«ملکه و من»: روایتی از چگونگی پیدایش گنجینه موزه هنرهای معاصر
پس از گذشت بیش از ۴۰ سال یک کوراتور و کارشناس آثار هنری به نام دونا استاین در کتابی با عنوان «ملکه و من» روایتی از چگونگی پیدایش مهمترین مجموعه آثار هنر غربی در ایران ارائه داده است. یک سال بعد از برگزاری نمایشگاه پربازتاب موزه هنرهای معاصر، حکومت پهلوی سقوط کرد.
موزه هنرهای معاصر سال ۱۳۵۵، دو سال پیش از انقلاب ایران گشایش پیدا کرد. از آن زمان تاکنون در زیرزمین این موزه گنجینهای منحصر به فرد از آثار هنر معاصر غرب انبار شده است. این آثار از بحرانهای سیاسی در تاریخ پس از انقلاب ایران جان سالم به در بردهاند و به این ترتیب ایران صاحب مهمترین کلکسیون آثار هنرهای مدرن غربی در خارج از اروپا و آمریکاست. به مدت ۲۰ سال آثاری از نقاشان امپرسیونیست، کوبیست، آپ آرت و پاپ آرت و مینیمال آرت به عنوان نمونههایی از هنر غربی در محاق قرار داشتند. بخشی از این مجموعه که کلاً در بردارنده ۱۵۰۰ اثر است، در دوران اصلاحات به مدت کوتاهی به نمایش درآمد و دوباره مجدداً از انظار مخفی نگه داشته شد.
اکنون دونا استاین، یک کارشناس آثار هنری در غرب در کتابی با عنوان «ملکه و من» ادعا میکند که در جمعآوری این مجموعه منحصر به فرد نقش تعیینکنندهای ایفا کرده است.
کارشناسی سهم خود از تاریخ را می طلبد
استاین در سال ۱۳۵۱ برای اولین بار به ایران سفر کرد. او که در آن زمان تجربه مدیریت موزه هنرهای معاصر نیویورک را داشت از طریق فرشته دفتری با دربار پهلوی در ارتباط قرار گرفت و با دستمزدی معادل ۲۵ هزار دلار مسئول خرید آثار هنری برای نمایش در موزه هنرهای معاصر تهران شد.
کامران دیبا، پسر عموی فرح دیبا، معمار تحصیل کرده آمریکا در آرزوی آن بود که بر گرته موزه گوگنهایم نیویورک و با الهام از بادگیرهای گلی یزد موزه هنرهای معاصر تهران را بسازد. در سال ۱۳۴۹ دفتر مخصوص فرح، به منظور رسیدگی به امور فرهنگی و کارهای خیریه ایجاد شده بود اما بودجه کافی برای تحقق دادن به چنین طرحی را نداشت. در سال ۱۳۵۴ اما با افزایش قیمت نفت، شرکت نفت ایران برای خرید اشیای هنری ایرانی و خارجی بودجه لازم را تأمین کرد.
دونا استاین مینویسد هنگام بازدید از عمارت موزه هنرهای معاصر بی هیچ «واهمه»ای از پسرعموی فرح، نقایص این عمارت برای نمایش آثار هنری را ــ از جمله دیوارهای ضخیم بتونی که آویختن تابلوها را دشوار میکردند ــ یادآور شد. به گفته استاین در آن زمان دربار چند لیتوگرافی از پیکاسو را خریده بود که شباهتهای دوری با چهره فرح داشتند و از آثار شاخص پیکاسو هم به شمار نمیآمدند.
