تغییر الگوی مصرف مشروبات الکلی در میان زنان در ایران
مینوشیم به تلافی تمام محدودیتها
در سالهای اخیر مصرف سیگار، مواد مخدر و روانگردان و نوشیدن مشروبات الکلی در بین زنان شایعتر شده؛ چنانکه بر خلاف گذشته، دیدن زنانی که در خیابان یا در کافه و حتی محل کار سیگار میکشند، عادی شده است. اگر قبلاً دیدن زنانی که در دورهمیهای خانوادگی و دوستانه مشروب میخورند نادر بود، امروز در بسیاری از دورهمیها این امر عادی شده است.
بلند میگوید: «فردا میروم کاخ بوستان برای زیارت بچههای ناصرالدین شاه.»
...
فردا که میشود و برایش که تعریف میکنم جای بوستان و گلستان را چطور عوض کرده و چه ارادتی به خاندان قاجار نشان داده، از خنده به سرفه میافتد و باورش نمیشود خودش این حرفها را زده باشد.
با فاطمه در مهمانی یکی از دوستانم آشنا شدهام. شبی که مست بود و نمیتوانست و نمیبایست رانندگی میکرد، من او را به خانهاش رساندم. همین مستی دلیل دوستی بیشتر ما شد و بعد از آن رفت و آمد بیشتری پیدا کردیم. اولین بار ۲۱ ساله بوده و در خوابگاه دانشگاه، با دخترهای هماتاقی شراب خورده. این تجربه آنقدر برایش هیجانانگیز و لذتبخش بوده که سالهای بعد هم ادامهاش داده است؛ ۱۰ سال بعد از فارغالتحصیلی.
خانواده فاطمه در شهر کاشان زندگی میکنند اما خودش از زمان دانشگاه ساکن تهران است.
- مامان اگر بفهمد من مشروب میخورم سکته میکند .... فکر میکند خانوادگی میرویم جهنم. خیلی مذهبی هستند ....
خودش هم اولین باری که مشروب خورده، استرس داشته و در فاصله بین گناه و لذت معلق بوده است:
«یکی از هماتاقیها یک بار شراب آورد. کار هیجانانگیزی بود و نمیبایست کسی میفهمید که در اتاق شراب داریم. هم ترسیده بودیم و هم ذوقزده بودیم که یک کار خلاف را تجربه میکنیم.»
تا همین چند سال پیش در جامعه سنتی ایران، کارهایی مثل نوشیدن مشروبات الکلی، مصرف مواد مخدر و حتی کشیدن سیگار، عمدتاً امری مردانه تلقی شده و زنان -جز در دورههایی خاص- از نمایش عمومی این رفتارها ابا داشتند. از آنجا که مصرف مواد مخدر و مشروبات الکلی قبح اجتماعی بیشتری هم داشته و کم و بیش دارد، بین زنها هم کمتر وجود داشته یا کمتر دیده میشده است.
در سالهای اخیر اما مصرف سیگار، مواد مخدر و روانگردان و نوشیدن مشروبات الکلی در بین زنان نیز شایعتر شده و بیشتر به چشم میآید؛ چنانکه بر خلاف سالهای گذشته، دیدن زنانی که در خیابان یا در کافه و حتی محل کار سیگار میکشند، به امری عادی تبدیل شده است.
همچنین اگر قبلاً دیدن زنانی که در دورهمیهای خانوادگی و دوستانه مشروب میخورند نادر بود، امروز در بسیاری از دورهمیها این امر عادی شده است. فاطمه و تعداد دیگری از دوستانم از این تغییر راضیاند و معتقدند تابوی بد بودن کارهایی مثل نوشیدن مشروب برای زنان باید خیلی زودتر از اینها شکسته میشد. آنها میگویند مینوشند برای تلافی کردن تمام محدودیتها.
از ممنوعیت تا بحران
موضوع اشتیاق بیشتر زنان به نوشیدن مشروبات الکلی وقتی برایم مهمتر میشود که باخبر میشوم یکی از دوستان قدیمی خودم برای ترک اعتیاد به الکل، به روانپزشک مراجعه میکند.
نازنین را بیشتر از ۲۰ سال است میشناسم. پدرش استاد دانشگاه سرشناسی بود و مادرش نقاش. خانوادهای فرهنگی و جذاب در چشم اطرافیان که برای نازنین و برادرش با بیمهری پدر تعریف میشد.
