بحران کرونا: نجات جان مردم اولویت حاکمیت نیست
نسیم روشنایی - موج دوم بحران کرونا در ایران آغاز شده و قربانی میگیرد. سیاست «ایمنی گلهای» کماکان پابرجاست و آنچه اولویت ندارد جان مردم است. با چند بیمار کرونایی و کسانی که عزیزانشان را از دست دادهاند دراینباره گفتوگو کردیم.
تا کنون برخی از ما اعضای خانواده، اقوام، دوستان یا آشنایانمان را به خاطر ابتلا به ویروس جدید کرونا از دست دادهایم. برخی نیز نگران حال بیماران اطرافمان هستیم. موج جدید کرونا حلقه بیماران یا مرگهای کرونایی را به ما نزدیکتر کرده و بر هراسمان افزوده است. این گزارش حاصل گفتوگو با شش نفر است که یا کرونا گرفتهاند یا عزیزانشان کوویدـ۱۹ دارند یا عزیزی را به این بابت از دست دادهاند. برخی نامها واقعی و برخی مستعار هستند: آسو - تهران، مرسده - گیلان، سعید - شیراز، سوده - بندرعباس، گلنار - کرمانشاه و نیلو - تهران. ۳ نفر از مصاحبهشوندگان ساکن هلند هستند و درباره بیماری و مرگ عزیزانشان در ایران با زمانه گفتوگو کردند. ۳ نفر دیگر ساکن ایران هستند.
موج جدید همهگیری ویروس کرونا در ایران آغاز شده و روزانه صدها نفر از بیماری کوویدـ۱۹ میمیرند. ارقام مرگ و میر و شمار بیماران صعودی است و بسیاری از مردم نگران و درماندهاند. دولت در بحران شدید اقتصادی است. اما انگار ایدئولوژی و پروپاگاندا بر جان مردم اولویت دارد و رسانههای داخلی بر وخامت این بحران تاکیدی ندارند. سیاست «ایمنی گلهای» دولت تا بهحال مرگ دهها هزار انسان را رقم زده تا چرخ شکسته اقتصاد معیوب بچرخد. دولت بودجه و ارادهای برای حمایت مالی مردم ندارد. مردم کار میکنند. مراکز مذهبی را نیز باز کردهاند و به زودی قرار است مراسم محرم را نیز «گلهای» برگزار کنند. گویی همه چیز عادی است.
عملکرد دولت در بحران کرونا ناکارآمد است
ایران از جمله کشورهایی بود که هم به دلایل اقتصادی و هم از سر بیمسئولیتی سیاست «ایمنی گلهای» را در پیش گرفت و جان هزاران ایرانی را در خطر مرگ و آسیبهایی جسمانی و روانی پس از درمان قرار داد.
«سعید» پزشک است و چندین نفر از بستگانش در شیراز به کرونا مبتلا شدهاند. یکی از آشناهایش نیز که پزشک، شاعر و نوازندهای ۳۷ ساله بود، اخیراً به علت کرونا فوت کرد.
سعید مشکل اصلی بحران کرونا در ایران را عملکرد ناکارآمد و سهلانگارانه حکومت میداند و میگوید:
«حکومت زمان طلایی را که در ابتدا برای کنترل بحران کرونا داشت به دلایل سیاسی، سهلانگاریها، تحریمها و روابط اقتصادی با چین از دست داد. گفته میشود دو ماه پیش از اینکه دولت کرونا را در ایران تایید کند، کرونا در ایران وجود داشته یعنی اول دی ماه. در همان زمان که چین اعلام کرده بود کرونا آمده بود، چینیها در ایران بهراحتی رفت و آمد میکردند، بدون پروتکل. مشکل اصلی ما برخورد حکومت بود. انگار یکجورهایی به طور غیر رسمی مستعمره چین شدهایم. در طول مدتی که کرونا در ایران بود و هنوز اعلام رسمی نشده بود، دولت مدام انکار میکرد. چند تجمع بزرگ را هم برگزار کردند، راهپیماییهای بزرگی مثل ۲۲ بهمن و انتخابات. در همان موقع باید یک قرنطینه سراسری اعمال میشد در برخی شهرها مثل قم و شهرهای شمالی. مراکز مذهبی را هم باید کامل میبستند.»
