حقوق کودکان در جریان سرکوب اعتراضات شهروندان
در سالهای گذشته اعتراضهای مردمی در ایران افزایش پیدا کرده است و کودکان، به عنوان بخشی از جامعه در جریان این اعتراضها بازداشت، کشته، زخمی شدند یا در مواردی به عنوان کودک-سرباز به کار گرفته میشوند. این یادداشت به حقوق اساسی کودکان حاضر در اعتراضات و تجمعات چه به عنوان شهروند تحت خشونت و چه به عنوان کودک-سرباز میپردازد.
حمله نیروهای مسلح و امنیتی جمهوری اسلامی ایران به تجمع شهروندان از یک اتفاق موردی به جریان مداومی از اعتراض و سرکوب تبدیل شده است. نیروهای سرکوب نه تنها به اعتراض شهروندان به گرانی و فساد با گلوله پاسخ میدهند که برای عزاداران کشتهشدگان یک ساختمان فرو ریخته (متروپل آبادان) هم لشکرکشی میکنند. این شکل از برخوردهای امنیتی و نظامی برای بخشهایی از کشور، به خصوص محل زندگی اقلیتهای اتنیکی مانند خوزستان، سیستان و بلوچستان، کردستان، ترکمن صحرا و استانهای آذربایجان شرقی و غربی سابقه طولانیتری دارد و سرکوب و برخوردهای نظامی و امنیتی با شهروندان این مناطق، بخشی از خاطره جمعی آنها، به خصوص شهروندان عرب، بلوچ، کرد، ترک و ترکمن شده است.
کودکان اقلیتهای اتنیکی، برخلاف پیماننامه حقوق کودک، به شکلی تبعیضآمیز از مجموعهای از امکانات و حقوق خود محروم بودهاند (نقض ماده ۲ پیماننامه حقوق کودک)، اما در برخورد خشن نهادهای امنیتی و نظامی نیز سهم بیشتری دارند. از سوی دیگر در بسیاری از تحلیلهایی که به مجموعهای از حقوق نقض شده شهروندان، از حقوق انسانی آنها گرفته تا حقوق اجتماعی و غیره در جریان سرکوب اعتراض یا تجمع میپردازند، کودکان یا جای خاصی ندارند یا تنها به عنوان بخشی از قربانیان دیده میشوند، به خصوص وقتی جانشان را از دست دادهاند.
در این یادداشت به حقوق اساسی کودکان حاضر در اعتراضات و تجمعات چه به عنوان شهروند تحت خشونت و چه به عنوان کودک-سرباز میپردازم.
رفتار خصمانه یا مناقشه مسلحانه و نقض حقوق کودکان
موضوع مناقشات مسلحانه معمولا به جز جنگهای بین کشوری ــ مانند حمله روسیه به اوکراین ــ در مورد درگیریهای داخلی بین دو گروه مسلح یا رفتار خصمانه یک گروه مسلح علیه شهروندان که ممکن است قومیت یا مذهب متفاوت داشته باشند، به کار میرود.
بر طبق مطالعه دفتر نماینده ویژه سازمان ملل در امور کودکان و مناقشات مسلحانه (زمستان ۱۴۰۰)، طی ۱۰ سال گذشته بیشترین میزان مناقشات مسلحانه که کودکان درگیر آن بودهاند، مناقشات داخلی بوده است. در اغلب کشورها این مناقشات بین گروههای مسلح مخالف حکومت مرکزی با شهروندان یا حکومت اتفاق میافتد. با این حال آنچه را در ایران و توسط نیروهای مسلح رسمی، عموما سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، بسیج و نیروهای لباس شخصی متعلق به این گروهها یا نهادهای امنیتی و تحت نظارت حاکمیت رخ میدهد، همچنان میتوان به عنوان مناقشات مسلحانه طبقهبندی کرد.
