشته یاقوت حموی، درباره معنی نام «نطنز» نوشته که به معنای «بلیده» (شهر کوچک) است. همچنین با استناد به واژههای ترکیبی اوستایی نطنز را برگرفته از واژه «تنج» به معنی بزرگ و یا شهری با آبهای فراوان معنی کرده؛ نطنز با ترکیب «نا» یا «نه» در زبان اوستایی به معنی «شهر نه چندان بزرگ» است.
نطنز با وجود اینکه در نزدیکی کویر و بیابانهای پهناور قرار دارد، اما دارای یک منطقه کوهستانی سرسبز است و به همین علت از قدیم الایام به «باغشهر» شُهره بوده است.
باغشهر قدیمی نطنز دارای چندصد اثر تاریخی و جاذبه گردشگری است که از میان آنها ۱۰۰ اثر در فهرست آثار ملی ایران به ثبت رسیده است.
مجموعه تاریخی افوشته، حمام نوقه بادرود، کاروانسرای میر ابوالمعالی (قلعه کوهاب)، قلعه طرق رود، کمپ متین آباد، مجموعه آب انبارهای تاریخی در محلات نطنز، آتشکده ساسانی، مسجد جامع و بقعه شیخ عبدالصمد نطنزی، گنبد باز، مسجد کوی میر، مسجد جامع، آسیابها و درختان چنار کهنسال سرشک، بقعه سید واقف، شربتخانه سید واقف، سرابان و پمه، مسجد خواجه و دژ وشاق از جمله مهمترین آثار تاریخی این منطقه است.
[sliderpro id="1037"]
مهم ترین جاذبه گردشگری شهرستان نطنز، روستای دیدنی «ابیانه» است که از بلندترین نقاط مسکونی ایران با معماری بومی، بناهای تاریخی و مناظر طبیعی زیباست. این روستا در ۳۵ کیلومتری شمال غربی نطنز واقع شده است. ابیانه یکی از مهم ترین مناطق گردشگری ایران است که گردشگران از سراسر جهان برای بازدید به آنجا میروند.
شهر نطنز با اینکه یکی از شهرهای کوچک ایران محسوب میشود، اما از صنایع مختلفی برخوردار است. از جمله صنایع موجود در این منطقه چینی، ریسندگی، قالی بافی، شیلونگری (نوعی آهنگری) و نوغانداری (پرورش کرم ابریشم) است. این شهر همچنین در صنعت سرامیک بسیار مشهور است و هنوز هم کارگاههای چینی، سفال و سرامیک به صورت سنتی در نطنز مشغول به کار هستند. قدمت برخی از صنایع فعال در این منطقه به ۷۰۰ سال پیش میرسد.
[sliderpro id="1038"]
شاید برای شما جالب باشد که یکی از محصولات کشاورزی که در سال های گذشته به دلیل آب و هوای مناسب در منطقه «طرق» نطنز کشت شده، زعفران است. زعفران نطنز دارای کیفیت مرغوبی است. بنا به گزارش سایت «زعفران نطنز»، در سال ۱۳۸۹ این شهرستان توانست ۱۶۰۰ کیلوگرم زعفران تولید کند. بخش اعظم زعفران تولید شده در نطنز به خارج از ایران صادر می شود.
به گفته عبدالرضا مهدی بادی، مدیر جهاد کشاورزی شهرستان نطنز از مجموع ۲۴۰ هکتار مزارع زعفران در شهرستان نطنز، ۱۶۰ هکتار در بخش مرکزی و ۶۰ هکتار نیز در بخش کویری بادرود قرار دارد که تقریبا ۱۰۰ هکتار از این مزارع به شهر طرق رود اختصاص دارد.
شناخته شده ترین محصول کشاورزی و باغی نطنز اما از دیرباز گلابی بوده است. این محصول به قدری با نطنز درهم آمیخته که حتی به عنوان یک مثل در فرهنگ عامه مردم ایران جای گرفته است: تحفه نطنز!
اکثریت مردم ایران باور دارند که تحفه نطنز چیزی نیست جز گلابی که در این شهر کشت میشود. به گفته مدیر جهاد کشاورزی نطنز در مهر سال ۱۳۹۸ نزدیک به ۲۰۰ تن گلابی در این شهرستان برداشت شده است.