«سوده» در بندرعباس زندگی میکند. استان هرمزگان از ماه گذشته تا کنون در وضعیت قرمز و هشدار کرونایی قرار گرفته است. یک ماه و نیم پیش خودش، همسرش و پسر ۱۲ سالهاش کرونا گرفتند. او هم از عملکرد دولت انتقاد دارد و میگوید:
«سهم دولت افتضاح بود. دولت میتوانست شرایط را طوری هموار کند که همه با هم سر کار نروند. بازارها و مغازهها را خلوت کند و مردم را به خاطر ماسک نزدن جریمه کند. اینجا دولت هیچ کاری به رفتار مردم نداشت. نه بازخواستی نه توبیخی. شاید گاهی هشدار میدادند.»
شمار نیروهای امنیتی و پلیس جمهوری اسلامی کم نیست. وقتی مسئله پوشش زنان یا سرکوب تظاهراتها و تجمعهای سیاسی و مدنی و صنفی در میان باشد، پلیس با قدرت حاضر میشود اما در قبال بحران کوویدـ۱۹ منفعل باقی میماند.
آمارها و رسانهها - دولت به مردم سیگنال اشتباه میدهد
از یک سو مقامهای مسئول مردم را تشویق به رعایت فاصله گذاری فیزیکی و زدن ماسک میکنند، اما از سوی دیگر امکانات کافی برای رعایت این موارد فراهم نمیشود. حرفها و سیاستگذاریها یکدیگر را مدام نقض میکنند و هشدارهای متخصصان نادیده گرفته میشود.
تمام کسانی که با زمانه گفتوگو کردند، پنهانکاری و عدم صداقت دولت با مردم را از مهمترین علتهای شیوع گسترده ویروس جدید کرونا در ایران دانستند.
سعید معتقد است حکومت برای اینکه خودش را ناکارآمد جلوه ندهد اخبار واقعی را فاش نمیکند. او در این باره میگوید:
« دولت در اخبار صادقانه جدی بودن کرونا را اعلام نمیکند. برای اخبار ۲۰ دقیقهای فقط ۳۰ ثانیه به کرونا اختصاص داده میشود. بقیه اخبار درباره مشکلات اقتصادی و سیاسی و کشتههای کرونا در آمریکا و دیگر کشورهاست، نه در مورد ایران.»
«گلنار» ساکن هلند است اما بستگانش در تهران، کرج و کرمانشاه کرونا گرفتهاند. او پنهانکاری بیش از حد دولت در اعلام و تایید وجود کرونا را از دلایل مهم بروز بحران در ایران میداند.
«آسو» ساکن تهران است؛ دوست پسرش کرونا گرفته و تنها زندگی میکند. او معتقد است سیاستهای متناقض دولت باعث شده مردم این بیماری را به اندازه کافی جدی نگیرند. آسو میگوید:
«دولت با جدی نگرفتن قرنطینه و اجبار کارمندان به برگشتن به کار باعث شد مردم هم قضیه را جدی نگیرند. رفتارهای ضد و نقیضی هم نشان داد، مثل اینکه همه باید سرکار بروند و طرح ترافیک دوباره از سر گرفته شد. تا همین چند وقت پیش حتی خود رئیسجمهور ماسک نمیزد، اما از آن طرف دائم به مردم گفته میشد رعایت کنید و صدا و سیما با مصاحبه با مردم در کوچه و خیابان شروع کرد به شماتت کردن آنها. و موارد مشابه. همین رفتارها باعث شد جامعه گیج شود.»
بیکاری، گرسنگی: دولت حمایت نمیکند
یکی از دلایل عینی ازدحامها این است که مردم باید نان شبشان را در بیاورند. اگر دولت اراده میکرد که شهرها را قرنطینه کند تا رفت و آمدها در شهرها به حداقل برسد به این معنی بود که باید به مردمی که موقتا درآمدی نداشتند حقوق بیکاری موقت میداد. اکنون وضعیت اقتصادی حکومت بحرانی است اما اگر بحرانی هم نبود احتمال اینکه دولت روحانی با رویکرد نئولیبرالیستیاش به جان مردم بیش از سرمایه اولویت میداد، بسیار پایین بود.
آسو اگرچه نقش مردم را در رعایت نکردن فاصلهگذاری فیزیکی و ماسک زدن مهم میداند اما معتقد است که «نمیتوانیم از کسی که نه کمک هزینه دریافت میکند، نه درآمد خاصی دارد بخواهیم رعایت کن، از خانه بیرون نرو یا ماسک بزن».
