۱۴۰۰: یک قدم مانده به مرگ یا به احیای برجام
مرگ یا زندگی برجام در روزهای آینده مشخص میشود. ۱۲ ماه مذاکره ایران با اعضای برجام و آمریکا اکنون به نقطه نهایی رسیده است. جنگ اوکراین و اصرار مسکو برای گرفتن تضمین اقتصادی شاید گره آخر بود. مسکو اکنون میگوید تضمینهایش را گرفته و مانعی بر سر راه برجام نخواهد بود. تهران میگوید دو شرطش بلاتکلیف مانده است. یکی از شروط، خروج سپاه از لیست تروریستی است.
از اسفند ۱۳۹۹ تا اسفند ۱۴۰۰، یک سال گفتوگو در سطوح مختلف برای احیای برجام انجام شده است، گفتوگویی که در سمت ایرانی، آغازش با همان تیمی بود که توافق برجام را در سال ۱۳۹۴ نهایی کرد و ادامهاش با گروهی که در ۷ سال گذشته به عنوان مخالفان برجام شناخته میشدند.
در غرب نیز گفتوگوهای احیای برجام شکل مشابهی داشت. دموکراتها با بازگشتشان به کاخ سفید در ژانویه ۲۰۲۱ چند ماه را صرف آمادگی برای آغاز مذاکرات کردند و سپس تیمی با ترکیبی مشابه مذاکرات اصلی برجام راهی وین شدند تا خرابیهای خروج از برجام را درست کنند و موانع را بزدایند.
اما همان گونه که انتظار میرفت، مذاکرات احیای برجام از خود مذاکره برای برجام سختتر و چالشبرانگیزتر شد. تغییر دولت در ایران و روی کار آمدن گروه مخالفان برجام یک گره بزرگ بود. فشار جمهوریخواهان آمریکا به تیم مذاکرهکننده آمریکایی نیز در ۱۲ ماه گذشته بر مذاکرات سایه انداخته است. تیم سیاست خارجی حسن روحانی در ماههای آخر کارش تلاش کرد علی خامنهای را مجاب کند با سرعت بیشتر احیای برجام رخ دهد. جواد ظریف در فایل صوتیای که در اردیبهشت ۱۴۰۰ افشا شد گفت که به مقامهای ارشد گفته جهان در حال تحول است و باید زودتر به نتیجه برسیم و نباید معطل تغییر دولت شد. اما این اصرار و ابرام به جایی نرسید.
مذاکرات احیای برجام پس از تغییر دولت در ایران برای ۵ ماه متوقف ماند. آذرماه ۱۴۰۰ دوباره مذاکرات آغاز شد و شتاب مناسبی هم گرفت ولی در زمانی که همه طرفها در حال نوشتن آخرین سطرها و جاهای خالی در توافق بودند، روسیه به اوکراین حمله کرد و مذاکرات وین هم به اغما رفت.
روسیه بعد از حمله به اوکراین و سرازیر شدن سیل تحریمهای بینالمللی شرط گذاشت که باید انتفاعش از احیای برجام زیر سایه تحریمهای جنگ اوکراین قرار نگیرد و خواهان تضمین کتبی است؛ شرطی که اروپا و آمریکا آن را بیاساس و فاقد مبنا مینامند ولی نشانههای سازش هم از خود نشان دادند. نهایتاً مسکو و تهران اعلام کردند که تضمینهای کتبی لازم داده شده. غرب این مسأله را تأیید نکرده است و در عوض دیگر گزارشها از عقبنشینی مسکو در این زمینه حکایت دارد. ایران در عین حال میگوید هنوز دو موضوع حلنشده روی میز وجود دارد. یکی حذف سپاه از لیست تروریستی است و دیگری تضمینی معتبر برای بهره بردن ایران از برجام.
سوالهای کلیدی کدامند؟
در ۱۲ ماه گذشته هشت دور مذاکره -شش دور در دولت حسن روحانی و سپس دو دور در زمان ابراهیم رئیسی انجام شده است. در میان گروه ۱+۴ (بریتانیا، فرانسه، روسیه، چین و آلمان)، دیدگاهها متفاوت است: اروپاییها به طور فزایندهای ایران را بهعنوان طرف مقصر میبینند، در حالی که پکن و مسکو با موضع تهران بیشتر همراه هستند، حتی در حالی که از تهران میخواهند که انعطاف بیشتری از خود نشان دهد.
