چین در نگاه مردم ایران
س. اقبال – چین در میان مردم ایران بدنام است. به اجبار کالای چینی میخرند. و کالای ارزان چینی کارگاههای کوچک و بزرگ را تعطیل میکند. چین یک بهرهور اصلی از سیاست تحریم ایران است.
چین در میان مردم ایران بدنام است. به اجبار کالای چینی میخرند. و کالای ارزان چینی کارگاههای کوچک و بزرگ را تعطیل میکند. چین یک بهرهور اصلی از سیاست تحریم ایران است.
در ایران رسم بر آن است که هر کالای وارداتی تقلبی و بنجلی را به چینیها نسبت بدهند. این کالاها گسترهای وسیع از لوازم خانگی، وسایل صوتی و تصویری گرفته تا انواع و اقسام گوشیهای موبایل را در بر میگیرند.
بازارهای داخلی ایران را کالاهای چینی قبضه کردهاند. تحریم به این موضوع یاری رسانده است. طبق آمار دولتی بیش از یک چهارم واردات کشور به تنهایی از کشور چین صورت میپذیرد. چین در بازار داخلی ایران حتا از فروش گردو و سیر هم جا نمیماند.
در باور مردم جنس خوب را به حتم از ژاپن و کرهی جنوبی میآورند. اما نوع بنجل آنها را از کالاهای چینی میتوان یافت. کالاهایی که بنا به تجربهای همگانی چند صباحی بیش دوام نمیآورند و خیلی زود عمرشان به پایان میرسد.
گفته میشود بسیاری از کالاهایی که در ایران به اجناس چینی شهرت یافتهاند، در اصل چینی نیستند. چون گروهی از کشورهای خاور دور هم کالاهای خود را با مارک چین به اینجا و آنجای جهان قاچاق میکنند. شرکتهای بنگلادشی، ویتنامی، تایوانی و حتا کرهی شمالی هرکدام به سهم خود در این راه خبره شدهاند. آنها نیز از همین آب گلآلود به ماهی دلخواه خود دست مییابند.
راههای ورود کالاهای چینی: رسمی و غیر رسمی
اما کالاهای چینی یا شبهِ چینی به تمامی از راههای رسمی و قانونی وارد بازار ایران نمیشوند.
بیش از سی درصد این کالاها را از مرزهای جنوبی یا غربی کشور به صورت قاچاق و غیر قانونی به داخل ایران میکشانند. در غرب کشور این نقش را شبکههای بر عهده گرفته که تجارت خود را با استثمار کولبران مناطق مرزی پیش میبرد.
در جنوب کشور صاحبان لنجها چرخه ترابری را میچرخانند.
کالاهای چینی چه از نوع اصل یا تقلبی آن از راههای رسمی و غیر رسمی به بازارهای داخلی راه مییابند و خیلی راحت به فروش میرسند.
تحریم یا خودتحریمی حکومت شرایطی را فراهم دیده است تا مردم هر جنس تقلبی را اصل بپندارند و خیلی راحت به خرید آن رغبت نشان دهند. در بازارهای ایران تورم و تحریم زمینهساز شده برای آنکه مردم به جان آمده از گرانی هر دوغ و کشکی را عسل اصل بخوانند.
پتروشیمی و نقش چین
صادرات پتروشیمی ایران به خارج طی سالهای اخیر همواره افزایش یافته است. این موضوع در حالی اتفاق میافتد که اقتصاد ایران در شرایط تحریم دست و پا میزند و صادرات آن به خارج از کشور تا میزان یک سوم کاهش را نشان میدهد. به عبارتی روشنتر علیرغم تبلیغاتی که در خصوص کاهش صادرات ایران صورت میپذیرد، پتروشیمیها به رکوردهای جدیدی در صادرات دست مییابند. گفتنی است طی همین مدت از تحریم ایران توانسته است از دهها طرح خود در خصوص راهاندازی پتروپالایشگاهها و صنایع پتروشیمی موفق عمل کند. چنانکه اکنون تولید داخلی این مواد از میزان شصت میلیون تن هم فراتر میرود. فقط بیست میلیون تن از این مواد که به خارج کشور صادر میگردد، حدود هیجده میلیارد دلار ارز برای حکومت به ارمغان میآورد. دولت با گران کردن پانزده درصدی ارز نیمایی طی ماه گذشته، دوام و بقای این نوع صادرات را تضمین نموده است.
