ارتباط ناشناخته. ارتباط بدون سانسور. ارتباط برقرار نمی‌شود. سایت اصلی احتمالاً زیر سانسور است. ارتباط با سایت (های) موازی برقرار شد. ارتباط برقرار نمی‌شود. ارتباط اینترنت خود را امتحان کنید. احتمال دارد اینترنت به طور سراسری قطع شده باشد. ادامه مطلب

کارگر نیشکر هفت‌تپه: تا خلع ید از بخش خصوصی عقب‌ نمی‌نشینیم

آخرین وضعیت نیشکر هفت‌تپه در گفت‌وگو با یکی از کارگران

یک گام تا خلع ید از بخش خصوصی| یکی از فعالان کارگری در نیشکر هفت‌تپه می‌گوید هیچ دلیلی وجود ندارد که هیات داوری واگذاری این مجتمع به بخش خصوصی را لغو نکند، مگر سیاسی‌کاری و زد و بندهای مافیایی پشت پرده‌.

پرونده نیشکر هفت‌تپه به هیئت داوری خصوصی‌سازی واگذار شده است. روزهای پایانی مهر امسال نایب رئیس مجلس شورای اسلامی قول داده بود که ظرف ۴۵ روز از دو مالک متهم به فساد ارزی این شرکت خلع ید شود. این وعده در کشمکش جناح‌های سیاسی برای تملک هفت‌تپه به تاخیر افتاده و آنطور که برخی از نمایندگان مجلس که می‌خواهند از اعتراض کارگران بهره لازم را برای واگذاری بزرگ‌ترین مجتمع کشت و صنعت نیشکر خاورمیانه به نهاهای حکومتی ببرند، می‌گویند تا دو هفته آتی تصمیم نهایی در باره مالکیت این مجتمع گرفته خواهد شد.
یک فعال کارگری مستقل در نیشکر هفت‌تپه می‌گوید: هیچ دلیلی وجود ندارد که هیات داوری این واگذاری را لغو نکند، مگر سیاسی‌کاری و زد و بندهای مافیایی پشت پرده‌.

دور جدید اعتصاب در نیشکر هفت‌تپه روز ۲۶ خرداد ۱۳۹۹ آغاز شده است.
تصویری از اعتراض کارگران هفت‌تپه در تابستان امسال

زمانه با یکی از نمایندگان کارگران نیشکر هفت‌تپه که نخواست نامش فاش شود، در باره آخرین وضعیت کارخانه نیشکر هفت‌تپه و سرانجام خلع ید گفت‌وگو کرده است. او می‌گوید نمی‌داند سرانجام هیئت داوری چه تصمیمی خواهد گرفت اما کارگران از خواسته‌شان که خلع ید از بخش خصوصی است، عقب نمی‌نشینند و پای کار می‌مانند تا نتیجه بگیرند.

▪️  کارگران هفت‌تپه در حال حاضر در چه موقعیتی از جهت دستمزد و شرایط کاری به سر می‌برند؟

 سوالتان کلی است ولی تا آنجا که بتوانم جواب می‌دهم. بعد از آن اعتصاب طولانی ۹۰ روزه در تابستان امسال، پولی به هفت‌تپه تزریق شد. قوه‌ قضائیه می‌گوید مدیریت این ۲۰۰ میلیارد آزاد شده با ماست و اسدبیگی می‌گوید خودش پول را واریز کرده. به‌هرصورت حقوق‌ها و دستمزد ما آمد و از آن می‌خواستند بهره‌برداری سیاسی کنند اما ما فشار آوردیم و نگذاشتیم. اما در حال حاضر دوباره کارگران همچنان یک ماه دستمزد معوقه دارند. یعنی فقط دستمزد ماهانه‌شان یک ماه عقب است. در هفت‌تپه ما فقط دستمزد ماهانه نداریم، بلکه مزایای عرفی‌ای داریم که شرکت هفت‌تپه وقتی دولتی بود، از زمان تاسیس در دوره پهلوی تا سال ۹۴ این مزایای عرفی به کارگران پرداخت می‌شد. اما از سال ۹۴ این مزایا قطع شدند. مزایای عرفی ما پرداخت نشده، این سنتی در هفت‌تپه بوده است و حق شکستنش را ندارند. می‌دانید که سنت حتی از قانون می‌تواند قدرتمندتر باشد؛ اما اینها (بخش خصوصی) این سنت‌های ۶۰ ساله‌ هفت‌تپه را ملغی کردند. اگر خواستید می‌گویم این مزایا چه بوده‌اند.
شرایط کاری را هم اگر منظورتان را توضیح دهید من جواب می‌دهم.

▪️ منظور این است که آیا پرداخت دستمزدها به موقع انجام گرفته، تعدیل نیرو و همچنین تولید در کارخانه به چه صورت است و مواردی از این دست؟

من هنوز دقیقا متوجه منظورتان نشده‌ام اما با توجه به تلقی‌ام توضیح می‌دهم؛ ببینید شرایط کاری اصلا خوب نیست. ایمنی کار اصلا خوب نیست، همان لباس‌های سنتی استفاده می‌شوند و لباس کار خوبی در اختیار ما قرار نمی‌گیرد. برای ما کفش کار تامین نمی‌شود. در وضعیت کرونایی ماسک در اختیار ما قرار نمی‌گیرد. خود کارگران مجبورند همه این موارد را تهیه کنند. استانداردهای کار که اصلا وجود ندارد.
دستمزدها را خب مجبورشان کردیم بپردازند ولی با این وجود دوباره یک ماه است که به تعویق افتاده.

