فرانسه و آزمون تمایزگذاری: اسلامگرایی، اسلام، مسلمانان
شاهین کریمی ــ با شدت گرفتن چرخه نفرت و ترور در فرانسه، هر کسی که نامش محمد، نور، توفیق، خدیجه و... باشد ــ خواه مومن و معتقد، خواه خداناپرست یا همجنسگرا ــ ممکن است در مظان بدبینی و آماج اتهام قرار گیرد.
با شدت گرفتن چرخه نفرت و ترور در فرانسه، هر کسی که نامش محمد، نور، توفیق، خدیجه و... باشد—خواه مومن و معتقد، خواه خداناپرست یا همجنسگرا— ممکن است در مظان بدبینی و آماج اتهام قرار گیرد.
در کمتر از دو هفته پس از قتل وحشیانه ساموئل پاتی معلم تاریخ و جغرافی در کنفلان-سنت-اونورین، جوانی تونسی پنجشنبه ۲۹ اکتبر وارد کلیسایی در مرکز شهر نیس در جنوب فرانسه شد و با چاقوی تیغهبلندی که در دست داشت سه نفر را کشت و چند نفر دیگر را مجروح کرد. همزمان یک جوان افغان که تازه به فرانسه مهاجرت کرده با یک قمه به یک ایستگاه تراموا در مرکز لیون رفت و عابران را تهدید کرد. هزاران کیلومتر آن طرفتر هم شخصی در جده عربستان با چاقو به نگهبان کنسولگری فرانسه حمله کرد. روز شنبه نیز یک کشیش کلیسای ارتدوکس در لیون با شلیک گلوله زخمی شد.
چرخه نفرت و ترور در فرانسه لگام گسیخته است و انگشت اتهام متوجه اسلام و مسلمانان در فرانسه است. امانوئل مکرون، رئیس جمهور فرانسه موضع سفت و سختی را اتخاذ کرده و در حال پیشبرد کارزاری علیه «جداییطلبی اسلامگرایانه» است، کارزاری که شامل مجموعهای از اقدامات ریز و درشت قانونی میشود: از ممنوعیت صدور گواهینامه بکارت گرفته تا انحلال انجمنهای تبلیغ اسلامگرایی و تصویب قوانینی علیه فرانسویانی که در جهاد اسلامی شرکت کردهاند.
اسلام یا اسلامگرایی؟
در شرایطی که برخی از رهبران کشورهای اسلامی، و در صف نخست اردوغان، رئیس جمهور ترکیه، بنزین بر آتش خشونت و جدایی میریزند، موضع رسمی شخصیتهای مسلمان فرانسه اما همراهی با مکرون و محکومیت خشونتهای تروریستی بوده است.
پس از حمله تروریستی به کلیسای نیس، شورای مسلمانان فرانسه با انتشار بیانیهای درخواست کرد به نشان عزاداری و همبستگی با خانوادههای قربانیان قتلهای تروریستی جشنهای میلاد پیامبر اسلام لغو شود. شمسالدین حافظ، متصدی مسجد بزرگ پاریس نیز ضمن محکوم کردن حملات تروریستی گفت که: «اسلامگرایی نوعی بیماری اسلام است.» برخی فعالان مدنی مسلمان همچون یاسر لواتی نیز با اعلام انزجار از ترورهای اخیر، به صراحت اعلام کردند که این خشونتها از ایدئولوژیای نشأت میگیرند که با اسلام «بیگانه» است.
فیض بن محمد، روزنامهنگار مسلمان، یکی از آنهاست که به نقل از پیامبر اسلام نوشت: «کسی که به یک یهودی یا مسیحی آسیب برساند، در روز قیامت خصم من خواهد بود.»
همزمان با موج محکومیتها اما بازار بهرهبرداری سیاسی و ماهیگیری از آب گلآلود، به ویژه نزد جریانهای دست راستی و راست افراطی حسابی داغ است، جریانها و گروههایی که ترورهای اخیر را بهانه تبلیغ خویش و سیاستهای ضدمسلمان و ضدمهاجرشان قرار دادهاند.
