ارتباط ناشناخته. ارتباط بدون سانسور. ارتباط برقرار نمی‌شود. سایت اصلی احتمالاً زیر سانسور است. ارتباط با سایت (های) موازی برقرار شد. ارتباط برقرار نمی‌شود. ارتباط اینترنت خود را امتحان کنید. احتمال دارد اینترنت به طور سراسری قطع شده باشد. ادامه مطلب

گزارش میدانی

در راهروهای نمایشگاه «بی‌رونق» کتاب تهران

در غرفه‌ها، جلوه‌های کتاب‌سازی بیداد می‌کند. و البته افزایش قیمت کتاب حالا آن را تبدیل به کالایی لوکس کرده که خریدنش نه چندان راحت است و نه کار هر کسی.


سی‌و‌سومین نمایشگاه کتاب در تهران که برگزاری آن به دلیل شیوع ویروس کرونا برای دو سال به تعویق افتاده بود چهارشنبه ۲۱ اردیبهشت‌ آغاز به کار کرد و تا ۳۱ اردیبهشت به کار خود ادامه می‌دهد.‌

بالاخره بعد از دو سال محدودیت‌های کرونایی و ترس از بیماری همه‌گیری که جهان را درگیر خود کرده بود، اردیبهشت امسال نمایشگاه کتاب تهران در دو بخش مجازی و حضوری با حضور ناشران داخلی و چند ناشر خارجی برگزار شد. برخلاف تصور اولیه که انتظار می‌رفت بعد از این دو سال، استقبال از نمایشگاه بسیار گسترده باشد، نمایشگاه امسال بر خلاف دیگر سال‌های پیش از کرونا، چندان رونقی ندارد.

گفته‌های اولیه حاکی از این بود که نمایشگاه در شهر آفتاب ــ محل دائمی نمایشگاه‌ها ــ برگزار شود اما احتمالاً به دلیل دوری راه و مشکلاتی که چند سال پیش در شهرآفتاب برای مراجعین و ناشرین به ‌وجود آمد، امسال هم نمایشگاه کتاب در مصلی برگزار شده است.

به محض ورود به نمایشگاه، نقشه مسیر که در ابتدای ورودی حیاط نصب شده است راهروهای کتاب، بخش‌های ناشران عمومی و تخصصی و بین‌الملل و نیز محل‌های استراحت و غذاخوری‌ها را نشان می‌دهد. جز این راهنما، در تمام راهروهای عریض و طویل بخش ناشران عمومی ــ که پربازدید کننده‌ترین بخش نمایشگاه است ــ خبری از تابلوهای راهنما نیست و جمعیت سرگردانی که دنبال آدرس ناشران مورد نظر خود می گردند آدرس غرفه‌ای را از غرفه‌ای دیگر سوال می‌کنند که آن‌ها هم اغلب نمی‌دانند و به مرکز اطلاعات نمایشگاه، که گویا باید در هر راهرو یک مرکز اطلاعات باشد، حواله می‌دهند اما اغلب از این مراکز اطلاعات هم خبری نیست.

در لحظه‌ی ورود به نمایشگاه و مسیر منتهی به غرفه‌های ناشران، بوفه‌های غذا جلب توجه می‌کند که به نظر پررونق می‌رسد و صف‌های بلندی جلوی بوفه‌های فست‌فود تشکیل شده است که ایستادن در صف را زیر هرم آفتاب بی‌سایبان مصلی غیرممکن می‌کند. بوفه‌ی غذاهای سنتی خلوت‌تر است و اغلب غذاهایشان سرد شده است اما به نظرسالم‌تر و تمیزتر می‌رسد.

