روایت زندگی جهانشیر: اعتیاد و کارتنخوابی تا پناه بیپناهان
جهانشیر اهل آبادان است. او که سالها درگیر اعتیاد به موادمخدر بوده، اکنون از شر این بلای خانمانسوز نجات پیدا کرده است. روایت زندگی او ما را با دنیایی از ناشناختهها روبهرو میکند. او که روزی خیابان تنها سرپناهش بوده، اکنون در شهر آبادان پناهگاهی برای حیوانات شهری راهاندازی کرده است.

«جهان» که روزی خیابانها، خرابهها و گورستانها تنها سرپناهش بوده، امروز به پناه بیپناهان تبدیل شده. او اکنون در شهر آبادان یک پناهنگاه برای حیوانات بیسرپناه شهری راهاندازی کرده است. پروژهای که به گفته خودش نفسهایش به آن بند است و زندگیاش را وقف جمعآوری، نگهداری و حمایت از گربهها و سگهای خیابانی کرده.
هیولای اعتیاد «بلای خانمانسوز» نام گرفته است. این هیولا اما به تنهایی قدرت خانمانسوزی ندارد، بلکه در کشوری چون ایران زیر سایه سیاستهای اشتباه دولتها در سطح جامعه، نگاه و رویکرد جامعه به اعتیاد و افراد درگیر با مواد مخدر، فقدان بسترسازی برای مقابله با آن و آموزشهای لازم، چنین خارج از کنترل و افسارگسیخته شده است. راهکار حکومت بهطور خلاصه بیاعتنایی است و راهکار جامعه، طرد کردن و به حاشیه راندن افراد معتاد، گویی این همیشه «دیگری»ها هستند که درگیر اعتیاد، زبالهگردی، کارتنخوابی و ... میشوند، نه ما ... غافل از اینکه هیولا در سایه منتظر ماست.
در این پادکست، گفتوگویی دوستانه و بیتکلف خواهیم داشت با جهانشیر، کسی که سالها درگیر اعتیاد به مواد مخدر بوده، به گفته خودش تاوانش را هم تا لحظه آخر پرداخت کرده، اکنون از زیر خاکستر روزهای سیاه برخاسته و حرفها برای گفتن دارد.
جهان اهل آبادان است و از ابتدای زندگی تاکنون رنجهای زیادی را تحمل کرده اما همچنان گرما و شور زندگی را میشود در واژه واژه حرفهایش احساس کرد. در واقع او در این پادکست مهمان من نیست بلکه من و شما مهمان جهان هستیم. او ما را به دنیای خودش میبرد و فرصتی فراهم میکند تا از نزدیک آنچه را برای ما ناشناخته است و از آن گریزانیم، لمس کنیم.
جهان از تبعیضها هم میگوید. نگاه اشتباه و پسزننده جامعه در کنار نگاه امیدوار و منتظر معتادها برای دستی یاریرسان و همدل.
او ما را با خود به دنیای تاریک و پر از تنهایی معتادها میبرد و با واقعیتهایی آشنا میکند که ممکن است تصویر صحیحی از آن نداشته باشیم.
جهانشیر میگوید هیچکس نمیتواند یک معتاد را نجات بدهد چرا که یک فرد معتاد باید به «فروپاشی» کامل برسد تا بتواند رهایی پیدا کند. به گفته او «فروپاشی» برای هر کس متفاوت است.
جهان زمانی به فروپاشی رسیده که با عامل نابودکننده زندگیاش روبهرو شده، آن را نزدیک دیده و تصمیم گرفته به زندگی پیش از اعتیاد باز گردد.
او که به واسطه اعتیاد سالها در خیابانها و خرابهها کارتنخوابی کرده، بزرگترین افتخار زندگیاش را به دست آورده: شکست هیولای اعتیاد.
جهان که روزی خیابان، خرابه و گورستان سرپناهش بوده، امروز به پناه بیپناهان تبدیل شده است. او اکنون در شهر آبادان یک پناهنگاه برای حیوانات بیسرپناه شهر راهاندازی کرده است. پروژهای که به گفته خودش نفسهایش به آن بند است و زندگیاش را وقف جمعآوری، نگهداری و حمایت گربهها و سگهای خیابانی کرده است.
پناهگاه حیوانات آبادان به آینه تولد دوباره جهان تبدیل شده است و او خود را در آن میبیند. جهان میگوید هر بار که حیوانی را از مرگ نجات میدهد، انگار خودش را نجات داده و به یاد روزهایی میافتد که منتظر دستی بوده تا او را یاری دهد.
پناهگاه حیوانات آبان توسط جهان به تنهایی اداره میشود و در این راه جمعی از دوستانش او را حمایت میکنند. جهان میگوید بدون این موجودات دوست داشتنی دیگر نمیتواند زندگی کند و در راهی قدم گذاشته که بازگشت ندارد. او در حال حاضر زندگیاش را وقف کمک و حمایت از حیوانات بیپناه شهر آبادان کرده است.
ویديو: پناهگاه حیوانات آبادان، جهانشیر در حال غذا دادن به گربهها
نظرها
کتایون
خیلی تکان دهنده بود. آفرین به جهان و اراده اش و افکار نیکش. آرزوی موفقیت بیشتر برایش دارم.
گلی
کاش اینجور زندگینامه ها بیشتر گفته بشه ما که هیچی نمی دونیم و فکر می کنیم همه چیز عادیه و معتادا هم خودشون از وضعی که دارن راضین.