نیروگاه هستهای نطنز
فعالیتهای هستهای ایران به قبل از انقلاب ۵۷ و دهه ۳۰ خورشیدی بر میگردد. ایران در سال ۱۳۳۶ به عضویت آژانش بین المللی انرژی اتمی در آمد و سال ۱۳۵۳ سازمان انرژی اتمی ایران تاسیس شد. در آن زمان طرحی به منظور ساخت یک نیروگاه اتمی با هدف تولید برق در بوشهر ارائه و دنبال شد.
اما برنامه هستهای ایران با اهدافی فراتر از تولید انرژی، به طور جدی از دهه شصت شمسی و با فعالیت یک راکتور تحقیقی-آزمایشی در اراک آغاز به کار کرد. در حال حاضر ایران دارای ۱۳ سایت، تاسیسات و مراکز پژوهشی هستهای در سراسر کشور است. این مراکز و تأسیسات هستهای شامل معادن اورانیوم و فرآوری سوخت هستهای، کارخانههای غنیسازی اورانیوم، نیروگاه تولید انرژی و تولید آب سنگین و مراکز تحقیقات اتمی میشود.
■ نقشه اینتراکتیو تاسیسات و سایتهای هستهای ایران
جمهوری اسلامی و مقامهای بلند پایه آن در حالی به سرعت برنامه هستهای خود را گسترش دادند که در اوایل انقلاب به شدت با فعالیتهای هستهای و سلاحهای اتمی شدیدا مخالف بودند.
محسن رفیقدوست، وزیر وقت سپاه در زمان جنگ ایران و عراق، در خاطرات خود آورده که بعد از حملات شیمیایی صدام حسین به ایران، علی الخصوص بعد از بمباران شیمیایی شهر سردشت، دو بار از خمینی درخواست کردند با ساخت سلاحهای شیمیایی و هستهای موافقت کند، اما خمینی هرگونه راهی برای موافقت با این امر را بر آنها بست و تاکید کرد سلاح هستهای مغایر با اسلام است. محسن رفیقدوست روایت میکند که در دیدار آخری که پیرامون این موضوع با رهبر وقت جمهوری اسلامی داشت، خمینی به او گفت: «در مورد سلاح هستهای اصلا حرف نزن.»
در نمونه دیگر روزنامه جمهوری اسلامی به سردبیری میرحسین موسوی، در مطلبی به تاریخ ۲۱ خرداد ۱۳۵۸، نیروگاههای هستهای را «خیانت آشکار به خلق ما» میخواند.
مرکز هستهای نطنز در فضایی با وسعت تقریبی ۶ هکتار، بخشی از «تأسیسات زیرزمینی» مرتبط با برنامۀ هستهای ایران است. این مرکز که یکی از اهداف آن غنیسازی اورانیوم است، در ۳۵ کیلومتری شمال شهر نطنز قرار دارد. وجود این سایت هستهای در سال ۲۰۰۲ توسط سازمان مجاهدین خلق ایران افشا شد.
بنا بر اطلاعات موجود اولین فعالیتهای اجرایی در نطنز، یعنی بتنریزی و خاکریزی در سال ۷۹ ۱۳ آغاز شد و اولین مراحل نصب سانتریفوژها نیز در سال ۱۳۸۱ شروع شده است.
بخش زیرزمینی تاسیسات هستهای نطنز از عمق ۸ متری زمین آغاز و تا عمق بیش از ۳۰ متری سطح زمین ادامه و گسترش یافته است. دو ردیف دیوار بتنی ضخیم از آن محافظت میکند. یک سقف بتُنی در سال ۲۰۰۴ به تاسیسات افروده شد. ضخامت این سقف نزدیک به هشت متر است.
نام رسمی این مجموعه «مرکز هستهای شهید احمدی روشن نطنز» است. نام نیروگاه هستهای نطنز بعد از ترور مصطفی احمدی روشن در تاریخ ۲۱ دی ۱۳۹۰ به این نام تغییر کرد.
