یافتههای یک پژوهش: دولتها زنان* فعال را با بازتولید زنستیزی آنلاین در فراسوی مرزها سرکوب میکنند
«سیتیزن لب» در آخرین پژوهش خود با تکیه بر تجربههای ۸۵ زن* فعال مدنی و مدافع حقوق بشر، میگوید دولتها (حکومتها) و عوامل وابسته به آنها با بهکارگیری روشهای خاصی از فناوریهای دیجیتال، جنسیت را به عنوان سلاحی برای سرکوب زنان مدافع حقوق بشر تبعیدی و ساکن خارج از کشورهای خود به کار میبرند.
مجموعه «سیتیزن لب» (citizen lab یا آزمایشگاه شهروندی) در آخرین پژوهش خود تحت عنوان «گریزناپذیر: سلاحساختن از جنسیت با هدف سرکوب دیجیتال فراملی» یافتههای مهمی را از آزار مبتنی بر جنسیت در سرکوب فراملی زنان فعال حقوق بشر در شبکههای اجتماعی منتشر کرده است.
این پژوهش که تحت نظارت پروفسور رونالد دیبرت (Ronald Deibert) و بر پایه «روشهای ترکیبی» برای بررسی جاسوسی دیجیتال علیه جامعه مدنی و همچنین تجزیه و تحلیل روشهای تهدیدکننده آزادی بیان، حریم خصوصی، امنیت و کنترل اطلاعات انجام شده است، نشان میدهد زنان مدافع حقوق بشر تبعیدی و ساکن خارج از کشور که هدف سرکوب فراملی دیجیتال قرار میگیرند، نه تنها با تهدیدهای آنلاین مشابه همتایان مرد خود مواجه میشوند، بلکه اشکال خاصی از آزار، سوءاستفاده و ارعاب آنلاین مبتنی بر جنسیت را نیز تجربه میکنند.
سیتیزن لب یک آزمایشگاه میان رشتهای مستقر در Munk School of Global Affairs & Public Policy، دانشگاه تورنتو است که در تلاقی فناوریهای اطلاعات و ارتباطات، حقوق بشر، و امنیت جهانی پژوهش میکند.
گزارش «سیتیزن لب» تأکید میکند که آزار مبتنی بر جنسیت منجر به آسیبهای حادی میشوند که از شکستهای حرفهای، انگ خوردن و انزوای اجتماعی گرفته تا تخریب روابط نزدیک، فشارهای عاطفی شدید و تروماهای روانشناختی متغیر است. گزارش مذکور تصریح میکند که آنچه پژوهشگران «سرکوب فراملی دیجیتال مبتنی بر جنسیت» میخوانند اغلب شامل تشدید و سوءاستفاده از هنجارهای ریشهدار مردسالارانه درباره بدن زنان، گرایش جنسی آنها، رفتار و مفاهیمی مرتبط با «آبروی خانواده» است که بهطور بالقوه منجر به اشکال دیگر خشونت و تبعیض میشود. بهعبارتی دیگر آزارهای آفلاین مبتنی بر زنستیزی و زنبیزاری، بهصورت آنلاین نیز علیه زنان فعال تکرار شده و حتی عامدانه بهعنوان سلاح سرکوب استفاده میشود.
شرکتکنندگان در این پژوهش در معرض حملهها و تهدیدهای جنسیتی آنلاین قرار گرفتهاند که شامل توهینهای جنسی، آزار و اذیت، نظرات مبتذل در پلتفرمهای شبکههای اجتماعی، پیامهای حاوی فانتزیهای مشروح جنسی، تهدید به تجاوز جنسی، و حملاتی مرتبط با زندگی شخصی افراد بوده. این حملات منعکسکننده ایدههای عمیقاً مردسالارانه و تلاش برای انکار توانایی زنان برای بیان نظرات درباره مسائل سیاسی و اجتماعی است.
«سرکوب فراملی دیجیتال» چنین تعریف شده است: استفاده دولتها از روشهایی مانند آزار و اذیت، تهدید از طریق واسطه، آدمربایی و تلاش برای ترور برای کنترل و خاموش کردن اعتراضات خارج از مرزهای خود. دولتها از فناوریهای دیجیتال برای نظارت، ارعاب، و ساکت کردن مخالفان تبعیدی و خارج از کشور استفاده میکنند.
