آزارهای جنسی در سینمای ایران: مقاومت نظاممند مقابل طرحی نو علیه خشونت نظاممند
شورای تماممردانه «صیانت» خانه سینما بدون توجه و جدی گرفتن مطالبهها و تلاشهای زنان سینماگر برای تشکیل ساز و کاری جدید، وارد عمل شده تا به موضوع آزار جنسی رسیدگی کند. سمیه میرشمسی، از راویان آزار میگوید این شورا بدون حضورا او تشکیل جلسه داده است. جلسهای که در آن مرد بازیگر متهم و وکیلش حضور داشتهاند. در شرایطی که روایتهای آزار جنسی برخی از مسئولان از جمله یکی از معاونان شهردار سابق تهران نیز مطرح شده است، نهادهای رسمی تلاش میکنند اختیار عمل برای رسیدگی به آزار جنسی را در دست بگیرند.
سمیه میرشمسی، زن سینماگری که پا جلو گذاشت و با طرح روایت خود از آزارهای جنسی یکی از بازیگران سرشناس سینمای ایران، روایتهای بدون نامی را که پیش از او مطرح شده بودند تایید کرد، میگوید «شورای صیانت» خانه سینما با حضور بازیگر متهم به خشونت و وکیلش جلسهای را برای رسیدگی به این موضوع تشکیل داده، اما از او برای شرکت در آن دعوت نکرده است.
این زن سینماگر که پس از اعتراض، به جلسات بعدی دعوت شده تاکید کرده که جلسات «شورای صیانت» را با توجه به سابقه خانه سینما و روند موجود «فاقد وجاهت قانونی» میداند و در آنها شرکت نخواهد کرد.
جنبشهایی مانند «من هم» یا «میتو» (Me too) شروع و پایان ندارند، لحظههایی دارند که مسیر و چشمانداز پیشرو را تغییر میدهند. روایتهای آزار جنسی در سینمای ایران بخشی از این جنبش در حال گسترش است و به نظر میرسد اکنون به لحظهای قابل پیشبینی اما با اهمیت رسیده: لحظه عیان و عمومیتر شدن مقاومت در برابر خواست تغییر ساختاری که زنان در آن جایی ندارند و خشونت نظاممند جنسی بر زنان، محصول مستقیم و غیرمستقیم ثبات آن است.
افشای آزارهای جنسی بازیگران مرد سینمای ایران نقطه عطفی داشت و آن روایت سمیه میرشمسی بود. پس از این روایت بود که بیانه زنان سینماگر با امضای بیش از ۳۰۰ زن منتشر شد و با امضاهای بیشتر به «بیانه ۸۰۰ زن» تغییر نام داد.
بیانیه اخیر میرشمسی نشان میدهد نهادهای صنفی سینما با همان ساز و کار پیشین و همیشگی و وارد عمل شدهاند تا اختیار عمل در رسیدگی به پروندههای خشونت جنسی را بدون اعمال کوچکترین تغییری در سازمانبندی و ترکیب خود بهدست بگیرند و از فرهنگ سینمای ایران «صیانت» کنند. واژهای آشنا در ادبیات رسمی ایران که دست کم در حال حاضر معنی سرکوب و تحدید میدهد.
پیش از خانه سینما، معاون زنان و خانواده ابراهيم رئیسی نیز در تلاشی مشابه، سینماگران امضاکننده بیانیه را به تحمیل مطالبات خود -یعنی تغییر در ساختار و رویه رسیدگی به آزارهای جنسی - متهم کرده و گفته بود: «این جریان، لازم است با انضباط حقوقی و قانونی لازم در مسیر تعریف شده و نه تحمیل شده قرار گیرد.»
آزار و خشونت جنسی سیستماتیک یا نظاممند علیه زنان محصول سیستمیست که از پایه «مردانه» چیده شده و کارکردش را هم مدیون حفاظت از همین مردان است. چنین نظامی سنگ بنای قدرت خود را بر سوءاستفاده و آزار زنان و مصونیت آزارگر از تبعات خشونتورزی بنا کرده، برای بههم نریختن ثبات و قدرتش تلاش خواهد کرد.
