حرف مردم: چرخ زندگی دیگر نمیچرخد
رضا شکری – دیگر در میان مردم صحبت از قحطی است. غنیسازی اورانیوم به قیمت فقیرسازی تمام شده و انتقال فشار تحریمها با کرونا و فساد و سوءمدیریت ترکیب شده و مردم را به روز سیاه نشانده. گزارش میدانی.
دیگر در میان مردم صحبت از قحطی است. غنیسازی اورانیوم به قیمت فقیرسازی تمام شده و انتقال فشار تحریمها با کرونا و فساد و سوءمدیریت ترکیب شده و مردم را به روز سیاه نشانده. گزارش میدانی.
مردم ایران، فعالان سیاسی و اجتماعی، اهالی رسانه و روشنفکران سالها است درباره تحریمها حرف میزنند.
مردم از قحطی میترسند. اینکه چیزی برای خریدن وجود نداشته باشد یا پول کافی برای خرید چیزی وجود نداشته باشد. سالها پافشار جمهوری اسلامی بر فعالیت اتمی و سالها پافشاری ایالات متحده آمریکا بر تحریم ایران تازه دارد اثرات خودش را نشان میدهد. مردم از اینجا متوجه وضعیت شدهاند که میبینند: «چرخ زندگی دیگر نمیچرخد.»
از دوران ریاست جمهوری محمود احمدینژاد که جمهوری اسلامی فعالیتهای اتمی خود را گسترش داد و تحریمهای شدیدی علیه ایران وضع شد تا امروز، در ادبیات سیاسی و اجتماعی مربوط به تحریمها با توصیفاتی مانند «تحریمهای سنگین»، «تحریمهای فلجکننده»، «تحریمهای کمرشکن»، «فشار حداکثری» روبهرو هستیم.
در ادبیات تولید شده درباره مناقشه هستهای جمهوری اسلامی با جهان، همواره اینگونه تصور شده است که نهایت فشار تحریمها به جمهوری اسلامی، نظام اقتصادی و البته مردم ایران وارد شده است اما آیا این تصور درستی است؟
«تحریمها تازه دارد خودش را نشان میدهد»
این عقیده یک نانوا درباره اوضاع و احوال سیاسی و اجتماعی ایران و جهان است. برای گزارشی پیرامون موضوع کمبود نان در ایران به او مراجعه کرده بودم اما موضوع دیگری خودش را تحمیل کرد.
قیمت پیاز و سیب زمینی اندک اندک دارد بالا میکشد. نان در برخی مناطق ایران کمیاب شده است. در ایران جمهوری اسلامی پاییز و زمستان فصل گرانی است. در پایان فصل زمستان به دلیل نزدیکی به نوروز تقریباً همه چیز گران میشود. در ابتدای پاییز به دلیل شروع فصل سرما قیمت سبزیجات، میوه و حبوبات بالا میرود. چون خطر گرما به اندازه تابستان شیر، لبنیات، گوشت و مرغ را تهدید نمیکند امکان انبار کردن این محصولات بیشتر است. واسطههایی که محصولات غذایی را از تولید کننده خریداری میکنند و به مصرف کننده میرسانند در فصل سرما بیشتر بازار را دستکاری میکنند.
بازار ایران بهشت دلالان است. نظارت وجود ندارد و آن به اصطلاح ناظران خودشان دلال و واسطه هستند. نظام جمهوری اسلامی یک نظام شکل گرفته برحسب تقسیم سهم و امتیاز است. هر جناحی از قدرت بخشی از اقتصاد ایران را به محل تغذیه خود تبدیل کرده است. این ساختار سیاسی و نظام تقسیم امتیاز دارای اثرات مهمی بر اوضاع اقتصادی است و نقش تشدید کننده تحریمها را دارد. فشار حاصل از فساد سیستماتیک در جمهوری اسلامی روی شانههای مردم ایران، اگر بیشتر از فشار تحریمهای آمریکا نباشد، کمتر از آن نیست.