مصطفی احمدی روشن، معاون بازرگانی سایت هستهای نطنز بود که با انفجار یک بمب مغناطیسی در خودروی شخصیاش به همراه رضا قشقاییفرد به قتل رسید. در ادبیات حکومتی جمهوری اسلامی او به همراه مسعود علیمحمدی، داریوش رضایینژاد و رضا قشقاییفرد با عنوان «شهدای هستهای» ایران شناخته میشوند. این افراد که همگی به نحوی با برنامه هستهای ایران مرتبط بودند در سلسله ترورهایی بین سالهای ۱۳۸۸ تا ۱۳۹۰ کشته شدند.
پدافند هوایی ارتش جمهوری اسلامی و سپاه پاسداران انقلاب اسلامی به طور مشترک مسئولیت حفاظت از حریم هوایی تاسیسات نطنز را به عهده دارند. یک یگان ويژه نظامی هم برای محافظت از بخشهای زمینی این مجتمع در محل مستقر است. محوطه این تاسیسات دارای سه لایه محافظتی است.
مجتمع غنی سازی نطنز شامل واحد خوراکدهی، سالن زنجیرههای سانتریفیوژ، واحد محصولگیری و اتاق کنترل است.
در تاسیسات هستهای نطنز ۱۶ هزار سانتریفوژ در انواع مختلفی از جمله IR1، IR4، IR5 و IR6 وجود دارد. ابراهیم کارخانهای، رئیس کمیته هستهای مجلس شورای اسلامی و عضو کمیسیون ویژه بررسی، شهريور ۱۳۹۴ گفته بود ۱۶ هزار سانتریفوژ در نطنز نصب شده که از این تعداد، ۹۱۵۴ سانتریفیوژ مشغول غنیسازی هستند و قرار است براساس برجام، این تعداد به ۵۰۶۰ عدد کاهش یابد. در نطنز بیشتر سانتریفوژهای شامل IR2m و IR4 میشود.
بعد از توافق برنامه جامع اقدام مشترک (برجام) در تیرماه سال ۱۳۹۴ که بین ایران و گروه ۱+۵ شکل گرفت، تعداد سانتریفوژهای فعال در تاسیسات نطنز به ۵۰۶۰ کاهش پیدا کرد. اما بعد از خروج یکجانبه ایالات متحده آمریکا از برجام، ایران اعلام کرد تعداد سانتریفوژها در نطنز را مجددا افزایش خواهد داد.
علی اکبر صالحی، رئیس سازمان انرژی اتمی جمهوری اسلامی ۲۰ فروردین ۹۹ گفته بود توسعه فعالیتهای اتمی ادامه دارد و همزمان خبر از رونمایی نسل جدید سانتریفوژها در نطنز را اعلام کرد.
بسیاری از سانتریفوژهای تاسیسات هستهای نطنز توسط شرکت تکنولوژی سانتریفیوژ ایران (تسا) به عنوان طراح و تولید کننده نسلهای مختلف ماشینهای سانتریفوژ، ساخته شده است.
علی اکبر صالحی، رئیس سازمان انرژی اتمی ایران، دوشنبه ۱۳ آبان ۱۳۹۸ درباره سانتریفوژهای نطنز گفته بود: «در سالن تحقیقاتی شهید قشقایی نیروگاه هستهای نطنز، ۱۵ نوع ماشین سانتریفیوژ جدید در ظرف دو ماه ساخته و به کار گرفته شد. IR9، IR7، IR2m و IR modular و IRS نمونههایی از این ماشینها هستند.»
خرابکاری در تاسیسات نطنز
تاسیسات غنی سازی اورانیوم نطنز، به دلیل اهمیتی که در شبکه برنامه هستهای ایران دارد، دارای پروتکلهای امنیتی بالایی است. در همین حال گفته شده با این وجود که سامانه نرم افزاری این تاسیسات به اینترنت جهانی متصل نبود، یک حمله سایبری در سال ۲۰۰۷ به این تاسیسات، باعث ایجاد اختلال در سیستم های این مرکز و از کار افتادن سانتریفوژها شده است.
