تنشها با ایران پس از سقوط کابل: آمریکا و اسرائیل در یک سو، روسیه و چین در سوی دیگر؟
جو بایدن رئیسجمهوری ایالات متحده و نفتالی بنت نخستوزیر اسرائیل به زودی در واشنگتن دیدار خواهند کرد. مسأله اصلی بحث بر سر ایران خواهد بود. بنت به دنبال ارائه یک «استراتژی جدید» علیه ایران است. فشارها بر بایدن در مورد پرونده هستهای ایران در پرتوی سلطه طالبان بر افغانستان نیز افزایش یافته است. تحلیلگران مختلف از قدرتگرفتن محور روسیه و چین و ایران در برابر آمریکا و متحداناش سخن میگویند. بخت دستیابی به توافق هستهای با ایران هر چه کمتر و کمتر ارزیابی میشود.
همزمان با تسلط طالبان بر افغانستان و خروج آمریکا از این کشور، مسأله تنش هستهای با ایران نیز به شیوه جدیدی مطرح شده است. با آشوب پیشآمده در افغانستان، برخورد با پرونده هستهای جمهوری اسلامی چگونه خواهد بود؟
دولت اسرائیل به دنبال طرح یک استراتژی جدید علیه ایران و قانع کردن آمریکا به عدم بازگشت به توافق هستهای با جمهوری اسلامی است. نفتالی بنت، نخستوزیر جدید در نخستین دیدار خود از کاخ سفید این استراتژی را که مبنی بر عدم بازگشت به توافق جامع اقدام مشترک (برجام) است، ارائه خواهد داد.
تحلیلگران مختلف بخت دستیابی توافق بین ایران و آمریکا در شرایط جدید را کمتر از سابق میدانند، مگر اینکه واشنگتن سیاست به کل جدیدی را اتخاذ کند. آنها همچنین به قدرت گرفتن بلوک روسیه و چین و ایران در خاورمیانه در همین بستر اشاره میکنند.
استراتژی جدید بنت
بنت سهشنبه ۲۴ اوت همراه با مقامهای ارشد دفاعی و امنیت ملی دولتش به آمریکا پرواز کرد. او چهارشنبه با آنتونی بلینکن وزیر خارجه ایالات متحده و لوید آستین وزیر دفاع و جیک سالیوان مشاور امنیت ملی دیدار میکند و بالاخره پنجشنبه دیدار مشترکی با بایدن خواهد داشت.
این دو پس از دیدار نشست مطبوعاتی مشترک نخواهند داشت. ملاقاتها بر اساس گزارشها چندان با تمرکز رسانهای و عمومی برگزار نخواهند شد.
بنت یکشنبه ۲۲ اوت در نشست کابینهاش گفته بود که میخواهد طرحی برای محدودکردن ایران به واشنگتن بدهد: «من به رئیسجمهور بایدن خواهم گفت که زمان برای توقف ایران فرارسیده. و نباید به آنها در شکل توافق ــ که همین الان منقضی شده ــ طناب نجات داد.»
نخستوزیر راستگرای افراطی اسرائیل هشدار داده بود که ایران «به طور قابل توجهی» زمان لازم برای دستیابی به یک بمب اتم را کاهش داده است.
او گفته بود طرحاش را در دو ماه گذشته و برای توقف برنامه هستهای ایران و مقابله با جاهطلبیهای منطقهای این کشور تهیه کرده است.
دوشنبه ۲۳ اوت نیز یک مقام ارشد دیگر اسرائیلی، به گزارش هاآرتص، همین نکات را مطرح کرد: اسرائیل «هیچ ارزشی» در بازگشت به توافق برجام نمیبیند. این مقام ارشد همچنین گفت:
«ایران اکنون در پیشرفتهترین نقطه برنامه هستهای خویش، دستکم از نظر غنیسازی است. نرخ غنیسازی از مه ۲۰۱۸ به این سو نگرانکننده است».
هرچند دونالد ترامپ مه ۲۰۱۸ از برجام به صورت یکجانبه خارج شد، تهران فراروی از حدود برجام را یک سال پس از آن آغاز کرد و افزایش آن تدریجی بود.
در گزارش اخیر آژانس بینالمللی انرژی اتمی که «رویترز» هفته گذشته به آن دسترسی یافت، ایران به شتاب بخشیدن به غنیسازی اتمی تا نزدیکی حد ساخت سلاح هستهای متهم شده است.
مایکل ماکوسفکی، رئیس انستیتو یهودی برای امنیت ملی آمریکا و جان هانا، پژوهشگر ارشد این موسسه و از مشاوران سابق دیک چنی معاون اول جنگطلب جورج بوش در مقالهای در نشریه آمریکایی «هیل» به نیاز همکاری نزدیک بین بایدن و بنت اشاره میکنند: حالا که آمریکا از خاورمیانه خارج میشود، باید به اسرائیل کمک کند که جایش محکمتر شود.