به نظر میرسد «شورای صیانت» که از رئيس هیئت مدیره خانه سینما، رئيس شورای عالی داوری خانه سینما، یک حقوقدان، نماینده وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی و سه شخص «معتمد و صاحبنام» سینما به انتخاب مجمع عمومی خانه سینما تشکیل شده، در همین فرآیند و برای مقابله با تشکیل ساز و کار جدید و مستقل از خانه سینما وارد عمل شده است.
از بیانیه سمیه میرشمسی که خود از اعضای خانه سینما و کانون صنفی دستیاران کارگردان است چنین برمیآید، که طرد و نادیدهگرفتن آزاردیدگانی که لایه به لایه فشار اجتماعی و شرم ناشی از قربانی نکوهی را پشت سر گذاشته و لب به اعتراض گشودهاند، تا پای تشکیل جلسه برای «رسیدگی» به شکایات آنها هم وجود دارد. او در صفحه اینستاگرام خود نوشت که «شورای صیانت» خانه سینما بدون اطلاع و حضور او تصمیم به تشکیل جلسهای در ۱۷ خرداد گرفته و تنها یک روز پیش از جلسه با یکی از نمایندگان هیات پیگیری بیانیه ۸۰۰ زن تماس گرفته شده و به او اطلاع داده شده است.
«شورای صیانت» خانه سیما، شورایی ست که برای رسیدگی و صدور رای درباره شکایت نسبت به «عدم رعایت شأن و منزلت» دستاندرکاران صنعت فیلم ایران و درصورت نیاز ارجاع آن به مراجع قضایی تشکیل شده است. آئيننامه «شورای صیانت» تقریبا هیچ نشانی از شنیدهشدن صدای اعتراض به فضای ناامن برای زنان سینماگر و بیانیه موسوم به «۸۰۰ زن» و جدیگرفتن مطالبات این زنان ندارد. تنها ماده ۹ آئیننامه این شورا از تشکیل «کمیته بانوان» متشکل از سهعضو و برای «اخذ نظر» در رسیدگی به موضوعات مرتبط با «تعرض به بانوان» سخن گفته که باید توسط هیئت مدیره خانه سینما انتخاب شوند. این کمیته به گفته سمیه میرشمسی هرگز تشکیل نشده است.
سمیه میرشمسی در بیانیه خود گفته که شورای صیانت برای او نماینده تعیین کرده و نخستین جلسه را بدون او اما با حضور فرهاد اصلانی و وکیلش تشکیل داده است. حتی در غیاب خانم میرشمسی از رئيس هیئت مدیره صنف دستیاران کارگردان (مطابق با آنچه این آییننامه تعیین کرده) هم برای شرکت در این جلسه دعوت نشده است.
مواردی که به روشنی نشان از تبعیض ساختاری دارند و اصل برابری برخورد با شاکی و متهم در دعوا را نقض میکنند.
متهمی که در همین فاصله از دو زن بازیگری که روایتهای آزار جنسی او را بازتاب داده بودند، به قوه قضائیه ایران شکایت برده است.
سمیه میرشمسی در بیانیه خود به نکته دیگری هم اشاره میکند: نوشتن قانون به یک شکل و دور زدن آن برای کوچکتر کردن جمع تصمیمگیرنده. این دستیار کارگردان میگوید که «سه تن از شخصیتهای معتمد و صاحبنام» سینما که قرار بوده در این شورا حق رای داشته باشند، تعیین نشدهاند و کمیته بانوان هم که حتی حق رای ندارد، تاکنون تشکیل نشده است. او به این مسئله هم اشاره میکند که ترکیب «شورای صیانت» با وجود تأکید صدها زن امضاءکننده بیانیه، و وضوح نیاز به خواست حداقلی توازن جنسیتی در شورایی که قرار است به خشونت جنسیتی رسیدگی کند، بهطور کامل مردانه چیده شده است.