بدافزار استاکسنت که در سال ۲۰۱۰ برای نخستینبار شناسایی شد، محصول مشترک آمریکا و اسرائیل، برای ضربه زدن به برنامه هستهای ایران با همکاری شرکت آلمانی زیمنس طراحی شده بود. این بدافزار سیستمهای رایانهای تاسیسات هستهای را آلوده کرد به طوری که سانتریفوژها به جای غنیسازی اورانیوم به «تخریب خود» اقدام میکردند. از آنجایی که سیستمهای تاسیسات نطنز به اینترنت جهانی وصل نبود، بدافزار استاکس نت می بایست از طریق یک یواسبی (USB) به کامپیوترهای این مرکز منتقل میشد.
روزنامه هلندی فولکسکرانت در گزارش مفصلی که دوم سپتامبر ۲۰۱۹ منتشر کرد، فاش نمود این سرویس اطلاعاتی هلند بوده که تأسیسات نظنز را به استاکس نت آلوده کرده است. بر اساس این گزارش اواخر سال ۲۰۰۴ سازمانهای اطلاعاتی سیا و موساد از دفتر سرویس اطلاعاتی هلند در لایدسندام (در حومه لاهه) درخواست کردند که برای دسترسی به سایت نطنز با آنها همکاری کند. علت درخواست موساد و سیا از «آیفد-AIVD» این بود که هلندیها بر خلاف جاسوسان سیا و موساد در ایران چندان مورد توجه نبودند.
در حالی که آژانس بینالمللی انرژی اتمی فعالیتهای هستهای ایران را زیر نظر داشت، سازمان اطلاعات هلند یکی از مأموران خود را به ایران اعزام کرد. او میبایست از طریق دو شرکت صوری وارد سایت نطنز میشد. این دو شرکت صوری سالها بود که در ایران فعالیت میکردند و با حکومت ایران در ارتباط بودند.
در سپتامبر ۲۰۰۷ پس از آن که سرویسهای اطلاعاتی آمریکا و اسرائیل بدافزار استاکسنت را با مختصات سانتریفیوژهای نطنز مطابقت دادند، مأمور سازمان امنیت هلند با استفاده از یک مهندس ایرانی که با قصد قبلی و برای استفاده از او در انتشار ویروس استاکس نت با او ارتباط گرفته بود، موفق شد با استفاده از یک «یواسبی» کامپیوترهای نطنز را به این بدافزار آلوده کند.
اکنون بعد از گذشت ۱۳ سال از حمله سایبری استاکسنت، و همزمان با گام سوم کاهش تعهدات ایران در قبال موافقتنانه برجام و از سرگیری فعالیتهای هستهای، تاسیسات غنی سازی نطنز بار دیگر در بامداد پنج شنبه ۱۲ تیر با یک انفجار روبرو شد. این بار نیز گمانه زنیهایی درباره نقش اسرائیل در خرابکاری و انفجار در تاسیسات نطنز مطرح است.
شورای عالی امنیت ملی درباره علت این حادثه اعلام کرده بود که به علت آتشسوزی پی برده، اما آن را اعلام نخواهد کرد.
جواد کریمی قدوسی، نماینده مجلس، بازرسان آژانس انرژی اتمی را به دلیل هشت بار بازدید از این تاسیسات به به جاسوسی و نفوذ متهم کرد. او اظهار داشت انفجار در تاسیسات نطنز ممکن است ناشی از «اطلاعات جمعآوری شده آنان به نفع اسرائیل» باشد.
بنیامین نتانیاهو، نخستوزیر اسرائیل درباره این حادثه گفته بود: «ما نمیتوانیم اظهارنظری روشن در این خصوص داشته باشیم»
روزنامه نیویورک تایمز پنجشنبه دوم ژوئیه/۱۲ تیر با انتشار گزارشی اختصاصی و به نقل از دو منبع آگاه امنیتی خبر از نقش اسرائیل در حادثه انفنجار نطنز داد. یکی از مقام های امنیتی به نیویورک تامیز گفته علت انفجار بمبی قوی بوده که به داخل سایت برده شده و در بخش سانتریفیوژهای پیشرفته جاسازی شده بود، اما هنوز مشخص نیست که این بمب چه زمانی و چگونه به داخل این تاسیسات منتقل شده است.