با در نظر گرفتن ۶ نوع خشونت بالقوه علیه کودکان در مناقشات مسلحانه، که در گزارشات نمایندگان ویژه دبیر کل [۱] آمده است، میتوان گفت که کودکان در ایران در معرض تمام این ۶ گونه آسیب هستند:
۱) کشته و زخمی شدن
گرچه همانند بسیاری از کشورهای جهان و طبق مطالعه دفتر نماینده ویژه دبیرکل، دسترسی به دادههای قابل اطمینان در بسیاری از مناطق ایران نیز به دلیل تداوم سرکوب، ایجاد ترس و وجود شرایط امنیتی، به راحتی امکانپذیر نیست، اما آمار حداقلی جمعآوری شده توسط نهادهای حقوق بشری در سرکوب اعتراضات مختلف نشان میدهد که مرگ و زخمی شدن کودکان (نقض حق بر حیات، ماده ۶، بند ۱) [۲]، بخش غیرقابل انکار برخورد خصمانه حکومت با شهروندان بوده است. تنها به عنوان نمونه و طبق گزارش سازمان عفو بینالملل دست کم ۲۳ کودک در جریان سرکوب اعتراضات آبان ۱۳۹۸ توسط نهادهای نظامی و امنیتی کشته شدند.
تصاویر منتشر شده توسط شهروندان از بیتوجهی عاملان و آمران سرکوب نسبت به حضور کودکان در اعتراضات و زخمی شدن آنها حکایت دارد.
حتی کودکانی که به طور مستقیم در سرکوب شرکت ندارند یا در معرض سرکوب شدن نبودهاند، همچنان با تبعات روانی خشونت، استرس شدید، اختلال اضطراب پس از سانحه و سایر آثار روانی، رفتاری و جسمی مواجهاند.
۲) جذب و به کارگیری کودکان در مناقشات
سابقه استفاده نهادهای نظامی ایران از کودکان در مناقشات مسلحانه به اولین ماههای شروع جنگ ایران و عراق باز میگردد. اما پایان جنگ هشت ساله، نه تنها به حضور کودکان در فعالیتهای نظامی پایان نداد، بلکه با شکل گرفتن سازمان بسیج دانشآموزی در سال ۱۳۷۷، فعالیتهای مرتبط با جذب، تربیت و استفاده از کودکان در مناقشات مسلحانه شکل منسجمتری به خود گرفت. گرچه مشخص نیست چه تعداد کودک به عنوان اعضای بسیج در مناقشات مسلحانه حکومت علیه شهروندان نقش ایفا میکنند، اما شاهدان محلی از حضور کودکان بسیجی در سرکوب مسلحانه اغلب اعتراضات (جنبش سبز ۱۳۸۸، دی ۱۳۹۶، آبان ۱۳۹۸ [۳] و اردیبهشت ۱۴۰۱) گفتهاند.
از طرف دیگر کودکان عضو بسیج در سایر رفتارهای خصمانه علیه شهروندان و در قالب «امر به معروف و نهی از منکر» نیز به کار گرفته شدهاند و در مواردی به صورت مسلح (با سلاح گرم یا سرد) علیه شهروندان وارد عمل شدهاند.
کودکانی که برای شرکت در سرکوب آموزش میبینند، حق بر تفریح، بازی و استراحتشان نقض میشود. (ماده ۳۱) گرچه طبق برخی اطلاعات مستند شده توسط نگارنده، بسیج دانشآموزی مجموعهای از برنامههای تفریحی، مسافرت و فعالیتهای جذاب گروهی را هم در برنامهاش دارد، اما بهدلیل مخلوط شدن این فعالیتها با ایدئولوژی که نه از سوی نهادهای مذهبی و محلی و به صورت آزادانه و با انتخاب خانوادهها، بلکه از جانب نهاد حکومت و به صورت تبعیضآمیز ارائه میشود و با آموزههایی همراه است که به ترویج خشونت میانجامد، همچنان نقض حقوق کودکان محسوب میشود.