تحریمهای آمریکا بهانه مناسبی برای فساد و رانتخواری در نظام شده است. ارز ۴۲۰۰ تومانی برای خرید مایحتاج مردم را میگیرند و بیکیفیتترین کالاها را وارد ایران میکنند و با قیمتهای دلار بازار آزاد به فروش میرسانند. اجناس با کیفیت به صورت قاچاق به کشورهای همسایه صادر میشود. تجارت مرگآوری است که سود سرشاری دارد و جز در جمهوری اسلامی در کشوری دیگری از جهان دیده نمیشود. سپاه پاسداران که نیروی نظامی-امنیتی-اقتصادی اصلی در ایران است، چنانکه مقامات هم به طعنه و اشاره میگویند، خودش مهمترین عامل قاچاق در ایران است. اقتصاد یک کشور پهناور با ابعاد ایران، که دارای ذخایر بالای نفتی و معدنی است و جمعیت قابل ملاحظهای دارد، در چندین لایه از فساد پیچیده شده است.
در چنین وضعیتی وقتی قیمت مرغ از ۱۶ هزار تومان به ۲۶ هزار تومان افزایش مییابد دیگر مانند سابق توجه مردم روی قیمت یک کالا متمرکز نیست. مردم ایران درباره افزایش قیمت مرغ، پیاز، برنج، گوجه، میوه، حبوبات، لوازم خانگی و... گفتوگو میکنند اما ترس بزرگتری در گفتههای آنها است. مردم از قحطی میترسند. اینکه چیزی برای خریدن وجود نداشته باشد یا پول کافی برای خرید چیزی وجود نداشته باشد. سالها پافشار جمهوری اسلامی بر فعالیت اتمی و سالها پافشاری ایالات متحده آمریکا بر تحریم ایران تازه دارد اثرات خودش را نشان میدهد. مردم از اینجا متوجه وضعیت شدهاند که میبینند: «چرخ زندگی دیگر نمیچرخد.»
از یک فروشنده لباس زنان درخواست کردم منظور خود را از نچرخیدن چرخ زندگی واضحتر بیان کند. او مغازه دارد و به قول خودش قابل تصور نیست که وضع بدی داشته باشد اما وضع او به دلایلی که توضح میدهد «خراب است»:
«دولت روحانی دلار را تحویل گرفت سه و نیم. دلار رفت بالا رسید به هفت هزار، ما همه گفتیم بدبخت شدیم و تمام شد. برادر خانم من گفت بیا هرچه داری بفروش و دلار بخر من گفتم دیگر گران شد و ما از قافله جا ماندیم. خبر نداشتیم که دو-سه سال بعد دلار میشود سی و دو هزار تومان. این مغازه را سال ۹۶ گذاشته بودند برای فروش هفتصد میلیون. قیمتش از آن روز تا امروز شده هشت میلیارد. الان صاحب ملک میخواهد کرایه ملک هشت میلیاردی را بگیرد، ولی درآمد مردم مثل زمانی است که مِلکاش هفتصد میلیون بوده. میگوید کرایه را زیاد کن؛ اما چقدر؟ من جنس را باید ده برابر قیمت بفروشم تا کرایه را ده برابر کنم. مردم پول ندارند. هیچکس چیزی نمیخرد. تک و توک. تا چند ماه پیش برای نگاه کردن داخل مغازه میشدند اما دیگر جوری شده که مشتری داخل مغازه نمیآیند. میگوید من که نمیتوانم بخرم برای چه بروم نگاه کنم و غصه بخورم؟»
یک کارگر میگوید زندگی او خلاصه شده است در تامین مواد غذایی برای سیر کردن شکم. او با اضافهکاری هر ماه نهایتاً دو نیم میلیون تومان حقوق میگیرد. مخارج خانواده او عبارت است از «ششصد هزار تومان کرایهخانه، صد و پنجاه هزار تومان قسط وام خانگی، ماهی سیصد و سی و شش هزار تومان هزینه رفت و آمد به محل کار، تقریباً صد هزار تومان قبض» و هر آنچه باقی میماند صرف تامین مواد غذایی میشود. باقیمانده درآمد ماهیانه این کارگر معادل سیزده کیلوگرم گوشت است. با این پول باید هزینه لوازم بهداشتی، مواد شوینده، تحصیل فرزند، هزینههای پزشکی، تعمیرات، تفریحات و همه مسائل زنگی پرداخت شود. چنین چیزی امکان ندارد. هیچکس در هیچ نقطهای از ایران نمیتواند با این درآمد اندک زندگی کند مگر آنکه تعریف از زندگی در حد قناعت به بقا پائین آمده باشد. برای یک زندگی بخور و نمیر در حدی که خانواده دچار فقر غذایی نباشد در شهرهای مختلف بین پنج تا هفت میلیون تومان درآمد نیاز است. این به شرطی است که این خانواده فرضی فعالیتی در زمینه مسائل فرهنگی، تحصیلی، تفریحی و ورزشی نداشته باشد.