نیروگاه هستهای: تهدیدی برای محیط زیست و مردم
پس از انفجار و آتشسوزی در تأسیسات جدید تولید سانتیریفیوژ در سایت هستهای نطنز، یک نگرانی در میان کاربران شبکههای اجتماعی بالا گرفت: آلودگی احتمالی رادیواکتیو. مسئولان ایرانی این موضوع را تکذیب کردند و نهایتاً آژانس بینالمللی انرژی اتمی در بیانیهای اعلام کرد که عدم وجود مواد رادیواکتیو در آن بخش از سایت نطنز را تأیید میکند.
حتی اگر این حادثه به فاجعه آلودگی رادیواکتیو نیانجامیده، نباید خطرهای جدی یک تأسیسات اتمی در زمینه آلودگی محیط زیست را نادیده گرفت.
آذر ماه ۱۳۹۱، غلامرضا معصومی، رئیس وقت اورژانس ایران به خبرگزاری حکومتی «مهر» گفت که «اورژانس هستهای» تشکیل شده و برای مقابله با خطرات ناشی از آلودگی هستهای آمادگی دارد. معصومی همان زمان خبر داد که «برای کسانی که در مناطق هستهای مثل یو سی اف (مرکز فرآوری اورانیوم) اصفهان بودهاند، عارضههایی پیش آمده که تحت درمان قرار گرفتهاند» و البته تأکید کرد که «هنوز اتفاقی در خارج از محیطهای خاص اتمی نداشتهایم.»
این خبر همان روز از خبرگزاری مهر حذف شد. حذف آن و گفتمان هستهای مقامهای جمهوری اسلامی از ابتدا تا کنون نشان داده است که تلاش حکومتی جدیای برای پوشاندن تبعات زیستمحیطی و خطرات ناشی از آلودگیهای احتمالی فناوری هستهای وجود دارد.
مهمترین آلودگی رادیواکتیو زیستمحیطی در چرخه تولید انرژی هستهای به راکتورهای هستهای همچون بوشهر بازمیگردد. اگرچه تأسیسات غنیسازی و تولید سوخت امنتر از نیروگاههای انرژی هستهای هستند، اما خالی از خطر نیستند.
از یک سو، تأسیسات غنیسازی در نطنز به سکونتگاههای شهری نزدیک است و هر حادثهای در آن میتواند برای مردمی که در نزدیک آن زندگی میکنند، خطرناک شود. از سوی دیگر، جمهوری اسلامی در مواجهه با موقعیتهای اضطراری همچون بلایای طبیعی یا آتشسوزیها نشان داده که از آمادگی برای واکنش و مدیریت بحران موثر برخوردار نیست.
در چرخه غنیسازی اورانیوم، آلودگیهای زیستمحیطی ممکن از این قرارند (گزارش محیط زیستی سازمان ملل را در این مورد ببینید):
یکم آلودگی ناشی از مواد رادیواکتیو با عمر طولانی (پایدار) و طبیعی که غالب مواد داخل چرخه غنیسازی تا رسیدن به محصول را تشکیل میدهند:
این مواد همچون مواد رادیواکتیو غنیسازیشده آلودگی رادیواکتیو ندارند. اورانیوم در حالت طبیعی خود یک ماده رادیواکتیو ضعیف محسوب میشود، اما به لحاظ شیمیایی بسیار سمی است و این سمیت شیمیایی هم برای کارمندان داخل آن خطرناک است و هم برای محیط زیست اطرافش. هگزافلورید اورانیوم که گاز تزریقی به سانتریفوژها است، در صورت ترکیب با رطوبت هوا اسید هیدروفلوریک، اسیدی بسیار خورنده را تشکیل میدهد و بنابراین برای عدم نشت آن، باید فشار این ترکیب گازی از اورانیوم را همواره زیر فشار جو نگه داشت.
دوم آلودگی ناشی از تولید برق برای غنیسازی:
این تولید برق عموماً از سوزاندن زغالسنگ و دیگر سوختهای فسیلی تشکیل میشود و بنابراین نه تنها گازهای گلخانهای تولید میکند، بلکه دیگر انواع آلایندههای ناشی از سوزاندن سوخت فسیلی را نیز روانه محیط زیست خواهد کرد. غنیسازی اورانیوم منبع اصلی تولید گاز گلخانهای در سرتاسر فرآیند چرخه تولید سوخت هستهای است. بنابراین شاید راکتورهای هستهای تولید برق گاز گلخانهای تولید نکنند، اما این گازها پیشاپیش در فرآیند دستیابی به سوخت مورد نیاز راکتور تولید شدهاند.