آنها استدلال میکنند که یک همکاری استراتژیک جدید بین آمریکا و اسرائیل برای جلوگیری از پدیدارشدن ایران هستهای و مقابله با مداخلههای منطقهای آن ضروری است و اسرائیل باید به کمک واشنگتن خود را برای هر گونه اقدام تلافیجویانه ایران آماده کند. برجام جایی در این همکاری استراتژیک ندارد. به گفته آنها، ایران هستهای خط قرمز هر دو کشور است اما آمریکا احتمالاً عبور از این خط قرمز را مجازات نخواهد کرد درحالیکه اسرائیل نسبت به حفظ این خط قرمز به هر طریقی جدی است.
وضعیت افغانستان و تنش ایران و آمریکا
آمدن بنت به آمریکا سفر یک نخستوزیر راستگرای دیگر است که به دلیل حمایت از شهرکسازی غیرقانونی و عدم تعهد به گفتوگو با فلسطینیها و بهبود وضعیت نامناسب حقوق بشر آنها هدف انتقاد بال چپ حزب دموکرات است. او اما از حمایت دموکراتهای طیف راست و نیز جمهوریخواهان برخوردار است و جمهوریخواهان همین حالا با اشاره به تجربه افغانستان و تسلط طالبان بر آن، بایدن را تحت فشار قرار داده اند تا سریعتر علیه ایران با اسرائیل همپیمان شود.
یک مسأله اصلی دیگر نیز قدرت گرفتن چین و روسیه با تصرف کابل به دست طالبان است.
جاناتان اس توبین در نشریه محافظهکار نیویورک پست که از حزب جمهوریخواه و طیف ترامپ حمایت میکند، مینویسد که با توجه به تحلیلهای غیرواقعی و خوشبینانه بایدن از وضعیت افغانستان و قدرت طالبان در ماههای گذشته، نباید به تحلیلهای خوشبینانه او درباره امکان توافق هستهای با ایران اتکا کرد.
او مدعی است که بایدن نظرات کارشناسی و امنیتی مشاوراناش درباره نحوه خروج از افغانستان را نادیده گرفته و دست به این اقدام زده است. توبین ادعا میکند که دولت بایدن با تلاش برای بازگشت به برجام به اشتباه مشابهی دست میزند و وضعیت بغرنجتری حتی از وضعیت فعلی افغانستان در سیاست خارجه ایجاد خواهد کرد.
نویسنده این روزنامه محافظهکار تهران را به «تقلب» و «سوء استفاده» از برجام متهم کرده و نوشته که ایرانیها در شش دور اخیر مذاکرات وین نیز سرسختانه ظاهر شده اند. به باور او، «جدایی و فرار بدون قید و شرط از افغانستان توسط بایدن به موقعیت آمریکا در جهان آسیب زده و تهران را جسورتر کرده است.»
او دست آخر چنین نتیجه میگیرد:
«هرچقدر رها کردن افغانستان و سقوط سریع آن به دست طالبان بد است، اگر بایدن هنوز غریزی عمل کند و با توافق هستهای با ایران موافقت کند، نتایج آن برای خاورمیانه و امنیت آمریکا میتواند بسیار بدتر باشد.»
قدرت گرفتن محور چین و روسیه و ایران
همانطور که پیشتر اشاره شد، خروج آمریکا و متحدان غربیاش از افغانستان از سوی دیگر به قدرت گرفتن هر چه بیشتر محور چین و روسیه و ایران در خاورمیانه اشاره دارد.
مارتین جی، خبرنگار بریتانیایی ساکن بیروت برای وبسایت خبری دولتی ترکیه، تی آر تی مینویسد:
«طالبان به سمت غرب برای هیچ کاری رو نخواهد مرد. همه چشمها به چین و روسیه و تا حدی ایران دوخته شده ... ایران و گروههای نیابتیاش شاید پیوند نزدیکتری با طالبان برقرار کنند... دولت جدید تهران شاید بخواهد پیوندهای نظامی و ژئوپولتیک خود را با طالبان نیز محکمتر کند، اگر تهاجم ایران علیه غرب ادامه یابد و لندن و واشنگتن تصمیم بگیرند که دردسرهای تنگه هرمز را باید به صورت نظامی حل و فصل کنند».
او همچنین هشدار میدهد که پیمان تهران و کابل تحت تسلط طالبان میتواند به جنگ نیابتی با غرب و گروههای نیابتی آنها بکشد و مینویسد:
«روسیه، چین و ایران در حال تشکیل یک ائتلاف امنیتی در منطقه هستند... در این لحظه، بایدن شبیه پیرمردی مستأصل به نظر میرسد.»
مارکو کارنلوس، سفیر سابق ایتالیا در عراق و استرالیا و سازمان ملل نیز به همین نکته اشاره میکند و در «میدل ایست آی» مینویسد:
«بازی بزرگ ایالات متحده در افغانستان جلوگیری از برآمدن یک بلوک قدرت در اورآسیا بود ـ همان کلیدی که هالفورد مککیندر، پدر ژئوپولتیک یک قرن پیش برای ادامه کنترل غرب بر جهان معرفی کرده بود. در قرن ۲۱، این یعنی توقف چین و پروژه جاهطلبانه "کمربند و جاده" ...».