صنایع کوچک ایران در برابر هجوم واردات کالاهای چینی تاب نیاوردند و به پادوهایی همیشگی برای کالاهای چینی بدل شدند. بسیاری از صنایع بزرگ هم از این راه برای خود زیانهای نجومی اندوختند و حتا برای جبران این زیانهای نجومی چاره را در آن یافتند که به واسطهگری برای اجناس چینی روی بیاورند.
بیکفایتی حکومت ایران به رشد ناموزون صنایع پتروشیمی دامن زده است. چون صنایع پایین دستی این بخش از صنعت به قدر کافی توسعه نیافتهاند و دولت خود را به صادرات آن ملزم میبیند. هماکنون تمامی تولید پتروشیمی خارگ به خارج از کشور صادر میشود و تولیدات این مجتمع عظیم پتروشیمی هرگز به بازارهای داخلی راه نمییابند. نود و شش در صد تولیدات پتروشیمی زاگروس هم به صادرات تخصیص یافتهاند. حتا پتروشیمی فناوران هم پنجاه درصد از تولید خود را به خارج صادر میکند. چین در واردات مواد پتروشیمیایی ایران نقش نخست را به عهده گرفته است. چون بیش از نیمی از تولیدات واحدهای پتروشیمی ایران راه آبهای چین را در پیش میگیرند. ترکیه، ژاپن، مالزی و کشورهای حاشیهی خلیج فارس پس از چین قرار میگیرند. ولی اکثر شرکتهای این کشورها نقش واسطه را برای تولیدات پتروشیمیایی ایران به عهده میگیرند. به هر حال برای دولت ایران این موضوع مهم است که همه ماهه چیزی حدود یک و نیم میلیارد دلار ارز از راه صادرات مواد پتروشیمی به جیب میزند. آنوقت شرکتهای پتروشیمی داخلی حدود نیم در صد از ارز خود را به صرافیها و واسطهها میپردازند تا درآمدهای خود را به داخل کشور بکشانند. کار چندان مشکلی نیست. چون این موضوع دیگر برای همهی شرکتهای ایرانی جا افتاده است و آنها همگی تا کنون توانستهاند درآمدهای حاصل از صادرات خود را با همین حقه به داخل بیاورند و در سامانهی نیمایی بانک مرکزی به فروش برسانند.
چین، بهرهور از تحریم
بازارهای داخلی ایران را کالاهای چینی قبضه کردهاند. تحریم به این موضوع یاری رسانده است. طبق آمار دولتی بیش از یک چهارم واردات کشور به تنهایی از کشور چین صورت میپذیرد. چین در بازار داخلی ایران حتا از فروش گردو و سیر هم جا نمیماند. اما واردات بیرویهی کالاهای چینی شرایطی را برمیانگیزد تا بعضی از صنفها برای همیشه از تولید و کار جا بمانند. برای نمونه صنف پیراهندوزها، کفاشها و شلواردوزها سالهای سال است که در ایران کار خود را تعطیل کردهاند. چون نفوذ کالاهای چینی به بیکاری همیشگی آنان انجامید. حتا قماشفروشان نیز از این عارضهی عمومی برکنار نماندند. واردات بیرویهی لباسهای چینی و شبهِ چینی کاروبار همگی را به تعطیلی کشانید.
صنایع کوچک ایران هم از آسیبهای چنین سیاستی از پای درآمدند. آنان هم خیلی زود در هجوم واردات کالاهای چینی تاب نیاوردند و به پادوهایی همیشگی برای کالاهای چینی بدل شدند. بسیاری از صنایع بزرگ هم از این راه برای خود زیانهای نجومی اندوختند و حتا برای جبران این زیانهای نجومی چاره را در آن یافتند که به واسطهگری برای اجناس چینی روی بیاورند. برای نمونه بسیاری از شرکتهای خودروساز، ترفندی را به کار بستند که به جای کاهش زیان سالانهی خود به فروش اتومبیلهای چینی روی بیاورند. حتا قطعات چینی اتومبیل را از چین وارد کردند و در بازار سیاه کشور به فروش رساندند. با چنین حقهای بود که گروههایی از اتومبیلسازان داخلی توانستند از زیانهای انباشتهی سالیان سال خود اندکی بکاهند. در واقع چین به شرکتها و افراد متخصص یاد میدهد که جهت زیستن در شرایط اقتصادی فعلی برای همیشه از کارهای تولیدی دست بشویند و به واسطهگرانی بینام و نشان برای شرکتهای شناخته شده یا ناشناختهی چینی مبدل شوند.
