• علیه فراموشی
قربانیان گمنام رخدادهای ۱۸ تیر ۱۳۷۸
مهتاب دیوسالار − علیه فراموشی. سالگرد ۱۸ تیر است، ۱۸ تیر ۱۳۷۸. به یاد آوریم چه گذشت. نام کشتهشدگان را به خاطر آوریم و نام کسانی که سرنوشتشان روشن نیست.
شرح واقعه
۱۸ تیر ۱۳۷۸ نقطه اوج یکی از گستردهترین اعتراضات دانشجویی در دوره جمهوری اسلامی است. افشای رشته قتلهای سیاسی به دست عواملی درون حاکمیت در پاییز ۷۷ سلسله وقایعی را به دنبال داشت که نهایتا منجر به حادثه تلخ و خونین کوی دانشگاه در روز هجدهم تیرماه شد.
در روزهای پایانی خرداد ۷۸ خبر خودکشی سعید امامی، متهم اصلی پرونده رشته قتلهای سیاسی، اعلام شد، دو هفته پس از آن، روز ۱۴ تیر، روزنامه سلام نامهای از سعید امامی ( اسلامی) به وزیر اطلاعات را منتشر کرد. تیتر اول روزنامه سلام این بود: «سعید امامی پیشنهاد اصلاح قانون مطبوعات را داده است». این تیتر موجب شگفتی شد. نمایندگان مجلس در آن روزها در حال تصویب قانون مطبوعات بودند اما چطور میشد قانونی را تصویب کرد که طراح آن متهم اصلی قتل ده ها روشنفکر و دگراندیش شد؟
روزنامه سلام از صبح پنجشنبه ۱۷ تیر به دلیل انتشار نامه محرمانه توقیف و دیگر هیچگاه منتشر نشد، در میان شاکیان روزنامه نام محمود احمدی نژاد که پیش از آن استاندار اردبیل بود دیده میشد. شامگاه پنجشنبه ۱۷ تیر دانشجویان دانشگاه تهران در اعتراض به توقیف روزنامه در خوابگاه تجمع کردند، ادامه تجمع به خیابان کشیده شد و پس از ورود نیروهای انتظامی و لباسشخصیها دانشجویان به خوابگاههایشان برگشتند، درگیریهای پراکندهای بین دانشجویان و نیروهای انتظامی در حد پرتاب سنگ وجود داشت.
جمعه، ۱۸ تیر، حوالی ساعت ۴ و نیم بامداد، نیروهای انتظامی همراه با لباسشخصیها با باتوم و میلگِرد به کوی حمله کرده و درها و پنجرهها را شکستند؛ دانشجویان را کتک میزدند و از پنجره به پایین پرت میکردند.
انتشار خبر حمله به کوی دانشگاه تظاهرات و تجمعات روزهای بعد را رقم زد که تا ۵ روز بعد ادامه داشت.
دانشجویان چند شهر دیگر از جمله تبریز و اصفهان نیز اعتراضات را شروع کردند. دانشجویان دانشگاههای فردوسی مشهد، علوم پزشکی خراسان، و دانشجویان دانشگاه شیراز تجمعهایی برگزار کردند که اطلاعی از جزئیات آن در دست نیست.
در جریان وقایع تیرماه ۷۸ و روزهای بعد در تهران و تبریز تعدادی کشته و زخمی شدند.
دولت خاتمی در روایت رسمی تنها مرگ یک نفر(عزت الله ابراهیم نژاد) را پذیرفت اما امروز با گذشت ۲۲ سال هرچند نمیدانیم که دقیقا چند نفر کشته شدند اما میدانیم که تعداد کشتهشدگان بیش از یک نفر بوده و از هر دو طرف، لباسشخصیها و دانشجویان، در این وقایع کشته شدند.
در این گزارش نگاهی داریم به قربانیان کمتر شناخته شده یا گمنام وقایع ۱۸ تیر.
کشتگان
در وقایع کوی دانشگاه تهران و ۵ روز بعد از آن گمان می رود که به روایتی ۷ نفر و بر اساس برخی منابع ۹ نفر کشته شده باشند. این ارقام بر اساس اطلاعاتی از میان اظهارات شاهدان ماجرا به دست آمده است.
وقایع دانشگاه تبریز نیز روز یکشنبه ۲۰ تیر به درگیری شدید و به گفته شاهدان و روزنامه های آن زمان به تیراندازی مستقیم لباس شخصی و بسیجیها به سوی معترضین میانجامد. حکومت، در روایت های رسمی، قتل عزت الله ابراهیم نژاد را در تهران و کشته شدن طلبه جوانی به نام محمد جواد فرهنگی را که برادر فرمانده مقاومت بسیج تبریز بوده پذیرفته است. از کشته شدگان احتمالی در اصفهان اطلاعی در دست نیست. خانواده کشته شدگان اغلب با ارعاب و به دلیل ناتوانی از دادخواهی سکوت پیشه کردند.
