مجازات اعدام – چهار نوشته در دفاع از لغو آن
کتابی درباره تاریخ مجازات اعدام، دو مقاله حقوقی به قلم دکتر عبدالکریم لاهیجی و بهنام داراییزاده، و یک سند تاریخی ۱۰۰ سال پیش، «مرامنامه فرقه سوسیالیست» که اولین برنامه حزبی حاوی خواست لغو مجازات اعدام در ایران است.
۱۰ اکتبر که امسال مصادف است با ۱۹ مهر، روز جهانی مبارزه با مجازات اعدام است.
دفاع از حق زندگی و بررسی و نقد مجازات اعدام بخش پرمایهای از بایگانی زمانه را میسازد.
از آن بایگانی چهار مطلب برای بازخوانی به مناسبت روز جهانی مبارزه با اعدام برگزیدهایم:
مجازات اعدام– منشأ، تاریخ، قربانیان
دولت به چه حقی یکی از شهروندانش را میکشد؟ آیا مشروعیت کافی برای این اقدام وجود دارد؟ آیا دولت اخلاقا محق به چنین اقدامی است، یا اینکه بنا به توصیهای، سفارشی یا ضرورتی دست به این کار میزند؟
ازعصر روشنگری تاکنون، یعنی از بیش از ٢۵٠ سال پیش، این پرسشها فلاسفه، سیاستمداران و بخش وسیعی از افکارعمومی را به خود مشغول داشتهاند، ولی هنوز جواب قانع کنندهای وجود ندارد. علت این است که مجازات مرگ را یک موضوع حقوقی میدانند، اما موضوع فقط حقوقی نیست و بسی فراتر از آن است. این یک موضوع اجتماعی همگانی است. رسیدگی به ابعاد مختلف آن از توان تفکر قضایی خارج است. اِعمال قضایی عدالت به عقل سلیم، واقعبینی و هوشیاری نیاز دارد امابرای مجازات اعدام به این چیزها نیاز نیست؛ اعمال این مجازات از احساساتی در سطح پایینتر آب میخورد. باید پرسید آن نیازهای اجتماعی وروانی که دنبال خون هستند کدامند؟
کتاب “مجازات اعدام”، به این پرسش پرداخته و درجستوجوی درونیترین معانی مجازات اعدام، شکلگیری و تکامل آن را از آغاز تا اکنون پی میگیرد. با شناخت انگیزههای بدوی انسان بهتر میتوان به انگیزههای امروزین دراعمال مجازات اعدام پی برد. یک اهمیت کتابی که ترجمهاش را میخوانید، توجه به این نکته است.
مشخصات اصل آلمانی کتاب چنین است:
Karl Bruno Leder: Todesstrafe – Ursprung, Geschichte, Opfer, München 1987
مجازات اعدام و اعدامهای خودسرانه در جمهوری اسلامی
بهنام داراییزاده، نویسنده این کتابچه در مقدمه آن میگوید:
در چند جای این متن، به این نکته اشاره شده که چگونه «قصاص نفس»، مفهوم پیچیده و پردامنهی «عدالت» را صرفاً به انتقام شخصی اولیای دم تقلیل میدهد. چهطور حکومت و دستگاه قضایی خود را کنار میکشد تا در نهایت هیجانها و احساسهای شخصی، در آخرین دقایق، سرنوشت یک پرونده یا یک زندگی را رقم زند.
این وضعیت، به رغم آن که نزدیک به یک دهه از این تجربه گذشته است؛ و به رغم آن که در تمامی این سالها، فعالان مخالف اعدام، بیادعا و خالصانه، در راستای لغو مجازات اعدام تلاش کردهاند؛ همچنان ادامه دارد. واقعیت این است که هنوز نمیتوانیم از دستاورد معنادار در این رابطه صحبت کنیم.
یکی از انگیزههای اصلی من در پرداختن به «مجازات اعدام در ایران» و نیز هر چه برجستهتر کردن «خاستگاههای فقهی رژیم کیفری جمهوری اسلامی» همین است که این مجازات شرعی، در قالبهای مختلف، اعم از قصاص نفس یا اعدامهای خودسرانه و فراقضایی و …، کماکان موضوعی روز در ایران است.
میثاق ملی لغو اعدام
این نوشته که دیگر حالت یک سند را دارد در بهار ۱۳۶۵ در نشریه “حقوق بشر”، نشریه دفتر هماهنگی جامعههای حقوق بشر در ایران، منتشر شده است. مقاله به قلم دکتر عبدالکریم لاهیجی، حقوقدان شناخته شده و رئیس افتخاری فدراسیون جهانی جامعههای حقوق بشر (International Federation for Human Rights – FIDH) و نایبرئیس و رئیس پیشین آن (۲۰۱۶ – ۲۰۱۳) است.
مقاله در دورهای نوشته شده که هنوز آزادیخواهان و طرفداران حقوق بشر به موضوع ضرورت لغو مجازات اعدام فکر نمیکردند و گروههای سیاسی مخالف، انتقاد از اعدام مخالفان به دست رژیم را تا حد انتقاد از هر گونه اعدامی، از جمله آنچه زیر عنوان “اعدام انقلابی” تقدیس میشد، ارتقا نمیدادند.
«آزادی نسوان» و «موقوفی مجازات اعدام» − یک سند تاریخی
در جامعه مسائل مختلفی وجود دارد که برخی از آنها شاخص هستند، یعنی خصلت یک دوره و یک وضعیت را به نمایش میگذارند. تبعیض علیه زنان و نظام قضائیای که میل سیریناپذیری به قتل زیر عنوان مجازات اعدام دارد، از جمله آنها در روزگار ماست؛ در روزگار ما آن هم در کشوری که از پیشاهنگان آزادیخواهی در آسیا است و یک قرن پیش در سند یک حزب سیاسی آن بر زمینه یک عدالتخواهی تاریخی، از جمله این دو خواست مطرح شده است: آزادی زنان و لغو مجازات اعدام، به زبان آن دوره «آزادی نسوان» و «موقوفی مجازات اعدام».
این سند «مرامنامه فرقه سوسیالیست» است، سندی شکل گرفته بر پایه یک عدالتخواهی تاریخی در ایران و در ادامه انقلاب مشروطیت از یکسو و از سوی دیگر زیر تأثیر انقلاب اکتبر، انقلاب سوسیالیستی ۱۹۱۷ در روسیه.
نظرها
نظری وجود ندارد.