از نظر تولید که افتضاح است؛ همه ی طرح‌های تولیدی نیشکر الان یک ماه است که در حال بهره‌برداری‌‌اند، اما هفت‌تپه نه. نیشکر موجود زنده است، یعنی خارج از زمان اگر برای برداشت عمل کنی از دست می‌رود. برداشت نیشکر در خوزستان از ۱۵ مهر شروع می‌شود و باید تا قبل از نوروز در همه جا تمام شده باشد. در هفت‌تپه الان ۴ سال است که یک بار موفق نشدند در زمان تعیین شده کارخانه را به بهره‌برداری برسانند. ما هنوز بهره‌برداری را شروع نکرده‌ایم. نی هرچه بماند میزان قندش پایین می‌آید؛ حالا من پیچیدگی‌هایش را توضیح نمی‌دهم و در همین حد ساده به شما می‌گویم. خلاصه از نظر تولیدی، هفت‌تپه اوضاع خوبی ندارد. اینها (بخش خصوصی) نمی‌توانند اداره کنند. حیات هفت‌تپه برای کارگران حیاتی است و یکی از بحث‌های ما این است که این بخش خصوصی اصلا این کاره نیست. بنابراین از نظر شرایط کاری فقط دستمزدها به ما رسیده است.

▪️  از مزایای عرفی صحبت کردید؛ چه چیزهایی بوده‌اند؟

این شرکت از زمانی که در ۶۰ سال قبل احداث شده، هدفش تولید شکر و اشتغال‌زایی بوده است نه انباشت سود. حالا برخی می‌گویند، دولت کار را خراب می‌کند، مگر دولت خوب بود که شرکت را می‌خواهند دست دولت بدهند؟ زمانی که هفت‌تپه دست دولت بود، همه‌ی مدیرانش هفت‌تپه‌ای بودند؛ درست است که قیم دولت بود، ولی انگار خود کارگران اداره اش می‌کردند و این مزایای عرفی از همین‌جا می‌آمد. حتی هیات مدیره شرکت، خود هفت‌تپه‌ای‌ها بودند، خودشان تصمیم می‌گرفتند برای آن پول اضافه‌ای که حاصل فروش بود. از آن پول، خرج کارگران می‌کردند، خرج خانه‌های سازمانی کارگران می‌کردند، خرج ارتقای هفت‌تپه می‌کردند، خرج بهداشت، بیمه و مسایل رفاهی کارگران و دیگر موارد می‌کردند. اگر ما می‌گوییم هفت‌تپه دولتی باشد چون منِ کارگر این جنبه‌ی دولتی بودن را دیده‌ام، ما نمی‌گوییم دولت برایمان مدیر تعیین کند. هفت‌تپه تا سال ۹۴، هیات مدیره‌اش هم از خود هفت‌تپه‌ای ها بوده‌اند. یعنی آن مدیر از روز اول استخدام هفت‌تپه بود و کم‌کم رشد کرده بود و مدیر شده بود.

قوه‌ی قضاییه که خودش سرکوبگر کارگران و فعالان کارگری بود، نمایندگان مجلس که در خواب بودند و گویا کر بودند، همه‌ی این سرکوبگران مجبور شدند با ما جلسه بگذارند، یعنی با فعالین مستقل کارگری‌. من کلمه‌ی مستقل را به کار می‌برم، چون شورای اسلامی کار در اعتصاب آمدند بین کارگران اما دیدند که کارگران اصلا آنها را عددی حساب نمی‌کنند. بالادستی‌ها هم فهمیدند اگر با شورای اسلامی جلسه بگذارند، اعتصاب سر جایش است ، اصلا کارگر کاری به کار آنها ندارد. بنابراین مجبور شدند با فعالین کارگری مستقل جلسه بگذارند.

مزایای عرفی که در حال حاضر در همه‌ی طرح‌های تولید نیشکر گنجانده شده، از هفت‌تپه برایشان به ارث رسیده است. مزایای عرفی چیست؟ مثلا پاداش کشت؛ برای مثال باید سالی دو هزار هکتار نیشکر کشت شود، طی یک ماه باید آن دو هزار هکتار زیر کشت برود، بنابراین باید همه کار بکنند و یک پاداش کشت برابر با یک حقوق ثابت، به همه کارگران تعلق می‌گرفت. یا پاداش بهره‌برداری ، که بعد از اتمام بهره برداری و برداشت نیشکر به همه ی کارگران علاوه بر حقوقشان، حقوق اضافه‌ای داده می‌شد.