اسامی مطرح
عزت الله ابراهیم نژاد، محمد جواد فرهنگی، سعید زینالی، فرشته علیزاده، تامی حامیفر، مژگان توکلی، نعیمی، جواد قنبری، سهرابیان، یاوری و ذاکری از نامهایی هستند که در میان گزارشهای نهادهای حقوق بشری، شهادت شاهدان، مصاحبهها و نیز اطلاعیههای دانشجویان متحصن به چشم میخورند. برخی از مقتولان تنها در حد نام مطرح شدهاند و هیچ جزئیاتی درمورد نحوه یا محل کشته شدنشان در دست نیست، اما در مورد برخی دیگر جزئیات بیشتری در دسترس است.
نکته قابل توجه وجود نام دستکم سه دختر جوان در میان کشته شدگان این روزها است که این مساله در کنار اظهارات شاهدان بویژه در تبریز نشان از فعالیت و حضور دختران جوان در وقایع روزهای تیر ۷۸ دارد.
♦ تامی حامی فر
تامی دختر نوجوان دبیرستانی است که به عنوان یکی از کشته شدگان وقایع ۱۸ تیر شناخته شده است.
آنچه از تامی حامیفر می دانیم این است که او دانش آموز دبیرستان بوده و در جریان درگیریها و آشوبهای آن روزها کشته شده است.
نام تامی نخستین بار توسط شورای متحصنین اعلام شد. شورای متحصنین گروهی متشکل بود از ۲۵ دانشجو که نمایندگان ۱۱ دانشگاه بودند و دو نماینده از کوی دانشگاه تهران. این جمع برای پیگیری بازداشت ۱۴۰۰ دانشجو و دادخواهی و پیگیری وضعیت مفقودین و کشته شدگان تشکیل شده بود. به گفته دانشجویان، تامی متولد پلدختر بوده و جسد او به زادگاهش منتقل و در همانجا دفن شده است.
روز مرگ حامی، چگونگی کشته شدن او در جایی ثبت نشده است و طی ۲۲ سال گذشته نیز خبری از پیگیری خانواده او منتشر نشده است. آنچه مشخص است تامی دانشجو نبوده و احتمالا بین روزهای ۱۹ تا ۲۵ تیرماه ۷۸ در یکی از چندین درگیری آن روزها در تهران کشته شده است.
♦ مژگان توکلی
نام مژگان توکلی در رابطه با وقایع روز بیستم تیرماه تبریز مطرح شده است.
دو روز پس از ۱۸ تیر و حمله به کوی دانشگاه تهران دانشجویان دانشگاه تبریز اعتراضاتی را شروع کردند که در مدت زمان کوتاهی تبدیل به درگیری تمام عیارشد و لباسشخصیها به خوابگاه دختران و دانشگاه تبریز حمله میکنند. به گفته شاهدان آن روزها، عصر روز یکشنبه ۲۰ تیر، با رفتن نیروی انتظامی، حائلی که بین لباس شخصیها و بسیجیها و دانشجویان دانشگاه قرار داشت، از بین رفته و درگیری و تیراندازی شروع میشود. شاهدان متعددی و منابع بیمارستانی از تیراندازی مستقیم به دانشجویان و انتقال دهها زخمی به بیمارستان خبر میدهند. تعدادی کشته ، تعدادی زخمی و شمار زیادی از دانشجویان بازداشت میشوند.
در وقایع ۲۰ تیر ماه تبریز، حضور دختران بسیار پررنگ بوده است. حتی روایت یکی از وبسایتهای بسیجیان آن زمان از تلاش دختران برای تصرف ساختمان بسیج حکایت دارد و حضور پررنگ دختران در وقایع تبریز را تأیید میکند:
«آجرهایی که برای تکمیل ساختمان نیمه کاره مسجد دانشگاه در مقابل در اصلی ریخته شده، توسط دانشجویان دختر دست به دست به جلو صفوف می رسد و درگیری اصلی با آجر پراکنی به سمت نیروهای انتظامی و بسیج آغاز می شود. آجرها و تکه های سنگی ساختمان نیمه کاره شهرداری معروف به پل دانشگاه هم دست به دست می شوند. با اوج گرفتن درگیری صدای شلیک هوایی نیروهای بسیج برای متفرق کردن جمع شنیده می شود.با رسیدن نیروهای بسیجی، حاضرین در تجمع و هدایت کنندگان شورش به طرف دانشگاه و داخل آن عقب رانده می شوند و در این حین برخی نیروهای بسیجی وارد دانشگاه می شوند.»
پیمان عارف، که آن زمان در درگیریهای تبریز حضور داشته، سالها قبل در گفتوگویی نام دختری را که کشته شده، مژگان توکلی عنوان کرده و گفته بود او کُرد بوده و در دانشگاه تبریز تحصیل میکرده است.