سعید هم با آسو همنظر است. او فساد و سرمایهگذاریهای دولت در منطقه را نیز عاملی میداند که باعث شده حکومت نتواند از نظر اقتصادی مردم را در بحران کرونا حمایت کند. او میگوید:
«اقتصاد ایران از قبل از شیوع کرونا ضربه خورده بود. فساد هم که در دولت بیداد میکند. رویاهای حکومت در منطقه هم خیلی خرج برمیدارد. بنابراین دولت نتوانست از مردم حمایت کند و ازشان بخواهد که مدتی کار نکنند. بعد از مدتی همه شروع به کار کردند. از نیمههای اردیبهشت همه مشاغل باز شد. در مترو و اتوبوس هم که نمیشود فاصلهگذاری اجتماعی داشته باشیم. بنا به آمارهای دولت ما تنها کشوری هستیم که مدتی بحران فروکش کرد و ناگهان دوباره اوج گرفت و این هم با شروع به کار اصناف مصادف شد. وضعیت اقتصادی هم اینقدر خراب است که مردم ناچارند کار کنند. وضعیت موجود یک درماندگی محض است.»
«نیلو» هلند زندگی میکند اما پسرعمهاش در تهران در همان موج اول کرونا فوت کرد. او هم مثل سعید و آسو معتقد است که نمیشود بر مردمی که مجبورند کار کنند خرده گرفت که در خانه بمانند. او میگوید:
«مردم ایران مجبورند که به خیابان بیایند که نان شبشان را دربیاورند. قرنطینه معنی نمیدهد. دولت باید حمایت کند اما نمیکند به جایش پنهانکاری میکند.»
مرکز پژوهشهای مجلس شورای اسلامی خرداد ماه اعلام کرد که خط فقر خانوارهای چهار نفره در تهران در سالهای ۱۳۹۸ و ۱۳۹۹، از ۲,۵ میلیون تومان به ۴,۵ میلیون تومان رسیده است. تدوام بحران کرونا وضعیت معاش میلیونها نفر را دشوارتر خواهد کرد.
بسیاری از مردم به حکومت اعتماد ندارند
رابطه مردم و حکومت جمهوری اسلامی شبیه قصه چوپان دروغگو و مردم روستا است. حکومت طی این ۴۱ سال آنقدر دروغ گفته و حقایق را پنهان کرده است که اگر زمانی حقیقت را بگوید، باورش برای مردم دشوار است.
یکی از دلایل مهم شیوع موج اول و دوم این بوده که مردم باید برای تامین معاش از خانه بیرون میرفتند. اما برخی از مردم نیز در این شرایط برای تفریح و زیارت و مشغولیتهای نه چندان حیاتی باعث ازدحام و در نتیجه شیوع بیشتر کرونا شدهاند.
درکنار پیامها و رفتارهای ضد و نقیض حکومت، برخی از مردم به دولت و هشدارهای متخصصان از تریبونهای دولتی نیز بیاعتمادند. دو نفر از کسانی که با آنها گفتوگو کردم بیاعتمادی مردم نسبت به دولت را یکی از علتهای مهم جدی نگرفتن کرونا و عدم رعایت فاصله فیزیکی و پروتکلهای دیگر دانستند.
آماردهیها درباره کرونا در ایران از ابتدا شفاف نبود و سانسور میشد. مردم اطلاعات را از شبکههای اجتماعی و رسانههای خارج از کشور میگرفتند و دست به دست میچرخید.
«مرسده» ساکن هلند است. خودش کرونا گرفته و درمان شده، اما یکی از بستگانش در گیلان به خاطر کرونا درگذشته است. به اعتقاد او تفاوت مردم ایران و هلند در رابطه با بحران کرونا این بود که مردم هلند به دولت اطمینان داشتند و به پروتکلها پایبند بودند اما مردم ایران به دولت بیاعتمادند. او میگوید:
«در ایران مردم به دولت اعتماد ندارند. حتی اگر دولت میگفت که مردم خانه بمانند و همه چیز را صادقانه اعلام میکرد مردم باز هم قبول نمیکردند. برخی از مردم میگفتند که دولت میخواهد ما خانه بمانیم که سر و صدای اعتراضات مردمی آبان ۹۸ بخوابد. به نظر من دولت ایران برایش کرونا وسیله کشتار جمعی بیسرو صدا و کم هزینهای بود. اما اگر هم میخواست به فکر مردم باشد و به جانشان اهمیت بدهد باز هم مردم اعتماد نداشتند. جالب است که حتی در هلند هم بعضی میگفتند که دولت دارد شلوغش میکند. آخر دولت برای چه باید شلوغش کند؟ عقل سلیم میگوید دولت از خدایش است که مردم بروند سرکارشان و دولت هزینه اضافه نپردازد.»