مارین لوپن، رهبر حزب راست افراطی مجمع ملی، خواستار اتخاذ آرایش و «قوانین جنگی» علیه تروریستها شده است. نادین مورنا، عضو پارلمان اروپا و وزیر سابق جمهوریخواه نیز همصدا با لوپن اعلام کرده که فرانسه در وضعیت جنگی است. اما جنگ علیه چه کسی؟ اسلامگرایان؟ اسلام؟ مسلمانان؟ مهاجران خاورمیانه و شمال آفریقا؟
شهردار جمهوریخواه شهر نیس، کریستین استروسی، از ضرورت نابودی ویروس «فاشیسم اسلامی» سخن گفته است.
استروسی البته تنها کسی نیست که با نادیده گرفتن کثرت و تفاوتهای تاریخی درون اسلام— مثلاً میان اسلام اسماعیلیه با اسلام وهابی—کلیت آئین محمد را به فاشیسم یا شر گره زده است.
از همه رسواییآورتر مجموعه توئیتهای ژان مسیا، نماینده حزب مجمع ملی است، توئیتهای مثل اینکه: «وقت آن رسیده است که بگوییم اسلام ناسازگار با جمهوری [فرانسه] است.» « این یک دین مثل بقیه دینها نیست.» «این قدر نگویید که این اسلام نیست! البته که اسلام همین است.»
در پاسخ به پرسش خبرنگاران در مورد این توئیتها، مارین لوپن البته مجبور شد تصریح کند که میان اسلام به عنوان یک دین و اسلامگرایی به عنوان یک ایدئولوژی سیاسی تمامیتگرا تفاوت قایل میشود.
«نام کوچک تو توهین به فرانسه است»
بیش از هرزمان دیگر، خطری پیش روی جامعه فرانسه است که اضطراب و نگرانی را میان مسلمان این کشور برانگیخته است: درهمآمیزی و عدم تفکیک نه فقط میان اسلامگرایی و اسلام، که میان این دو و جامعه مسلمانان.
درفرانسه بسیاری از مسلمانان معتقد و مومن وجود دارند که نه فقط مخالف ترور و خشونت اند بلکه اسلامگرایی – یعنی تبدیل آئین اسلام به یک ایدئولوژی سیاسی– را نوعی بدعت در دین تلقی میکنند. در این میان، حالا آنها هم آماج اتهام و بدبینی قرار گرفتهاند؛ نه فقط آنها بلکه هر کسی که نامش محمد، نور، توفیق یا خدیجه است، حتی اگر خداناپرست یا همجنسگرا باشد.
بله، مساله فقط دین نیست، نام و نشان و چهره خاورمیانهای نیز هست. جریان افراطی در فرانسه وجود دارد که معتقد به جنگ تمدنی علیه جامعه مسلمان است، جریان که که روز به روز صدای بلندتری در فرانسه پیدا میکند و اریک زمور، یکی از سخنگویان یا چهرههای رسانهای آن است، کسی که در جریان یک برنامه تلویزیونی به هاپساتو سی، یکی از مجریهای زن آفریقاییتبار حاضر گفت که «نام کوچک تو توهین به فرانسه است.»
واقعیت این است که اسلام، همچون یهودیت و مسیحیت، به سادگی و صرفاً نامی معطوف به یک مذهب و آئین نیست، بلکه بر یک اجتماع متکثر با عناصر فرهنگی و سیاسی بعضاً متضاد دلالت دارد.
به عبارت دیگر، جامعه مسلمانان، از چشم دیگری سفید غربی، صرفاً سلفیهای جهادگرا یا شیعیان افراطی را در برنمیگیرد، بلکه شامل آنهایی نیز میشود که صرفاً به خاطر محل تولد، نام یا شکل ظاهرشان مسلمان تلقی میشوند.