به نظر میرسد سه موضوع در ۱۲ ماه مذاکره برای احیای برجام روشن شده باشد. اولین مورد این است که برجام، فعلاً و حداقل در سطح دیپلماتیک، چارچوب مرجع همه طرفها باقی مانده است. دوم این که از منظر فنی، به دلیل سرعت پیشرفت برنامه هستهای ایران، تنها مدت زمان کوتاهی به نقطه احتمالی بدون بازگشت باقی مانده است. مورد سوم این است که غرب برای گزینه مرگ برجام هم برنامهریزی میکند و این برنامهریزی به موازات تلاش برای احیای برجام انجام میشود.
هفت سال پس از رسیدن ایران و قدرتهای جهانی به برنامه جامع اقدام مشترک (برجام) در وین، آنها در تلاشند تا آنچه از آن باقی مانده است را نجات دهند. هر دو طرف تردید دارند که آیا میتوانند به اهداف خود برسند یا خیر. برای واشنگتن، سؤال کلیدی این است که آیا با توجه به گسترش چشمگیر برنامه هستهای ایران، به ویژه در یک سال گذشته، میتواند مزایای عدم اشاعه توافق اولیه را تضمین کند؟
برای تهران، مسئله این است که آیا ایالات متحده میتواند و میخواهد تحریمها را کاهش دهد تا مزایای اقتصادی کافی و پایدار در پی داشته باشد؟
وقت تنگ است، اما هنوز برای دو طرف و سایر امضاکنندگان برجام برای ایجاد تفاهم مجدد بر اساس پایبندی متقابل دیر نیست. این امر مستلزم آن است که ایالات متحده و اروپا پیشنهادهای معتبری در مورد چگونگی تعلیق تحریمهای مرتبط با برنامه هستهای ارائه دهند و ایران تعهدی قوی به عقبنشینی قابل راستیآزمایی از برنامه هستهای خود داشته باشد.
جزئیات فنی مذاکرات احیای برجام چه بوده است؟
هر دو طرف باید در مورد توالی گامهایی در زمینه رفع تحریمها و کاهش برنامه هستهای توافق کنند که هم به شک و تردید ایران در مورد دریافت کمکهای اقتصادی مؤثر و هم به نگرانیهای آمریکا و اروپا درباره عدم اشاعه کمک کند.
ایالات متحده باید تحریمهای صادرات نفت ایران را کاهش دهد و اجازه بازگرداندن درآمدهای آن و همچنین داراییهای مسدود شده ایران در خارج از کشور را بدهد. ایران باید همزمان شروع به متوقف کردن مهمترین عناصر فعالیت هستهای خود کند، یعنی غنیسازی اورانیوم در سطح بالا، نصب سانتریفیوژهای پیشرفته و تولید فلز اورانیوم. همچنین باید امکان دسترسی بیشتر به بازرسان آژانس بینالمللی انرژی اتمی را فراهم کند.
تهران علاوه بر معکوس کردن نقض توافق هستهای از سال ۱۳۹۸، به شیوهای که بطور اساسی و قابل راستیآزمایی با محدودیتهای برجام که مستلزم برچیدن قابلتوجه سانتریفیوژهای پیشرفتهاش است، مطابقت دارد، باید همکاری کامل با آژانس بینالمللی انرژی اتمی را احیا کند و مسائل باقیمانده را روشن کند.
با توجه به آثاری از مواد هستهای که آژانس در چهار سایت اعلام نشده در ایران پیدا کرده موضوعات پادمانی هم بر احیای برجام سایه انداخته است. ایران میخواهد این پرونده پیش از اعلام توافق بسته شود.
به نظر میرسد هر دو طرف به موازات مذاکرات وین در مورد موضوعاتی فراتر از چارچوب خاص برجام هم مذاکرات محرمانهای داشتهاند، از جمله مکانیسمهایی مانند گفتوگوهای دوجانبه و منطقهای با هدف کاهش تنشها بین ایران و همسایگان عربش و همچنین سرنوشت بازداشتشدگان دوتابعیتی.
