کردستان زیر ضرب؛ بازداشت فعالان مدنی ادامه دارد
شهرام موصلچی- در زمان بازداشتهای فلهای در کردستان بیش از هر زمان این احتمال وجود دارد که نهادهای امنیتی به دنبال پروندهسازی علیه بازداشتشدگان باشند. این موضوع در درجه اول به این بستگی دارد که چقدر امکان عملی کردن نقشه و سناریوی از پیش تعیین شده فراهم شود.
- اوایل صبح بود. چند خودرو مشکی جلوی در خانهمان مستقر شدند. تعدادی مأمور سریع از خودروها پیاده شدند. چند دقیقه بعد این نیروها بدون هیچ توضیحی یا نشان دادن برگهای به خانهمان یورش آوردند. برادرم که تازه از خواب بیدار شده بود، بدون اینکه مقاومت بکند با ضرب و جرح و توهین بازداشت شد او را با خود بردند. ما با دیدن این صحنهها شوکه شده بودیم. آنها اجازه دخالت نمیدادند. در طول این چند دقیقه هر چه التماس کردیم دلیل بازداشت و مکان انتقال را اعلام کنند، بینتیجه بود.
این بخشی از صحبتهای یک عضو از خانواده یکی از فعالان مدنی بازداشت شده در روزهای اخیر در کُردستان است.
روز یکشنبه ۲۱ دی شبکه حقوق بشر کُردستان با انتشار گزارشی از آغاز موج جدید سرکوب و بازداشت گسترده شهروندان و فعالان مدنی کُرد در شهرهای مختلف کُردستان خبر داد.
این موج اما محدود به کُردستان نمانده و در ادامه بازداشتهای فلهای که از روز شنبه ۲۰ دی شروع شده است، تاکنون دستکم ۴۱ شهروند و فعال مدنی در شهرهای مهاباد، بوکان، ربط، مریوان، سروآباد، سنندج، نقده، تهران و کرج توسط نیروهای اداره اطلاعات و سازمان اطلاعات سپاه پاسداران بازداشت و به مراکز نهادهای امنیتی در ارومیه و سنندج منتقل شدهاند.
به گفته کاوه کرمانشاهی، روزنامهنگار و فعال حقوق بشر، نیروهای امنیتی نه تنها در هنگام بازداشت هیچ حکم قضایی و دلیل قانونیای برای بازداشت این افراد ارائه ندادهاند، بلکه خودسرانه و غیرقانونی، با توسل به خشونت کلامی و فیزیکی اقدام به بازداشت افراد کردهاند.
همچنین در زمان بازداشت، محل سکونت و کار بسیاری از این افراد را تفتیش کردهاند و در مواردی نیز نیروهای امنیتی (لباس شخصی) اقدام به ضبط وسایل شخصی مانند گوشیهای تلفن همراه، کتاب، جزوههای دانشگاهی، لپتاپ و ... کردهاند.
بازداشتشدگان این روزها
روز شنبه ۲۰ دی، اسرین محمدی در تهران، آرام یوسفی در سنندج و فرزاد سامانی و صهیب بادروج در خوابگاه دانشگاه خوارزمی کرج بازداشت شدند.
صبح همان روز، شپول خضری، دریا طالبانی، سالار رهوی، سیروان نوری، افشین ماماحمدی، سیروان حسینزاده و ایمان عبدی در مهاباد و بهمن یوسفزاده، فرهاد موسیپور و فریدون موسیپور در شهرستان ربط توسط نیروهای امنیتی بازداشت شدند.
روز بعد، جبار پیروزی در مریوان و روز دوشنبه ۲۲ دی، حسین گردشی در بوکان و سهشنبه صبح ۲۳ دی، عادل پروازه در مریوان و سیامک ادوایی و اکرام ادوایی در سروآباد از سوی نیروهای امنیتی بازداشت شدند.
روز پنجشنبه ۲۵ دی نیز سوران محمدی پس از احضار به ستاد خبری اداره اطلاعات مهاباد بازداشت و به یکی از نهادهای امنیتی در ارومیه منتقل شد.