این کارگر با حقوق دو و نیم میلیون تومان در ماه یک فرزند دارد. اگر این خانواده سه نفره هر روز نفری یک عدد نان لواش مصرف کنند در ماه ۲۷ هزار تومان هزینه نان خانواده است اما این کارگر میگوید خانواده او ماهی چهل و دو هزار تومان برای نان هزینه میکنند. عجیب نیست که این شهروند با دقت همه مخارج زندگی را حساب کرده است. از سوالی که در این زمینه میپرسم دلگیر میشود اما پاسخ میدهد: «مجبور. نشستیم همه چیز را حساب کردیم تا ببینیم چه خاکی باید توی سرمان بکنیم.» او اضافه میکند به جز تلاش برای سیر کردن شکم خانواده فعالیت دیگری ندارد.
دو قسمت از حرفهای این کارگر بسیار دردناک و بازتاب دهنده فشاری است که تحمل میکند:
− «سال دیگر نمیتوان بچه را مدرسه بفرستم. امسال به خاطر کرونا در خانه است. اگر مدرسه باز شود نمیتوانم خرج کیف و کفش او را بدهم. قیمت دفتر از سیگار وینستون بیشتر است.»
− «ای کاش ترامپ زودتر بزند و تمام اش کند. خودمان که عرضه نداریم آخوندها را بیرون بریزیم کاش آمریکا کاری بکند. خانه شده یک میلیارد. من وقتی بمیرم یک خانه کلنگی از من برای این بچه ارث نمیماند. امارات سی سال پیش فقط شتر داشت، امسال سفینه فرستادند مریخ. ما در ایران رسیدیم به جایی که دیگر نمیتوانیم بچههایمان را به مدرسه بفرستیم. بگذار بزند تا تمام بشود این بدبختی.»
کرونا جمهوری اسلامی را نجات داد
یک استاد اقتصاد که مخالف اعلام هویت و نام دانشگاهی است که در آن تدریس میکند معتقد است که آنچه جمهوری اسلامی را همچنان سرپا نگاه داشته است قوای نظامی یا شدت سرکوب نیست بلکه این ویروس کرونا است که در بدترین شرایط تاریخ جمهوری اسلامی به کمک نظام آمده است.
استاد میگوید:
«چه دورانی بوده که وضعیت نظام تا این اندازه بحرانی باشد. در زمان جنگ ما شاهد بودیم که اقتصاد ایران با اینکه از جنگ طولانی رنج میبرد اما به هر حال سرپا بود. دورهای جنگ نفتکشها وجود داشت اما صادرات نفت قطع نشد. بانکها تحریم نبود. تراکنش مالی با مشکل مواجه نبود. بهترین قیاس برای فهم این اوضاع به نظرم جنگ است و آن مقطع سال ۸۹ تا ۹۲ که تحریمهای سازمان ملل به تصویب رسید. آن دوره ذخایر ارزی وجود داشت و راههای مختلف برای دور زدن تحریمها، اما در این دوره اینها را نداریم. در جلساتی که شرکت میکنیم خود آقایان اعتراف دارند که ادامه این وضعیت امکان ندارد. آقایانی که خیلی محافظهکار بودند و به دلیل مقامی که داشتند بسیار مراقبت میکردند در جلسات حرفی نزنند که خاطر مقامات بالاتر مکدر نشود دیگر تعارف را کنار گذاشتهاند...
کارها را رها کردهاند... به این شکل که دیگر نمیشود کاری کرد مگر آن افرادی که باید تصمیم بگیرند سیاستها عوض شود نظرشان عوض شود.