در نبرد با تروریسم اسلامگرا، آیا جامعه فرانسه قادر خواهد بود این جریان افراطی را مهار کند، تفاوتها را درون بخش مسلمان خود به رسمیت بشناسد و میان ایدئولوژی سیاسی با دین و میان دین با هویت اجتماعی تمایز قائل شود؟
نظرها
داود بهرنگ
با سلام من ـ نظر به آشنایی ام با وضع و حال ـ می خواهم گوشزد کنم که داعش یک سازمان یا گروه درون ملی در غرب نیست. یعنی در غرب چیزی در معنای گروه داعش ِفرانسوی یا آلمانی یا انگلیسی یا بلژیکی وجود ندارد. سببش این است که تشکیل گروه یا سازمان دینی یا صنفی یا سیاسی در بیرون از چارت قانون در غرب ممنوع است و قانون هیچ کشور اروپایی برخورد فیزیکی افراد با هم از برای حل اختلاف میان آحاد را به رسمیت نمی شناسد. افزون بر این اکنون در کشورهای اروپایی چیزی به اسم داعش وجود ندارد و همه آحادی که گمان می رود دارای تمایلات یا گرایشات داعشی اند تحت کنترل و نظارت شدید قرار دارند. این را در فرانسه [و در همه کشورهای اروپایی] دولت می داند و دولت هم همه احزاب را در روند امور در این باره قرار می دهد. آنچه ما اکنون شاهد آنیم؛ 1- این است که گروه داعش آدم های غیر شهری را ـ در برخی کشورها ـ جذب می کند و آن ها را از برای انجام عملیات انتقام جویانه با محمل پناهندگی به کشورهای اروپایی می فرستد. این افراد از برای این گروه آدم های یکبار مصرفی اند که این گروه آنان را به قتل و آدم کشی می گمارد. 2- نشریه ای فکاهی عکس بچه گانه ای از ملانصرالدین کشیده و در عمامه اش چند تا تُرُب و چغندر کاشته و می گوید: این دَدَتِه! این نَنَته! جدّ و آواته! ها ها ها ! ادامه در 2
داود بهرنگ
(2) 3- کار این نشریه هزاران نفر خارجی را در فرانسه وجاهای دیگر می رنجاند. 4- پافشاری این نشریه در برحق دانستن خود و سکوت کسانی که نبایست سکوت کنند اکنون شرایطی را به وجود آورده که داعش از آن بهره برداری می کند. 5- کار این نشریه البته خلاف آزادی و دمکراسی است. آزادی دیگر شامل سیخ و میخ کردن به جان و روان این و آن [به ویژه اقلیت اتنیکی] نمی شود. [آزادی از برای حرمت نهادن به هویت خود و دیگری ـ چنان که هست ـ و نه از برای خدشه دار کردن هویت دیگری ـ چنان که هست ـ است. وقتی [به ویژه زورگویانه] چنین کنی زمینه از برای گفتگو و تفاهم از بین می رود.] 6- در آزادی و دمکراسی وقتی گمان می رود که کسی می رنجد می روند در این باره از او می پرسند. به سان موردی که گفته می شود در زندان شکنجه است. می روند آن گاه از زندانی در این باره می پرسند. راه حل های ممکن و چند نکتۀ دیگر - یکی راه حل این است که دیگر کشورهای اروپایی هم همچون دولت فرانسه [دون کیشوت وار] شمشیر از نیام برکشند و نفس کش بطلبند. - یکی راه حل این است که دولت های اروپایی بر خلاف دولت فرانسه بکوشند تا آشکار کنند که در جوامع دمکراتیک آنچه روزنامه ها و نشریات منتشر می کنند ربط به سیاست دولت ها ندارد. - احزاب هم به سهم خود می توانند در این باره بیانیه منتشر کنند و همین را بگویند. - سازمان های مدنی اسلامی و اتنیکی هم اگر چنانچه بر این باورند که اقدام فلان نشریه خدشه بر هویت شان وارد می کند می توانند شکایت به نزد مجامع ملی حقوقی و در صورت نیاز مجامع حقوقی بین المللی برند. ادامه در 3
داود بهرنگ