در ادامه موج بازداشت شهروندان و فعالان مدنی کُرد، روز دوشنبه ۲۹ دی، فردین ادوایی، شهروند اهل روستای "سلین" در سروآباد پس از احضار به اداره اطلاعات این شهر توسط نیروهای امنیتی بازداشت شد.
بامداد روز سهشنبه ۲۳ دی، نیروهای امنیتی پس از بازداشت سیامک و اکرام ادوایی در روستای سلین سروآباد، با شکستن شیشههای منزل خانوادگی فردین ادوایی در صدد بازداشت او برآمدند اما در آن زمان به دلیل نبود او در منزل، موفق به بازداشتش نشدند.
از سوی دیگر روز سهشنبه ۳۰ دی، دستکم ۱۳ شهروند کُرد در شهرستانهای پیرانشهر، بوکان و نقده در استان آذربایجان غربی توسط نیروهای امنیتی بازداشت و به مکانهای نامعلوم منتقل شدند.
در این روز مأموران امنیتی وابسته به اداره اطلاعات، کریم خلیفانی و حسامالدین خضری را در روستای "کانی بداغ"، رحمان ابراهیمی در روستای "پسوه" و رسول لاوازه را در پیرانشهر و فریبا احمدی، روژین محمدپور، فواد محمدپور، هیرش رسولپور، حسین مهربانی، محمد حاجی رسولپور و علی زلفی را در شهرستان بوکان و دیاکو زرتشتی را در نقده بازداشت کردند.
یک روز بعد نیز، قادر رسولپور، زندانی سیاسی سابق در روستای "الیکند" بوکان از سوی نیروهای امنیتی بازداشت و به مکان نامعلومی منتقل شد.
کاوه کرمانشاهی، روزنامهنگار و عضو هیأت مدیره شبکه حقوق بشر کُردستان در رابطه با موج جدید بازداشت فعالان و كُنشگران کُرد به زمانه میگوید:
«اخباری از احضار و بازجویی تعداد دیگری از فعالان کُرد در شهرهایی مانند مهاباد وجود دارد و منابعی هم در سنندج از احضار و بازداشت شمار بیشتری از افراد خبر دادهاند که تاکنون صحت بازداشت و اسامی آنها برای ما قابل تأیید نیست اما احتمال داده میشود آمار بازداشتیها بیشتر از ۴۱ نفری باشد که اسامیشان ذکر شد.»
بلاتکلیفی و نگرانی خانوادههای بازداشتشدگان
به گفته یک منبع آگاه، روزهای دوشنبه و سهشنبه ۲۲ و ۲۳ دی ماه، شماری از بازداشتشدگان در شهرهای مهاباد، بوکان و کرج در یک تماس تلفنی کوتاه با خانوادههایشان، از انتقال خود به بازداشتگاه هفت تیر واقع در «قرارگاه المهدی» ارومیه که زیر نظر اطلاعات سپاه پاسداران قرار دارد، خبر دادند.
پس از آن، روز چهارشنبه ۲۴ دی تعدادی از خانوادهها برای اطلاع از وضعیت فرزندانشان به اطلاعات سپاه ارومیه (قرارگاه المهدی) مراجعه کردند اما پاسخ روشنی دریافت نکردند و به آنها چنین گفته شد:
«اطلاعی نداریم و این اسامی اینجا نیستند.»
شبکه حقوق بشر کُردستان پیشتر نیز در گزارشی از انتقال دیگر بازداشتشدگان روزهای اخیر در شهرهای مریوان، سروآباد و سنندج به «بازداشتگاه شهرامفر» سازمان اطلاعات سپاه پاسداران در شهر سنندج خبر داده بود.
یکی از اعضای خانواده بازداشتشدگان و از زندانیان سیاسی سابق که به دلایل امنیتی حاضر به ذکر نامش نیست، درباره آخرین وضعیت بازداشتشدگان به زمانه میگوید:
«تا جایی که شخصا موضوع را پیگیری کردم در این مدت بازداشتشدگان تنها در حد یک تماس کوتاه چند ثانیهای آن هم تنها به زبان فارسی اجازه صحبت با خانوادهها پیدا کردهاند و بیش از این به آنها اجازه صحبت داده نشده است.»
