وضعیت کارگران برق: زندگی تاریک، در حالی که کلید روشنایی در دست آنهاست
رها رستمی – قرارداد اکثر آنان موقت است، و دریافتیشان اندک. بسیار کم پیش میآید که همان حقوق کم هم سر وقت به آنها پرداخت شود. دولت با سپردن حوزه کاری آنان به شرکتهای پیمانکاری خود را از مسئولیت در قبال برقکاران کنار کشیده است.
روشنایی خانهها، خیابانها، مدرسه و دانشگاهها و تداوم فعالیتهای صنعتی و تولیدی وابسته به برق، مدیون تلاشهای شبانهروزی نیروهای متخصصی است که از لحاظ برخورداری از مزیتهای شغلی در پایینترین مرتبه قرار دارند. با وجود این که بارِ اصلی تعمیر و نگهداری از چرخه تولید و توزیع برق بر عهده کارکنان فنی و تحصیلکرده است، وضعیتی متناسب با نوع فعالیت و خطرهای شغلیشان ندارند. در این گزارش به وضعیت شغلی و صنفی آنها میپردازیم.
عبور از فیلتر استخدام
بهکارگیری کارکنان فنی اتفاقات برق در ایران همچون سایر بخشهای اجرایی، علاوه بر شرایط معمول استخدام، فیلترهای سیاسی ـ عقیدتی و تخصصی خاص خود را هم دارد. دانشآموختگان رشتههای کامپیوتر، الکترونیک، برق قدرت، ماشینهای الکتریکی و سایر رشتههای مرتبط، پس از تمام شدن درسشان باید منتظر بمانند تا یک روزی و یک جایی چشمشان به یک آگهی استخدام بیافتد.
آنها پس از موفق شدن و بیرون آمدن از گردونه سرسخت رقابت برای استخدام شدن، خود را در رقابت دیگری مییابند. رقابت بر سر اثبات «خوب بودن» خود به مسئولان استخدام و عبور از سد گزینشهای آنها. زیر تأثیر سیاستهای آموزشی سالهای گذشته، سیلی از دانشآموختگان دانشگاهی در بازار کار و استخدام وجود دارند که بالقوه رقیب یکدیگر تلقی میشوند.
از همان ابتدای پذیرش در دانشگاه، کاملأ مشخص است که هیچ زیرساختی برای اشتغال همه آنها وجود ندارد. ظرفیت بازار کار محدود است؛ اما تعداد دانشجویان و دانشآموختگان بسیار بیشتر از آن. بنابراین عده بسیار زیادی از آنها از همان ابتدا رقابت را باختهاند. برای نمونه طبق آخرین نتیجه طرح «رصد اشتغال دانشآموختگان» در سال ۹۸، از میان دانشآموختگان مقطع کارشناسی رشته مهندسی برق که معمولأ باید توسط بخشهای وزارت نیرو به کار گرفته شوند، تنها ۵۸,۹۴ درصد شاغل بودهاند. پس از پذیرش شدن در آزمون و عبور از فیلترهای گزینشی، آنها دوره آموزشی دیگری را هم طی میکنند که طی آن برای کارهای عملی پرخطرتر از پاس کردن واحدهای درسیشان آماده میشوند. مطابق رویه معمول آنهایی که از این صافی عبور میکند باید خوشحال باشند که پس از تحمل سختیهایی توانستهاند به شغل تخصصیشان برسند، کار کنند و در ازی آن پول بگیرند. اما به زودی سرخورده میشوند و مشخص میشود که آن همه تلاش تناسبی با وضعیت کاریشان ندارد.