اگر کشورهایی همچون اسرائیل، ایالات متحده و عربستان سعودی بخواهند با افزایش تنشها دست به بمباران تأسیسات هستهای نطنز بزنند ــ که بخش عمده آن زیر زمین است ــ دستکم سمیت شیمیایی این تأسیسات سکونتگاههای غیرنظامی اطراف نطنز را تهدید میکند.
در واقع، هنگامی که سال ۲۰۱۲ تنشها بالا گرفت، مسأله آلودگی رادیواکتیو در پی حمله احتمالی اسرائیل به تأسیسات هستهای ایران مطرح شد. آن زمان خبرگزاری رویترز به نقل از برخی کارشناسان گزارش داد که اگر به راکتورهای هستهای ایران برای تولید برق حمله صورت نگیرد، آلودگی رادیواکتیو ناشی از حمله به تأسیسات هستهای دیگر مردم منطقه مجاور آن را درگیر خواهد کرد و جز آن، آلودگی مهمتر آلودگی ناشی از سموم شیمیایی تأسیسات غنیسازی خواهد بود.
در این صورت، چند پرسش اساسی باقی میماند:
آیا جمهوری اسلامی هرگز از مردم نطنز و سکونتگاههای نزدیک به تأسیسات هستهای «شهید احمدی روشن» پرسیده است که تمایلی به داشتن این تأسیسات خطرناک در مجاورت خود دارند؟ آیا در قبال این خطر همیشگی، تسهیلاتی به آنها داده یا جبران خسارتی پرداخت کرده؟ اگر انرژی هستهای حق مسلم مردم ایران است، چرا حتی از اجتماعهای محلی که از همه بیشتر در معرض خطر بالقوه فناوری هستهای هستند، درباره تمایلشان به داشتن این حق مسلم و تأسیسات مربوط به آن پرسشی نشده است؟
مردم محلی باید دراینموارد در فرآیند تصمیمگیری شرکت داده شوند: نه تنها به خاطر خطراتی که آنها را تهدید میکند، آنها باید درباره مصرف منابع طبیعی، از جمله تصرف زمینهای طبیعی و زیستگاههای جانوری برای ساخت این تأسیسات هستهای و تأسیسات مراقبت و نگهداری مرتبط با آن حق اظهار نظر داشته باشند.
اگر از نطنز به عنوان یک بخش مهم از برنامه هستهای ایران عبور کنیم، باید گفت که تولید انرژی هستهای به دلیل تولید زباله اتمی و نیز خطرات ناشی از حوادثی همچون چرنوبیل و فوکوشیما، یک انرژی پاک محسوب نمیشود.
محمد خامنهای، برادر علی خامنهای رهبر جمهوری اسلامی در کتاب خاطراتاش نوشته است که وقتی زلزله طبس پیش از انقلاب رخ داد، «چند نفر از آنجا به ما نامه نوشتند که این زلزله نبوده بلکه انفجار مربوط به زباله های اتمیای بوده که آمریکاییها و شاید اسراییل آنها را در حوالی شهر دفن میکردند.» اگرچه زلزله طبس به این خاطر نبود، اما جمهوری اسلامی تحت رهبری علی خامنهای در حال پیگیری برنامهای است که انقلابیون اسلامگرای آن زمان پیگیریاش از سوی شاه را محکوم میدانستند. پیوستن به کنوانسیون پسماندهای هستهای نیز همین حالا در داخل ایران به بحثهای جدی دامن زده و شورای نگهبان هنوز آن را تأیید نکرده است، چون میتواند راه را برای دفن زبالههای اتمی قدرتهای دیگر در ایران باز کند.