به گفته این منبع آگاه، با وجود پیگیری خانوادهها تاکنون هیچ سازمانی مسئولیت بازداشت این افراد را بر عهده نگرفته و نهادهای امنیتی حضور آنها را در بازداشتگاه انکار میکنند:
«شرایط نگهداری، ادامه بلاتکلیفی و بیخبری از وضعیت سلامت و همچنین اعلام نکردن دلایل بازداشت باعث افزایش نگرانی خانوادهها شده است. با توجه به تجربه شخصی خودم از بازداشت و شکنجه در بازداشتگاه وزارت اطلاعات میگویم که این شرایط بسیار دشوار است.»
این منبع آگاه میگوید که سازمانهای بازداشتکننده در ایران «امانتداران خوبی نیستند». این اشاره او برای توجه دادن به مسئولیت این سازمانهاست در قبال جان بازداشتشدگان: کشته شدن ابراهیم لطفالهی، ستار بهشتی، کمال اسفرم (شوانه سید قادری)، سارو قهرمانی و ... که در سالهای اخیر زیر شکنجه بازجویان در بازداشتگاههای امنیتی جان خود را از دست دادند.
فعالیتهای مدنی در کُردستان
در استانهای با جمعیت کُردنشین به دلیل ادامه بیتوجهی نهادهای دولتی نسبت به مسائل اجتماعی، اقتصادی، زیست محیطی و ... و نقض شدن و نادیده گرفته شدن حق و حقوق بنیادین شهروندان، انجمنهای مردمنهاد متشکل از زنان و مردان جوان، سالهاست از محبوبیت و جایگاه ویژهای در بین مردم برخوردار هستند.
با شیوع ویروس کرونا در اغلب شهرهای کُردستان دهها «کمیته مردمی» با کمک خیرین شهر در جهت سازماندهی و کمک به اقشار آسیبپذیر و کمدرآمد جامعه از جمله دستفروشان، کارگران روزمزد و کولبران، تشکیل و راهاندازی شده است.
اعضای این کمپینهای مردمی برای جلوگیری از شیوع ویروس کرونا روزانه ضمن پخش ماسک، دستکش و مواد ضد عفونی بین مردم، با مراجعه به حاشیه و روستاهای اطراف شهر در حال کمکرسانی به اقشار آسیبپذیر جامعه بوده و هستند.
بسیاری از فعالان مدنی که در این کمیتههای مردمی فعالیت داشتهاند اما به دلیل تهدید و احضارهای مکرر به نهادهای امنیتی، دست از فعالیتهای مدنی خود برداشتهاند.
همچنین در روزهای اخیر تعدادی از فعالان زیست محیطی و از اعضای کمپین «زاگرسانه»، پس از انتشار فراخوان و فعالیت در راستای کاشت بذر بلوط، به نهادهای امنیتی احضار و تهدید به بازداشت شدهاند.
کمپین «زاگراسانه» طرحی برآمده از سالها فعالیت در امر کاشت نهال و بذر در جنگلها و مراتع است. این طرح با الگو گرفتن از طرح «جنگلانه» در پاییز سال ۹۷ به پیشنهاد انجمن سبز چیا و با همراهی سایر انجمنهای زیست محیطی زاگرسنشین، فعالیت خود را پیش برده است.
بازداشت و سرکوب گسترده فعالان مدنی و زیست محیطی کُرد در روزهای اخیر اما همزمان با افزایش فعالیتهای مدنی و زیست محیطی در شهرهای مختلف کُردستان است.
پروندهسازی و سناریوی جدید علیه کنشگران کُرد
نگرانی جدی خانوادهها و فعالان حقوق بشر، سناریوسازیهای امنیتی و پروندهسازی قضایی برای بازداشتشدگان است.