(3) - این که کسی از دل یک روستا کفش و کلاه می کند و با قمه تا فرانسه می آید بیانگر ضعف و ایرادی است که در کار پلیس و در تدابیر امنیتی دستگاه ماکرون خانه دارد. - هدف از آنچه اکنون در جریان است جان دادن به فاشیزم اروپایی است. [فاشیست های اروپا متحد شوید مرام جریانی است که اکنون شاهد گیج عملیات آنیم.] و بایست توجه داشت که ماکرون و هر کس دیگر داوری را بایست در این باره به مجامع حقوقی بسپرند و از تحریک افکار عمومی از برای پیشبرد سیاست های پوپولیستی خود خود داری کنند. [و نیز بایست توجه داشت که فاشیزم هیتلری در زوایایی این چنین تاریک و در سکوتی این چنین ابهام آلود بروز کرد و جان گرفت!] - من بر این گمانم که روشنفکران دینی ایرانی و فرانسوی بایست بر علیه دولت فرانسه نزد سازمان های حقوقی بین المللی از بابت این که دولت فرانسه از برای پیشبرد سیاست های پوپولیستی خود هویت دینی آنان را خدشه دار می کند شکایت برند. من [داود بهرنگ] در جوامعی همچون فرانسه زندگی کرده ام و با پوست و گوشتم لمس کرده ام که خارجی ها [همه خارجی های قیافتاً خاورمیانه ای در چنین شرایطی از کوچک و بزرگ] به سبب هوچی گری های دولت ـ در مواردی که دولت پوپولیست است ـ در معرض اتهام و انواع آزار و اذیت جسمی و روحی و بد رفتاری و زشت رفتاری قرار می گیرند. بایست به کسانی همچون ماکرون گفت: این که یک کسی از فلان ده تونس کفش و کلاه می کند و تا فرانسه می آید و سر یک آدم بی گناه را می برد نشانگر بی لیاقتی دستگاه امنیتی توست؛ چه ربط به من دارد؟ ادامه در 4
داود بهرنگ
(4) - دلیل این که یارو از تونس پا شده و تا به فرانسه آمده پندمی کروناست. کرونا اگر نبود بر اثر سِرتِق بازی یک نشریۀ فکاهی و دون کیشوت بازی دولت هایی چون دولت ماکرون تا کنون سر ده ها فرانسوی و اروپایی در کشورهایی چون تونس و مراکش و ترکیه و غیره بریده شده بود. - کاری که این نشریۀ فکاهی کرده در مقولۀ نقد نمی گنجد. نقد را اولاً کسی می نویسد که هِر را از بِر ـ در ارتباط با موضوعی که می نویسد ـ تشخیص دهد. در ثانی نقد در غرب مرام و مناسبت دارد. نقد جایی معنا دارد که طرف مقابل امکان بررسی و پاسخ به نقد تو را داشته باشد. [محمد را که اکنون شخصیتی هویتی از برای قریب دو میلیارد آدم است و شخصیت حقیقی و حقوقی هم نیست از کجا بیاوریم تا پاسخ گوی نقد تو باشد؟] در کل بایست به این نکته توجه داشت که؛ کار رسانه درگیر شدن با دزد نیست. رسانه به دزدی می پردازد. اولی ربط به پلیس و قانون دارد. کار رسانه درگیر شدن با متخلف نیست. رسانه به تخلف می پردازد. اولی ربط به پلیس و قانون دارد. کار رسانه درگیر شدن با قاتل نیست. رسانه به قتل می پردازد. اولی ربط به پلیس و قانون دارد. کار رسانه درگیر شدن با تروریست نیست. رسانه به تروریزم می پردازد. اولی ربط به پلیس و قانون دارد. کار رسانه درگیر شدن با افراد و آحاد مذهبی یا متدین نیست. رسانه به دین و مذهب از جنبۀ موضوعی می پردازد. ادامه در 5
داود بهرنگ
(5) آنچه ما اکنون شاهد آنیم و از اثرات ناگوار آن در رنجیم این است که نشریه ای فکاهی عکس بچه گانه ای از ملانصرالدین را کشیده و چند تا تُرُب و چغندر هم در عمامه اش کاشته و خطاب به اقلیت های اتنیک اعم از زن و بچه و بزرگ و کوچک ـ در همه کشورهای اروپایی ـ می گوید: این دَدَتِه! این نَنَته! جدّ و آواته! ها ها ها ! فاشیزم در اروپا از همین گونه برخوردها آغاز شد. شاخ و دم نداشت! نکته این جاست که اکنون کسانی بانگ برداشته اند: فاشیست های اروپا متحد شوید! و آن کسانی که در اروپا اسامی گنده گنده دارند خفقان گرفته اند. من در پایان مایلم آنچه را که این جا آوردم