وبینار زمانه:
اقتصاد سیاسی و وضعیت طبقه کارگر افغانستان در قرنی که گذشت
در این وبینار عتیق اروند، نویسنده و پژوهشگر تاریخ افغانستان با توجه به وضعیت طبقه کارگر، نگاهی مقدماتی و کلی بر اقتصاد سیاسی افغانستان در قرن چهاردهم شمسی انداخت.
سیاستهای اقتصادی افغانستان در قرن چهاردهم چگونه بود؟ آیا همانطور که جناح راست میل دارد و ادعا میکند، افغانستان تا پیش از تجاوز ناتو به این کشور، اساساً دارای سیاست اقتصادی نبود؟ آیا آن طور که جناح چپ متمایل به شوروی ادعا میکرد، بهترین افق اقتصادی کشور در دوران حاکمیت کارمل ـ نجیب در حال شکلگیری بود؟
در این وبینار عتیق اروند، نویسنده و پژوهشگر تاریخ افغانستان با توجه به وضعیت طبقه کارگر، نگاهی مقدماتی و کلی بر اقتصاد سیاسی افغانستان در قرن چهاردهم انداخت. او در این وبینار دورهی انباشت اولیه و سیاست مالی نادرشاه ـ ظاهرشاه را نقد کرد و با گذر از سیاست اقتصاد مختلط به ادعای داوودخان در باب چیزی به نام اقتصاد ملی پرداخت. عتیق اروند همچنین تلاش کرد که نشان دهد جنگ چطور اقتصاد متمرکز و دولتی کارمل و نجیب را به بحران کشاند؛ او در انتها سراغ سیاستهای نولیبرال جمهوری کرزی ـ غنی رفت و بررسی کرد که طالبان برای این عصر پیشارو چه سیاستی را برای کنترل سرمایه دست خواهند گرفت.
این وبینار به این بخشها اختصاص داشت:
- سیاست سرمایه مالی: دوره نادرشاه و دوره نخست ظاهرشاه ــ ظهور کارگاههای تولیدی؛ چرخش کالا در بازار داخلی؛ کارگری در نبود قوانین کار و حقوق کارگر؛ رواج بیگاری؛ اقتصاد محبس؛ و کنترل قیمتها
- اقتصاد مختلط: دوره دوم ظاهرشاه و دوره داوودخان ــ ظهور کارخانه؛ چرخش کالا در بازار داخلی؛ ایجاد اولین خطوط برای حفظ حقوق کارگران؛ ایجاد شهرک های کارگری؛ تسخیر بازارهای دهقانی؛ کنترل قیمتها
- اقتصاد دولتی: جناح چپ متمایل به شوروی ــ تضعیف کارگاه ها و گسترش کارخانه های دولتی؛ کنترل بازار؛ ایجاد سیستم کوپن؛ کنترل قیمتها؛ رونق بازارهای دهقانی
- جنگ داخلی و سپس دوره اول حکومت طالبان: تحریم
- اقتصاد بازار آزاد: دوره حاکمیت نولیبرالیسم ــ ظهور جمعیتهای مازاد؛ فروپاشی کارخانهها؛ ایجاد کارگاههای کوچک؛ حاشیهنشینی؛ مهاجرت و پناهندگی: افغانستان در صدر کشورهای صادرکننده کارگر غیرماهر؛ ظهور طبقه یقهسفید؛ ظهور نوکیسه
عتیق اروند، نویسنده و تاریخ پژوه و نویسنده کتابهای همچون «بخشی از عوام الناس؛ زن و سنت تعویذنویسی»، «تاریخ سلطانی»، «شهرکشی؛ پالیدن مرگ و زندگی در کابل»، «یا سوسیالیسم یا توحش؛ تاریخ نگاری به مدد نشریات چپ افغانستان»، «از رعیت به شهروند؛ ژست به منزله حافظه تاریخی» است. او در رشته فلسفه غرب در مقطع کارشناسی ارشد دانشکده ادبیات و علوم انسانی دانشگاه تهران تحصیل کرده است و سابقه ده سال روزنامه نگاری در رسانههای گوناگون افغانستان را نیز در کارنامه کاری خود به همراه دارد.
نظرها
نظری وجود ندارد.