جلوی همین بوفه‌ی غذای سنتی است که اولین بار در نمایشگاه کتاب، شاهد حضور گدای غذا هستم. شاید سال‌های پیشتر هم بوده است ولی من تا به حال به چنین موردی برنخورده بودم. خانم جوانی، مانتویی، خیلی مرتب و محجبه، جلوی‌مان را می‌گیرد و درخواست غذا می‌کند. اول متوجه منظورش نمی‌شویم ولی بعد که اصرار می‌کند که دو پرس غذا برایش بگیریم حیرت می‌کنیم. برای بوفه‌دار امری طبیعی است و گویا قبلا هم چنین درخواست‌هایی را دیده است. زن جوان بوفه‌ی غذاهای سنتی را ترک می‌کند و به سمت مشتریان غذاهای فست‌فود می‌رود تا شاید در آن‌جا هم دل کسی را به رحم آورد و ساندویچی نصیب برد. به این ترتیب گرسنگی و نان که موضوع این روزهاست، در نمایشگاه کتاب هم خود می‌نماید.

در راهروهای ناشران عمومی، در روز تعطیلِ جمعه، چندان جمعیتی به چشم نمی‌خورد. کارکنان اطلاعات جلوی ورودی،  در گوشی‌ها و تبلت‌هایشان به سرچ کتاب‌هایی مشغولند که مراجعین تقاضا کرده‌اند اما جست‌وجوی وقت‌گیر با گوشی و تبلت مراجعین را معطل نگه می‌دارد و چندان پاسخگو نیست.

غرفه‌های ناشران با حروف الفبا آغاز می‌شود اما نظم الفبایی آن در عدم وجود تابلوهای راهنما در اول، به راحتی فهمیده نمی‌شود. تعداد زیادی ناشر با حروف اول «آ» یا «الف» هست که انگار یک‌شبه و برای نمایشگاه از زمین روییده‌اند و بخش بزرگی از راهروها را به خود اختصاص داده‌اند که اغلب ناشران وابسته به نهادها و حوزه‌های علمیه و تبلیغات اسلامی و ... است و در غرفه‌های سوت و کورشان ساکت نشسته‌اند و کتاب‌هایشان بیشتر نمایشی از نشر کتاب است تا تولید محتوا. کتاب‌سازی‌های گسترده، کتاب‌هایی با طرح جلدهای پر نقش و نگار و اغلب بسیار کم صفحه.

 در یکی از همین غرفه‌هاست که چشمم می‌خورد به جزواتی که ناشر جلوی کتاب‌هایش چیده است . در ابتدا به نظر می‌رسد که باید آرشیو روزنامه‌ باشد. برخی عنوان‌های این جزوه‌ها که در پوشه‌هایی زردرنگ جلد شده‌اند، عبارت است از: هویدای میلانی، قتل کسروی، خاطرات هاشمی رفسنجانی و سایر موضوعات داغ  روزنامه‌های زمانی خاص.  قیمت هر کدام از این جزوه‌های زیراکس شده که آدم را یاد جزوه‌های زیراکس شده‌ی دهه‌ها‌ی اول انقلاب می‌اندازد که زمانی در محل نمایشگاه بین‌المللی تهران، جلوی نمایشگاه کتاب بساط می شد، پانزده هزارتومان است. غرفه‌دار توضیح می‌‌دهد که هر کدام از این جزوات خلاصه‌ای است از کتاب‌هایی با همان عنوان  و نه تنها خلاصه   کتاب که نقد هم بر آن کتاب هست و تأکید دارد که خواندن هر کدام از این جزوات مساوی خواندن کل کتاب است و با این‌کار به‌راحتی می‌شود چند کتاب را در زمان کمتری خواند! یکی از جزوه‌ها را برمی‌دارم و بله، حدسم درست است. همان‌طور که انتظار می‌رود  در واقع اسمی از کتاب از آورده شده است  تا بهانه‌ای برای کوبیدن یا به‌قول خودش نقد کتاب باشد. مشتری تازه‌ای از راه می‌رسد و فرصت پیدا می‌کنم بی‌خداحافظی از جلوی غرفه بگذرم.