مردم اگرچه کلافه شدند اما باید کرونا را جدی بگیرند
رابطه دوطرفه است. بحران تنها با عزم دولت رفع نمیشود. اگر دولت با مردم درباره تمام جزئیات و اطلاعات کرونا صادق باشد و مردم را یکصدا تشویق کند که پروتکلها را جدی بگیرند و از آنها حمایت مالی کند، وظیفه مردم این است که رعایت کنند. اما حتی در شرایطی که حکومت غیر قابل اطمینان و بیمسئولیت است، وقتی پای جان ما و دیگران در میان است لازم است از نظر فردی مسئولیتپذیری بیشتری داشته باشیم تا به مهار بحران کمک کنیم.
نمیتوان از مردم خواست که در خانه بمانند و کار نکنند، اما آنها در این وضعیت بحرانی مسئولیت دارند که از سفرهای غیر ضروری و سفرهای تفریحی، ورزش در مکانهای عمومی و باشگاهها، کافه و رستورانگردی، گرفتن مراسم عزا و عروسی و پارتی و ... چشم بپوشند. دشوار است اما شدنی است.
سوده که در بندرعباس به کرونا مبتلا شده و هنوز هم در دوران نقاهت به سر میبرد، میگوید:
«در مورد بندرعباس یک دلیل بحران خود مردم بودند. رعایت نمیکردند، مهمانی میگرفتند، عروسی میگرفتند. در قشم و روستاهای اطراف مردم عروسی میگرفتند و بعد اعلام میشد که تعداد بسیاری از همان شرکتکنندگان کرونا گرفتهاند. در همان دوران اول شیوع کرونا به نظر من فقط ۱۰ درصد مردم ماسک میزدند. همین باعث شد که بندرعباس به وضعیت قرمز برود و هنوز هم واقعا بیرون نیامده. حالا که وضعیت خیلی خراب است و کرونا بسیاری را درگیر کرده و مردم ترسیدند، میبینم که حدود ۶۰ درصد مردم ماسک زدند.»
گلنار هم معتقد است که به جز اقلیت محدودی در ایران که بدون تاثیر از رویکرد حکومت از خودشان مواظبت میکنند بسیاری از مردم هنوز کرونا را جدی نگرفتهاند. او میگوید:
« به نظرم اکثریت مردم در ایران باور نکردند که چه اتفاقی افتاده است. البته در کشورهای دیگر هم همینطور است. بخشی از مردم هنوز باور نمیکنند تا وقتی از نزدیک درگیرش نشوند.»
گلنار که در هلند زندگی میکند میگوید که یکی از شباهتهای بین ایرانیها و هلندیها کلافگی حاصل از بحران کرونا است و این کلافگی باعث شده برخی «وا بدهند» و دیگر پروتکلها را رعایت نکنند.
نیلو هم میگوید: «قشری که با تعطیلات رفتن و پارتی دادن و جشن برگزار کردنشان باعث شیوع بیشتر کرونا میشوند مقصر هستند».
کمبود امکانات پزشکی و تمرکز امکانات موجود در استانهای بزرگ
ایران اگرچه سعی دارد خود را ضعیف و ناتوان جلوه ندهد اما از آغاز شیوع کرونا کمبود تجهیزات پزشکی، کمبود کادر درمانی و عدم توزیع برابر امکانات موجود در کل کشور به طور برابر آشکار بود و تاکنون ادامه یافته است.
