• دیدگاه
با انتخاب رئیسی چه خواهد شد؟
عادل عطار − حالا که ابراهیم رئیسی رئیس الوزرا شده است، ریاست او چه پیامدهایی خواهد داشت؟ وضعیت اقتصادی، سیاست خارجی، و سیاست داخلی چه خواهد شد؟
همانطور که همه انتظار داشتند، ابراهیم رئیسی عضو کمیته مرگ در کشتار زندانیان سیاسی در سال ۱۳۶۷ و از نزدیکترین چهرهها به رهبر جمهوری اسلامی، در انتخابات ۱۴۰۰ به پیروزی رسید و طیف نزدیک به میانهروها و اصلاحطلبان حکومتی شکست سختی خورد.
نظارت استصوابی شورای نگهبان و حمایت بیت رهبری از نامزد محبوب علی خامنهای علتی پسینی برای این اتفاق بود. پیش از آن هم مشخص بود که پس از خیزشهای دی ۹۶ و آبان ۹۸، نظام جمهوری اسلامی با بحرانی حاکمیتی روبرو شده است. سیاستگذاریهایی که مجریان میانهرو آنها را «جراحی اقتصادی» میخواندند، با مقاومت گسترده طبقات فرودست و میانی مواجه شد و حاکمان را غافلگیر کرد. فساد گسترده و تحریمها و همهگیری کرونا نیز وضعیت را وخیمتر کرده بود و احتمال مشارکت رأیدهندگان را ناچیزتر.
پیشبینی پیامدهای انتخاب رئیسی
حالا که رئیسی در نهایت این فرآیند پیروز شد، وضعیت اقتصادی، سیاست خارجی، و سیاست داخلی چه خواهد شد؟
پیشبینی چنین چیزهایی منطقاً نادرست است، چرا که تصادفها و حادثهها در واقع موتور محرکه تاریخاند و نه روندهای علت و معلولی منطقی. با وجود این، بر اساس آنچه در دوران منتهی به انتخابات ریاستجمهوری ۱۴۰۰ و چهار سال اخیر رخ داد، میتوان خطوطی از روند منطقی هرچند متزلزل و نامطمئن را تشخیص داد.
عرصه سیاست خارجی بعید است تغییر خاصی کند. همانطور که خود علی خامنهای گفته بود، جایی مثل وزارت خارجه مجری سیاستهایی است که بالادستیها در رأس نظام تصویب میکنند. ابراهیم رئیسی نیز بارها در حین تبلیغات انتخاباتی گفته بود که رفع تحریمها سیاست نظام است.
تحریمها ضربه بزرگی به اقتصاد ایران زد. حکومت از پس تأمین ارز و مواد خام و فروش نفت و دورزدن تحریم برنیامد. همانطور که یک بار در اوایل دهه ۲۰۱۰ میلادی برای کاستن از این فشار رأس هرم قدرت نظام تصمیم به «نرمش قهرمانانه» برآمد، در ابتدای دهه ۲۰۲۰ میلادی نیز رفع تحریم در دوران ریاستجمهوری دموکراتها در آمریکا تصمیم رأس نظام است. در مجلسی که علی لاریجانی رئیس آن بود، پس از دیدار او با علی اصغر حجازی از بیت رهبری، برجام ۲۰ دقیقهای تصویب شد. مجلس محمدباقر قالیباف که به گفته خود خامنهای «مجلس عزیز» او است و ابراهیم رئیسی هم که به شهادت همه حامیان «خط رهبری»، مصداق اصلی اشارات رأس نظام در مورد رئیسجمهوری اصلح.
در مورد اقتصاد، دی ۹۶ و به ویژه آبان ۹۸ نشان داد که فرودستان ــ کسانی که رأس نظام و اصولگرایانش سنتاً داعیه نمایندگی آنها را داشته اند ــ در برابر ایدههای جراحی «اتاق جنگ اقتصادی» به مخالفت برمیخیزند. شعار «مرگ بر خامنهای» از یک شعار استثنائیِ آشکارگر حقیقت اعتراض در جنبش سبز به شعار معمول و مشترک معترضان ۹۸ بدل شد. و «نترسید نترسید، ما همه با هم هستیم» نیز تحولی روشنگر به سمت «بترسید بترسید، ما همه با هم هستیم» را از سر گذارند.
«اتاق جنگ اقتصادی» متشکل از سران قوا و تحت نظارت مستقیم خامنهای تصمیماش را برای شوکدرمانی و جراحی پس از انتخابات ۱۳۹۶ گرفت اما شوکدرمانی اقتصادی نئولیبرالی نتوانست «بیمار» را بیحس کند. دی ۹۶ و آبان ۹۸ رخ داد. رأس نظام احتمالاً در ۱۴۰۰ به عقبنشینیهایی وادار شده است. خامنهای در سخنرانیهایش بارها تلاش کرده بگوید که منطق نهفته در اعتراضهای آبان ۹۸ را فهمیده، هرچند سرکوب خونین و کشتار مردم در آنها و نقش اصلی خودش در این فاجعه را انکار میکند.