در غرفه‌های دیگر هم وضع زیاد بهتر نیست. غرفه‌ی یکی از انتشاراتی‌های بزرگ و معروف پایتخت چنان غلغله است که جای سوزن‌انداختن است. همان کتاب‌های دم دست را نگاه می‌کنم: کتاب‌سازی بیداد می‌کند. «خیام صادق: مجموعه آثار صادق هدایت درباره خیام» در واقع شامل شرح حال خیام است و ۲۰۱ رباعی خیام. مقدمه‌ی گردآورنده بیان می‌کند که صادق هدایت مطمئن بوده است این رباعیات منسوب به خود خیام است و در بخش دوم تعداد رباعیاتی که صادق هدایت منسوب به خیام می‌داند ۱۰۶ رباعی است و … باز هم از این دست کتاب‌ها هست اما جلوی آن غرفه نمی‌مانم و در نمایشگاه دنبال چند ناشر دیگر می‌گردم که اثری از آن‌ها نیست و متوجه می‌شوم این ناشران در نمایشگاه شرکت نکرده‌اند. در گفت‌گوهای غیررسمی و پراکنده با برخی از آشنایان این ناشرها متوجه می‌شوم برخی از این ناشران دلیل عدم شرکت خود در نمایشگاه را حمایت از کتابفروشی‌های کوچک ذکر کرده‌اند و برخی علاوه بر این موضوع به تخفیف‌های غیرواقعی سایت‌هایی مثل دیجی کالا و حتی نمایشگاه مجازی کتاب اشاره می‌کنند که گاه با تخفیف‌هایی تا حد هفتاد وهشتاد درصد هم می‌رسد. خود من به چنین تخفیف‌هایی در نمایشگاه مجازی کتاب برنخوردم در عوض برخی از ناشران غرفه‌دار متذکر می‌شدند که تخفیف‌های نمایشگاه مجازی کمتر از تخفیف نمایشگاه است و بهتر است در همین نمایشگاه و به شکل حضوری کتاب خریداری شود.

نمایشگاه مجازی که از سال گذشته و به دلیل رواج کرونا برگزار شد امسال هم در کنار نمایشگاه حضوری همچنان دایر است و خریداران کتاب می‌توانند بدون حضور در نمایشگاه هم از آنجا خریداری کنند این کار گرچه برای شهرستانی‌ها یا کسانی که در فاصله‌‌ی دوری از مصلی تهران زندگی می‌کنند مفید است اما در چند بار جست‌وجو در نمایشگاه مجازی کتاب معلوم می‌شود که همه‌ی کتابهای ناشران که در غرفه‌هایشان هست در نمایشگاه مجازی کتاب یافت نمی‌شود و جوینده باید دست خالی نمایشگاه مجازی را ترک کند یا دوباره سراغ نمایشگاه حضوری برود برای خرید کتاب.

از دیگر سو، گاهی در توضیحات معرفی برخی کتاب در سایت خانه کتاب -که برپا کننده نمایشگاه مجازی است- اشکالات و نادرستی‌هایی وجود دارد که بیشتر از اینکه کتاب را به خواننده معرفی کند او را گمراه می‌کند چون معرفی یک کتاب را برای کتابی دیگر نوشته‌اند.  در پیگیری این روند، خریدار را به ناشر ارجاع می‌دهند تا توضیح دقیق کتاب را بفرستد و ناشر هم تقصیر را گردن خانه کتاب می‌اندازد که در اثر بی دقتی او چنین مواردی پیش آمده است. بن‌های تعلق گرفته به کتاب نیز فقط در نمایشگاه مجازی کتاب قابل استفاده است و برخلاف سالهای دیگر، امکان خرید حضوری کتاب با بن نیست.