کاوه کرمانشاهی درباره این موضوع به اتفاقهای مشابه سالهای اخیر اشاره میکند و میگوید:
«این نگرانیها ناشی از موارد مشابهی است که در سالهای اخیر اتفاق افتاده است. در یکی از آخرین موارد دهها شهروند و فعال کُرد در زمستان ۱۳۹۷ بازداشت شدند و مدت زیادی در شرایط سخت سلولهای انفرادی برای اعتراف اجباری تحت فشار بودند. نهادهای امنیتی حتی از احضار، تهدید و بازداشت اعضای خانواده تعدادی از آنان هم برای ایجاد فشار بیشتر استفاده کردند.»
کرمانشاهی در ادامه به سرنوشت یکی از بازداشتشدگان اشاره میکند و میگوید:
«هنوز و با وجود گذشت دو سال، حسین کمانگر در بازداشت به سر میبرد. در این پرونده اتهام همکاری با یکی از احزاب اپوزیسیون کُردستان و همچنین اتهام قتل یک راننده آمبولانس هلال احمر به نام کوهسار فتحی را به تعدادی از این افراد نسبت دادند. اتهاماتی که همچنان موفق به اثبات آنها در دادگاه نشدهاند.»
به گفته این فعال حقوق بشر، در چنین بازداشتهای گروهیای خطر سناریوسازیها و همچنین اعترافگیری از افراد بیشتر میشود:
«در چنین مواردی تلاش میشود با روشهای معمول اطلاعاتی بازداشتشدگان را برای اعتراف علیه یکدیگر زیر فشار بگذارند. یعنی ضمن اینکه میخواهند از شکلگیری و فعالیت هر گروه و شبکهای جلوگیری کنند، از این طریق حتی افرادی را که سابقه دوستی و همکاری با یکدیگر دارند، نسبت به هم بدبین میکنند تا بتوانند سناریوی خود را پیش ببرند و نهایتا افرادی را از این میان به عنوان متهمان اصلی معرفی کنند.»
اما زینب بایزیدی، فعال اجتماعی و زندانی سیاسی سابق، درباره بازداشت فعالان مدنی کُرد به زمانه میگوید کوچکترین فعالیتها در هر حوزهای -زیست محیطی، سیاسی، فرهنگی و...- از سوی سازمانهای اطلاعاتی در کُردستان به عنوان تهدیدی جدی، سازمان یافته و امنیتی تلقی میشود:
«در زمان بازداشتهای فلهای بیش از هر زمانی این احتمال وجود دارد که نهادهای امنیتی به دنبال پروندهسازی علیه بازداشتشدگان باشند و چنین موضوعی در مرحله اول بستگی دارد به اینکه چقدر امکان عملی کردن نقشه و سناریوی از پیش تعیین شده را دارند.»
به گفته بایزیدی، در سالهای اخیر اغلب دستگیریها در شهرهای کُردستان از سوی اطلاعات سپاه پاسداران به بهانههایی واهی از جمله «تبلیغ علیه نظام، اجتماع و تبانی و همکاری با احزاب کُرد» انجام شده است:
«نیروهای امنیتی در کُردستان از هر حرکت و فعالیت اجتماعیای به شدت واهمه دارند و هر زمانی احساس کنند فعالیتهای گروهی و اجتماعی جوانان در حوزههای مختلف -حتی شب شعر- در حال شکل گرفتن است، با سناریوسازیهای مختلف و بازداشت فعالان مدنی در صدد متوقف کردن آن برمیآیند.»
بایزیدی به افزایش تهدیدهای خارجی و بیاعتمادی جامعه نسبت به حکومت در چند سال اخیر اشاره میکند و میگوید هر زمانی دولت قدرت مانور در خارج از مرزها را نداشته، برای نشان دادن سلطه و منحرف کردن افکار عمومی در چهارچوب ادامه سرکوبها، متوسل به بازداشت و فشار بر فعالان مدنی در کُردستان شده است.
فعالیت مدنی و برخورد دستگاههای امنیتی
- نه تنها در کُردستان بلکه در سراسر ایران هیچ فعالیتی که همسو با سیاستهای حکومتی نباشد به راحتی تحمل نمیشود.