در اعیاد مختلف هم پاداش‌های  مختلفی تعیین شده بود... همین پاداش کشت و پاداش بهره‌برداری خودش کمک بسیار خوبی برای کارگر بود. یا مثلاً تا سال ۹۴ هر سال مهر ، یک پکیج کامل لوازم التحریر به هر کارگری می‌دادند که این برچیده شد. گاهی اوقات هم اگر بهره‌برداری سطح خوبی داشت پاداش بیشتری هم می‌دادند. خب همه این‌ها را حذف کردند. حتی سهمیه‌ی شکر ما را هم می‌خواستند حذف کنند؛ ما بهمن‌ماه هر سال همزمان با بهره برداری نفری ۲۵ کیلو شکر دریافت می‌کردیم. این سهمیه را ما به زور حفظ کرده‌ایم. یک سال می‌خواستند اصلا نپردازند و تا بعد از عید طول کشید تا سهمیه شکرمان را گرفتیم. بسیاری از موارد دیگر هم ذیل مزایای عرفی بود، مثلا امکانات رفاهی برای منازل، یا اتوبوس‌هایی که در محل خانه‌های سازمانی در خدمت خانواده‌ها بودند که حذف شدند. خیلی از موارد دیگر حذف شد که ریالی نبود بلکه خدماتی بود.

▪️ در پی اعتصاب ۹۰ روزه‌ی کارگران هفت‌تپه امیدی برای خلع ید بخش خصوصی ایجاد شد، خلع ید در چه مرحله‌ای است و آیا طبق این شرایط امیدی به آن هست؟

چرا امیدی نباشد؟ وقتی ما این همه باهم‌ هستیم، این همه کار کردیم، اعتماد به نفس کارگر بالا رفته است که ما با تعطیلی کار و برگزاری تجمعات می‌توانیم فشار بیاوریم و به خواسته‌های خود برسیم.

اگر آغاز حرکت متشکل ما در دور جدید را از ۹۶ به این سو بدانیم، خلع ید از ابتدا جزیی از مطالبات بوده است؛ اما در طبقه کارگر ما انباشت مطالبات داریم، به‌خاطر همین مجبوریم مطالبات را رتبه‌بندی کنیم. خب خلع ید در ۹۶ در رتبه‌های پایین بود. اما در اعتصاب ۹۰ روزه‌ی ما در تابستان امسال رتبه‌ اول مطالبات شد. فکر کنم از معدود دفعاتی باشد که کارگران ایران اعتصابی می‌کنند، نه صرفا برای دستمزد. ما چندبار در این چندسال اعتصاب‌هایی داشته‌ایم که بخاطر دستمزد نبوده، به‌خاطر مسایل دیگر بوده است. در اعتصاب تابستان مطالبه‌ دستمزد را هم داشتیم ولی گزینه‌ یک برای ما خلع ید بود.

پنجشنبه ۱۶ مرداد- کارگران اعتصابی نیشکر هفتتپه مقابل فرمانداری شوش

شما می‌بینید قوه‌ی قضاییه که خودش سرکوبگر کارگران و فعالان کارگری بود، نمایندگان مجلس که در خواب بودند و گویا کر بودند، همه‌ی این سرکوبگران مجبور شدند با ما جلسه بگذارند، یعنی با فعالین مستقل کارگری‌. من کلمه‌ی مستقل را به کار می‌برم، چون شورای اسلامی کار در اعتصاب آمدند بین کارگران اما دیدند که کارگران اصلا آنها را عددی حساب نمی‌کنند. بالادستی‌ها هم فهمیدند اگر با شورای اسلامی جلسه بگذارند، اعتصاب سر جایش است ، اصلا کارگر کاری به کار آنها ندارد. بنابراین مجبور شدند با فعالین کارگری مستقل جلسه بگذارند. در جایی که اصلا تشکل مستقل کارگری را به رسمیت نمی‌شناسند، می‌بینید که مجبورند با فعالین مستقل جلسه بگذارند و این فعالین هم تماما اصرار دارند که فقط درمورد خلع ید صحبت کنند. در این مدت چهار جلسه در مجلس برگزار شده که بین کارگران و نمایندگان مجلس و قوه قضاییه و دولت بوده است؛ در این جلسات فقط درمورد خلع ید صحبت شده و عدم اهلیت این بخش خصوصی حرف زده‌اند. خب وقتی شرایط اینطوری است چرا امیدی نباشد؟ من نمی‌گویم ما در رابطه با خلع ید قطعا برنده‌ایم یا قطعا بازنده‌ایم، ولی ما این‌ها را برده‌ایم گوشه‌ی رینگ. این یعنی امید. حالا اینکه که زد و بندهایی انجام می‌شود نمی‌دانیم. مسأله هفت‌تپه جنبه‌های گوناگونی پیدا کرده است: اجتماعی، سیاسی، امنیتی، مصلحت نظام و ... همچنین پیچ و خم عجیبی که اسدبیگی‌ها با دولت پیدا کرده‌اند در اینجا موثر است. هم اسدبیگی و هم دولت درخصوص این تقلب ارز همدست‌اند؛ حالا اسدبیگی می‌گوید ما باهم تقلب کردیم، تو چرا مرا محاکمه می‌کنی... پیچیدگی‌های این شکلی.