محمد رضا شاه پیش از انقلاب در مصاحبهای در پاسخ به این سوال که «آیا اتریشیها میتوانند زباله اتمیشان را در کویر ایران دفن کنند؟» گفته بود: «نمیدانم. چرا که نه؟». گزارشهای زیادی از دفن زباله اتمی کشورهای دیگر همچون آلمان و آمریکا در کویر ایران منتشر شده بود. حالا ایران بار دیگر باید به فکر دفن زبالههای اتمی باشد و هنوز به مردم اطلاعرسانی نکرده که با این زبالههای بسیار خطرناک چه خواهد کرد.
ژانویه سال جاری بود که دولت سودان اعلام کرد گزارشها درباره دفن زبالههای اتمی ایران در کویری در سودان را پیگیری میکند. گفته شده بود ایران از طریق رئیسجمهوری برکنارشده در انقلاب، عمر البشیر، این زبالهها را در سودان دفن کرده است.
بنابراین زبالههای هستهای ایران بالاخره جایی را آلوده خواهند کرد: یا کویرهای خود کشور را و یا کشوری که به هر دلیلی تحت نفوذ ایران قرار داشته باشد.
به علاوه، بنا به گزارش موسسه صلح کارنگی، نیروگاه بوشهر در محل تقاطع سه تکتونیک صفحهای قرار دارد و رآکتور روسی آن هنگام کار حداکثر ۶ رشتر زلزله را تاب خواهد آورد. ایران اما به کرات زلزلههای بالاتر از ۶ ریشتر را تجربه میکند. فاجعه نیروگاه فوکوشیما در سال ۲۰۱۱ بسیاری از کشورهای جهان را به فکر بستن نیروگاههای هستهای خطرناک انداخت، اما محمود احمدینژاد، رئیسجمهوری سابق ایران مدعی شد تکنولوژی ژاپن قدیمی و منسوخ بوده و نیروگاه بوشهر از پیشرفتهترین استانداردهای امنیتی پیروی کرده است.
رآکتور تحقیقاتی تهران نیز یک منبع دیگر نگرانی برای فاجعه زیستمحیطی است: همین حالا عمر مفید کاری ۳۵ تا ۴۰ سال این رآکتور به پایان رسیده و عملاً باید تعطیل شود.
در کنار تمام اینها، تولید برق هستهای به لحاظ اقتصادی نیز به صرفه نیست و ایران میتواند با بهرهگرفتن از انرژی خورشیدی و بادی به شکلی پایدارتر و سبزتر انرژی ارزانتری تهیه کند.
بدینترتیب، طبیعی است که وجود نیروگاههای هستهای باعث نگرانی ساکنان مناطقی میشود که در نزدیکی آن زندگی میکنند. هنگامی که اخبار انفجار در تاسیسات غنی سازی اورانیوم نطنز منتشر شد، ساکنین محلی و حتی ساکنین شهرهای اطراف نطنز، در شبکههای اجتماعی درباره ابعاد این حادثه ابراز نگرانی کردند.
یکی از شهروندانی که در نطنز زندگی میکند و به دلایل امنیتی تمایلی نداشت که نامش در این گزارش آورده شود، در گفتوگویی با زمانه در حالی که از وجود نیروگاه هستهای در ایران حمایت میکند، درباره دغدغه و نگرانیهای خود از زندگی در نزدیکی یک سایت هستهای میگوید:
«نگرانی من تنها این است که بار دیگر حمله، آتش سوزی و یا انفجاری اتفاق بیافتد و نتیجه خوبی برای مردم نداشته باشد. خیلیها ترسیدند و فکر میکردند راکتور هستهای منفجر شده و قرار است بلایی که در چرنوبیل سر مردم آمد، اینجا هم اتفاق بیافتد. از نظر من هر چیزی که برای مردم یک جامعه خطرناک باشد، حتی اگر کل مردم محلی را ساپورت کند که مشکلی نداشته باشند، باز هم زیان آور است.»
با توجه پتانسیلهای موجود در شهرستان تاریخی و قدیمی نطنز، صنایعی که در این منطقه رونق دارد، موقعیت جغرافیایی آن و مابقی موارد که بالاتر از نظر گذشت، این سوال پیش خواهد آمد که وجود مرکز هستهای با توانایی غنی سازی اورانیوم در این چنین منطقهای، چه توجیهی میتواند داشته باشد؟ سود و زیان آن چه خواهد بود؟
نظرها
نظری وجود ندارد.