تنش آمریکا و روسیه و سرنوشت برجام
تحلیلگران رسانههای خارجی از گره خوردن تنش در اوکراین با مذاکرات احیای برجام در وین سخن میگویند. آیا تهران از تنش در دونباس سود برده است؟ آیا افزایش تنشها در اوکراین میتواند مذاکرات احیای برجام را نیز فروبپاشاند؟ مروری بر چند تحلیل.
پس از هشت دور مذاکره غیرمستقیم ایران و ایالات متحده آمریکا در چارچوب احیای «برنامه جامع اقدام مشترک» (برجام) در وین، حالا امیدها به احیای توافق اندکی افزایش یافته. تهران نیز چندی پیش از آمادگی برای مذاکره مستقیم با واشنگتن سخن گفت، هرچند این مسأله با واکنش شدید محافظهکاران تندرو روبرو شده است.
حسین امیرعبداللهیان وزیر خارجه ایران اما در روز چهارشنبه ۱۶ فوریه گفت که در صورت رسیدن به مرحلهای که چشمانداز یک توافق پایدار وجود دارد، مذاکره با آمریکا ممکن است، هرچند تأکید کرد مذاکره مستقیم با آمریکا هزینه سنگینی برای دولت جمهوری اسلامی خواهد شد.
امیرعبداللهیان در گفتوگو با فایننشال تایمز همچنین گفت که واشنگتن نتوانسته تضمینهای لازم درباره خارج نشدن هیچ یک از طرفین از توافق را اعطا کند. اما در عین حال اعلام کرد که او به مذاکرهکنندگان گفته «دستکم پارلمانهای آنها [کشورهای غربی به ویژه آمریکا] یا رئیسان پارلمانها، از جمله کنگره ایالات متحده، میتوانند در قالب یک بیانیه سیاسی تعهد خود را به توافق و بازگشت به اجرای برجام را اعلام کنند.»
صدور بیانیه سیاسی به جای تضمین رسمی که امکان آن برای دولت جو بایدن وجود نداشت، احتمالاً نوعی عقبنشینی از سوی تهران برای نزدیکترشدن به احیای برجام است. سعید خطیبزاده سخنگوی وزارت خارجه دو روز پیش از این بار دیگر تکرار کرده بود که ایالات متحده قابل اعتماد نیست و باید در راستای حفظ این توافق بینالمللی در صورت امضای مجدد، تضمینهای عینی بدهد.
بلومبرگ در آخرین گزارش خود چهارشنبه درباره مذاکرات وین از توقف این مذاکرات در آستانه اجلاس امنیتی مونیخ خبر داد و به نقل از یک کارشناس نوشت که صدور «بیانیه سیاسی» از سوی کنگره آمریکا ناممکن است. در اجلاس امنیتی مونیخ البته بحرانهای دیگری نیز به بحث گذاشته خواهد شد.
آمریکا ــ ایران و دیگر بحرانها
اما همزمان با تنشهای هستهای بین ایران و آمریکا، دو منطقه تنشآلود دیگر نیز واشنگتن را درگیر کرده است: اوکراین که کارزار تنش آمریکا و روسیه است و تایوان که کارزار تنش آمریکا و چین.
شماری از تحلیلگران این تنشها را به یکدیگر مرتبط میدانند، به ویژه اینکه روسیه و چین در میان اعضای امضاکننده برجام ۲۰۱۵ و از حاضران در مذاکرات وین هستند. در ادامه بر این تحلیلها مروری خواهیم داشت.
آلون پینکاس، دیپلمات سابق اسرائیل در ایالات متحده و نویسنده ارشد روزنامه اسرائیلی «هاآرتص» در ستونی برای این روزنامه مینویسد:
«در ظرف چند هفته یا چند ماه آینده، جو بایدن شاید با یک طوفان تمام عیار در سیاست خارجه مواجه شود: سه بحران در سه منطقه دارای اهمیت استراتژیک ــ اروپا و منطقه هندـآرام و خاورمیانه. اگر همهچیز بد پیش برود، این تلاقی بحرانها میتواند زلزلهای در نظام بینالمللی بر پا کند. اما اگر خوب مدیریت شود، میتواند برتری آمریکا را هرچند به شکلی موقت بار دیگر نشان دهد.»
به گفته او، دولت بایدن هم به خوبی از پیوند این بحرانها با یکدیگر آگاه است.
به باور پینکاس، طوفان سیاست خارجه پیشاروی بایدن لزوماً برای واشنگتن بد نیست: «به قول معروف، هرگز یک بحران خوب را هدر نده، چون میتواند نتایج مثبتی به بار بیاورد.»
این دیپلمات سابق بحران در اوکراین، تنش هستهای با ایران و بحران فزاینده در تایوان را بحرانهای درهمگرهخوردهای میداند که «اولویتها، سیاستها، مدیریت ائتلاف و رهبری ایالات متحده را به آزمون خواهد گذاشت».
به باور او، بحران اوکراین برای آمریکا اهمیت حاشیهای دارد و «کسی در واشنگتن به خاطر اینکه چه کسی بر دونباس تسلط دارد، بیخواب نمیشود». اما این بحران نشانه هماهنگی چین و روسیه برای تغییر نظم جهان معاصر است که آمریکا بر آن سلطه دارد. به همین خاطر است که به عقیده پینکاس، ایالات متحده باید در برابر بحران اوکراین پاسخ محکمی بدهد تا چین در راستای بیثبات کردن تایوان گام برندارد.