کاوه کرمانشاهی با تأکید بر این موضوع میگوید در برخی مناطق مثل کُردستان یا خوزستان، آستانه این تحمل کمتر و شدت برخورد و سرکوب بیشتر است:
«جمهوری اسلامی ایران تلاش دارد از هر گونه شبکهسازی و خودسازمانیابی شهروندان و کنشگران منتقد و معترض به سیاستهای حکومت در عرصههای مختلف سیاسی، فرهنگی، محیط زیستی و ... جلوگیری کند تا مانع از شکلگیری حرکتهای اعتراضی علیه خود شود.»
تشکلهای مردمی در کُردستان سالهاست تحت عناوین مختلف در عرصههای اجتماعی فعالیت دارند. سرکوب و خفه کردن صدای آنان که خواستار ابتداییترین حقوق خود هستند اما بخشی جداییناپذیر از این جنبش است.
کرمانشاهی در این باره میگوید سرکوبهای حکومتی -چه با بازداشت یا به هر شکل دیگر- بخشی از تاریخ جمهوری اسلامی در چهار دهه گذشته بوده است:
«ما با مسألهای به عنوان آغاز موج بازداشت روبهرو نیستیم بلکه این تداوم یک روند همیشگی است که در زمانهایی به دلایل مختلف شدیدتر میشود. بازداشتهای اخیر فعالان کُرد یا مثلا بازداشتهای گروهی فعالان عرب در ماههای گذشته، نمونههای این نوع برخوردهای حداکثری هستند.»
به گفته این فعال حقوق بشر، در زمانی که سیاستهای حکومت در جهت مخالف منافع شهروندان و در راستای سرکوب فعالان است، افراد متعهد با کمترین امکانات در فضای امنیتی کُردستان و ...، سعی در بهبود وضعیت فرهنگی یا محیط زیستی جامعه و جغرافیای خود دارند:
«همان احساس تعهد و هر موفقیتی که از این طریق حاصل شود، نشاندهنده ناتوانی حکومت در عرصههای مختلف و مهمتر از آن ایجاد مقاومت در برابر سیاستهای سرکوب است. دلیل برخوردهای دستگاههای امنیتی اما جدا از ماهیت سرکوبگرانه، همان ترس از شبکهسازی و خودسازمانیابی شهروندان و فعالان و ایستادن آنها در مقابل سیاستهای انکارکننده و تخریبگرایانه در عرصههای فرهنگی، محیط زیستی، سیاسی و اجتماعی است.»
وجود تشکلهای مردمی در کُردستان و ارائه خدمات داوطلبانه از سوی اعضا و حس مسئولیتپذیریای که در قبال دیگر افراد جامعه دارند، خود به تنهایی بازتاب دهنده تمام ظلم، تبعیض، نابرابری و فقر تحمیل شده در لایههای گوناگون جامعه است.
به گفته زینب بایزیدی همین امر کافیست که این تشکلها هدف سرکوب و برخورد شدید نهادهای امنیتی قرار بگیرند:
«اما از داخل همان تشکلهای مردمی، قدرت اعتماد به نفس، حس انسان دوستی و پررنگترشدن احساس مسئولیتپذیری بین افراد در راستای کمکرسانی به مردم شکل میگیرد. همان چیزی که برای نهاد قدرت غیرقابل قبول است و علیه آن اقدام میکند.»
مسئولیت نهادهای حقوق بشری و رسانهها
به گفته کاوه کرمانشاهی، در مرحله پس از سرکوب و بازداشت، یکی از سیاستهای حکومت، سیاست سکوت است؛ به این شکل که همواره حکومت از طریق مختلف سعی میکند از انتشار اخبار سرکوب و اسامی افراد بازداشت شده جلوگیری کند.