سیتیزن لب میگوید روشهای خاصی که دولتها و عوامل وابسته به دولت از فناوریهای دیجیتال بهره میگیرند و جنسیت را به عنوان سلاحی برای سرکوب علیه زنان مدافع حقوق بشر خارج از کشورهای خود به کار میبرند، به پژوهشهای موجود در زمینه سرکوب فراملی و اقتدارگرایی کمک میکند.
سیتیزن لب ضمن شرح تجربه چندین تن از زنان فعال مدنی از جمله یک فعال ایرانی با نام مستعار نوشین، گزارش میدهد چگونه دولتها از فناوریهای دیجیتال برای نظارت، ارعاب، و ساکتکردن مخالفان تبعیدی و ساکن خارج از کشور استفاده میکنند. یافتههای این گزارش همچنین حاکی از آن است که حکومتها در دنیای دیجیتال به تهدید حقوق بشر، کاهش فضای مدنی و دخالت حتی در جوامع دموکراتیک ادامه میدهند و این بخشی از شیوههای گستردهتر سرکوب فراملی محسوب میشود.
بُعدی جدید از سرکوب: سرکوب فراملی دیجیتال مبتنی بر جنسیت
در این مطالعه خطرهای امنیتی و آسیبهای سرکوب فراملی دیجیتال علیه زنان مدافع حقوق بشر در تبعید و دیاسپورا بررسی شده است. این پژوهش بر اساس تجربههای زیسته ۸۵ زن مدافع حقوق بشر از ۲۴ کشور، از جمله ایران که ساکن در ۲۳ کشور میزبان هستند، بررسی میکند که چگونه جنسیت و گرایش جنسی نقش محوری در سرکوب فراملی دیجیتال ایفا میکنند. تمرکز این پژوهش بر مدافعانی است که خود را زن (همسو جنسی یا ترنس)، غیرباینری و با هویتهای جنسیتی متنوع شناسایی میکنند. این افراد در تبعید یا دیاسپورا موضوعهای حقوق بشری در رابطه با کشور خاستگاه خود کار میکنند و یا کنشگران جامعه مدنیاند که ممکن است خود را بهعنوان مدافعان حقوق بشر معرفی نکنند، از جمله روزنامهنگاران.
برمبنای مطالعه سیتیزن لب، خشونت جنسیتی که از تفکر زنستیزانه و هنجارهای مردسالارانه ناشی میشود، با فناوری تسهیل و بازتولید شده و گسترش یافته است. عوامل دولت یا وابسته به دولت با هدف سیاسی مشخص خاموشکردن منتقدان و مخالفان در خارج از مرزها، زنستیزی و مردسالاری را علیه فعالان بهکار میگیرند. در بخشی از این مطالعه آمده است:
دخالت دولتها یا نیروهای وابسته به دولتها در این اقدامها، عدم تعادل قدرت بین مجرمان و قربانیان را تشدید میکند و خطرها را برای ایمنی، امنیت و حقوق اساسی زنان مورد هدف افزایش میدهد. دولتها منابع و اراده سیاسی لازم را برای مشارکت در نظارت تهاجمی یا راهاندازی کمپینهای هماهنگ افترازنی و آزار و اذیت آنلاین در اختیار دارند که میتواند تأثیرات شدیدی بر وضعیت روانی-اجتماعی و حرفهای افراد هدفقرارگرفته داشته باشد. علاوه بر این، دولتها ممکن است مخالفان تبعیدی را بهصورت آنلاین تهدید کنند؛ مثلاً با آزار و اذیت، بازداشت، یا حتی کشتن خانواده آنها در کشور خود، تحریک وفاداران رژیم و گروههای شوونیستی در دیاسپورا، یا اعزام مزدوران برای حمله فیزیکی به آنها. در نهایت، پاسخگو کردن دولتها دشوارتر است زیرا برخلاف افراد یا شرکتهایی که در خشونت آنلاین علیه زنان دخیل هستند، ممکن است از مصونیت در برابر رسیدگیهای مدنی در دادگاههای داخلی بهرهمند شوند.