اما به من بگویید چرا ما امید نداشته باشیم؟ امید معنایش این نیست که ما حتما پیروز می‌شویم _البته که در بلندمدت حتما پیروزیم_ ولی در اینجا اگر هم خلع ید انجام نشود باز نمی‌توان واژه‌ی ناامیدی را به کار برد. چرا که ما به خودمان امیدواریم. مگر تا اینجای کار اگر ما این همه تجمع نمی‌کردیم اصلا مساله‌ی اسدبیگی به دادگاه کشیده می‌شد؟ اصلا مسأله‌ی هفت‌تپه به هیات داوری و مجلس کشیده می‌شد؟ فرض کنید هیچ تجمعی نبود و این سر و صداهای کارگران به پا نمی‌شد، همچنان ارزخوری و سرمایه‌خوری‌شان ادامه داشت. ما وقتی آن انرژی و نیروی تغییردهنده را در باهم بودن خودمان پیدا کردیم ، قطعا امیدواریم. چه ببریم و چه ببازیم امیدواریم.

▪️  در حال حاضر پیگیری شما برای رسیدن به خلع ید در چه مرحله‌ای به سر می‌برد؟

بعد از اینکه دیدند هرچه صبر می‌کنند کارگران از کف خیابان نمی‌روند و تهدید و زندان هم دیگر فایده ندارد و قدیمی شده است، مجبور شدند بیایند سراغ‌مان و حرف بزنند. مجلس جدید هم تازه تشکیل شده بود و می‌خواستند خودی نشان دهند، بنابراین آمدند هفت‌تپه. نماینده‌ی شوش قضیه را به کمیسیون اصل ۹۰ کشاند. این مرحله‌ی اول بود. فعالان کارگری به جلسات این کمیسیون رفتند؛ ۴ جلسه آنجا برگزار شد و نماینده‌های قوه قضاییه، سازمان بازرسی، وزارت اقتصاد، رییس سازمان خصوصی‌سازی و خود مجلسی‌ها در این جلسات حضور داشتند. در مرحله‌ی بعد کار به دیوان محاسبات و سازمان بازرسی کشیده شد؛ بازرس‌هایی از این نهادها به هفت‌تپه آمدند، گزارش نوشتند و تایید کردند که اسدبیگی‌ها نه اهلیت مالی داشتند، نه اهلیت مدیریتی. فعالان کارگری آمارهایی را که از همه‌ی بخش‌های هفت‌تپه تهیه کرده بودند به بازرس‌ها دادند. این آمارها مربوط به چند سال پیاپی بود تا امکان قیاس قبل از سال ۹۴ و بعد از آن فراهم شود. این بازرس‌ها تایید کردند که باید خلع ید صورت بگیرد. اما بازهم زیر بار نمی‌رفتند. ما فشار آوردیم، پیگیری کردیم، مصاحبه کردیم، دوباره اعتصاب کردیم تا نهایتا قائم مقامی که اسدبیگی‌ها تعیین کرده بودند از شرکت بیرون انداخته شد؛ او یک مدیر کاملا سرمایه‌داری سرکوبگر بود. 

تمام مدارک و شواهد نشان می‌دهد که اسدبیگی‌ها اختلاس کردند و تعهداتشان را انجام ندادند، یعنی هیچ دلیلی وجود ندارد که هیات داوری این واگذاری را لغو نکند، مگر سیاسی‌کاری و زد و بندهای مافیایی پشت پرده‌شان.

بعد از آن چند نفر از کارگران را بازداشت کردند و ۱۵ نفر از فعالین کارگری را اخراج کردند که مجددا در اعتراض به این بازداشت‌ها و اخراج‌ها اعتصاب و اعتراض شد تا نتیجه داد و کارگران به کار برگشتند. نهایتا اعلام کردند برای بحث واگذاری، پرونده‌ی هفت‌تپه به هیئت داوری فرستاده شود. هیئت داوری هم بررسی را می‌خواست به تعویق بیاندازد، اما ما آنقدر فشار آوردیم که قرار است طی یک هفته تا ده روز آینده، جواب نهایی را بدهند. اما وزیر اقتصاد فشار می‌آورد که فرصت بیشتری به بخش خصوصی داده شود. در قوه‌ی قضاییه هم آن طیفی که نزدیک به دولت هستند فشار می‌آورند تا خلع ید انجام نشود. ما هم از این طرف فشار می‌آوریم. به هرحال این قضیه را به هیئت داوری کشاندیم، چنانکه خود اسدبیگی را به دادگاه کشاندیم و الان سر اختلاس‌هایشان  محاکمه می‌شوند. به هر صورت پرونده هفت‌تپه نهایتا رفته به هیات داوری و هیات داوری باید رای خود را صادر کند. تمام مدارک و شواهد نشان می‌دهد که اسدبیگی‌ها اختلاس کردند و تعهداتشان را انجام ندادند، یعنی هیچ دلیلی وجود ندارد که هیات داوری این واگذاری را لغو نکند، مگر سیاسی‌کاری و زد و بندهای مافیایی پشت پرده‌شان.