از سوی دیگر، جناح راستگرای اصولگرایی و نواصولگرایی مثل خود خامنهای مشکلی با بازار و سیاستهای نئولیبرالی ندارد و «مقرراتزدایی» ترکیبی بود که از زبان هیچ یک از نامزدهای ریاستجمهوری نمیافتاد. نخستین دیدار رئیسی نیز با صاحبان کسبوکار بود و وعده او برای مقرراتزدایی به نفع آنها. اما گفتار حمایت از محرومان و کارگران و ... که دستگاه تبلیغاتی نظام در مورد او به کار بست، احتمالا از سیاستهایی برای تأمین مسکن و مایحتاج روزمره و کنترل لجامگسیختگی قیمتها خبر میدهد که قرار است «ضربهگیر» شوکدرمانی باشند.
در عرصه آزادیهای اجتماعی همچون حجاب و روابط جنسی و رویدادهای فرهنگی و نشر کتاب و ... نیز بعید است که دوران عجیب و غریبی پیش رو باشد. سطح این آزادیها همین حالا نیز چندان بالا نیست و مخالفت شدید و سرکوبگرانه با سبک زندگی نسلهای جدیدتر نیز برای نظام عایدی ندارد.
عامل مهمی که موارد بالا را محتمل میکند، در سیاست داخلی یعنی در یکدستتر شدن قدرت، نهفته است. معمولا در این جریان جنایتکارترینها بیشترین اختیارها و کمترین مقاومتها را پیش رویشان از سوی گروههای مختلف در حاکمیت خواهند دید.
رئیسی، نماد و کارگزار مرحله پیش رو
عضو کمیته مرگ کشتار تابستان ۶۷ که شورش فرودستان مشهد را نیز چند سال بعدتر با احکام اعدام پاسخ داد؛ یکی از شاگردان خامنهای و منتخب او برای نشستن بر کرسی واعظ طبسی در آستان قدس؛ متتخب خامنهای برای ریاست قوه قضائیه و حالا ریاست قوه مجریه؛ نامزد اصلی جانشینی رهبری؛ و در عین حال هیچکس نبودن و کاریزما نداشتن: چه چیزی بهتر از این کارنامه برای یک دست کردن مطلق قدرت و دفع کردن اغلب تنشهای رقابت درونگروهی میان (نو)اصولگرایان و وابستگان سپاه پاسداران انقلاب اسلامی؟
رئیسی بیش از هر کس دیگری نماد سیستم در جمهوری اسلامی است. و شاید طرح بازگرداندن نخست وزیری برای این یکدست ماندن هم کم کم به جریان بیفتد.
در هر حال حاکمیت در واکنش به مقاومت و مبارزه مردمی دست به واکنش زده است تا شیوههای مدیریت و سرکوب جدیدی را اتخاذ و در عین حال از مواجهه با خیزشها پرهیز کند. اما تصادفها همیشه میتوانند مسیر تاریخ را تغییر دهند.
نظرها
ایراندوست
باید از بی.بی.سی ، کلاب هاوس و چند رسانه خارج از کشور تشکر کرد که در روز انتخابات با بحث و جنجال بظاهر دمکراتیک گفتمان چرا رای بدهیم و چرا رای ندهیم، تعداد چند میلیونی از طیف مردد و منتقد رژیم را در بعداز ظهر به حوزههای انتخاباتی رهنمود کردند و در این سناریو سیاسی ، بیشرمانه دخیل و حامی رژیم بودند. باز هم بگوید که چرا این رژیم با این همه جنایت و سرکوب، پابرجا است ؟!
شکست سخت برای ج.ا
دور اول ریاست جمهوری همیشه مهم بوده و مشارکت بالای ۶۰ باید باشد. دور اول رفسنجانی مستثنا است چون انتخابات بی معنی بود. دو کاندید بودند که دومی میگفت به اولی رای میدهد. ۴ تا انتخابات را یکجا برگزار کردند و آمار مشارکت دروغین آنها به ۵۰ درصد نمیرسد.
Shuja
رئیسی رویای تحقق نیافتهی اصحاب رزومه جمعکن را به واقعیت تبدیل کرد.
صامت
به نظر من تا به حال مردم انتخاب میکردند و حکومت و دارو دسته اش هر جوری سنگ اندازی کردند و چوب لای چرخ دولت گذاشتند تا نگذارند حاکمیت مردم شکل بگیرد از این به بعد نوبت مردم است تا در مقابل منتخب حکومت بایستند.