دوستان ما در این جلسات از مکتبهای مختلف هستند. افکار ما گاهی تا ۱۸۰ درجه مخالف یکدیگر است ولی همه میگویند با این وضع نمیشود ادامه داد.
آقایی که وزیر بودهاند قبلاً و امروز سمت دیگری دارند از قول یک وزیر فعلی گفتند که تا پایان پاییز دلار بین ۳۵ تا ۴۰ هزار تومان است و در فروردین ۱۴۰۰ منتظر دلار پنجاه هزار تومانی هستند.»
از این استاد دانشگاه درخواست کردم درباره تبعات دلار پنجاه هزار تومانی روی اقتصاد ایران توضیح دهد. پاسخ داد:
«یا باید قیمتها بر اساس دلار ۵۰ هزار تومانی رشد کند و یا باید دولت قیمتها را کنترل کند و سوبسید بدهد. اگر سوبسید بدهد که قاچاق رونق میگیرد و مواد غذایی از کشور خارج میشود و اگر قیمتها بر اساس دلار پنجاه هزار تومانی تنظیم شود نیمی از جمعیت کشور دچار سوء تغذیه میشوند. جدای از شورش و اثرات سیاسی در این وضعیت باید نگران قحطی بود.
تاریخ دقیق را خاطرم نیست اما در یکی از جلسات آمار از اداره گذرنامه بود که در برخی استانهای مرزی روزی دویست تا سیصد هزار ورود قانونی و غیرقانونی به کشور ثبت شده است. از کشورهای مرزی میآیند ایران و هرچه در بازار هست را میخرند. از گوشت مرغ تا ظروف پلاستیکی و ابزار. نظام شانس آورد که الان تقریباً یک ماه است مرزها به دلیل شیوع کرونا بسته است. اگر مرزها مانند قبل از بهمن ۱۳۹۸ باز شود مطمئن باشید ایران دچار قحطی مواد غذایی خواهد شد. تخم مرغ کیلویی دو و نیم دلار با قیمت امروز یعنی هشتاد هزار تومان. وقتی در کشور همسایه قیمت گوشت ۱۲ دلار است یعنی هر کیلو گوشت سیصد و هشتاد هزار تومان است. چند درصد جمعیت ایران میتوانند با تخممرغ کیلویی هشتاد هزار تومان و گوشت کیلویی سیصد و هشتاد هزار تومان زنده بمانند؟ قیمت یک کیلو گوجه در ترکیه تقریباً شش لیر است. اگر بخواهند جلوی قاچاق را بگیرید باید قیمت گوجه در ایران برود بالای کیلویی بیست هزار تومان. در زمستان قیمت گوجه باید نزدیک به سی هزار تومان باشد تا قاچاق نشود. با دلار ۳۲ هزار تومانی قیمت گوشت باید چهار برابر شود تا جلوی قاچاق آن به عراق گرفته شود. هر چیزی که قیمت آن با قیمت جهانی تفاوت داشته باشد قاچاق میشود. میخواهد دارو باشد یا کود شیمیایی. اگر این وضعیت تداوم پیدا کند شاهد آن خواهیم بود که ماشینآلات صنعتی را قطعه قطعه میکنند و به خارج قاچاق میکنند. در همین سال جاری دلار در عرض چهار ماه بیش از هفتاد درصد افزایش قیمت پیدا کرد... در این شرایط تولید معنایی ندارد. همه چیز قاچاق میشود به کشورهای همسایه.
آقای خمینی میگفتند جنگ نعمت است. اگر ایشان زنده بود امروز میگفت کرونا نعمت است. اگر کرونا نبود در این یک سال آمریکا موفق میشد نظام را وادار به قبول خواستههایش کند.»
مردم داغ بودند
یک مهندس جوان میگوید با وجود دردناک بودن ضربه حاصل از تحریمها به اقتصاد ایران مردم ایران تازه به مرحلهای رسیدهاند که متوجه اتفاقی که افتاده است بشوند. او برای توضیح خود از مثال درگیری فیزیکی استفاده میکند:
«وسط دعوا کسی متوجه نمیشود که ضربه خورده یا زخم برداشته است. موقع دعوا بدنها داغ است و نمیفهمند. وقتی که بدن سرد میشود درد شروع میشود.»