به زبانی دیگر نیز تحت عنوان « آهای بَبُو! بِش مربوطه؛ اگه که بهش برمی خوره!» بیاورم: یارو عکس ملانصرالدینو کشیده؛ شیش تا تُرُب و چغندر هم کاشّه تو کله ش؛ می گه که این بُمبه! ها! ها ! ها! نیگاش کن! این ننته! این دده ته! جدّ و آواته! اون یکی می گه؛ «این توهینه! این تحقیره؛ من می گم. زنم می گه. بچه م می گه. دخترم می گه. پسرم می گه. همّه می گن.» می گه که می گم؛ «هر چی می گم؛ بخوای نخوای؛ همینه!» پاشو بینم! خبردار! اون یکی می گه «هِرته مگه؟ چی چی رو می گی خبردار؟» ادامه در 6
داود بهرنگ
(6) می گه که می گم؛ «هر چی می گم به تو چه! چی به چیه؛ کی به کیه به تو چه! تو دیگه کی ای؟ به تو چه! می ری برو! گور بابات! نمی ری نرو! گور بابات!» آهای بَبُو! بِش مربوطه؛ اگه که بهش برمی خوره! آهای بَبُو! بِش مربوطه؛ اگه که بهش برمی خوره! تو زندونا شکنجه س؛ زندونی بگه شکنجه س! رئیسی کیه؟ گور باباش! تو دزدی؛ بی چیز بگه تو دزدی! بردی خوردی! تو دزدی! آی دزد نگو! تو دزدی! زن ستیزی؛ اگه زنت بگه؛ بابای خوبی نیسّی؛ اگه بچه ت بگه؛ سانسورچی ای؛ اگه ناشر بگه؛ نویسنده بگه! ارشاد کیه؟ گور باباش! آی مسیو! داد می زنه، دردش می آد آهای بَبُو! بِش مربوطه؛ اگه که بهش برمی خوره! بِش مربوطه؛ اگه که بهش برمی خوره! تو دیوار از ما کوتاتر پیدا نکردی روش بشاشی؟! داود بهرنگ
مسعود
چرا فقط این چند دهه که اسلام سیاسی و بنیادگرا سر بلند کرده این کاریکاتورها و ضدیت با این عقیده سیاسی مسیله شده؟ اینکه هزاران هزار مطلب فکاهی علیه سایر مذاهب منتشر میشود چرا مسیله ای نیست؟ این به اصطلاح روشنفکران دینی هنوز در خم جدایی دین از دولت مانده اند و به یاریشان در این مرحله امیدی نیست. مسلمانان دمکراتی که معتقد به حقوق انسانی، برابری و دموکراسی است چون مجید نواز قابل احترام و پشتیبانی است.
یادآور برخوردهای فاشیستی با یهودیان
فرانسه در یکی از مغازههای زنجیرهای شهر با نام «کازینو» اطلاعیهای بر شیشه مغازه زده شده که در آن نوشته شده : « کسانیکه حجاب دارند، اجازه ورود به این مغازه را ندارند.» این مغازه بخاطر این کار غیر قانونی محکوم و بسته شده است. بعضی سختگیریها علیه مسلمانان و تبعیض سیستماتیک آنها، خصوصا زنان مسلمان، یادآور برخوردهای فاشیستی در آستانه جنگ جهانی دوم با یهودیان است که به قتلعام وسیع آنها و واقعه آشویتس منجر شد. این قبیل رفتارهای تبعیضآمیز همچنین خود یکی از عوامل رادیکال شدن و واکنشهای افراطی از جانب مسلمانان است. منبع: کانال فارسی «جلیقه زردها» انقلاب روژآوا
باران آذر مینا
اگر فرار براین باشد که نفد طنز کاریکاتور و... کسی را نیازارد پس باید فاتحه ی ازادی بیان را خواند زیرا دهان باز کنید گروهی می گویند به باورهای ما توهین کرده ایداما سخن اسلامیان تند رو این است که در سراسر جهان باید در چارچوبی که ماتعیین میکنیم نقدکنید طنز بنویسید کاریکاتور بکشید فیلم بسازید درست مانند اکثر کشورهای دیکتاتوری اسلامی مانند ایران . برخلاف گفته های بالا از دید من باید در برابر تاریک اندیشی و سانسور بهرشکلی که باشد ایستاد . اینانی که خود از سانسور و استبداد دینی به کشورهای دمکراتیک پناه اورده اند و از سانسور دفاع می کنند نشان می دهند که نه از ازادی بیان چیزی فهمیده اند . ونه از سکولاریسم . اگر گالیله می خواست به باورهای انسان های سراسر جهان احترام بگذارد و انها رانیازارد هنوز می پنداشتیم که خورشید دور زمین می گردد.