تا پایان سال ۱۴۰۰، برنامه هستهای ایران پس از خروج ایالات متحده از برجام در سال ۱۳۹۷ توسعه قابل توجهی داشته است. به ویژه در سال ۱۴۰۰، ایران جهشهای کمی و کیفی در ظرفیت هستهای داشت. همزمان به طور فزایندهای فعالیتهای نظارت و راستیآزمایی توسط آژانس بین المللی انرژی اتمی (IAEA) را محدود کرد. به موازات آن، دولت بایدن رژیم تحریمی را که دولت ترامپ وضع کرده بود حفظ کرد و حتی آن را گسترش داد.
ایران چقدر جلو رفته است؟
در اردیبهشت ۱۳۹۸، یک سال پس از خروج آمریکا از برجام و پس از آنکه مشخص شد اروپاییها توافق قادر به جبران اثرات تحریمهایی که آمریکا بهطور یکجانبه مجدداً اعمال کرده، نیستند، دولت ایران شروع به نقض تعهدات هستهای خود تحت برجام کرد.
تهران با توصیف این گامها بهعنوان «اصلاحی» و «بازگشتپذیر» اعلام کرد که برجام جادهای دو طرفه است و وقتی ایران سود نبرد همین توافق به او اجازه میدهد گامهای هستهایش را شتاب دهد. اروپاییها با این روایت ایران از برجام موافق نیستند ولی عملا تا کنون گامی موثر هم برای پایان دادن به برجام برنداشتهاند.
تشدید تنش هستهای در سال ۱۳۹۸ ادامه یافت و در سال ۱۴۰۰ شتاب گرفت. دو رویداد این افزایش چشمگیر را تسریع کرد. اول، ترور محسن فخری زاده مهابادی، دانشمند برجستهای که «پدر» برنامه هستهای ایران و رئیس سازمان نوآوری و تحقیقات دفاعی ایران توسط آذرماه ۱۳۹۹ بود. این امر باعث شد تا هفته بعد مجلس ایران قانونی را تصویب کند که توسعه فوری برنامه هستهای ایران را الزامی میکرد. در اوایل دیماه ۱۳۹۹، ایران سطح غنیسازی اورانیوم خود را تا ۲۰ درصد - در جایی که قبل از امضای برجام در تاسیسات ذخیرهسازی شده فردو انجام میداد، افزایش داد.
شتاب دهنده دوم در واکنش به عملیات خرابکارانه فروردین ۱۴۰۰ و انفجار در خطوط برق نیروگاه زیرزمینی غنیسازی سوخت نطنز بود که هزاران سانتریفیوژ را نابود کرد. واکنش فوری تهران این بود که با استفاده از سانتریفیوژهای پیشرفته IR-4 و IR-6، میزان غنیسازی نطنز را از ۲۰ به ۶۰ درصد افزایش داد. آژانس در روز ۱ اردیبهشت اعلام کرد که افزایش تعداد سانتریفیوژهای پیشرفته IR-2m و IR-4 را در نیروگاه نطنز مشاهده کرده است و در ۲۲ اردیبهشت هم به کشورهای عضو اطلاع داد که نمونههای محیطی «سطح غنی سازی تا ۶۳ درصد» را نشان داده است.
در این میان، سایر عناصر برنامه هستهای ایران نیز به سرعت پیشرفت کردند. هماکنون ذخایر اورانیوم غنی شده ایران شامل حدود ۶۰۰ کیلوگرم اورانیوم غنی شده تا ۲ درصد، ۱۷۰۰ کیلوگرم غنی شده تا ۵ درصد، ۱۲۰ کیلوگرم غنی شده تا ۲۰ درصد است. ایران فعلا ۶۱۰۱ سانتریفیوژ در کارخانه غنیسازی سوخت نطنز، ۵۲۶ سانتریفیوژ در کارخانه آزمایشی غنیسازی سوخت نطنز و ۱۰۴۴ سانتریفیوژ در فردو دارد. از این تعداد ۲۰۲۱ سانتریفیوژ پیشرفته هستند. ایران همچنین در بهمن ۱۳۹۹ شروع به تولید فلز اورانیوم کرد که میتواند برای ساخت میلههای سوخت هستهای و یا بمب استفاده شود.
اگر دو حادثه اول باعث شد ایران تواناییهای هستهای خود را افزایش دهد، سومین حادثه در تیرماه ۱۴۰۰ باعث شد تا شفافیت برنامهاش را هم کاهش دهد. ایران قبلاً در اسفند ۱۳۹۹ با اجرای قانون مصوب مجلس پس از ترور فخریزاده، اقدامات نظارتی و راستیآزمایی آژانس بینالمللی انرژی اتمی را محدود کرده بود.