آسیبپذیری چندجانبه ناشی از هویت متقاطع
سیتیزن لب میگوید هویتهای متقاطع افرادی که هدف سرکوب فراملی دیجیتال مبتنی بر جنسیت قرار گرفتهاند، یعنی جنسیت، نژاد، قومیت، وضعیت مهاجرت، و طبقه اجتماعی-اقتصادی آنها در کشور محل اقامت و غیره، منجر به آسیبپذیری چندجانبه آنها میشود. این گزارش تصریح میکند زنان مخالف، تبعیدی و ساکن خارج کشور اغلب فاقد شبکههای اجتماعی قوی و ساختارهای حمایتی در جوامع میزبان خود هستند که آنها را بسیار منزویتر میکند و در معرض سرکوب دولتی قرار میدهد. پیوندهای اجتماعی آنها با گروههای مختلف در دیاسپورا که ممکن است خود دیدگاههای سختگیرانهای نسبت به فعالیت عمومی زنان داشته باشند، و همچنین سیاستهای مهاجرتی به طور فزاینده خصمانه کشورهای میزبان در مناطقی مانند آمریکای شمالی و اروپا، میتواند شکافهای بیشتری را در حمایت از این زنان در برابر بازوی بلند دولت سرکوبگر خودشان ایجاد کند.
یافتههای کلیدی گزارش کدامند؟
در ادامه یافتههای کلیدی گزارش سیتیزنلب عیناً نقل میشوند:
- فناوریها و شیوههای استفادهشده در هدفگیری دیجیتال: دولتها و وابستگانشان فعالان حقوق بشر را از طریق طیف وسیعی از ابزارها و شیوههای دیجیتال از جمله نظارت بر شبکههای اجتماعی، هککردن ابزارهای الکترونیکی آنها یا حسابهای شبکههای اجتماعیشان، آزار و اذیت آنلاین، انتشار اطلاعات جعلی و استفاده از اطلاعات نادرست یا خصوصی برای بیاعتبار کردن آنها مورد هدف قرار میدهند.
- پروفایل عاملان حملههای، بر اساس شناسایی شرکتکنندگان در پژوهش: عاملان حملات، از نیروهای دولتی، ترولهای مورد حمایت دولت، حسابهای غیرمعتبر و حامیان رژیم گرفته تا سایر اعضای دیاسپورا با عقاید شوونیستی و زنستیز را شامل میشدند.
- ابعاد جنسیتی تهدیدها و حملههای آنلاین: شرکتکنندگان در این پژوهش در معرض حملهها و تهدیدهای جنسیتی آنلاین قرار گرفتهاند که شامل توهینهای جنسی، آزار و اذیت، نظرات مبتذل در پلتفرمهای شبکههای اجتماعی، پیامهای حاوی فانتزیهای مشروح جنسی، تهدید به تجاوز جنسی، و حملاتی مرتبط با زندگی شخصی افراد بوده. این حملات منعکسکننده ایدههای عمیقاً مردسالارانه و تلاش برای انکار توانایی زنان برای بیان نظرات درباره مسائل سیاسی و اجتماعی است.
- محرکها و انگیزههای سرکوب فراملی دیجیتال مبتنی بر جنسیت: تهدیدها معمولاً زنانی از مدافعان حقوق بشر را هدف قرار دادهاند که توانایی جلب توجه بینالمللی و آسیب زدن به اعتبار دولتهای مستبد و افزایش نظارت خارجی را داشتند. بسیاری از شرکتکنندگان در پژوهش، ارتباط مستقیمی بین تهدیدهایی که تجربه کردهاند و کارشان در زمینه سوءاستفادههای قدرت و نقض حقوق بشر از سوی حکومتهای کشور مبدأ خود میدیدند. حملات بیشتر علیه زنانی انجام شده که با حضور و اظهارنظر آنلاین سانسور دولتی و هنجارهای مردسالارانه را در کشور خود به چالش کشیدهاند.
- تأثیرهای سرکوب فراملی دیجیتال مبتنی بر جنسیت، بر سلامت روانی، فیزیکی و روابط اجتماعی: حملات دیجیتالی که پاسخدهندگان تجربه کردهاند بر سلامت روان و تندرستی آنها تأثیر گذاشته است. پاسخدهندگان احساساتی از قبیل خستگی، استرس و اضطراب را توصیف کردند. آنها به فرسودگی شغلی، بیخوابی و افسردگی اشاره داشتند. این حملات همچنین بهطور عمیقی حس امنیت و روابط اجتماعی زنان را تحت تأثیر قرار داده است. فشار و عدم اطمینانی که از آزار و اذیت آنلاین، حملهها و تحتنظر بودنها ایجاد شده آنها را تضعیف کرده است. همچنین بیاعتمادی و حس ناامنی که به جوامع خارج از کشور و شبکههای آنلاین نفوذ کرده، شرکتکنندگان پژوهش را به انزوا و کنارهگیری سوق داده است.