در نیویورک دونا استاین فهرستی از آثاری که دربار میبایست بخرد تهیه کرد: آثاری از واسیلی کاندینسکی، پیتر کورنلیوس «پیت» موندریان، البرتو جاکومتی و چند نقاش بزرگ دیگر. استاین در این کتاب ادعا میکند که دربار را از خرید آثاری که اصالت آنها زیر سوال است و یا آثار درجه دومی به شمار میآیند برحذر داشته است. او میگوید یکی از مزایای این کار این بود که در آن دوره میتوانست کتابهای دست اول و گرانقیمت را به هزینه دربار تهیه کند. دو سال قبل از انقلاب ایران هیأتی از اشخاص بانفوذ ایرانی، از جمله با حضور کریم پاشا بهادری مدیر دبیرخانه فرح دیبا و مهدی وکیل سفیر سابق ایران در سازمان ملل برای خرید آثار هنری وارد نیویورک شدند. آنها به مدت دو هفته در نیویورک اقامت کردند با این هدف که ۱۲۵ اثر از جمله آثاری از جکسون پولاک، تولوز لوتریک، پل گوگن و مارک روتکو را بخرند.
دونا استاین میگوید کتاب «من و فرح» را به این قصد نوشته است که نشان دهد در شکلگیری گنجینه هنری موزه هنرهای معاصر در تهران نقش تعیینکنندهای ایفا کرده که هرگز تا امروز به رسمیت شناخته نشده است. به یک معنا او سهمی از این دستاورد را طلب میکند که به نام فرح دیبا در تاریخ به ثبت رسیده است. استاین میگوید از سال ۵۷ به اینسو در نظر داشته این کتاب را بنویسد اما به سبب گرفتاریها و درگیریهای حرفهای تا امروز وقت نکرده بوده خاطراتش از آن ایام را روی کاغذ بیاورد.
آثاری که محبوس شدند یا از بین رفتند
۲۰ اثر از پابلو پیکاسو و ادوارد مونک و پیر آگوست رنوار در گنجینه موزه هنرهای معاصر که بر آنها اندام برهنه نقش بسته تا همین امروز برای تماشاگر ایرانی غیر قابل نمایش است.
«گابریل با پیراهن باز» اثر رنوار که نمایانگر یک زن زیبا با پیراهنی گشوده است، یکی از این آثار سانسور شده است. گفته میشود که این تابلو زمانی به دیوار اتاق خواب پادشاه فقید ایران آویخته بوده است.
تابلوی سهلتی «آرامیدن دو نفر بر تخت در حضور دیگران» اثر فرانسیس بیکن با یک موتیف همجنسخواهانه یکی دیگر از این آثار است. دستگاه سانسور لت میانی این اثر را به انبار موزه هنرهای معاصر منتقل کرده است.
مرد رهگذر»، مجسمهای اثرِ پرویز تناولی که با الهام از کاراکترِ ظاهری کامران دیبا ساخته شده بود و در محوطهی ورودی موزه خوشآمدگویِ مردم بود. این مجسمه در بحبوحهی انقلاب توسط کمیتهی دفتر معماری خود دیبا توقیف و سپس ناپدید شد.
پرترهای که اندی وارهول از فرح پهلوی نقاشی کرده بود و باز در بحبوحهی انقلاب در یکی از کاخهای شاه به دست یک انقلابی از بین رفت.
در سال ۱۳۷۳(۱۹۹۴) تابلوی زن شماره ۳ دوکونینگ با اوراق باقیمانده شاهنامه مینیاتورکاریِ شاه تهماسبی معروف به شاهنامهی هاتن معاوضه شد. زن شماره ۳ دوکونینگ، تصویر آبستره زنی اندک عریان بود و از آثار شاخص دوکونینک به شمار میآمد.
مرد رهگذر» مجسمهای اثرِ پرویز تناولی که با الهام از کاراکترِ ظاهری کامران دیبا ساخته شده بود و در محوطهی ورودی موزه خوشآمدگویِ مردم بود در بحبوحه انقلاب توسط کمیتهی دفتر معماری خود دیبا توقیف و سپس ناپدید شد.
پرترهای که اندی وارهول از فرح پهلوی نقاشی کرده بود در بحبوحه انقلاب در یکی از کاخهای شاه به دست یک انقلابی از بین رفت.
نظرها
نظری وجود ندارد.