او میگوید مردم روی اخبار و قیمتها متمرکز بودند و متوجه نبودند که زندگی آنها تا چه حد در معرض تغییر است:
«پساندازها دیگر تمام شده. هر کسی تا امروز به بقیه پول قرض میداده حالا دیگری نمیتواند چون کسانی که پسانداز داشتهاند تبدیل کردهاند به مسکن، طلا، دلار و ماشین. افرادی را میشناسم که خودرو خارجی خریدهاند و نگه داشتهاند. در یک سال هفتصد میلیون تومان روی قیمت ماشین رفته است ولی کاری نمیتوانند با آن بکنند. نمیتوانند آنرا بفروشند چون ریال به درد نمیخورد. همینطور قیمت ماشین بالا میرود ولی ماشین گوشه پارکینگ است. کسانی که سکه و دلار دارند همین وضعیت است که نمیتوانند بفروشند. نقدینگی منجمد شده در ملک، طلا، دلار، سکه و ماشین. کسی پولی ندارد که قرض بدهد. من که نمیتوانم به همکارم بگویم بیا سکهات را بفروش به من قرض بده. هفتهای یک میلیون میرود روی قیمت سکه. یک ماه پول او دست من باشد ۲۵درصد قیمتش از بین میرود.»
یک خانم کارمند نظری مشابه نظر بالا دارد اما روی نقش امید در روابط اقتصادی مردم جامعه تاکید دارد.
«مردم امید داشتند که این اتفاقات موقتی است. خود من فکر میکردم با آمریکا مذاکره میکنند. مدیران شرکت ما میگفتند مدتی مجبوریم تحمل کنیم تا وضعیت عادی شود. از یک جایی به بعد مردم فهمیدند قرار نیست چیزی درست شود. دلار از دوازده و نیم حرکت کرد به سمت چهارده و نیم، بعد شد شانزده، بعد شد هجده و نیم، سرمان را چرخاندیم دلار شد ۳۲ هزار تومان. کجای این قرار است درست شود؟ چقدر درست میشود؟ اگر با آمریکا توافق کنند دلار ۳۲هزار تومانی چقدر ارزان میشود؟»
او در ادامه میگوید:
«کسی پول نگه نمیدارد. با این گرانی یا خرج میشود یا تبدیل میشود به طلا و دلار. برادر من نزدیک به بیست و هشت هزار دلار پسانداز دارد ولی میگوید دلم نمیآید بفروشم. من قبلاً هر زمانی که پول لازم داشتم از برادرم قرض میکردم ولی میگوید دلار میدهم و دلار پس میگیرم. برادر من خیلی آدم لارجی بود. وقتی او به این روز افتاده که به خواهر خودش پول قرض نمیدهد، شما حساب کنید غریبهها چطوری شدهاند. قبلاً اگر کسی از همسایه یا آشنای دور خود پول قرض میگرفته است دیگر نمیتواند.»
خانم کارمند اضافه میکند:
«میگوئیم این دلارها را میخواهی چکار کنی؟ میگوید قصد دارم خانه بخرم. پدرم میگوید بیا زودتر خانه بخر، میگوید شاید بخواهم از ایران بروم. شاید اگر مرزها باز بود تا حالا رفته بود. ما نمیدانیم قرار است چکار کنیم. هیچکس تکلیف زندگیاش معلوم نیست. مردم هیچ امیدی ندارند. فکر نمیکنم دیگر کشور ما درست شود. فقط باید منتظر باشیم مرزها باز شود و فرار کنیم.»