سعید پزشک است و در یکی از بیمارستانهای شیراز کار میکند. او درباره تجهیزات پزشکی میگوید:
«بیمارستانها هم تجهیزات تنفسی و ماسک و دستکش و … را نداشتند. حتی ماسک و دستکش خیلی زود کمیاب شد. به ما که در بیمارستان کار میکنیم روزانه یک ماسک تعلق میگرفت. ماسکهایی با کیفیت زیر استاندارد و غیراستاندارد وارد بازار شد. خیلی از استانها کمبود داشتند و هنوز دارند. در این میان احتمالا خیلی احتکار هم صورت گرفته. تعداد تستها خیلی در ایران کم است. تا کیتهای تست کرونا برسد خیلی طول کشید. کیفیت ماسک و دستکش و کیت که مثلا از چین به ایران میرسید هم پایین بود. حتی چند بار ماسکها و تجهیزات چینی که به کشورهای اروپایی داده بود برگشت خورد چون کیفیتشان پایین بود. خود دولت هم هنوز اعلام میکند که تستها هنوز ۵۰ درصد حساسیت دارد. ظرفیت تستها هم کم است. الان بعد ۵ ماه به روزی ۲۵ هزار تا رسیده است. در مقایسه با آمریکا که روزی ۷۰۰ هزار تست میکند هیچ است. حالا باز هم میبینم که کمبود امکانات دیده میشود. حتی دست بیمارستانها باز نیست که تجهیزات را به تعداد لازم به پرسنلشان بدهند. کمبود امکانات بهداشتی برای مردم هم وجود دارد.»
سوده هم با سعید هم نظر است. کرونای مثبت او در آغاز توسط یک دکتر عمومی در درمانگاه تایید شد اما آن دکتر داروهایی به او داد که بعدها دکتر متخصص عفونی آنها را نادرست دانسته بود. او درباره تجربه خود در بندرعباس میگوید:
«امکانات پزشکی کم بود. تجهیزات کم بودند مثلا وقتی ما میخواستیم سی تی اسکن کنیم دستگاهها خراب بود. کلا دو بیمارستان در بندرعباس بیمار کرونا قبول میکردند. دکترها بیسواد بودند. تعداد دکترها و تجهیزات پزشکی به نسبت جمعیت خیلی کم بود. به نسبت وضعیت امکانات پزشکی تهران بهتر بود. شهر به این بزرگی هنوز به وضعیت قرمز نرفته اگرچه به هشدار رسیده است. نشان میدهد که امکانات در تهران متمرکز شده است.»
بار مراقبت در دوران کرونایی بر دوش زنان است
بحران کرونا مشکلات متعدد و درهم پیچیدهای ایجاد کرده و بر بسیاری از مشکلات و نابرابریها نیز افزوده است. یکی از این مشکلات تحمیل نقش مراقبتی مضاعف بر زنان است. زنان که مسئول بهدنیا آوردن و مراقبت و اجتماعی کردن نسل جدید هستند، در بحران کرونا آسیب بیشتری میبینند. نانسی فریزر، پژوهشگر فمینیست، این تناقض سرمایهداری را «بحران مراقبت» مینامد.
سوده همزمان با همسر و پسرش به کرونا مبتلا شد. بسیاری از اقوام آنها نیز در بندرعباس درگیر کرونا بودند و کسی نبود که بتواند کمکشان کند. سوده در اوج بیماری مسئولیت مراقبت و آشپزی از همسر و پسرش را به عهده داشت. او میگوید:
«هنوز بعد از یک ماه و نیم از نظر روحیام هم به هم ریختهام. فکر میکنم باز درصدی از افسردگیام بازگشته است. هر روز در طی مریضی یک ماجرایی داشتم. دردهای مختلف. کسی هم نبود که از من و همسرم و پسر بیمارم مراقبت کند و برایمان غذا بیاورد. در عین مریضی و درد باید خودم از سه نفرمان مراقبت میکردم و غذا میپختم و فکر میکنم که برای همین افسردگیام برگشته است.»
درمان کرونا همیشه رایگان نیست و از عهده همه برنمیآید
اگر بیمارستانهای دولتی ظرفیت کافی داشته باشند، درمان کرونا تقریبا رایگان خواهد بود اما کمبود زیرساختهای پزشکی و درمانی و جمعیت کثیر بیماران کرونایی باعث شده برخی از خدمات رایگان محروم بمانند، به بیمارستان نروند و در خانههایشان فوت کنند.
سعید در این باره به زمانه میگوید:
«برخلاف حرفهایی که میزنند، اگر کرونا بگیری و به بیمارستان بروی باید کلی هزینه بپردازی. برای هزینه اقامت در بیمارستان باید پول بپردازی. الان هم ظرفیت بیمارستانهای دولتی کم شده و بسیاری از بیمارستانهای خصوصی باید بیمار کرونایی قبول کنند. اگر آمار کرونا دو برابر شود سیستم پزشکی و درمانی کاملا شکست میخورد. کسی که به بیمارستان خصوصی میرود هزینه سرسام آور است. بیمهها هم ورشکسته هستند. برای گرفتن بیمههای تکمیلی هم باید ماهها منتظر باشی تا بلکه بخشی از پول را بگیری. بیمه دولتی سطح یک هم چند ماه طول میکشد که تحویل بگیری. مثلا در بهترین حالت اگر بیمه تکمیلی داشته باشی، بخشی از هزینه را بعد از حدود ۷ یا ۸ ماه ممکن است از بیمه پس بگیری. به همین دلیل بخشی از مردم که میبینند در بیمارستانهای دولتی جا نیست به بیمارستان خصوصی نمیروند و میمیرند. خاله من برای یک شب بیمارستان خصوصی باید حدود ۳ میلیون میداد.»