▪️ اعتراضات جاری کارگران هفت تپه (تجمع کارگران برخی بخش‌ها) آیا در ادامه‌ی خواست خلع ید است؟ این اعتراضات با چه هدفی در حال انجام است؟

عرض کردم که این قائم مقامی که آوردند روش‌ مدیریتی‌اش مطیع کردن کارگران است، فوق تخصص مطیع کردن کارگران را دارد. الان می‌خواهد بخش کارگران خدمات پشتیبانی را که حدود ۱۲۰ یا ۱۳۰ نفر هستند از بین ببرد و این‌ها را در کل شرکت پخش کند. بخش خدمات و پشتیبانی یکی از بخش های مهم تاریخ هفت تپه بوده است، آنها کار بهداشت محیط، فضای سبز، لوله کشی و ... را انجام می‌دادند. این بخش را می‌خواهد منحل کند چون یکی از بخش‌های معترض هفت‌تپه بود. کارگران این بخش به این تصمیم معترض‌اند. اعتراضات دیگر مربوط به کارگران فصلی است که با روح و روانشان بازی می‌کنند.

▪️ این مدیر از جانب چه کسی تعیین شده؟

از جانب اسدبیگی؛ این مدیر را کارگران بیرون انداختند، بعد اسدبیگی فشار آورد که ما این را می‌خواهیم ، این پدر نیشکر ایران است؛ اصلا هم اینطوری نیست، بزرگانی ما در کشت نیشکر داشتیم که این آقا به گرد پایشان هم نمی‌رسد. برای بازگشتش هم همانطور که دیدید ۴ کارگر را به مدت یک هفته زندان کردند. وقتی کارگران اعتصاب کردند تا بازداشتی ها آزاد شدند، ۱۵ نفر از فعالین را چند روز اخراج کردند و یگان ویژه آوردند هفت‌تپه و ... خلاصه برنامه‌ها چیدند تا او به سر کار برگردد. این مدیر به شدت به فعالان کارگری فشار تحمیل می‌کند.

▪️ چه فشارهایی بر فعالان کارگری تحمیل می‌شود؟

امروز نمایندگان کارفرما به طور سیستماتیک انواع و اقسام فشارهای سرکوبگرانه را به فعالان کارگری اعمال می‌کنند. کدام فعالان کارگری؟ آن فعالان مستقلی که فریاد خودشان را می‌زنند و صدای واقعی کارگران هفت‌تپه هستند. چرا در این مقطع این حجم فشار بر فعالان تحمیل می‌کنند و همه‌ی نهادها هم در این زمینه پشتیبان یک فاسد ارزی هستند؟ چون بحث خلع ید او است، پرونده در مرحله‌ی هیات داوری است. کارفرما دستمزدها را پرداخت کرده تا فعالان کارگری را ساکت نگه دارد، اما می‌بینید که ساکت نمی‌مانند و مداوم پیگیرند. مرتب مصاحبه می‌کنند، مرتب یقه‌ی مجلسی ها را می‌گیرند و ... فعالان کارگری نمی‌گذارند قضیه خلع ید علی السویه شود.  کارفرما هم یا پرونده برایشان درست می‌کند یا اخراجشان می‌کند یا از بخش خودشان جا به جایشان می‌کند. حقوق‌های همه را می‌دهد، حقوق‌های فعالان را نمی‌دهد، اضافه‌کاری‌ها و مزایای فعالان را قطع می‌کند، به تازگی هم زد و بندی کردند برخی از پیمانکاران را به جان فعالین انداخته‌اند، پیمانکار رفته از فعال کارگری شکایت کرده است.

بخش خصوصی جز دستمزد ماهیانه حقی برای کارگر قائل نیست، تازه آن را هم سه چهار ماه یک بار می‌پردازد. خیلی از مسایل ما با رفتن بخش خصوصی حل می‌شود.

یک فشار دیگر هم این است که چند نفر از فعالین قدیمی و سندیکایی را کارفرما به عنوان مزدور استخدام کرده و کانال‌های تلگرامی‌ای درست کرده‌اند که روزانه لجن پراکنی علیه فعالین می‌کنند. کارفرما هم حقوق و مزایایشان را می‌دهد و جایی آنها را به کار گماشته که دست به سیاه و سفید نزنند و با آسودگی حقوق بگیرند؛ البته این افراد زیاد هم نیستند.

چنین داستان‌هایی ما داریم و همچنان این فشارها وجود دارد. اما فعالان خودشان را حفظ کرده‌اند و تخته‌گاز پای کار مانده‌اند.  الان شورای اسلامی کار در هفت‌تپه را ببینید؛ بالاترین دستمزد را به شورای اسلامی کار می‌دهند، سقف اضافه‌کاری را به آنها می‌پردازند، حق ماموریت به آنها می‌دهند؛ تفاوت این است. چون صدای واقعی فعالان مستقل هستند و خلع ید را این فعالان فریاد می‌زنند زیر شدیدترین سرکوبند.