ایران، چین، آمریکا
دولتمردان جمهوری اسلامی هم نگاهشان به غرب است؛ از حساسیتها و حتا دشنامهایشان میتوان به سادگی به این نکته پی برد. اما دوام و بقای خود را به دوستی و همکاری دراز مدت با چین گره زدهاند. چون چین قرار است نقطهی اتکایی همیشگی برای سیاستمداران جمهوری اسلامی به حساب آید تا به واسطهی آن از فشارهای اقتصادی یا نظامی امریکا بگریزند.
اکنون سیاستمداران ولایی پس از چهل سال که از پیدایی جمهوری اسلامی میگذرد، به نمونههایی به ظاهر کارساز از تئوری سه جهانی یا چهار جهانی چین راه یافتهاند. آنوقت گفتههای دیروزی مائو و چوئنلای در ایران جمهوری اسلامی بازسازی میگردد تا دوای دردهای بیدرمان آنان قرار گیرد. شوق و ذوق کارگزاران جمهوری اسلامی در این میدان تا به آنجا بالا گرفته است که چینیها را هم به شگفتی وامیدارد. ولی چین در این راه خواست و ارادهی خود را به پیش میبرد تا شاید از این تبلیغات و همسوییهای متظاهرانه، علیه آمریکاییها سود بجوید و آمریکاییها را به حذف تعرفه از کالاهای چینی مجبور کند. انتخابات امریکا هم به گسترش حرف و حدیثهایی از این دست یاری میرساند. چنانکه اینک مهرهای به نام ایران هم در بازی شطرنج چین و امریکا نقش میآفریند. چون اکنون قرار است ایران هم نقش کرهی شمالی را در معادلات سیاسی یا اقتصادی چین و امریکا تکمیل و ترمیم نماید. دولت ایران هم امیدوار است که در این صفبندیهای جدید خواهد توانست به خرید تجهیزات نظامی و امنیتی بیشتری از چین دست بیابند. بدون تردید دولت ایران حجم وسیعی از این تجهیزات را در سرکوبهای داخلی خود به کار خواهد گرفت.
واکنش مردم: بیزاری
نارضایتی و نفرت عمومی مردم ایران از چین، بدون تردید به گسترش و نفوذ سامانههایی غیر انسانی از سیاست بازمیگردد. مردم از چین نفرت دارند چون چین در فروش تجهیزات فوق سری نظامی و امنیتی به دولت ایران یاری میرساند و از همین راه به ماندگاری جمهوری اسلامی دوام میبخشد. در عین حال شهروندان ایرانی به نیکی دریافتهاند که هر روز گسترههای بیشتری از اقتصاد ایران به چین اختصاص مییابد که به سهم خود به بیاعتباری کالاهای ایرانی و بیکار شدن تودههای وسیعی از نیروهای مولد کشور میانجامد. آنوقت حکومت ایران هم به زایدهای سیاسی برای چین بدل میشود و دانسته و نادانسته مردم و بازار کار ایران را نیز به همین ورطهی نامردمی میکشانند. شعارهای خیابانی مردم در اعتراضات عمومی هم بر چنین خواستی از تنفر صحه میگذارد. اما دولتمردان جمهوری اسلامی گوش خود را برای همیشه بر چنین پیامهایی بستهاند.