کمآبی و بحران زیستمحیطی قرنطینه را دشوارتر میکند
بحران کرونا و بحران محیط زیست در هم تنیدهاند. در ایران با بحران آب روبهایم، بحرانی که هم ریشههای اقلیمی و فرهنگی دارد و هم از ضعف مدیریت و فسادهای حکومتی متاثر است.
یکی از بستگان گلنار که در کرمانشاه کرونا در قرنطینه خانگی بهسر میبرد با قطعی آب دست به گریبان است. او میگوید:
«داشتن یک بیمار کرونایی در کرمانشاه کار خیلی سختی است. بیآبی در کرمانشاه و خوزستان و سیستان و بلوچستان مشکل بیماران کرونایی در قرنطینه را دشوارتر میکند. بستگانم میگویند از یک ظهر تا شب آبها قطع میشوند. در این روزها مصرف آب به خاطر وجود کرونا بالاتر رفته اما به خاطر قطعی رعایت بهداشت خیلی دشوار یا غیرممکن میشود. کرمانشاهیها میگویند که آب کرمانشاه را به عراق میفروشند. اینکه چقدر صحت دارد را نمیدانم.»
وضعیت بحرانی کمآبی در کرمانشاه از فروردین شروع شد. سرپرست معاونت بهرهبرداری و توسعه شرکت آب و فاضلاب استان کرمانشاه، ماه گذشته به خبرگزاری جمهوری اسلامی( ایرنا) گرفته بود مشکل قطعی آب شرب شهر کرمانشاه با حفر چاههای جدید، وارد کردن چاههای قدیمی به مدار و استفاده از چاههای در اختیار دیگر سازمانها در تابستان امسال رفع خواهد شد. یوسف اسماعیلی گفته بود که شیوع کرونا در استان کرمانشاه ۲۱ درصد مصرف آب شرب را افزایش داد که باعث قطعی و یا افت فشار آب در برخی از مناطق شهر یک میلیون نفری کرمانشاه شد.
اما در بین مردم شایع شده که آب کرمانشاه را به عراق میفروشند. صحت شایعه فروش آب روشن نیست اما آنچه به عراق فرستاده میشود برق است. امیدعلی مرآتی، مدیرعامل شرکت توزیع برق کرمانشاه سال ۹۸ به خبرگزاری ایرنا گفته بود که ۵۰ درصد صادرات برق به عراق از طریق این استان انجام میشود. به گفته مرآتی صادرات برق از کرمانشاه به عراق از سه مرز سومار، خسروی و شیخ صله صورت میگیرد. همچنین به گفته او صادرات برق به اقلیم کردستان عراق از طریق مرز شوشمی و دیگر مرزهای کرمانشاه هم در دستور کار قرار دارد.
نظرها
محمدرض
دولت هیچوقت ازمردم بیکارحمایت نمی کندنمایندگان مجلس هیچ لایحه ای رابرای مردم درمجلس تصویب نمی کنندیک عده افرادی خودی دولت ونظام هستنددولت به سه میلیون نفرازافرادخودیارانه کرونا می دهدبقیه مردم رانیزبه حال خودرهاکرده است دولت یک میلیون مبلغ ناچیزبااینهمه گرانی به حساب مردم واقشارکم درآمدواریزکردوآن راازیارانه کم مردم دریافت کرداین وضعیت زندگی مردم ایران است دولت به شدت ضعیف وناکار وناکارآمداست
Faryad
افرادی که حکم به ازادی و برگزاری مراسم می دهند لطفا خودشان در وسط هیات ها قرار گیرند از جمله خود روحانی- شبها بیایند هیات های نارمک - سبلان و یا پایین شهر انشاالله عزاداری شون قبول شود اگر زنده ماندند- زنده هم نماندند اصلا مهم نیست همانطور که جان دیگران برای ایشون مهم نیست.