- تأثیرهای سرکوب فراملی دیجیتال مبتنی بر جنسیت، بر کنشگری و کار حرفهای: شرکتکنندگان پژوهش که در معرض کمپینهای بدنامسازی قرار گرفتهند، نگران تأثیر منفی آن بر کارشان بودند؛ بهویژه از این جهت که این حملهها میتوانسته اعتبار و شهرت آنها را خدشهدار کند. بسیاری نسبت به هزینههای کنشگری و اینکه آیا ادامه آن ارزش دارد یا خیر، دچار تردید شدند. سلامتِ روان رو به زوال آنها بر بهرهوری و روالهای کاری تأثیر گذاشته. برخی مجبور شدهاند حداقل بهطور موقت، از فعالیتهای خود کنارهگیری کنند. با این حال، سایر پاسخدهندگان گفتهاند که دلسرد نشدند. این افراد حملهها علیه خود را نشانه تأثیر کارشان بر رژیم و وابستگانش میدانستند. با اینحال، حتی زمانی که به فعالیت خود ادامه میدادند، ناچار بودند به طور مداوم خطرات مرتبط با آنرا ارزیابی و مدیریت کنند. برخی از ترس جاسوسی و نظارت، از شرکت در گردهماییهای بزرگتر بههمراه سایر تبعیدیها صرفنظر کردند. دیگران به جای صحبت در عموم، به تحقیق و نوشتن، سازماندهی پشت پرده، یا ملاقات در حلقههای کوچکتر و معتمد روی آوردند.
- مدیریت خطرات امنیتی–ایمنسازی اقدامات و تغییرات رفتاری: شرکتکنندگان در تحقیق برای کاهش آسیبهای ناشی از حملات دیجیتال اقدامات مختلفی انجام دادند.آنها مجبور به تغییر رفتارهای آنلاین خود شدهاند و از ابزارها و روشهای مختلف «بهداشت دیجیتال» استفاده کردهاند. بار این «کار پیشگیرانه» بهوضوح بر دوش شرکتکنندگان مورد هدف قرار گرفته است. آنها دائماً مجبور به ارزیابی خطرات محیط آنلاین خود بودهاند و به اجبار زمان و انرژی زیادی را برای یافتن راهکارهای امنیت دیجیتال و بهبود حفاظت خود صرف کردهاند.
- مقابله با سرکوب فراملی دیجیتال مبتنی بر جنسیت: برای مقابله با تأثیر حملهها و کاهش آسیبهای روانی ناشی از آن، شرکتکنندگان در تحقیق راهبردهای مقابلهای مختلفی را مطرح کردند. آنها گفتهاند که سعی کردهاند تابآوری ذهنی ایجاد کنند، به سلامت روان و رفاه خود به طور فعال رسیدگی کنند و از سوی خانواده، دوستان و همتایان خود حمایت دریافت کنند. این استراتژیها برای آنها هزینههای عاطفی، اجتماعی و حرفهای بههمراه داشته و نیازمند تلاش و صرف منابع قابل توجهی از سوی آنها بوده است.
- درخواست حمایت از دولتهای میزبان: مقامهای دولتهای میزبان همچنان به اندازه کافی از زنان فعالی که هدف حملهها قرار گرفتهاند حمایت نمیکنند. حتی این شکاف حفاظتی برای زنانی که هدف تهدیدهای مبتنی بر جنسیت از سوی نیروهای دولتی در کشورهای خاستگاهشان قرار میگیرند، بیشتر است، زیرا مجریان قانون اغلب درک درستی از انگیزه سیاسی این حملهها و حساسیت جنسیتی و نژادی لازم برای کمک به قربانیان حملهها آنلاین ندارند. در نتیجه، بسیاری از شرکتکنندگان پژوهش نسبت به مزایای گزارش دادن حوادث به پلیس در کشور محل سکونتشان تردید داشتند.
- پلتفرمهای شبکههای اجتماعی و سرکوب فراملی دیجیتال مبتنی بر جنسیت: شرکتکنندگان پژوهش برای اشتراکگذاری اطلاعات، ترویجگری و کنشگری، به پلتفرمهای شبکههای اجتماعی بزرگ متکی هستند. در نتیجه، این پلتفرمها مکانهای اصلی وقوع تهدیدها و حملات نیز بودهاند. حملهکنندهها از امکانات فنی پلتفرمها، دستکاری فیدهای خبری مبتنی بر جمعیت و الگوریتم برای توزیع ویروسوار آزار و اذیت و افترازنی استفاده کردهاند. پلتفرمها اغلب در شناسایی و جلوگیری از سوءاستفاده آنلاین، بهویژه در خارج از بافت جوامع انگلیسی زبان ناموفق بودهاند. برخی از پاسخدهندگان پژوهش گزارش دادهاند که حسابهای آنها بهخاطر گزارشهای انبوه نادرست تصرف یا مسدود شده است. آنها اغلب احساس میکردند که تنها ماندهاند چون پلتفرمها پاسخگو نیستند. بهطور کلی، فعالان نسبت به نحوه محافظت از حسابها و محتوای آنها دچار عدم اطمینان و اضطراب بودند و این امر بر بار روانی تهدیدهای دیجیتال میافزود.