▪️ خلع ید از بخش خصوصی و دولتی شدن کارخانه که در حال حاضر مهم‌ترین خواست شماست، چقدر از مشکلات شما را حل می‌کند؟

بسیاری از مشکلات ما را حل می‌کند. نظم و مدیریت نیشکری را به ما بر‌می‌گرداند؛ می‌گویم مدیریت نیشکری، چون تولید نیشکر دیسیپلین خاص خود را می‌طلبد. این دیسیپلین کاملا در این پنج سال از بین رفته است. آن انضباطی که باید وجود داشته باشد تا همه در کارکردن آرامش داشته باشند و راحت بتوانند کنار هم کار کنند از بین رفته است، هیچ چیز سر جای خودش نیست. آن انضباط اداری که در زمانی مدیریت دولتی بود کاملا از بین رفته است. ما آرزو داریم شرکت دست خودمان باشد، دولتی هم باشد باید توسط خود نیروها و پرسنل شرکت اداره شود، از مهندس و مدیر باید از خود شرکت باشند.

با توجه به سیاست‌هایی که در این کشور وجود دارد کارگر واقع بین است و وقتی می‌گوید دولتی بشود، نمی‌گوید صرفا دولتی باشد بلکه خودش را در کنار دولت قرار داده و می‌گوید: نظارت کارگری. قدرت کارگری با این نظارت حفظ می‌شود و این نظارت باید شورایی باشد. 

اما چرا می‌گوییم دولتی؟ دلیل خاصی دارد، چون ما دوست داریم یک روزی این شرکت دست خودمان باشد ، یا به صورت تعاونی یا اشکال دیگر. اما الان می‌گوییم حداقل دولتی شود تا دو_سه سال یک هیئت مدیره‌ی معقولی برای اینجا انتخاب شود که دانشش را دارند تا انضباط کاری دوباره برگردد. یعنی اصول کاری و شکلی منظم برگردد. هفت تپه الان به شدت نابسامان است. صحیح ترین واژه برای وضعیتش در حال حاضر همان نابسامان است. ما می‌گوییم دولتی بشود که حداقل فرصتی به وجود آید تا مقداری به‌سامان شود و در آن به‌سامانی ما بتوانیم حقوق کارگری خود را زنده کنیم و بر آن بیفزاییم. ما یقین داریم در بخش خصوصی چیزی به دستمزد و مطالبات ما افزوده نخواهد شد. ولی وقتی شرکت به نحوی دولتی بود که هیات مدیره‌اش از خود هفت‌تپه انتخاب می‌شد، اضافه درآمدها خرج بهداشت و رفاه و مسکن کارگران می‌شد. بخش خصوصی اصلا به این چیزها فکر نمی‌کند. بخش خصوصی جز دستمزد ماهیانه حقی برای کارگر قایل نیست، تازه آن را هم سه چهار ماه یک بار می‌پردازد. خیلی از مسایل ما با رفتن بخش خصوصی حل می‌شود، تازه غیر از آن رفتارهای غیرانسانی که مدیران بخش خصوصی با کارگران دارند.

▪️ در اعتصابات آبان ۹۷، چندماه از تشکیل شورای کارگری هفت‌تپه می‌گذشت و همچنین در شعارهای شما بارها خواست اداره‌ی شورایی شنیده شد. سرنوشت آن شورا و آن شعارها چه شد؟

شورا در فعالیت ما جاریست. شاید ما دیگر به زبان نمی‌آوریم، اما در بین کارگران جاری است. مثلا در سال ۹۹ کارگران می‌گفتند: خرد جمعی. شاید هرکدام معنای خودش را داشته باشد، اما به هر حال یک کارکرد بین کارگران دارد. یا مثلاً مجمع نمایندگان در ظاهر از بین رفته، ولی الان نگاه کنید می‌بینید که مجمع نمایندگان مستقل کارگری شکل گرفته که همانند همان مجمع قبلی از ادارات مختلف هفت‌تپه تعدادی داوطلبانه پای کار آمده‌اند و به صورت شورایی کار را پیش می‌برند. شاید به زبان نیاید اما شکل شورایی جاری‌ست. در هفت‌تپه سیالیت در فعالیت وجود دارد. وقتی نمی‌گذارند سندیکا داشته باشیم، کارگران مجمع نمایندگان شکل می‌دهند و جلوی مجمع نمایندگان را که می‌گیرند، فعالان مستقل هفت‌تپه شکل می‌گیرد. الان در فعالان مستقل هفت تپه نمایندگانی از همه ادارات حضور دارند.

▪️ اما شورایی شدن کارخانه با دولتی شدن آن در تناقض است، به نظر شما اینگونه نیست؟ آیا عقب‌نشینی‌ای از خواست اداره شورایی صورت گرفته است؟

نه عقب‌نشینی صورت نگرفته. این یک گام به عقب واقع‌بینانه است. اداره‌ی شورایی علاوه بر اینکه در یک نظام سرمایه‌داری و جایی که سیاست اصلی نظام، خصوصی‌سازی است اگر نگوییم نشدنی است، باید بگوییم بعید است. در نظام سرمایه‌داری، اداره شورایی یک کارخانه بسیار دشوار است. آن هم جایی مثل هفت تپه که ۲۴ هزار هکتار زمین دارد و حکومت نمی‌گذارد.