او میگوید نهادهای امنیتی از طریق اذیت، آزار و اعمال فشار بر اعضای خانواده بازداشتشدگان و همچنین تحت فشار گذاشتن خود فرد، آنان را مجبور به سکوت میکنند:
«اغلب از بازداشتشدگان خواسته میشود در گفتوگوهای تلفنی به خانوادههایشان بگویند فعلا موضوع را رسانهای نکنند. پس این سکوت خواست حکومت و نهادهای امنیتی است نه خواست اعضای خانواده یا افرادی که بازداشت میشوند. بنابراین با توجه به تکرار تجربههای مختلف سالهای اخیر، لازم است فعالان و سازمانهای حقوق بشری و رسانهها که هر کدام نقش خاص خود را در شرایط سرکوب و سانسور ایران ایفا میکنند، از ایجاد سکوتی که به نفع حاکمیت و به ضرر افراد بازداشت شده است، جلوگیری کنند.»
این فعال حقوق بشر به ضرورت اطلاعرسانی درباره وضعیت افراد بازداشت شده اشاره میکند اما میگوید نباید صرفا به اطلاعرسانی اکتفا کرد و مهمتر و فراتر از آن، پیگیری کردن وضعیت این افراد است:
«بایستی سازمانها و نهادهای بینالمللی مدافع حقوق بشر که در واقع کار و حرفهشان رسیدگی به چنین مواردی است، در جریان بازداشتهای خودسرانه قرار بگیرند. اعتراض و بیانیههای این سازمانها خطاب به حکومت اگرچه ضمانت اجرایی ندارند اما تجربه ثابت کرده که حداقل فشاریست روی حاکمیت برای اینکه نتواند در سکوت خبری و بدون پیگیری حقوق بشری هر رفتاری را انجام یا هر حکمی را در مورد این افراد به اجرا بگذارد.»
زینب بایزیدی هم اقدام سریع و بنیادی سازمانها و نهادهای بینالمللی برای مقابله با نقض حقوق بشر و جلوگیری از سناریوسازی و عملی کردن نقشههای امنیتی علیه فعالان مدنی را اقدامی مؤثر میداند.
او میگوید بر همه آشکار است که در بازداشتگاه و سلولهای انفرادی وزارت اطلاعات و اطلاعات سپاه پاسداران چه اتفاقاتی رخ میدهد:
«به همین خاطر برای رهایی افراد بازداشت شده سوای خبررسانی باید اقدامات جدی و عملی انجام داد.»
- در همین زمینه
نظرها
ahmad
همه جای دنیا فعال های مدنی رو روی سرشون میزارن و بهشون جایزه انسان دوستی میدن اینجا زندانی میکنن . واقعا داریم کجا زندگی میکنیم ؟ ما اصلا چطور زنده ایم؟
محسن
عزیز جان همه جای دنیا هم چنان که فکر می کنید برای کنشگران اجتماعی ارزش قایل نیستند. مگر ندیده ایم که در بسیاری از جوامع غربی پلیس خیلی راحت و بدون تعارف فعالین محیط زیستی را با باتون و کتک پذیرایی میکند. در آمریکا, در سال ۱۹۹۰ ماشین خانم جودی بری Judi Bari فعال محیط زیست, یک بمب گذاشته شد که منجر به از بین رفتن هر دو پایش شد. در شرق و چین و هندوستان هم به فضاحت و بدی ج.ا. نه, اما در آنجا هم خرما خیر نمی کنند. البته بسیار پر واضح که هیچکدام از این نمونه ها در غرب و شرق هیچوقت به پای ج.ا. نمی رسد و نخواهد رسید
فرهاد شعبانی