طبق ماده ۳۸، شرکت کودکان زیر ۱۵ سال در مناقشات مسلحانه منع شده، حضور کودکان بین ۱۵ تا ۱۸ سال نیز با شرایطی قابل قبول دانسته شده است، اما با لحاظ کردن سایر اصول حاکم بر پیماننامه حقوق کودک، از جمله اصل «منافع عالیه کودکان» (ماده ۳ ــ قسمت ۱) حضور کودکان در هر شرایطی در مناقشات مسلحانه و در هر بخشی از آن زیر سوال است.
تحقیقات علمی آسیبهای مستقیم و غیرمستقیم روانی و جسمی حضور کودکان در مناقشات مسلحانه را تایید میکند، به این ترتیب برای یک کودک-سرباز، سایر حقوق پیش گفته و همچنان حق کودک بر رشد و بقا (ماده ۶ ــ بخش دو) نیز در معرض آسیب قرار میگیرد.
طبق تحقیقاتی که درباره کودکان شرکت کننده در جنگ ایران و عراق انجام شده است، بسیاری از کودکانی که جذب بسیج شده و در جنگ شرکت کردند، از سطح کمتری از رفاه برخوردار بودند. تحقیقات محدود نگارنده نیز نشان میدهد طبقه اجتماعی-اقتصادی و حتی موقعیت اقامتیشان (مانند کودکان افغانستانی ساکن ایران) همچنان در جذب کودکان در بسیج و فعالیتهای نظامی نقش ایفا میکند، هرچند منافع حضور کودکان در مناقشات مسلحانه برنامهریزی شده از سوی سپاه، تنها محدود به منافع مادی نمیشود.
به این ترتیب آن چه که حقوق اساسی کودکان است (ماده ۶ ــ بند دو) [۳]، به صورت تبعیضآمیز (نقض ماده ۲) و بر اساس حضور آنها در فعالیت مخاطرهآمیز به آنها داده میشود. از طرف دیگر چنانچه اشاره شد در بسیاری از موارد، کودکانی که در معرض سرکوب قرار میگیرند یا در محله و منطقهای زندگی میکنند که سطح اعتراضات در آنها گسترده است، پیش از سرکوب نیز با نقض حق بر رفاه مواجه بودهاند.
۳) حمله به مراکز و امکانات آموزشی و درمانی یا استفاده از آنها برای اهداف نظامی و سرکوب
این موضوع به دلیل نقض حق بر آموزش و سلامت کودکان یکی از دغدغههای نماینده ویژه دبیر کل است. در جریان سرکوب اعتراضات آبان ۱۳۹۸ نمونههایی از استفاده نیروهای نظامی از مدارس برای بازداشت موقت معترضان و همچنین گزارشهای محلی از استفاده از ماشینهای آمبولانس برای بازداشت شهروندان منتشر شد. گرچه اطلاعرسانی از اعتراضات اردیبهشت ۱۴۰۱ با اختلال زیادی مواجه بود، اما برخی گزارشات به چنین استفادهای در سرکوب این اعتراضات هم اشاره دارد.
۴) تجاوز یا سایر خشونتهای جنسی علیه کودکان
در تمام دنیا به دلیل تابو بودن موضوع تجاوز و خشونتهای جنسی، فشارهای روانی علیه قربانی تجاوز و آزارگری و ناآگاهی گزارشگران خشونت از نوع برخورد با قربانیان خشونت جنسی، اطلاعات مرتبط با این شکل از خشونت علیه کودکان با تاخیر و به شکل بسیار محدود ارائه میشود. در جریان بازداشت کودکان در اعتراضات آبان ۱۳۹۸ به آزار و احتمالا تجاوز جنسی علیه کودکان در یک بازداشتگاه اشاره شد.