نظرها
بهزاد
دولت و حزب کمونیست چین کمابیش همواره مایهء آبروریزی, رسوایی و انزجار بوده است و این امر نیز فقط مختص به دوران ج.ا. نیست. شاید بسیاری از دوستان به یاد نداشته باشند اما در سال ۱۳۵۷ درست یک روز پس از کشتار ۱۷ شهریور در میدان ژاله, صدر حزب کمونیست چین, هوا کوفنگ به ایران آمد و با شاه خوش و بش, انگار به انگار که در کشور حکومت نظامی است و ناسلامتی ایشان مثلا خود را چپ میداند و... یکی از شوخی های تلخ و تاریک تاریخی این است که اکنون در کشور چین خود حزب کمونیست بزرگترین سرکوب کننده دانشجویان مارکسیست است. Inside China’s crackdown on young Marxists ?Why is the communist power arresting and detaining leftist students Financial Times FEBRUARY 13 2019 Luke, an undergraduate student at one of China’s elite universities, recalls the day he became a committed Marxist. It was not in the countless hours of compulsory Marxism lectures he endured as part of the undergraduate curriculum, but during his first-year winter break in Beijing. Along with 20 other young workers, he squeezed into a minivan with nine seats and was driven to a small workshop on the outskirts of the city. There, he put together cardboard packages for 12 hours in a below-freezing room with no heating. What startled him most were the hands of the dozen young women living in the workshop, which were “swollen like radishes” from the cold. Unlike him, they had not had the opportunity to finish school. The boss of the workshop had brought them there from their hometown, and they did not know when they could go back. “They were like slaves. I thought, this capitalist mode of production can turn people into feudal serfs,” says Luke (not his real name). As he applied acrid-smelling adhesives to the cardboard, he turned over the “tiny coincidences” that separated the lives of the young women from his own, as a student at one of China’s most celebrated universities. The women were the children of workers, as he was, and were about the same age. “I had a really strong wish,” he remembers. “I wanted to make things better.” Luke threw himself into leftist student organising on campus, speaking to and supporting the many cleaners, cooks, guards and rubbish collectors working there. Then, last July, he read online about the arrest of 29 workers and activists who had tried to register a union at a factory belonging to Jasic Technology, a manufacturer of welding equipment. It was the biggest mass arrest of workers for three years. In August, he travelled to the Jasic site in the southern manufacturing hub of Shenzhen, following a call for support that went out to leftist student groups across the country.
بابک
بیشتر اجناسی که توسط کولبران وارد ایران میشود شامل تلویزیونهای سامسونگ، لباسشویی و لاستیک ماشین، چایی، کریستال، قطعات اولیه خودرو، و سایر محصولاتی است که بیشتر از راه دوبی با گمرک بسیار پایین در بازارهای عراق موجودند (این اجناس کیفیت خوبی دارند و اکثراً ساخت کشورهای معتبر غربی و آسیایی هستند). البته در میان این اجناس، اجناس چینیای وجود دارند که در بازارهای ایران کمیاب هستند، و بدلیل تقاضای بالای داخلی وارد کشور میشوند. اطلاق ورود 30 درصدی کالاهای بنجل چینی به مرز غربی و جنوبی کمی دور از واقعیت است. مرز جنوبی هم که کاملاً توسط اسکلههای سپاه مدیریت میشوند (که قسمت اعظم کالاهای قاچاق، بدون پرداخت گمرک از همین راه وارد کشور می شوند). بخش ناچیزی شاید توسط لنج داران وارد کشور میشوند، که بهیچ وجه قابل اعتنا نیست. آنکس که میخ و دسته بیل و سنگ قبر و تسبیح چینی و ... را با ارز 4000 تومان وارد می کند، دولت احمدی نژاد بود و حالا هم دولت روحانی است. آنکس که کود انسانی ترکیه ای را با دلار 4000 تومان وارد کرد دولت و رانتخواران دولت روحانی هستند. دو بار 22 میلیارد دلار ارز 4000 تومانی در دولت روحانی گم شد. 300 میلیارد دلار پول نفت در دولت احمدی نژاد گم شد. دو تریلی طلای بیت رهبری در ترکیه توقیف شد، و هرگز به کشور بازنگشت. حقیقت این است که دولت چین یا هر دولت دیگری به فکر منافع خود است، تنفر ما مردم ایران از جمهوری اسلامی است که اینگونه کشورمان را چوب حراج زده اند. در اعتراضات اخیر به دولت چین، مردم از دولت چین خواستند که با جمهوری اسلامی معامله نکند، چون جمهوری اسلامی نماینده مردم ایران نیست.