نادرضامن، دانشجوی پزشکی، که آن زمان زخمی و بازداشت شده بود، بعدها در مصاحبه ای از پرتاب یک دختر جوان توسط بسیجی از پنجره خوابگاه به پایین میگوید.
آیدین تبریزی هم روایت پرتاب یک دختر را تأیید کرده، اما میگوید پرتاب از بالکن بوده و پای دختر شکسته شده است.
خبر مرگ یک دختر دانشجو در میان دانشجویان و مردم تبریز در آن روزها شایع شده بود، اما رسانههای وابسته به حکومت و در رأس آن بسیج دانشجویی کشته شدن مژگان توکلی را تکذیب کردند.
♦ جواد قنبری
شدت درگیریها در تبریز تیرماه ۷۸ زیاد بود. یکی از کسانی که آن روزها کشته شد و تنها نام و نحوه کشته شدنش را می دانیم فردی است به نام جواد قنبری.
نحوه مرگ جواد قنبری این بار از قضا توسط یکی از رسانههای محلی نزدیک به حکومت ثبت شده است. "تبریز بیدار" در گزارشی از شرح وقایع تبریز ۷۸ که آن را غائله نامیده به نام قنبری و کشته شدنش در جریان تلاش مردم برای تصرف پایگاه بسیج اشاره میکند:
«تجمع آرام با یک نقشه از پیش طراحی شده به سمت حوزه ۲ بسیج شهری تبریز که در نزدیکی دانشگاه قرار دارد، هدایت می شود. بسیج تبریز با این استدلال که اگر سلاح های موجود در این ساختمان به دست آشوبگران بیافتد خدا می داند که چه خون ها در تبریز ریخته خواهد شد، بسیجیان پایگاه های تبریز را فورا فرا می خواند. با نزدیک شدن به ساختمان حوزه ۲بسیج و دیدن بسیجیان معدودی که قصد دفاع از حوزه را دارند آشوبگران فریاد میزنند "این ها انصار حزب الله هستند، بزنیدشان!" شخصی به نام "جواد قنبری" مورد ضرب و جرح قرار می گیرد و از ناحیه شکم به شدت مجروح می شود. قنبری پس از چند روز به جهت خونریزی داخلی درگذشت.»
در گزارشهای نخستین اشاره ای به بسیجی بودن قنبری نشده ومشخص نیست که جواد قنبری دانشجو بوده، یا رهگذر یا بسیجی. اما سالها بعد در زندگینامه طلبهای که در تبریز کشته شد به قنبری اشاره و از او با عنوان بسیجی مخلص یاد شده است.
ناپدید شدگانی که باز نمیگردند
در میان نامهای قربانیان دستکم نام دو دانشجو به نامهای فرشته علیزاده و سعید زینالی دیده میشود. هر چند که با گذشت ۲۲ سال دیگری کسی امیدی به بازگشت آنها ندارد و اغلب از نام این دو به عنوان کشته شدگان آن روزها یاد میشود.
♦ سعید زینالی
سعید زینالی صبح روز ۲۳ تیر ماه ۱۳۷۸ بازداشت شد و از آن زمان تاکنون از او هیچ خبری نیست.
اکرم زینالی، مادر سعید زینالی، ۱۲ سال پیش برای اولین بار در نامهای میگوید که سالهاست به دنبال پسرش به همه نهادها مراجعه کرده اما کسی پاسخگو نیست . او داستان ناپدید شدن پسرش را چنین روایت میکند:
«پسرم ، سعید زینالی متولد ۱۳۵۶ ترم آخر رشته کامپیوتر بود . صبح روز ۲۳ تیرماه ۱۳۷۸ دوست و همکلاسی اش شهرام چراغی زنجانی زنگ در منزل ما را زد و سعید را خواست ، ماموران امنیتی با شهرام بودند ، شهرام دستگیر شده بود ، آنها سعید و شهرام را با خود بردند و …. من و همسرم آواره و سرگردان به تمام نهاد هایی که باید پاسخگو باشند مراجعه کرده ایم ولی هیچ کس پاسخگو نیست و من هیچ خبری از او ندارم . حتی یک تلفن، یک ملاقات، یک نامه …هیچ.»
در نامه خانم زینالی آمده که تنها خبری که از او دارد روایت احمد باطبی است که گفته صدای سعید را هنگام بازجویی شناخته است.
در نامه خانم زینالی نام دیگری به میان میآید شهرام چراغی زنجانی.