نظرها
ali
ای کاش ترامپ زودتر بزند و تمام اش کند. خودمان که عرضه نداریم آخوندها را بیرون بریزیم کاش آمریکا کاری بکند. خانه شده یک میلیارد. من وقتی بمیرم یک خانه کلنگی از من برای این بچه ارث نمیماند. امارات سی سال پیش فقط شتر داشت، امسال سفینه فرستادند مریخ. ما در ایران رسیدیم به جایی که دیگر نمیتوانیم بچههایمان را به مدرسه بفرستیم. بگذار بزند تا تمام بشود این بدبختی. حرف قشنگی بود . ما ملت بیچاره و ترسو که عرضه نداریم چیزی رو تغییر بدیم بزار حداقل یکی بیاد ما رو خلاص کنه . پای همه زحمتاشم ایستادیم چون ارزشش و داره
حقیقت
از جواب هایی مثل بزن کارو تموم کنه و مرزها بازشوند ما فرار کنیم بیشتر ادم متوجه میشه طبقه اجنماعی که نویسنده از ان مصاحبه کرده طبقه متوسط بوده. در آخرریاست جمهوری بخوربخور رفسنجانی یادم میاد یه کتاب از اکهارت توله بنام قدرت حال توایران اومده بود میگفتش که کلا حال روخوش باشین. یه بیست سال گدشت. گفتگوی تمدن های خاتمی هم نیومده هواشد. جریان اتم رژیم هم ازهمون ۲۰ سال پیش شروع شد. حالا همون مردم که امید به اصلاحات کور و کرشون کرده بودفهمیدن اههه با این رژیم نمیشه ادامه داد. سوال اینجاست که آیا ۲۰ سال پیش زندگی می چرخید؟من معتقدم همون موقع هم نمی چرخید. همین جریان همیشه وسط باز الان فهمیده اوضاع بیخ پیداکرده. مناسفانه نبض دنیا رو نداره. درحالی که آمریکا داره از تمام خاورمیانه میره بیرون امیدواره ترامپ نجاتش بده.
هوشنگ
چهل ساله که صبر کردی آمریکایی ها غلطی بکنند و هنوز هیچ. خود این مردک دلقک, ترامپ, میگه هنوز هم حاضر به مذاکراته. اما نمیفهمی حاضر به مذاکرات یعنی چه؟ مهر ارتش آمریکا چندان به دل جا کرده که.... تا جایی که به "تمامش کردن" مربوط می شود, این خود ترامپ است که تمام شده می باشد. دو هفتهء دیگر تازه می فهمید تمام شدن ترامپ یعنی چی.
حقیقتگو
بله چرخ زندگی مردم ایران نمی چرخد نیرو ونیروهائی که می بایست این چرخ را می گرداند به لطف قوم گرائی و قبیله ومذهب و ارتجاع گرائی ونبود هیچگونه همبستگی مردمی درسطح کشور به ترکیه و دوبی ومالزی و سوریه ولبنان وفلسطین و عراق و روسیه و چین و اروپا و کانادا چرخ زندگی مردمان این کشورها را می گردانند ومردمان این کشورها هم از.آنچه نصیبشان شده است همچنان خواهند که چرخ زندگی مردم ایران نتنها نگردد بلکه بله درهم شکسته شود!! وقتی بیش ازهشتاد میلیون مردم ایران جرات برگذاری حتی عزداری برای کشته شده گان و اعدام شده گانشان را ندارند و یا جرات اقدامات واقعی برعلیه اقشاری که چرخ زندگی شان را درباتلاق اسلام انداختند نداشته وندارند پس منتظر خارجی ها و قوای فرای اسمانی نباشند که برایشان بخاطر نازنین بودنشان چرخ زندگی شان به گردش درآورند!!بعد ازخاتمه جنگ جهانی دوم که اروپا به ویرانه ای تبدیل شده بود با میلیونها کشته و زخمی وعلیل و زجر وفقرفاجعه بار تنها مردمان اروپا بودند که با همبستگی تمام و یکپارچه ای درحل فاجعه عواقب جنگ جهانی اقدام کردند و آن زمان نه اوبامائی وجود داشت ونه ترامپی ونه خمینی وخامنه ای !!محترمانه دانسته باشیم در شرایط کنونی هیچ کشور جهان اولی دنیا ازمره ابرقدرت ها برای مردم ایران تره هم خورد نمی کنند چه برسد که بخواهند چرخ زندگی مردمانی را بگردش دراورند ...وزمانی که چرخ زندگی مردم ایران به هرشکل وفرمی می گشت وشخصیت وهویت بین المللی داشتند آخوند را آوردند که چرخشان را خورد کند !! بله قماری بس بزرگ کردند هرآنچه داشتند وبعلاوه کشورشان دراین قمار به اخوندها باختند ...در زمانی که خمینی در پاریس پذیرائی شد و اقشارایرانی ها سیاست دان و انقلابی ازچهره اش لذت می بردند و اقشار میلیونی درایران که چنین وچنان برایش میکردند دکتر دندان پزشک فرانسوی ازبنده پرسید واقعا" ایرانی ها میدانند چه می کنند که یک اخوند این چنینی برای رهبری کشورشان انتخاب می کنند؟ آیا هیچ فرد صلاحیت داروتحصیل کرده ای درایران برای رهبر شدن وجود ندارد؟ !!!می گویند اگر درصدد گرفتن کلاغ برآئی کلاع تورا درکویر سرگردان خواهد کرد....مردم ایران هم بدنبال اخوندها ...و آخوندها هم آنها را شبه صحرای کربلائی درایران سرگردان کردند...