در آن زمان ایران اجرای داوطلبانه پروتکل الحاقی به موافقتنامه جامع پادمان خود را که امکان دسترسی بیشتر و بازرسیهای فوری را فراهم میکند، متوقف کرده بود. اما در روز ۲ تیرماه ایران گزارش داد که یک عملیات خرابکارانه اسرائیل را خنثی کرده است. این عملیات توسط یک پهپاد کوچک علیه کارگاه ساخت قطعات سانتریفیوژ در مجتمع TESA کرج انجام شد. خسارات مادی جزئی از جمله به دو دوربین از چهار دوربین آژانس بینالمللی انرژی اتمی وارد شد. در این میان، و با گذراندن دوره گذار ریاست جمهوری ایران، مشخص نبود که آیا تفاهم موقت با آژانس بینالمللی انرژی اتمی قابل اجرا است یا خیر. ایران تا چند ماه به آژانس اجازه بازدید از تسا را نداد و فقط در ابتدای دور هفتم مذاکرات و پس از آنکه تهدید شد که پروندهاش در شورای حکام بررسی خواهد شد اجازه تعمیر دوربینهای آسیبدیده را داد. البته همچنان آژانس به فیلمهای ضبطشده در تاسیسات هستهای ایران دسترسی ندارد.
آمریکا چقدر پیش رفته است؟
ترامپ پس از خروج از برجام بیش از ۱۵۰۰ تحریم را علیه ایران به عنوان بخشی از کمپین «فشار حداکثری» خود، اعمال کرد. بخشی از آنها احیای تحریمهای پیشین بود و برخی دیگر مانند تحریم سپاه و علی خامنهای جدید.
در حالی که دولت بایدن در حال مذاکره بر سر دامنه تسهیلاتی است که ممکن است به عنوان بخشی از توافق احیای برجام ارائه دهد، تحریمهایی را که به ارث برده بود نیز حفظ کرده است. در برخی موارد، این تحریمها را در سال ۲۰۲۱ گسترش داد و بر افزایش اجرای آن تاکید کرد زیرا مذاکرات برجام تا پایان سال میلادی ۲۰۲۱ با سرعتی کم پیش میرفت.
در شرایطی که بخشهای کلیدی اقتصاد ایران قبلاً در فهرست سیاه قرار گرفتهاند، ایالات متحده به تحریمهای خود علیه افراد و شرکتهای خاص اضافه کرد. اینها عمدتاً به برجام و فعالیتهای هستهای ایران بیارتباط بودند. در ۱۹ اسفند ۱۳۹۹، دولت بایدن اولین تحریمهای ویژه ایران را اعلام کرد و دو فرد را بهعنوان بازجویان سپاه پاسداران انقلاب اسلامی معرفی کرد و گفت این دو در جریان اعتراضهای آبان ۹۸ مرتکب نقض حقوق بشر شدهاند.
آمریکا در آذرماه ۱۴۰۰ نیز، سیزده شخص و نهاد دیگر را به دلایل حقوق بشر تحریم کرد. همزمان اتحادیه اروپا نیز هشت نفر از جمله فرمانده سپاه پاسداران انقلاب اسلامی و فرمانده بسیج و سه زندان ایران را به اتهام کمک به سرکوب تظاهرات در آبان ۱۳۹۸ تحریم کرد. ایالات متحده همچنین تحریمهایی را علیه آنچه شبکههای نیروی قدس سپاه پاسداران انقلاب اسلامی برای افزایش درآمد برای برنامه پهپادهای سپاه پاسداران و فعالیتهای خاورمیانه توصیف کرد، هدف قرار داد. در شهریورماه ۱۴۰۰، وزارت خزانهداری آمریکا چهار ایرانی را که متهم به توطئه برای ربودن یک شهروند آمریکایی بودند، تحریم کرد و در ماه آبان شش فرد دیگر و یک شرکت را به اتهام دخالت در فعالیتهای سایبری به منظور اخلال در انتخابات ریاستجمهوری آمریکا در سال ۲۰۲۰ معرفی کرد.