پینکاس در مورد احیای برجام مینویسد که هیچ رابطه علّی بین به دست آمدن توافق یا شکست مذاکرات با سیاست ایالات متحده در قبال اوکراین یا چین وجود ندارد: «در واشنگتن اجماع بر این است که توافق قابل دستیابی است اما به خاطر تردیدهای ایران قطعی نیست. اگر توافقی به دست نیاید، سیاست خارجه ایالات متحده آسیبی نخواهد دید».
به گفته این دیپلمات، سه بحران زمانی به یکدیگر پیوند میخورند که توافقی به دست آید و جمهوریخواهان آمریکا به دنبال نابودکردن آن باشند و دولت احتمالی جمهوریخواه بعدی باز به صورت یکجانبه از آن خارج شود. آن وقت متحدان آمریکا نسبت به تعهدات بینالمللی این کشور نگران خواهند شد و موقعیت واشنگتن تضعیف میشود. پینکاس مینویسد:
«حلقه اتصال بحرانها ــ چین در حال مشاهده پاسخ آمریکا به اوکراین است، متحدان آمریکا در حال مشاهده توافق ایران هستند ــ بنیان متزلزلی دارد اما آشکارا یک پیوند اساسی در کار است: این سه بحران، به ویژه اوکراین و چین، ایالات متحده را با فرصتی برای مقابله با اهداف روسیه و چین جهت تغییر نظم بینالمللی ... مواجه میکنند.»
راغده درغام، روزنامهنگار آمریکایی ــ لبنانی در ستونی برای «نشنال نیوز» امارات متحده به پیوندهای بحران اوکراین و تنش هستهای ایران میپردازد و استدلال میکند که روسیه، چین، اتحادیه اروپا، و ایالات متحده همگی به دنبال احیای برجام هستند. او از نقش مهم آلمان در هر دو مذاکرات بر سر اوکراین و ایران خبر میدهد. درغام اما در نهایت هشدار میدهد که سرنوشت مذاکرات وین به سرنوشت مذاکرات غرب و روسیه بر سر امنیت اروپا گره خورده است:
«بیشک بین دو بحران از میان اضطراریترین بحرانهای جهان معاصر [اوکراین و ایران] انطباق وجود دارد و اگر تلاشهای دیپلماتیک برای حل بحران اوکراین به شدت پیچیده شوند، جو مثبت کنونی در قبال مسأله ایران نیز فردا شاید نپاید. اگر حسن نیت از بین برود، روسیه احساس خواهد کرد که باید از ایران به عنوان موضوعی برای افزایش تنشها با غرب بهره ببرد.»
یونا جرمی باب، دبیر بخش امنیتی و تروریسم روزنامه جروزالم پست در ستونی استدلال میکند که بحران اوکراین در واقع در حال به تأخیر انداختن توافق هستهای با ایران است:
«این پرسش دائمی و ادامهدار که آیا روسیه به اوکراین حمله خواهد کرد یا نه، نهاییسازی توافق هستهای با ایران را دارد به تأخیر میاندازد. این پرسش توجه دولت بایدن را کاملاً از مسأله هستهای ایران منحرف کرده و به گفتوگو بین واشنگتن و مسکو در تمام حیطهها آسیب زده.»
به ادعای او، توافق از مدتها پیش آماده بوده اما اگر ایران در هفتههای اخیر زیر بار آن نرفته، به دو دلیل بازمیگردد:
یک. چین و روسیه که به نوشته جرمی باب علیرغم تحریمهای آمریکا، از تهران حمایت نظامی و اقتصادی میکنند؛ و دو. بحران اوکراین که تمام توجه روسیه و ایالات متحده را در زمان فعلی به خود مشغول کرده است.
به باور این روزنامهنگار اسرائیلی، جمهوری اسلامی در دوران احمدینژاد فهمید که باید به چین و روسیه اهمیت بدهد چرا که نادیده گرفتن آنها از سوی احمدینژاد به صدور قطعنامههای بینالمللی در شورای امنیت علیه ایران انجامید و باعث شد رژیم تهران در موقعیت بسیار بدی قرار بگیرد. به همین خاطر نیز تا وقتی که چین و روسیه بر تهران برای ورود به توافق فشار نیاورند، ایران میتواند تعلل بیشتری به خرج دهد. جرمی باب مینویسد که فشار بر ایران اکنون اندک است زیرا تمام مسائل بین آمریکا و روسیه تحت تأثیر تنش اوکراین قرار گرفته است.
هرچند او پیشبینی میکند که زمان تهران برای تعلل نیز به زودی به پایان میرسد زیرا نشست بعدی شورای حکام آژانس بینالمللی انرژی اتمی در مارس برگزار خواهد شد و بر سر محکوم کردن ایران در آن نشست بحث خواهد شد.
استفن کالینسون، روزنامهنگار آمریکایی در سی ان ان هشدار میدهد که تنش در اوکراین میتواند مساله تنشهای هستهای با ایران و کره شمالی را تحت تاثیر قرار دهد. او مینویسد که در صورت حمله روسیه سیاست خارجه آمریکا متحول خواهد شد:
«در کنگره کسانی خواسته اند که آمریکا از شورشیان در اوکراین [در صورت حمله روسیه] حمایت کند؛ شبیه به حمایت از شورشیان در افغانستان در دهه ۱۹۸۰ علیه شوروی که سقوط اتحاد جماهیر را سرعت بخشید. روسیه به چنین کارزاری پاسخ خواهد داد و ظرفیت آن را دارد که هدفها و دیپلماسی ایالات متحده در سرتاسر جهان را به اختلال بکشاند؛ از جمله بر سر موضوعاتی حیاتی همچون چالشهای هستهای ایران و کره شمالی».
نظرها
نظری وجود ندارد.