کارو
باز هم دوست تهرانی ما س.اقبال بر اساس یک استقرای ناقص، دست به تعمیم ناروا زدند. اولاً متن شما در مورد «چین» نبود. بلکه در مورد «کیفیت کالاهای چینی» بود. بنابراین هم تیتر مطلب شما عوام فریابنه است و هم نتیجه ای که از آن گرفته اید. ثانیاً «مردم ایران» یک موجودیت تخیلی است که شما خود را به سخنگوی ان تبدیل کرده و از زبان آن حرف می زنید. البته با توجه به متن های دیگری که از شما در زمانه منتشر شده، می توان حدس زد که منظورتان از مردم همان دور وری هایتان در خیابان های مناطق مرکزی تهران و فاصلۀ بین پارک دانشجو تا پارک لاله باشد که عمدتاً طبقۀ متوسطی هستند و مصرف کنندۀ رسانه های پروغرب. علاوه بر جامعۀ آماری نادرست و تعمیم ناروا، عدم تمایزگذاری میان «چین»، «فرهنگ چینی»، «حکومت چین»، «کالاهای چینی»، «تکنولوژی تولیدشده در چین» و حتی «کمونیسم» که همۀ این مفاهیم را با هم خلط کرده اید سبب شده تا متن شما هیچ دانشی به مخاطب انتقال ندهد و بیشتر به فریب و گمراه کردن مخاطب کمک می کند.
امیر راست گفتار
چین در اروپا و امریکا هم بازارهای گسترده ای دارد" تنوع محصولات چینی در کیفیت ان هم هست" محصولات چینی در لندن هم بفور یافت میشود و این محصولات به بی کیفیتی شهره نیستند! این به وارد کنندگان ایرانی بر میگردد که در چین دنبال محصولاتی هستند که اگر کیفیت نداشت مهم نیست و تنها قیمت ان مهم است که خیلی پائین باشد! رسمی در کاسبی هست که تاجر میگوید سود را بایستی در خرید جنس جستجو کرد نه در فروش ان به مشتری! جنسی را که تاجر در چین بقیمت یک ریال میخرد و تا رساندن ان به بازار ایران میشود دو ریال اگر پنج ریال هم بفروشد سه ریال سود کرده! برای او در اشفته بازارایران مهم نیست که بعد این معاملعه جنس به بی کیفیتی مشهور میشود " مهم گرفتن پول از دست مشتری فی الحال و سود مجلسی است! در جائی خواندم که فرستاده های دولت ایران به چین از زبان دولتمردان چینی شنیده اند که : از ما توقع نداشته باشید که در سیاست واقعی و جاری چین منافعمان را بخاطر ایده و لوزی بخطر بیندازیم " ما اگر مراوده و خدماتی به شما داشته باشیم در حد مراودات معمولمان در همه جهان است" مراقبت از ایده و لوزی بعهده خود شماست! در این حرف هیچ حقه بازی و دو رنگی وجود ندارد اگر چه برای سیاست مداران عامی ما کمی تلخ است " اما اگر براستی حکمت و عقلانیتی که اینان برای خودشان قائلند و راه براه برای خودشان نوشابه باز میکنند در کار بود نباید اینرا سرلوحه کارشان قرار دهند که تعطیل کردن ایده و لوزی در امر مملکت گردانی سیاستی شکست خورده است؟ و پیشکسوتان این شیوه انرا کنار گذاشته اند ؟ که میدانند ! اما درد جای دیگریست" درد انجاست که برنامه مدون اینان علیرغم حرفهای پوچی که حاکی از ماندن عمرانه در راس سیاست ایران میباشد پروپاگاندا و انحرافی است" برنامه مدون شان جمع و جور کردن حداکثری از منابع و گنج مادی ایران برای اینده ایست که در بعد از فرار و باقی گذاشتن زمین سوخته برای مردم ایران که تا سالها نتوانند مرتبش کنند و انها بتوانند در موقعیت جدیدشان جا بیفتند! اما این حسابگریشان نیز درست از کار نخواهد امد " زیرا در روز موعود و روز حادثه که شمشیرهای خشم مردم از نیام بیرون بیاید فرو پاشی چنان سریع اتفاق خواهد افتاد که همه اشان چهار شاخ خشکشان بزند! از سال 88 به بعد که شوریدن مردم سه بار اتفاق افتاده در هیچکدام از انان مردم به نیت پیچیدن نسخه به خیابان نیامدند و قصدشان در واقع اخطار بود " اما روز حادثه ای که من انرا زیاد دور نمیبینم نیت از به خیابان امدن دیگر اخطار نیست چون اخطارها بگوش هوش شنیده نشد!