نقش دولتها و صاحبان پلتفرمهای شبکههای اجتماعی
سیتیزن لب در ادامه گزارش خود تأکید میکند که دولتهای میزبان باید نقش خود را در حفاظت از افرادی که تحت حملات فراملی دیجیتال مبتنی بر جنسیت قرار دارند، جدی بگیرند. آنها باید سرکوب فراملی و ابعاد آنرا از مداخله خارجی متمایز کنند و آسیبهای جنسیتی ناشی از حملههای آنلاین را بهرسمیت بشناسند و به آن واکنش نشان دهند. دولتها همچنین باید سازوکارهای گزارشدهی آسان و ایمن ارائه دهند که از حریم خصوصی زنان تبعیدی و ساکن این کشورها حفاظت کند و محلی برای طرح تجربه و درخواست آنها باشد. از دیگر راهکارهای پیشنهادی به دولتها در این گزارش مشورت فعالانه دولت با جامعه مدنی و دیاسپورا، ارائه حمایت مالی و سایر حمایتهای لازم برای مقابله با سرکوب دیجیتال فراملی، آموزش زنان تبعیدی از یکسو و مجریان قانون و نهادهای مرتبط از سوی دیگر، و تسهیل دسترسی به نظام قضایی و حقوقی برای زنان و کوییرهایی که تحت حمله قرار دارند است.
علاوه بر دولتها، شرکتهای صاحب شبکههای اجتماعی نیز نقشی مخرب در سرکوبهای فراملی فعالان ایفا میکنند. سیتیزن لب میگوید این شرکتها باید همانند دولتها مسئله سرکوب فراملی دیجیتال را بهرسمیت بشناسند، سیاستها و دستورالعملهایی با توجه به آن تدوین و اجرا کنند، با سازمانهای مدنی حامی زنان تبعیدی یا دیاسپورا همکاری نزدیک داشته باشند، کانالهای گزارشدهی مبتنی بر آگاهی از مسئله تروما ایجاد کنند، در رابطه با سرکوبهای دیجیتال فراملی و ابزارهای نظارت و جاسوسی پژوهش کنند و کارمندانی استخدام کنند که به زبانهای قارههای دیگر مسلط اند و درک عمیقی از مسائل اجتماعی، فرهنگی و سیاسی کشورهای مختلف این مناطق دارند.
نقش سازمانهای جامعه مدنی
سازمانهای جامعه مدنی از بازیگران اصلی در واکنش به سرکوب فراملی معرفی شدهاند که برپایه گزارش سیتیزن لب باید به دولتهای میزبان اطلاعات مرتبط با مداخله مفید و حمایتهای مورد نیاز را ارائه کنند. همزمان این سازمانها باید شبکههای حمایتی برای زنان مخالف تبعیدی یا ساکن خارج کشور را ایجاد کرده و گسترش دهند. سازمانهای جامعه مدنی در عینحال میتوانند محل ارائه تأمین مالی و تسهیل خدمات مشاورهای بوده و مولفههای جنسیتی و تقاطعی را در مواد آموزشی و دورههای آموزش امنیت دیجیتال لحاظ کنند. این سازمانها علاوه بر نقش حمایتی در مورد سلامت روانی و جسمی زنان فعال مدنی میتوانند ارائهکننده اطلاعات، حمایت قانونی و مشاوره به زنانی که قصد گزارش حملات را دارند، باشند.
سیتیزن لب تأکید کرده است: «ابعاد منحصربهفرد سرکوب فراملی دیجیتال مبتنی بر جنسیت، نیازمند واکنشهایی هستند که هم خطرات تقاطعی پیش روی زنان هدف قرار گرفته با خشونت آنلاین و هم چالشهای خاص مقابله با سرکوب فراملی اقتدارگرایانه را در نظر بگیرند».
نظرها
نظری وجود ندارد.