او با اشاره به پیوستن قریب الوقوع ایران به سازمان همکاری شانگهای آن را رخدادی بزرگ میخواند و سپس موضوع را از شکست آمریکا در افغانستان و خروج از این کشور به تنشاش با ایران میکشاند:
«آیا آمریکا آماده است تا یک چرخه [جنگ ناپایان] دیگر را پایان بخشد: "جنگ چهلساله" علیه ایران و متحداناش در خاورمیانه را؟ یا به زبان تحریکآمیزتر، پایان بازی بین امضاکنندگان "توافق آبراهام" و "محور مقاومت" چه خواهد بود؟»
به باور کارنلوس، سیاست دولت بایدن در قبال سوریه و لبنان و عراق و جنگ فلسطین ــ اسرائیل به امکان دستیابی توافق با ایران بستگی دارد اما شانس رسیدن آمریکا به این توافق هستهای بسیار اندک است. دلیل آن نیز عدم تضمین مناسب از آمریکا، مخالفت اسرائیل و نیز عدم تمایل رهبران ایران به مذاکره بر سر سیاست امنیتیشان در منطقه از جمله برنامه موشکی.
او بدین ترتیب برای دولت بایدن چند گزینه پیش رو میبیند که همه آنها به گفته او «بد» هستند:
- بسیج غرب علیه چین و پروژه کمربند و جاده که به باور او شانس زیادی ندارد زیرا اروپا به خاطر وضعیت افغانستان از ایالات متحده نومید و ناراضی است و نمیخواهد در دوران احیای پس از همهگیری کوویدـ ۱۹ تجارت پرسود با چین را به خطر بیندازد.
- جنگ با ایران که نامحبوب خواهد بود اما به او اجازه دادن شعار «آمریکا بازگشته است» را در رقابتهای ۲۰۲۴ در برابر حضور احتمالی دونالد ترامپ خواهد بخشید.
- درگیری تهاجمیتر با روسیه و چین در جبهههای مختلف از اوکراین تا تایوان تا جنگ سایبری که میتواند به تنشافزاییهای خطرناک بینجامد.
- و در نهایت، دست برداشتن از مداخله بیدلیل.
کارنلوس در پایان چنین هشدار میدهد:
«آنهایی که حامی خروج از توافق هستهای با ایران بودند اکنون فریاد میزنند که پس از افغانستان دیگر کسی آمریکا را باور نخواهد کرد. پروژه بازاندیشی در حس خطرناک آمریکا از خودش و استثنائی بودناش، در باور به نقش ایالات متحده در جهان به عنوان نقشی اساساً خوشخیم و باور به اینکه پاکس آمریکانا یک خیر جهانشمول است، از همیشه ضروریتر به نظر میرسد.»
در همین راستاست که تحلیلگران دیگر از قدرت گرفتن هر چه بیشتر ایران پس از سقوط کابل به دست طالبان و تضعیف آمریکا در منطقه میگویند که کار دستیابی به توافق بین دو طرف را نیز دشوارتر کرده است.
منقذ داغر، دبیر بخش خاورمیانه و شمال آفریقا در موسسه واشنگتن در یک نظرسنجی نشان میدهد که در سالهای اخیر پس از انقلابهای بهار عربی، درهمه کشورهای منطقه به جز ایران، اهمیت دموکراسی نزد افکار عمومی کاهش یافته است.
در نظرسنجی انجامگرفته در ۲۰۰۵ تا ۲۰۱۳ در کشورهایی همچون مصر و اردن و عراق و ایران، دموکراسی برای ــ به ترتیب ــ ۹۴، ۹۰، ۷۷ و ۷۴ درصد پاسخدهندگان اهمیت داشت. اکنون در ایران این نسبت به ۸۴ درصد افزایش یافته اما در دیگر کشورها کاهش یافته است.
او این مسأله را به قدرت گرفتن گفتار جمهوری اسلامی و محور مقاومت در منطقه مربوط میداند و مقاله را با نقل جملاتی از یک دیپلمات ایرانی در بغداد به پایان میرساند:
«او [دیپلمات ایرانی] درباره تفاوت عظیم بین متحدان آمریکا و متحدان ایران در منطقه داد سخن سر داده بود و به من میگفت: به سوریه نگاه کن که با ایران متحد شد و از آن دفاع و حمایت شد تا توانست داعش را شکست دهد؛ و به متحدان آمریکا در افغانستان نگاه کن که آمریکا رهایشان کرد و اجازه داد از هواپیماهایش به پایین سقوط کنند. این احتمالاً پیامی است که برای خیلیها در منطقه قابل قبول خواهد بود.»
نظرها
نظری وجود ندارد.