نکته دیگر مورد اشاره هم غیاب کارشناسان در جلسه مذکور است؛ دیگر خواسته بیانیه ۸۰۰ زن.
سمیه میرشمسی در اینرابطه میگوید:
«روند سازشکارانه و مصلحتاندیش خانه سینما و شورای صیانت که لاجرم درگیر مناسبات داخلی این خانه خواهد بود، برای تخمین رنج و آسیبهای وارده بر جسم و روان زنان کافی نیست چرا که این مهم کاری بسیار تخصصی و نیازمند حضور متخصصین، همراه با نظامی آموزشدیده با اعمال حساسیت است. در چنین سیستمی اعمال روشهای میانجیگری که روش معمول شورای صیانت بوده بین متهم به خشونت و قربانی و روبرو کردن آنها در صحن شورای صیانت کاری کاملا غیر تخصصیست.»
او افزوده تا زمان تشکیل کمیته تخصصی برای رسیدگی حرفهای به پروندههای خشونت علیه زنان در خانه سینما که از سوی نمایندگان هیئت پیگیری بیانیه ۸۰۰ زن در حال شکلگیریست، در جلسات «شورای صیانت» شرکت نخواهد کرد.
ساختار و سازوکارهایی که حداقل در زمان تصمیمگیری همیشه «مردانه» عمل کردهاند، باز هم در حال توسل به این رویهاند تا اعتراضها به خشونت جنسی علیه زنان و سوء استفاده از جایگاه قدرت برای تهدید امنیت شغلی زنان آزاردیده را نه «حل» بلکه «فصل» کنند.
در همین حال هر روز روایتهای تازهای مطرح میشوند و اشخاص بیشتری (اعم از زن و مرد و دیگر جنسیتها) جرئت بیان روایتشان را پیدا میکند. در روایتهای منتشر شده در صفحههای شبکه میتوی ایران، دو زن به صورت جداگانه روایتهایی را مطرح کردند و از آزار جنسی کارمند یکی از سفارتهای خارجی در ایران و همچنین تجاوز جنسی یکی از معاونان محمدباقر قالیباف، رئیس مجلس ایران در زمان ریاست او بر شهرداری تهران خبر دادهاند.
سارا احمد، استاد دانشگاه و فمینیست سرشناس بریتانیایی-استرالیایی در کتاب «Living a Feminist Life» از استعاره «دیوار آجری» برای نهادهایی که تبعیض را بهصورت نظاممند اجرا میکنند، استفاده کرده است. به گفته او واکنش افراد در قدرت، دربرابر صدایی که به وجود این دیوار اعتراض میکند، غالبا متوجه خود دیوار نیست بلکه به سمت صداییست که آنرا فاش کرده و در معرض انظار عمومی قرار داده است. ساختار و سازوکارهایی که حداقل در زمان تصمیمگیری همیشه «مردانه» عمل کردهاند، باز هم در حال توسل به این رویهاند تا اعتراضها به خشونت جنسی علیه زنان و سوء استفاده از جایگاه قدرت برای تهدید امنیت شغلی زنان آزاردیده را نه «حل» بلکه «فصل» کنند.
اما ضربه به این دیوار آجری ادامه پیدا خواهد کرد و شکاف در این دیوار اجتناب ناپذیر است.
نظرها
یک نفر
وقتی آدم این روایت ها رو میخونه متوجه میشه که قدرت کنترل نشده حتی در سطح جنسیت و توهم برتری مرد بر زن چه بلایی میتونه سر افراد بیاره. مثلا هنرپیشه مردی که به واسطه هنر و با حمایت دست اندرکاران معروف میشه قدت کاذبی پیدا میکنه که مثلا به زنان پشت صحنه پرخاشگری و تعرض کنه. اینها همه نشون دهنده این است که در وجود هر انسانی یک دیکتاتور بالقوه وجود داره و کافیه فرصتی پیدا بشه تا به فعل تبدیل بشه. و چقدر بده که جامعه از این دیکتاتورهای کوتوله دفاع میکنه.