در گشت و گذار در نمایشگاه به یکی از توزیع کنندگان کتاب برخوردم که به منظور قراردادهای پخش و توزیع کتاب با  ناشران در آنجا حضور داشت و شاید یکی از فواید نمایشگاه آشنایی نویسندگان با مراکز پخش کتاب باشد که مشکل اغلب مولفین و مترجمین در توزیع نایکدست و عدم آشنایی با سازو کار پخش کتاب است حتی یکی از فروشندگان مرکز پخش با نویسنده‌ای مشغول قرار و مدار در چگونگی توزیع و پخش کتابش بود. نویسند‌ه‌ی دیگری، رسیده از راه دور، همانجا مشغول بستن قرارداد کتابش با ناشری بود که در نمایشگاه حضور داشت و از درصد پایین حق‌التالیف گله‌مند بود. ناشر که زیر افزایش یکی دو درصدی قرارداد قبلی نمی‌رفت خاطر نشان کرد که ناشرینی که قراردادهای پانزده درصد با مولفین و مترجمین امضا می‌کنند اغلب ورشکسته می‌شوند و من به عنوان ناظری در راهروهای نمایشگاه اندیشیدم که سهم مولف از پشت جلد کتاب کمتر از تمام عواملی است که در چاپ و پخش و تولید دیگر بخش‌های کتاب نقش دارند.

شاید تنها نکته‌ تشابه نمایشگاه امسال با سال‌های پیشین غرفه های پررونق ناشران اصطلاحا عامه‌پسند باشد که همچنان خریداران خود را دارد و لااقل جای شکرش باقی است که این غرفه ها پررونق است و شاید نسل بعدی کتاب‌خوان‌ها که قرار است با این شروع کتاب‌خوان حرفه ای شوند به کتاب‌های موردعلاقه‌شان دسترسی داشته باشند گرچه بخش بزرگی از تورم عناوین کتاب چه ترجمه و چه تالیف زیر سر همین ناشرین است که در تعیین سلیقه مخاطب هم نقش دارند و کتاب بیشتر ابزاری برای بازاریابی است تا کالایی برای رشد فرهنگ.

بخش بین‌الملل نمایشگاه کتاب همان‌طورکه انتظار می‌رفت خلوت و سوت و کور بود. معدود ناشران خارجی حضور یافته در نمایشگاه، طبق روال مرسوم، فروش کتاب نداشتند اما غرفه ناشران افغانستانی کمی پررونق‌تر از دیگر ناشران خارجی بود و فروش کتاب هم داشتند. نشرهای  واژه، تاک، بنیاد جاوید، امیری، احراری، سعید، عرفان و ... از کشور افغانستان در نمایشگاه حضور داشتند و چندان هم از وضعیت فروش راضی به نظر نمی‌رسیدند.

از راهروها که بیرون آمدیم، آفتاب داشت فرومی‌نشست. مراجعین  خسته از هوای دم کرده‌ی نمایشگاه بر لبه‌ی باغچه‌های حیاط مصلی روی زمین نشسته بودند. باربران چرخ دستی‌های خالی‌شان را می‌کشیدند و جار می‌زدند «حمل کتاب با چرخ‌دستی» اما در دست کسی چندان کتابی نبود که نیاز به حمل با چرخ دستی باشد. افزایش قیمت کتاب حالا آن را تبدیل به کالایی لوکس کرده است که خریدنش نه چندان راحت است و نه کار هر کسی است اما لااقل دیدنش رایگان بود گرچه به پررونقی سال‌های پیش نباشد.

این مطلب را پسندیدید؟ کمک مالی شما به ما این امکان را خواهد داد که از این نوع مطالب بیشتر منتشر کنیم.

آیا مایل هستید ما را در تحقیق و نوشتن تعداد بیشتری از این‌گونه مطالب یاری کنید؟

.در حال حاضر امکان دریافت کمک مخاطبان ساکن ایران وجود ندارد

توضیح بیشتر در مورد اینکه چطور از ما حمایت کنید

نظر بدهید

در پرکردن فرم خطایی صورت گرفته

نظرها

نظری وجود ندارد.