دلزدگی از شغل و مزیتهای آن
اولین و مهمترین چیزی که امنیت شغلی آنها را متزلزل میکند، قراردادی بودن استخدام است. طبق آمارهای سال ۹۸ شرکت توانیر، ۴۷۷۴۴ نفر از کل کارکنان صنعت برق ایران در دسته کارکنان «غیررسمی» جای داده شدهاند که عمدتأ نیروهای قراردادی و شرکتی هستند و از مزیتهای نیروهای رسمی محرومند. نیروهای رسمی صنعت برق هم عمدتأ مدیران سطح میانی و بالایی هستند که سطح تحصیلاتشان تفاوت چندانی با کارکنان اتفاقات برق ندارد. اما فیشهای حقوقی بسیار متفاوتی دارند که بر اساس سابقه کاریشان بین ۸ تا ۲۰ میلیون در ماه است. معمولأ آنهایی که از جایی سفارش میشوند یا از سهمیه خاصی همچون بنیادشهید برخوردارند، در پُستهای مدیریتی و اداری به کار گرفته میشوند. این در حالی است که مجموع حقوق دریافتی کارگران اتفاقات برق، کمتر از ۴ میلیون در ماه است.
این حقوق، نتیجه افزایش ۲۱ درصدی حقوق سال ۹۸ است که هیچ تنابسبی با بودجه عمومی وزارت نیرو ندارد. هزینههای اختصاصدادهشده به وزارت نیرو در قانون بودجه سال ۹۸، ۶,۶ هزار میلیارد ریال بوده و د لایحه بودجه سال ۹۹ به ۱۵,۴ هزار میلیارد رسیده است. یعنی این رقم افزایشی ۱۳۳ درصدی داشته است. اما حقوق کارکنان و گردانندگان اصلی این وزارتخانه به این اندازه افزایش نداشته است. مجموعه این تبعیضها و بیعدالتیها سرخوردگی و دلزدگی را برای کارگران اتافاقات برق به دنبال دارد. فعالیت شغلی در چنین شرایطی برای آنها لذتبخش نیست و تنها از روی اجبار است. در شرایط تبعیضآمیز، آنها نمیتوانند خود را عضوی از یک مجموعه بدانند و به آن احساس تعلق داشته باشند.
سرگردان میان دولت و بخش خصوصی
بسیار کم پیش میآید که همان حقوق کم هم سر وقت به آنها پرداخت شود. به این دلیل که دولت با سپردن آنها به شرکتهای پیمانکاری خود را از مسئولیت در قبال آنها کنار کشیده و پیمانکاران هم طبق عادتشان هیچگاه به کارکنانشان هیچ توضیحی نمیدهند و تنها در شرایطی که آنها دست به اقدامی جمعی بزنند، حساب کارشان را میکنند.
شرکت توانیر هر ساله فعالیتهای میدانی و مداوم ادارههای برق هر شهرستان را به مزایده میگذارد و هر تیم پیمانکاری که کمترین رقم ممکن را برای اداره آن پیشنهاد دهد، برنده میشود. رقابت میان شرکتهای پیمانکاری باعث میشود که هر کدام برای جلب رضایت اداره برق و دست و پا کردن سابقه کاری برای خود و شرکتشان، کمترین رقم ممکن پیشنهاد داده شود. اولین چیزی هم که از این رقمهای پیشنهادی پایین متأثر میشود، حقوق کارکنان قراردادی و شرکتی اتفاقات برق است. یکی از کارگران تکنسین در اینباره میگوید که حتی بسیاری از وقتها پیش میآید که یک شرکت پیمانکاری نه تنها از فعالیتش طی یک سال در شرکت توانیر سودی نمیبرد، بلکه از جیب خودش هم باید خرج کند. تنها به این امید که سابقه کاری جور کند و در سالهای بعدی هم بتواند در مزایده برنده شود.
بیشتر بخوانید
در این میان وضعیت کارگران صنعت برق بد و بدتر میشود. دولت در برابر آنها از خود سلب مسئولیت کرده و آنها را با پیمانکاران روبهرو ساخته، پیمارنکارها هم اصولأ خود را ملزم به پاسخگویی نمیدانند. این وضعیت را سیاستهای خصوصیسازی دولت در چند دهه گذشته به وجود آورده است.
شغلی پرخطر
دستمزد پایین و بهرهمند نشدن از مزیتهای شغلی برای کارگران بخش اتفاقات و کارهای جاری اداره برق در حالی است که شغل آنها جزو شغلهای پرخطر محسوب میشود و باید توجه ویژهای به آن شود.