یک مورد هم بحث این است که خود کارگران باید به این اعتماد بنفس برسند و گام به گام در آنها اعتماد به نفس ایجاد شود. در این شرایط درست است که دولتی شدن با شورایی شدن در تناقض است اما من در سوالات قبلی توضیح دادم ، درست است هفت‌تپه قبلا دولتی بود، اما مدیران هفت‌تپه‌ای آن را اداره می‌کردند یا برای درآمدش تصمیم می‌گرفتند. حالا من می‌خواهم در مورد امروز و آینده صحبت کنم؛ هفت‌تپه در شرایطی است که باید از فاجعه‌ی خصوصی‌سازی نجات پیدا کند و حداقل نظم و فرمی پیدا بکند. با توجه به سیاست‌هایی که در این کشور وجود دارد کارگر واقع بین است و وقتی می‌گوید دولتی بشود، نمی‌گوید صرفا دولتی باشد بلکه خودش را در کنار دولت قرار داده و می‌گوید: نظارت کارگری. قدرت کارگری با این نظارت حفظ می‌شود و این نظارت باید شورایی باشد. 

شوراهای اسلامی یا دیگر نهادهای زرد کارگری که نمی‌توانند نظارت کنند. باید شورای مستقلی وجود داشته باشد که نظارت واقعی کارگر باشد. این خودش گامی است برای رسیدن به هدف. شما وقتی هدفی غایی تعریف می‌کنید باید برای نزدیک شدن به آن گام‌هایی بردارید. این خواست دولتی شدن کارخانه با نظارت شورایی کارگران یکی از این گام‌هاست.

▪️ در پایان اگر مبحث مهمی در رابطه با شرایط فعلی هفت‌تپه جامانده بگوید.

در آخر می‌خواهم بگویم در حال حاضر جنگ سردی بین طیف‌های مختلف سیاسی بر سر هفت‌تپه وجود دارد. برخی از آنها سمت اسدبیگی رفته‌اند، برخی سمت ما آمده‌اند. کارگران هفت‌تپه هم  از این تضاد استفاده می‌کنند.

اسدبیگی اگر هم خلع ید نشود هرگز نمی‌تواند هفت‌تپه را از این بهتر کند. خودش چند روز پیش در مصاحبه‌ای گفت: از این بهتر نمی‌شود. راست می‌گوید، آن‌ها نمی‌توانند هفت‌تپه را از این که هست بهتر کنند. ولی مبارزه‌ ما ادامه خواهد داشت و اوضاع بدتر از این خواهد شد. اگر نمایندگان آمدند، قول و قرار گذاشتند و کارگران را راضی کردند که به سر کار بروند، با خلع ید نشدن بخش خصوصی دیگر اعتمادی به آن‌ها هم نیست و از همین الان می‌گوییم دیگر در اعتصاب‌هایمان هم نیایند.

چرا اسدبیگی دست و پا می‌زند که هفت تپه را نگه دارد؟ چون یک  زمین به مساحت ۲۴ هزار هکتار را مفت صاحب شده. به او فروختند ۲۰۰ میلیارد؛ از این ۲۰۰ میلیارد فقط ۱۱ میلیارد پیش قسط بود و از آن ۱۱ میلیارد فقط ۶ میلیارد را نقدی دادند و با ۶ میلیارد صاحب یک شهر شدند با یک برند بسیار معروف به نام هفت‌تپه.  ۱۲  هزار هکتار زمین مرغوب آماده‌ی کشت و ۱۲ هزار هکتار دیگر منازل مسکونی و کارخانه‌ها و زمین‌های بایر، مفت به دست آقای اسدبیگی افتاده است. حالا می‌خواهد آن زمین‌های بایر را شهرک صنعتی بکند و دوباره با دلالی از آنها هم کسب درآمد کند. درواقع این‌ها سرمایه دار هم نیستند، بلکه سرمایه‌خوارند.

باقی ماندن اسدبیگی در هفت‌تپه یعنی ادامه‌ی فساد. وضعیت تولید نیشکر در هفت‌تپه با وجود این‌ها هرگز بهتر از این نخواهد شد. مبارزات کارگری هم شدت خواهد گرفت و دیگر امیدی هم به نماینده‌های مجلس و دولت و قوه قضاییه نیست. کارگران پای کار می‌مانند تا به نتیجه برسند.

اسدبیگی‌ها هدفشان از تلاش برای حفظ هفت‌تپه علاوه بر اینکه می‌خواهند  از ۲۴ هزار هکتار بهره‌برداری‌های رانتی و فسادی خود را داشته باشند، این است که دادگاه حکم رد مال عظیمی برای اسدبیگی صادر می‌کند، اسدبیگی هم که عمده‌ی اموالش مصادره است، درنتیجه همه یا بخش اعظم هفت‌تپه را می‌خواهد به‌عنوان رد مال به دادگاه بدهد و این آخرین خیانت دولت و بخش خصوصی به کارگران هفت‌تپه خواهد بود. بنابراین هیات داوری خلع ید را اعلام بکند یا نکند، از نظر ما بخش خصوصی تمام شده است. اگر آنها خلع ید را اعلام بکنند که هیچ اگر نه خود کارگران به این غائله پایان می‌دهند.