موج دستگیریها در کردستان را باید با موج اعتراضات پاسخ بدهیم شمار دستگیر شده گان هفته های اخیر در کردستان به 68 نفر رسید. دستگیریها در شهرهای کرمانشاه، سنندج، مریوان، سروآباد، مهاباد، پیرانشهر، ربط، بوکان، نقده و شماری از روستاهای کردستان بوده است. دستگیر شده گان از فعالین جنبش های اجتماعی، فعالین مدنی، فرهنگی و زیست محیطی هستند. این دستگیریها بدون احکام قضائی و بشکلی خودسر و توام با ضرب شتم دستگیر شده گان توسط ماموران دستگاههای امنیتی بویژه اعضای اطلاعات سپاه پاسداران انجام گرفته است. دستگاههای امنیتی حاضر به هیچگونه توضیحی برای خانواده دستگیر شدگان در باره علت دستگیریها و محل نگهداری دستگیر شده گان نیستند. علت این دستگیریهای چیست و چکار باید کرد ؟ این دستگیریها دلائل گوناگونی دارد. اولا" بیانگر ترس و وحشت جمهوری اسلامی از اعتراضات و خیزش توده های مردم کارگر و تهیدست در دوران پساکرونائی در ایران و بویژه در کردستان است که شهروندانش از جمهوری اسلامی متنفر، منزجر و تحزب یافته هستند. با هرگونه تحولی در ایران و کردستان، مردم کردستان بدون تردید در دفاع از احزاب و سازمانهای مورد حمایت شان با اراده ائی قاطع علیه جمهوری اسلامی به میدان مبارزه ائی سرنوشت ساز خواهند آمد. ثانیا" جمهوری اسلامی در حال برداشتن گامهای پرشتاب بسوی سازش با آمریکا و غرب است و به اصل "سازش و زانو زدن در مقابل غرب و آمریکا و ایجاد محیط رعب و وحشت و سرکوب در داخل" با هدف کاهش هزینه این سازش بازگشته است. پرسش اینجاست، آیا جمهوری اسلامی در شرایطی که، در یک بحران اقتصادی دست وپا می زند، از هیچگونه مشروعیتی در جامعه ایران برخوردار نیست. سیاستها و دخالت های منطقه ائی اش با چالش جدی روبرو شده و با امواج اعتراضاتی از جانب کارگران و تهیدستان در ایران روبروست، می تواند این محیط رعب و وحشت را فراهم کند؟ آیا مردم ناراضی و منزجر از جمهوری اسلامی در مقابل این موج دستگیریها ی کم سابقه در کردستان ساکت خواهند ماند ؟ وظیفه احزاب و سازمانهای سیاسی اپوزسیون سراسری و بویژه در کردستان و تشکلهای رادیکال اجتماعی و مدنی و مردم کردستان در برابر موج این دستگیریها چیست ؟ در پاسخ به این پرسش ها باید گفت که جمهوری اسلامی قادر به پس زدن موج نارضایتی توده های مردم نیست و مردم کارگر و تهیدست و مقاومت مردم کردستان از این فاز عبور کرده اند و رژیم نمی تواند محیط رعب و وحشت مورد نظرش را در جامعه برقرار کند، اما این به نوع واکنش توده های مردم در کردستان و احزاب و سازمانهای سیاسی و تشکلهای اجتماعی در کردستان بستگی دارد. از اینرو، هرچه سریعتر باید دست بکار شد و موج دستگیریها را با موج اعتراضات توده ائی و سازمان یافته پاسخ گفت. این تنها تاکتیک مناسب برای پس زدن جمهوری اسلامی خواهد بود.
اریا
شوروی که تجزیه شد با کشتار ارمنیها کشوری همنام با آذربایجان ایران تشکیل شد چرا. شاید برای الحاق آذربایجان ایران. آمریکا و اسراییل برای دستگیری رهبران کرد، جایزه تعیین کردن. اسراییل، داعش را توسط ترکیه ساخت تا کردها را نابود کند و مزاحمی برای اسراییل بزرگ از نیل تا فرات نماند. دولت ایران، دولتی پان ترک و آنوسی هست. کردها و عربها رو مزاحم منافع ترکها میبیند ایا فردا شاهد کشتار کردها و کوچاندن ترکها به مناطق کردنشین و تصاحب املاک آنان خواهیم بود. وضعیت نگران کننده هست. اگر وهابیون ترکیه وارد تبریز بشن قطعا کردهای ارومیه را کشته و به کردستان ایران نیز خواهند آمد. این سناریو بسیار محتمل هست و بعید هم نیست. هدف تشکیل آذربایجان بزرگ است. داعش ترکیه به یمن نیز گسیل شده پس ابتدا بایستی فعالان مدنی سرکوب و مردم بومی بعداً سرکوب کردند.