حتی شیفت کاری آنها هم همچون سایر شغلهای مشابه نیست. هر چند شیفتبندیها در هر استان و منطقه با توجه به سلیقه مدیران اداره برق و پیمانکارها متفاوت است، اما بیشتر آنها در قالب شیفتهای ۲۴ ـ ۲۴ کار میکنند. یعنی ۲۴ ساعت کار و ۲۴ ساعت استراحت. در حالی که شیفتبندی شغلهای سخت اینچنینی باید ۲۴ ـ ۴۸ باشد. یعنی در ازای هر ۲۴ ساعت کار مداوم و شیفت، ۴۸ ساعت وقت آزاد. سختی کارشان محدود به این هم نیست. آنها در زمانهای کار در معرض انواع خطرهای شغلی هستند. از جمله خطر برخورد با تشعشعات، برقگرفتگی، سقوط از ارتفاع، گرفتار آمدن زیر سیلاب و بهمن در جادههای زمستانی و غیره. آنها موظفند در هر شرایطی که برق یک منطقه به هردلیلی قطع شود، خود را به محل برسانند و مشکل را رفع کنند. به طور معمول هیچ یک از مسئولان اداره و مدیران و یا پیمانکار، هیچگاه در شرایط سخت تیم اتفاقات را همراهی نمیکنند. چند نفر از کارگران با یک راننده به محل حادثه میروند و تمام خطرهای شغلی در طول انجام کار متوجه آنها است، نه پیمانکار یا رئیس اداره.
تلاش برای ارتقای توان چانهزنی
اگر کارگران صنعت برق به طور کلی و کارگران بخش اتفاقات به طور خاص در یک شهر، تنها یک روز دست از کار بکشند، کلِ سیستم زندگی در آنجا مُختَل خواهد شد. نارضایتی اجتماعی مردمی بالا میگیرد و جامعه برای ادامه حیات خویش مجبور است به آنها و وضعیتشان توجه کند. چنین اتفاقاتی در سالها و ماههای منتهی به انقلاب ۵۷ بارها روی داده است و کارکنان صنعت برق و صنعت نفت، اعتصابهای گستردهای را رقم زدند. امروزه نیز خبرهای پراکندهای در اینباره از گوشه و کنار ایران به گوش میرسد. از خبرهای اعتراض به بیعدالتی شغلی و تعویق در پرداخت دستمزد، تا اعتصابهای کوتاهمدت و درگیرهای روزمره با تیم پیمانکاری و مسئولان اداره برق. این خبرها نشان میدهد که مشکلات حلنشدهای باقی مانده و مشکلات جدیدی هم به آنها اضافه شده است. خبر یک اعتصاب کوچک هم امروزه نشان میدهد که تضاد و مبارزهای در جریان است. حتی بدون آن که کسی یا نهادی آن را هدایت کند و یا به جریان بیاندازد. در شرایط بحران شغلی امرزی در ایران، نیروهایی که جسارت اعتراض و اعتصاب را به خود میدهند دادخواهی را بر تسلیم ترجیح میدهند و ریسک میکنند، چرا که تعداد بسیار زیادی از بیکاران وجود دارند که پشت درهای استخدام و بازار کار، منتظرند تا جای آنها را بگیرند. دولت و پیمانکاران هم میخواهند از همین موضوع سوء استفاده کنند. به همین دلیل تا با اعتراضی مواجه میشوند، میگویند بروید! از شما بهتر را میآوریم! اما این کار چندان هم آسان نیست و آنها متوجه نیستند که نه تمام نیروهای بیکار تحصیلکرده توانایی، دانش و مهارت لازم برای چنین کاری را دارند، نه بهکارگیری و جذب آنها به همان آسانی است و نه ضمانتی وجود دارد که نیروهای جایگزین با همان شرایط کنار بیایند و اعتراضی نداشه باشند. تا شرایط شغلی پُستهای تعریفشده به طور ساختاری و اساسی تغییر نکند، همان مسائل و مشکلات هم وجود دارند و با عوض کردن افراد، از بین نمیروند.
نظرها
نظری وجود ندارد.