داود بهرنگ
باران آذر مینا سلام می نویسید: «برخلاف گفته های بالا از دید من باید در برابر تاریک اندیشی و سانسور بهرشکلی که باشد ایستاد .» این حرف شما کاملاً درست است مشروط به این که هزینه اش را خودتان بپردازید و غیر خودتان را آسیب نرسانید. یک گروه سیاسی ایرانی هم در دهۀ 60 در ایران و بیرون از ایران همین حرف شما را می زد. اشکالش این بود که دیگران را به کشتن می داد. تقریباً تمام احزاب دست راستی دراروپا در دو روز شنبه و یکشنبه کوشیدند تا از «شارلی ابدو" اجازۀ انتشار کاریکاتورها را برای دوشنبه ـ یعنی دیروز ـ در شکل یک آگهی حمایتی همزمان در یک صفحۀ کامل ـ بگیرند. شارلی ابدو اجازه نداد. به این خاطر که "به هر شکلی" بایست در تناسب با "به کدام قیمت" و نه "به هر قیمت" باشد. شما در آزادی مجاز به هر کاری در هر شکلی هستید اما حق ندارید به کس دیگری آسیب ـ چه در معنای جسمی و چه در معنای روحی ـ برسانید. دقیقاً به همین دلیل شما مجاز نیستید "به هر شکلی" با ویروس زیانبار کرونا مبارزه کنید. مبارزه تان بایست موجه باشد. با احترام داود بهرنگ
باران آذر مینا
اقای بهرنگ اگر منظورتان این است که برای نگهداشت ازادی ها و از جمله ازادی بیان باید هزینه پرداخت من نیز با شما هم سخن ام اما اگر می گویید که دربرابر اسلامیسم و تحمیل سانسور به بهانه ی توهین به مقدسات باید کوتاه امد وسر به استانه ی داعش و خمینی و اخوان المسلمین و سلفی ها سایید و به خواسته هاشان تن داد نه با شما همداستان نیستم اسلام یا خود را با متقضیات جهان مدرن و مدرنیته سازگار می کند یا به سرنوشت دین های خاموش دچارخواهد شد اکنون شما بفرمایید چرا از اسلامیستها دفاع می کنید شما که دیدید اسلام سیاسی و اسلامیسم چه برسر کشورما اورد باز هم از ازرده نشدن مشتی مسلمان نا اگاه و متعضب ناراحتید و می خواهید در کشورای دمکراتیک نیز سانسور اسلامی برفرار شود ؟ واقعا که نمی توان فهمید.
داود بهرنگ
با سلام دوباره از این که آنچه را به ذهن و فکرتان می رسد در میان گذاشته اید سپاسگزارم. من اگر مجال بیابم شرح دیدگاهم را در بارۀ فاشیزم ـ جای خود ـ در میان خواهم نهاد. پاسخ کوتاه من این جا در این باره ـ در باره آنچه شما می پرسید ـ این است که من جان آدمی را بر هر چه و همه چه مقدم می دارم. خودم را آرمانگرا می دانم. کارم روشنگری است. روشنگری کاری به نفع و زیان همگنان ندارد. از برای "بهتر آمد" همگان است. به نسبت گذشته ایرانی ام؛ آن را ادامه می دهم. برخی جاها چیزی را از آن کم و برخی جاها؛ چیزی را هم به آن می افزایم. آرمان من برای مثال این جا در شعر و بیت سرورم احمد شاملوست: نه به خاطر حماسه ـ به خاطر سایهی بام کوچکش ـ به خاطر ترانهای کوچکتر از دستهای تو نه به خاطر جنگلها، نه به خاطر دریا ـ به خاطر یک برگ ـ به خاطر یک قطره روشنتر از چشمهای تو نه به خاطر دیوارها -به خاطر یک چپر ـ نه بخاطر همه انسانها -به خاطر نوزادِ دشمنش نه به خاطر دیوارها -به خاطر یک چپر ـ نه بخاطر همه انسانها -به خاطر نوزادِ دشمنش نه به خاطر دیوارها -به خاطر یک چپر ـ نه بخاطر همه انسانها -به خاطر نوزادِ دشمنش نه به خاطر دیوارها -به خاطر یک چپر ـ نه بخاطر همه انسانها -به خاطر نوزادِ دشمنش نه به خاطر دیوارها -به خاطر یک چپر ـ نه بخاطر همه انسانها -به خاطر نوزادِ دشمنش به خاطر پرستوئی در باد، هنگامی که تو هلهله میکنی به خاطر یک سرود بخاطر یک قصه در سردترینِ شب ها، تاریکترینِ شبها . به خاطر عروسک های تو، نه به خاطر انسان های بزرگ . به خاطر عروسک های تو، نه به خاطر انسان های بزرگ . به خاطر عروسک های تو، نه به خاطر انسان های بزرگ . با احترام داود بهرنگ