فراتر از وزارت امور خارجه و خزانه داری، سایر بخشهای دولت آمریکا علیه اهداف مرتبط با ایران اقدام کردند. در خرداد ماه، وزارت دادگستری نزدیک به ۳۲ وبسایت مرتبط با صداوسیمای ایران را که قبلاً تحریم شده بود، توقیف کرد، در حالی که وزارت بازرگانی هشت نهاد را به دلیل تخلفات صادراتی مرتبط با ایران در فهرست سیاه قرار داد و در آذرماه، شرکتهایی در چهار کشور دیگر را «به دلیل تلاش برای دور زدن تحریمها و انتقال اقلام ساخت آمریکا ببرای استفاده در برنامههای نظامی ایران» تحریم کرد.
اقتصاد ایران به کجا رسید؟
در سال ۱۴۰۰ نیز مانند سال قبلترش، اعمال مجدد و گسترش تحریمهای ایالات متحده، مزایای مالی پیشبینیشده برجام برای ایران را از بین برد و به وخامت شدید اقتصاد ایران کمک کرد. اما از زمان شوک اولیه و علیرغم تداوم موانع بر سر راه روابط تجاری و بانکی، تهران معتقد است که بدترین اثرات این رویداد را پشت سر گذاشته است.
در سال ۱۴۰۰، اقتصاد ایران با افزایش تجارت غیرنفتی و افزایش فروش نفت خام به چین، به رشد ملایمی که از سال قبل شروع شده بود، ادامه داد. با این حال، رشد مثبت تجاری، نگرانیها را در مورد کسری بودجه، تورم، نوسانات ارز و بیکاری مرتفع نکرد.
بر اساس برآوردهای بانک جهانی، اقتصاد ایران برای دومین سال رشد تولید ناخالص داخلی در حدود ۳ درصد، داشت. تهران ارقام رسمی در مورد میزان صادرات نفت خود را افشا نمیکند، اما به نظر میرسد فروش نفت با تخفیف گسترده به چین و برخی مشتریهای غیررسمی سطح صادرات نفت ایران را بین ۸۰۰ هزار تا ۱ میلیون و ۲۰۰ خزار بشکه در روز رسانده باشد. اگرچه این میزان صادرات هنوز بسیار کمتر از سطح قبل از خروج آمریکا از برجام است اما افزایش صادرات این باور را در بخشهایی از حکومت ایجاد کرده که تجارت ایران از تحریمها جان سالم به در برده است.
در مقابل گزارشها حاکی از آن است که دولت بایدن درباره اقداماتی برای اجرای دقیقتر تحریمها و هدف قرار دادن شرکای عمده تجاری ایران مانند چین و امارات متحده عربی در صورت شکست مذاکرات برجام، برنامهریزی کرده است.
با این حال، تصویر اقتصادی در ایران تیره و تار است. کسری بودجه حدود ۴۵۰ هزار تا ۵۰۰ هزار میلیاردی سال ۱۴۰۰ کمر اقتصاد ایران را شکسته است. ایران ناتوان از تامین ۸ میلیارد دلار ارز ترجیحی برای واردات کالاهای اساسی بوده است. قیمت کالاهای اساسی در ۱۲ ماه گذشته تا ۷۰ درصد رشد داشته است و دولت برنامهای برای مهار تورم و رکود ندارد.
در سال ۱۴۰۱ دولت ابراهیم رئیسی هم بودجهای به مجلس فرستاده که در آن امید به احیای برجام موج میزند. افزایش درآمدهای نفتی اگر در بودجه ۱۴۰۱ تحقق نیابد میزان کسری بودجه برای سال آینده از ۱۴۰۰ هم بیشتر خواهد بود. انتظار برای تورم سه رقمی و افزایش سطح عمومی قیمتها از هماکنون جدیتر از قبل مطرح میشود و تکلیف برجام هم روشن نشده است.
مذاکرات احیای برجام در منطقه چگونه تعبیر شده است؟
کشورهای منطقه خود را برای اتفاقات بعدی آماده میکنند. برای همسایگان عربی ایران، که دل خوشی از دولت بایدن و سلفش ترامپ ندارند و به نظرشان آمریکا دست حمایتش را از پشتشان برداشته است، هم احیای برجام و هم تشدید تنش میان آمریکا و ایران در نتیجه مرگ برجام، نگرانیهایی را ایجاد میکند.