به کارزار مشترک و سراسری گرامی داشت قیام آبانماه بپیوندید.
به کارزار مشترک و سراسری گرامی داشت قیام آبانماه بپیوندید. شورای همبستگی ایرانیان با روژاوا – استکهلم، com.gmail@iraniansolidarityrojava ، شورای هماهنگی علیه کشتار جمهوری اسالمی – فریاد خاوران،com.gmail@shorahamkari، کمیته همبستگی کارگران ایران و سوئد، se.comhem@isask ، تشکیلات زنان شرق کردستان – روناک، حامیان مادران پارک الله – استکهلم، com.hotmail@Ropa596 ، پلاتفرم دمکراتیک ایران – استکهلم، com.gmail@irconfederal ، انجمن سوسیالیستها - سوئد یاد تمامی جان باختگان خیزش آبانماه گرامی باد. تمامی دستگیر شدگان و زندانیان خیزش آبانماه باید فوری و بدون هیچ قید و شرطی آزاد گردند. ۱۴ نوامبر ۲۰۲۰ - اعدام ممنوع - تمامی زندانیان سیاسی و عقیدتی فوری و بدون قید و شرط آزاد باید گردند. - سرنگون باد نظام سرمایه داری در ایران
آبان ادامه دارد
آبان ادامه دارد اینان دل به دریا افکنانند به پای دارنده آتش ها زندگانی پیشاپیش مرگ دوشادوش مرگ همواره زنده از آن سپس که با مرگ همواره بدان نام که زیسته بودند که تباهی از درگاه بلند خاطرشان شرمسار و سر افکنده میگذرد
گرامیداشت چهلم نوید افکاری بر سر آرامگاه او
گرامیداشت چهلم نوید افکاری بر سر آرامگاه او ▪️امروز پنجشنبه اول آبان مراسم چهلم نوید افکاری با حضور خانواده و دوستدارانش بر سر آرمگاه او برگزار شد.
شب اول آبان، نرگس محمدی در کنار ناهید شیربیشه، مادر #پویا_بختیاری
شب اول آبان، نرگس محمدی در کنار ناهید شیربیشه، مادر #پویا_بختیاری
چهلمین روز درگذشت #نویدافکاری همزمان با نخستین سالگرد #آبان_خونین برگزار شد.
چهلمین روز درگذشت #نویدافکاری همزمان با نخستین سالگرد #آبان_خونین برگزار شد.