برخی از بازماندگان کودک-سرباز نیز از چنین شکلی از خشونت در فعالیتهای گروهیشان صحبت کردهاند. همچنین برخی خبرهای غیررسمی از تجاوز خواننده سرود «سلام فرمانده» به تعدادی از کودکانی که برای تمرین در اردو شرکت کرده بودند، گزارش دادهاند. هرچند این خبر به صورت رسمی تکذیب شده است، اما نبود سیستم قضایی مستقل و تجربه نامطلوب پیگیری قضایی پروندههای آزارجنسی کودکان به خصوص زمانی که آزارگران به ارکان قدرت متصل هستند و همچنین آسیبپذیری کودکان به دلیل نبود آموزش کافی و نبود سازوکارهای بازدارنده برای بروز چنین رفتارهایی در محیطهای بسته، بروز چنین شکلی از آزار منتفی نیست.
۵) ربودن کودکان
نگارنده تا کنون با چنین موردی از خشونت علیه کودکان در جریان مناقشات مسلحانه در ایران برخورد نکرده است. با این حال با توجه به شرایط خاص مناقشات مسلحانه در ایران، یعنی رفتار خصمانه و مسلحانه حکومت با تمام سازوکارهای قانونی و رسمی علیه شهروندان، شاید با اغماض بتوان دستگیری کودکان را که در بسیاری از موارد تا مدتها محل نگهداری آنها روشن نیست، جزو این موارد ثبت کرد.
۶) نادیده گرفتن و جلوگیری از دسترسی کودکان به کمکهای بشردوستانه
ایجاد محدودیت در دسترسی مجروحان سرکوب مسلحانه اعتراضات از جمله کودکان به خدمات درمانی را میتوان در قالب این شکل از خشونت علیه کودکان در مناقشات مسلحانه طبقهبندی کرد.
جمعبندی
فهرست حقوق نقض شده کودکان در سرکوب اعتراضات و برخورد خصمانه با شهروندان را همچنان میتوان گسترش داد. آنچه تلاش کردم تا توضیح دهم، این است که حکومت جمهوری اسلامی ایران، فارغ از دولتها و مجلسهایی که در راس امور بودهاند، ارادهای برای حمایت سیستماتیک از کودکان و حقوقشان نداشته است. به این ترتیب در جریان سرکوب اعتراضاتی که عمدتا ناشی از رعایت نشدن همین حقوق اولیه و انسانی است، کودکان مجددا در معرض نقض حقوقشان به عنوان یکی از گروههای آسیبپذیر قرار میگیرند. لحاظ کردن کودکان در تحلیلها، انتشار خبرها و مستندسازیها، اگر در کوتاه مدت نتواند ماشین سرکوب را به خصوص در برابر کودکان، متوقف کند، در داشتن نگاهی همه جانبه به آسیبها و برنامهریزی مداخلات پایدار اجتماعی و سیاسی با اهمیت است.
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
[۱] از این جا به بعد، منظور از نماینده یا نمایندگان ویژه دبیر کل، نماینده ویژه دبیرکل سازمان ملل در امور کودکان و مناقشات مسلحانه است. (توضیح نگارنده)
[۲] از اینجا به بعد هر جا به «مواد» اشاره شده، منظور پیماننامه حقوق کودک است. (توضیح نگارنده)
[۳] تحقیقات ناتمام نگارنده؛ ۱۴۰۰-۱۴۰۱
نظرها
m
باسلام نویسنده محترم به جای استفاده از نیروهای مسلح که بخش عمده ای از آن مردمی است و با مردم هستند لطفا منبعد به کار ببرید نیروهای بسیج و سپاه و اندکی از ناجا
alefmimmim
در تحلیل جامعه شما یک نکته مهم از قلم افتاده است و آن استفاده ابزاری از کودکان برای شکنجه مادران دستگیر شده بخصوص در سالهای ۶۰ و حتی تا کنون می باشد بازجویان کثیف با شکنجه و تجاوز به کودکان در حضور مادرانشان مقاومت آنها را می شکستند و این یعنی بالاترین تجاوز به حقوق کودکان