در همین زمینه

این مطلب را پسندیدید؟ کمک مالی شما به ما این امکان را خواهد داد که از این نوع مطالب بیشتر منتشر کنیم.

آیا مایل هستید ما را در تحقیق و نوشتن تعداد بیشتری از این‌گونه مطالب یاری کنید؟

.در حال حاضر امکان دریافت کمک مخاطبان ساکن ایران وجود ندارد

توضیح بیشتر در مورد اینکه چطور از ما حمایت کنید

نظر بدهید

در پرکردن فرم خطایی صورت گرفته

نظرها

  • حمید

    مبلغین حکومت های خر در پوست شیر ماجرای گرفتاری کارگران نیشکر هفت‌تپه هم معزلی شده است. از طرفی دستمزد کارگران مثل همه چیز دیگر مملکت «ملّا خور» میشود و کارگران مجبورند برای حقوق عقب افتاده اعتصاب کنند و باقی ماجرای تکراری چهل ساله انقلاب «اخراج و دستگیری و زندان و هزار مصیبت دیگر» و طرف دیگر یعنی رفقای چپ حامیان طبقه کارگر لمیده در ساحل اوهام خویش که به هیچ قیمتی نمیخواهند بیاموزند از روزگار و هنوز شعار «طبقه کارگر بجز زنجیرهایش چه دارد که از دست بدهد.»را تکرار میکند،البته در تنهایی و بدور از چشم دیگران. کسی نیست از رفقا(خانمها و اقایان) بپرسد راستی چه بر سر افتخارات و دستاوردهای حزب کمونیست شوروی سوسیالیستی و اردوگاه واقعا موجود امد این که حکومت *مستضعفان* ببخشید طبقه کارگر بود!! پس چرا با کیشی امد و با فشی رفت و این کارگران که هفتاد سال از *یخنی* انقلاب سیر شده بودند چرا حتا یک اعتراض هم به سقوط اولین حکومت کارگری در جهان نکردند؟ رفقا همانند ارکستری هستند که فقط یک اهنگ را فرا گرفته و بس «برخیز ای داغ لعنت خورده» و بس. مبلغین نظارت دولتی همچون سیستمهای واژگون شده شرق اروپا به این پرسش جواب نمیدهند که اگر ان شیوه حکومتداری خوب بود چرا همه تلاش میکردید که به غرب پناه بیاورید؟ حالا هم بدون اینکه از لنگر انداختن چند دهه ای در غرب سرمایه داری چیزی اموخته باشد مبلق همان سیستم منحوسی است که « سیستم کوپنی میر حسین موسوی» در اوایل انقلاب اسلامی و جنگ به اجرا در امد. حال پیران میوه خویش نبخشیده با وجود استفاده از مزایای سیستم سرمایه داری و گذران عمر در اروپای غربی و سیستم سرمایه داری واقعا موجود باز دست از تبلیغ برای سیستم جهنمی گولاک و عمو ژوزف بر نمیدارند!!!باکمال شرمساری البته. در این میان حکایت خر در پوست شیر به ذهنم رسید البته دوستان باید بیاد بیاورند که انتقاد تند وگزنده را با توهین اشتباه نگیرند زیرا از قدیم گفته اند *« دوست ان است که بگریاند نه انکه بخنداند.»* این شما و این هم روایت محمدابراهیم باستانی پاریزی: آن حکایت هم که ما در قدیم خوانده بودیم: «خر در پوست شیر» صورت صحیح آن «خر لنگ در پوست پلنگ» است که قافیه‌دار و مسجع هم هست و همان است که گفته‌اند، خری لنگ، پوست پلنگی کهنه در راه دید، گفت: چه بهتر که آن را بپوشم و از صدمه بار و چوب و سیخ (چاردوالو) چارپاداران رهایی یابم و چنین کرد و پوست پلنگ را پوشید و رفت بالای کوه و راحت به چرا و استراحت پرداخت، عابران هم با احتیاط از دور می‌نگریستند و می‌گریختند.با خود گفت: حالا که مردم مرا پلنگ میدانند چه بهتر که یکی دو بار نعره هم بزنم که بیشتر بترسند و از این نزدیکیها اصلاً عبور نکنند و چنین کرد یعنی صدای عرعر خود را به قول اصحاب رسانه صدا را تا Level آخر بلند کرد. مردم وقتی عرّعرّ خر را شنیدند، فهمیدند که او پلنگ نیست و خر است، پس با چوب و چماق به جان او افتادند و پوست پلنگ را از او بازگرفتند و «گاله خاک‌کشی» بر پشتش نهادند و او شد «همان خرِ سیا و راه آسیا». بقول معرف بالا رفتیم دوغ بود پایین امدیم ماست بود قصه ما راست بود.

  • فرحنار

    درود بر کارگران ازاده و مطالبه گر هفت تپه ما باشما هستیم تا خلع ید اسدبیگ و اعوان و انصارش