مراسم چهلم نوید افکاری برگزار شد
مراسم چهلم نوید افکاری برگزار شد امروز پنجشنبه اول آبان مراسم چهلم نوید افکاری با حضور خانواده و دوستدارانش بر سر مزار او برگزار شد. نهادهای امنیتی با بستن جادهی منتهی به قبرستان محل دفن نوید افکاری (در سنگر استان فارس) و با ایجاد ایست بازرسی در پلسراه، تمامی اتومبیلها را بازرسی میکردند. طبق گفتهی شاهد عینی فقط خانواده و بستگان نزدیک اجازه حضور در سنگر و شرکت در مراسم را داشتند و پلیس راه شیراز-اردکان با چک مدارک شناسایی افراد سرنشین وسایل نقلیه، از حضور افراد غیر از خانواده جلوگیری میکردند و تعداد معدودی از آنها توانستند در سنگر حضور پیدا کنند. #نوید_افکاری جوانی که قهرمان بود و تا ابد قهرمان ماند. #زنده_باد_جنبش_نان_کار_آزادی #لغو_مجازات_اعدام @zan_j
بزرگداشت مراسم چهلم #نوید_افکاری در یکم آبان
بزرگداشت مراسم چهلم #نوید_افکاری در یکم آبان ...اینان دل به دریا افکنانند به پای دارنده آتشها زندگانی پیشاپیش مرگ دوشادوش مرگ همواره زنده از آن سپس که با مرگ همواره بدان نام که زیسته بودند #نه_میبخشیم_نه_فراموش_میکنیم #علیه_فراموشی @zan_j
آبان فقط یک ماه نیست
آبان فقط یک ماه نیست تصاویر برخورد خشونتآمیز و وحشیانه با یک زن در شبکههای اجتماعی منتشر میشود. کودکانی در نزدیکی ما بخاطر محرومیت از« آموزش رایگان»! جانهای کوچکشان را تلفشده میبینند و به تلخی به آن پایان میدهند. نویدهای بسیاری بر چوبۀ دار جلادان جان میسپرند. هنوز خاطرۀ دردناک واژگون کردن هواپیما آزارمان میدهد. روزانه صدها انسان، نه به بخاطر کرونا بلکه به سبب بیکفایتی مزدوران و خونخواران در مهار و کنترل بیماری، از دست میروند. کارگران که حداقل حقوقشان، اگر پرداخت میشد، کفاف خرج یک هفته را نمیداد؛ اکنون خشمگینتر از گذشته به افزایش قیمتها و تنگنای معیشت معترضاند. افراد زیادی شغلشان را از دست دادند، عدهای شرایط زندگیشان متزلزل شده است، بسیاری ناراضیاند و بسیاری بغض و فریادشان دیر نیست که بلند شود. این شرایط عمومی روزهای بسیاری از مردم ستمدیده در سرزمین ماست. روزمرگی دهشتناکی شده است! پاسخ جلادان به این وضعیت همچنان سرکوب است. بازداشت بسیاری از فعالان اجتماعی و سیاسی، تهدید و ارعاب ایشان هم روزمرگی ددمنشانۀ حاکمان است. کابوس خونهای ریخته شده طی دههها سرکوب با رسیدن آبان راحتشان نمیگذارد، خواب راحت را هر شام از آنها میرباید و فریادهای مردم در خیابان، گلویشان را میفشارد، حناق میشودشان! آبان فقط یک ماه نیست. آبان تمام ماههایی که مبارزه علیه سرکوبگران و غارتگران در آن ادامه دارد. آبان هر روزی است که رعشه بر پیکرۀ ستمگران میاندازد و پاسخشان به این ترس، به این کابوس و به جنایاتشان، سرکوب و جنایات تازهایست. اما تفاوت آنجاست که ترس از سرکوبگران بالاخره فرومیریزد، یا تا کنون فرو ریخته است یا فرو خواهد ریخت، مبارزه همواره ادامه داشته است و خواهد داشت اما ترس قدرتمندان از نابودی و فریاد برابری و آزادی معترضان هرگز تمام نمیشود و تا لحظه هلاکتشان آزارشان خواهد داد. #آبان_ادامه_دارد به سرخی هر ستاره اکنون نشسته در تن شب، نشان صبح سپید @Daneshgah_ma
بازرسی کل
جناب حقیقتگو بنابر روایت شما ما مردم ایران "جرات برگذاری حتی عزداری برای کشته شده گان و اعدام شده گانشان را ندارند و یا جرات اقدامات واقعی برعلیه اقشاری که چرخ زندگی شان را درباتلاق اسلام انداختند نداشته وندارند. اما پرسشی که پیش می آید این است که خود شما در مورد بزرگداشت جانباختگان, و یا اقدامات واقعی چه کاری کرده اید؟ که چنین به خود اجازه میدهید که در مورد ما قضاوت های به غایت نادرست نمایید.
Radan
هم مرگ بر جهان شما نیز بگذرد هم رونق زمان شما نیز بگذرد باد خزان نکبت ایام ناگهان بر باغ و بوستان شما نیز بگذرد آن کس که اسب داشت، غبارش فرونشست باد سُم خران شما نیز بگذرد در مملکت که غرش شیران گذشت و رفت این عوعو سگان شما نیز بگذرد…