کشورهای حاشیه خلیج فارس به ويژه عربستان گفتگو با تهران را آغاز کردهاند تا چنانچه برجام احیا شد بتوانند بر سر موضوعات حداقلی و نگرانیهای اصلی با هم کنار بیایند. این گفتگوها به شکل جالبی با اخباری که از وین به گوش میرسد هماهنگ است. در یک سال گذشته هرگاه از وین خبرهای امیدوارکننده در مورد شانس بالای دستیابی به توافق به گوش رسیده، مذاکرات با عربستان هم جدیتر شده است و بالعکس.
پیش از این در سال ۱۳۹۸، امارات متحده عربی با گفتگوهای دوجانبه در مورد امنیت دریایی و همچنین حمایتهای بشردوستانه در حالی که ایران با همه گیری کووید-۱۹ دست و پنجه نرم میکرد، بی سر و صدا ارتباط خود را با تهران آغاز کرده بود.
در سال ۱۴۰۰ و در دولت رئیسی هم تماسهای دو کشور ادامه داشته است. با پایان دوران ترامپ در کاخ سفید، امارات اکنون میگوید: «ایران دشمن نیست و ما میخواهیم که با ما برابر باشد. تشدید تنش ابتدا ما را تحت تأثیر قرار خواهد داد، بنابراین تا زمانی که موضوع برجام حل شود، در حال بهبود روابط خود در همه سطوح هستیم. ما باید در امنیت باشیم.»
ریاض نیز گفتوگوی محدود و امنیتی را با رقیب دیرینهاش آغاز کرده است و از فروردین ۱۴۰۰ تاکنون چهار دور مذاکره انجام شده است. به نظر میرسد یمن و لبنان در قلب مذاکره این دو کشور قرار دارند. کشورهایی که در نتیجه رقابت و دشمنی عربستان و ایران در ورطه نابودی قرار گرفتهاند.
در اسرائیل، به نظر میرسد که رهبران سیاسی بیشتر نگران مزایای مالی ایران پس از احیای برجامند تا افزایش غنیسازی اورانیوم که در صورت فروپاشی توافق احتمالاً تسریع خواهد شد. اسرائیل به صورت ویژه نگران است که سرازیر شدن دلارهای نفتی به ایران این فرصت را میدهد تا گروههای نیابتی وابسته به خودش را با سلاحهای جدیدتر و خطرناکتر تجهیز کند و به آنها پول و امکانات بیشتری برساند. به صورت ویژه اسرائیل نگران است حزبالله لبنان و حماس از توافق احیای برجام نفع مالی قابلتوجهی نصیبشان شود.
اگر توافق نشود...
اگر طرفین به زودی به توافق نرسند، چرخه تشدید تنش که میتواند منجر به رویارویی نظامی شود، یک خطر فزاینده خواهد بود. دولت بایدن با متقاعد شدن به اینکه ایران، به قول یک مقام ارشد آمریکایی، برنامه هستهای خود را به عنوان «اهرمی برای دستیابی به توافقی بهتر» گسترش میدهد، در حال آماده شدن برای رویارویی با گزینه مرگ برجام است.
برای مثال این رویارویی میتواند چیزی مانند «فشار حداکثری ۲» باشد که این بار نه فقط از طرف آمریکا که به صورت چند جانبه اجرا خواهد شد.
واشنگتن با اجرای قاطعانه تحریمهای موجود خود را برای این رویکرد آماده کرده است. مرگ برجام و لغو قطعنامه ۲۲۳۱ هم ابزار لازم برای جهانی کردن نسخه دوم فشار حداکثری در اختیار آمریکا قرار خواهد داد. بنابراین، غرب به سرعت میتواند یک شوک روانی جدیدتر و گستردهتر از هر زمان دیگری به بازار نیمهجان ایران وارد کند.
سال ۱۴۰۰ با خوشبینی برای احیای برجام آغاز شد و سال ۱۴۰۱ در حالی که متن نهایی توافق تقریبا آماده شده است با نگرانی برای مرگ برجام آغاز میشود. به نظر میرسد نه منطقه و نه جهان تاب تحمل بحرانی بزرگ را ندارند. ایران به دنبال اندکی آسایش است و آمریکا هم موضوعاتی مهم تر از پرونده ایران روی میز دارد. حال باید دید سال ۱۴۰۱ با خود چه همراه خواهد داشت. شاید ۱۴۰۱ با احیای برجام آغاز شود.
نظرها
نظری وجود ندارد.