خانم زینالی در ادامه این نامه که در دهمین سالگرد ناپدید شدن پسرش نوشته شرحی از پیگیریهای بی حاصل خود را روایت می کند و باز به نام شهرام اشاره میکند:
«در دادگاه انقلاب به ما گفتند مدارک کامل را بیاورید پدر شهرام خدا رحمت کند زنده بود با هم مدارک بچه ها را بردیم هفته بعد که برای جواب رفتیم گفتند جوان ها گول خورده اند و از مرز خارج شده اند به پلیس بین الملل گفته ایم پیدایشان می کنند ، منتظر باشید ما به شما خبرمی دهیم.»
از شهرام زنجانی هیچ خبر دیگری در دست نیست. نه در گزارش های حقوق بشری نامی از او برده شده و نه نهادهای دانشجویی.
♦ فرشته علیزاده
فرشته علیزاده فعال دانشجویی دانشگاه الزهرا بوده که او هم در جریان وقایع ۱۸ تیر ناپدید شده و دیگر خبری از او در دست نیست.
موسوی خوئینی نماينده مجلس در نشستی در دانشگاه اميركبير به فرشته عليزاده دانشجوی ربوده شده دانشگاه الزهرا ااشاره کرده و گفته بود اين دانشجوی سبزواری مسئول بُرد انجمن اين دانشگاه نيز بوده است؛ او در پی حوادث كوی دانشگاه ربوده شده و ناپديد میشود. مادر اين دانشجو ۶ ماه پس از اين ماجرا در اثر فشار روحی در اثر عارضه قلبی فوت میكند.
برخی دختر جوانی را که در عکس زیر در قفس خودرو نیروی انتظامی قرار دارد به فرشته علیزاده نسبت داده اند، همچنین گفته شده که فرشته در بازداشتگاه جان سپرده و در گورستان خاوران بدون اطلاع خانوادهاش دفن شده است.
کشته شدگان در روایت های رسمی
عزت الله ابراهیم نژاد تنها کسی است که دولت خاتمی وقوع مرگ او را در جریان وقایع کوی دانشگاه پذیرفت. عزت الله ابراهیم نژاد ٢٤ ساله، متولد اهواز و فارغ التحصیل حقوق قضایی از دانشگاه اهواز در سال ۱۳۷۷ بود.
عزت ابراهیم نژاد در اوج درگیریها در کوی دانشگاه از سوی فرد یا افراد مسلح حاضر در صحنه به طرز مشکوکی مورد اصابت گلوله قرار گرفته و کشته شده است.
به گفته حشمت الله ابراهیم نژاد برادر عزت ابراهیم نژاد ، عزت روز پنجشنبه در داخل این درگیریها نبوده، روز پنجشنبه در خوابگاه شماره ۷ و نزد همولایتیهای خود به سر می برده، در طول شب خواب بوده، و صبح جمعهناخواسته وارد درگیریها میشود.
چندی پیش خانواده عزت ابراهیم نژاد در پاسخ به نوشته مسعود ده نمکی، از رهبران سابق گروه شبه نظامی انصار حزب الله، در باره ابراهیم نژاد، نوشتند:
«در ١٨ تیر ١٣٧٨، عزت را شبانه و تک و تنها به گوشه ای کشاندی و با ضربات چاقو، زنجیر خودت و دوستانت عزت را از پا درآوردی و در نهایت با تیر خلاص مهدی صفری تبار پسر امام جمعه اسلامشهر (فرمانده سپاه) که در شقیقه و چشم چپ عزت وارد کرد او را از پای در آوردید.»
محمد جواد فرهنگی طلبه ای است که در تبریز کشته شد، روایت رسانههای محلی نزدیک به حکومت از مرگ فرهنگی چنین است:
«حوالی ساعت ۴ و نیم و در بحبوحه ی درگیری ها ناگهان محمد جواد فرهنگی طلبه ای که از نخستین گروه بسیج از حوزه علمیه خود را به ساختمان حوزه بسیج رسانده بود، نقش زمین می شود. دوستان و بسیجیان اطراف به خیال اینکه محمدجواد مورد اصابت سنگ واقع شده و حالش به هم خورده است به کمک او می شتابند، ولی وقتی بالای سر او می رسند، می بینند محمد جواد غرق خون است.»
محمد جواد فرهنگی برادر فرمانده مقاومت بسیج تبریز بود.
هجدهم تیر و وقایع بعد از آن از دید برخی ناظران به عنوان نقطهای که سرآغاز افول اصلاح طلبی در ایران بود عنوان شده است.
برخورد ضعیف خاتمی و اجتناب او از حمایت از طرفدارانش و همچنین عدم پیگیری و دادخواهی کشته شدگان و بازداشتیها به جناح مقابل خاتمی نشان داد که او تا چه اندازه از درگیری و مقابله به سود مردم در برابر نظام بیم دارد.
نظرها
امیرراستگفتار
هر کسی یک عیبی دارد ، آدم بی عیب و نقص نداریم ، عیب خاتمی هم ترسو بودن است!