او یک سال پیش، خوشحال بود از اینکه بعد از سالها توانسته سیگار را ترک کند و فقط گاهی آبجو یا شراب مینوشد. حالا اما این نوشیدنهای گاه به گاه به مراسمی هر روزه تبدیل شده است. دلیل اصلی مراجعهاش به روانپزشک را میپرسم.
میگوید:
«ترسیده بودم. افسردگیام شدیدتر از قبل شده بود و باز دچار اضطراب شدید بودم.»
خودش پیش از مراجعه به روانپزشک تصور نمیکرده به الکل اعتیاد داشته باشد. با این حال تشخیص دکتر چیز دیگری بوده:
«گفت اگر چند ماه بگذرد، آسیب مغزی پیدا میشود و با توجه به زمینه ارثی آلزایمر و سرطان، برایم خطرناک است.»
این بود که بیشتر از افسردگی و اضطراب، به اعتیاد الکل چسبید و درمان را در سه جنبه شروع کرد.
نازنین این روزها دارو مصرف میکند و از راههای جنبی هم استفاده میکند؛ هر چند هنوز بهبودی در خودش احساس نکرده است.
از اینکه همسرش سعی میکند از او حمایت کند تا حالش بهتر شود خوشحال است هر چند نمیداند زندگیاش به کجا خواهد رسید. نگران است که نتواند الکل را کنار بگذارد یا افسردگیاش بهتر نشود و نتواند به زندگی عادی برگردد.
ماجرای دوست دیگرم مهدی با نازنین متفاوت است. سه سال است از همسرش جدا شده. میگوید اختلاف اصلیشان اعتیاد مریم به الکل بوده. تا مدتی کسی از این اعتیاد خبر نداشته اما ظاهراً از جایی به بعد نتوانسته آن را مخفی کند:
«دیگر نمیتوانستیم مسافرت برویم چون هر جایی نمیشد مشروب مطمئن پیدا کرد. حتی اگر یک مهمانی چند ساعتی بیشتر طول میکشید، برای مریم قابل تحمل نبود. همه جا یک بطری پلاستیکی همراهش بود؛ حتی سر کار. به خاطر همین کارش را از دست داد. آدمها که خر نیستند. میفهمند.»
از او میپرسم هیچ راهی جز جدایی نبوده؟
میگوید:
«مریم اصلاً اعتقاد نداشت که اعتیاد دارد تا برای حل مشکل اقدام کنیم. حتی هیچوقت زیر بار نرفت که به خاطر این موضوع از کار اخراج شده است. با این شرایط دیگر ادامه دادن آن زندگی قابل تحمل نبود.»
میپرسم مگر غیر از این است که خودش هم مشروب میخورد؟
میگوید:
«من فرق میکنم. من مرد هستم. ظرفیت خودم را هم میدانم. تازه در موقعیتهای خاص مشروب میخورم نه هر روز.»
میپرسم آخرین باری که در موقعیت خاص قرار گرفته کی بوده؟
میخندد و میگوید همین پریروز ....
این صحبتهای مجید نشان میدهد همچنان بار فشارهای عرفی روی زنان سنگین است و مردسالاری حتی شیوه نوشیدن زنان را کنترل و سرکوب میکند. چه بسا انگ و برچسب اعتیاد به الکل هم برای دور کردن زنان از سرخوشی و عیش و نوش که جامعه آن را مردانه تعریف میکند، به آنان زده میشود.
الکل، روی میز روانشناس
ندا و مجید، زوج جوانی هستند و سطح زندگی تقریباً مرفهی دارند. مجید پیش از ازدواج هم گاهی مشروب میخورده و بعد از ازدواج به روال خودش ادامه داده اما ندا میگوید همیشه از این موضوع ناراحت بوده و با هم اختلاف داشتهاند تا اینکه بعد از مدتی، خودش برای تلافی شروع کرده به مشروب خوردن.
حالا بعد از چهار سال، مجید همچنان گاهی مشروب میخورد اما مجید فکر میکند ندا به الکل معتاد شده تا جایی که شبها نمیتواند بدون خوردن چند استکان مشروب بخوابد. موضوع وقتی برایشان حساسیتبرانگیز شده که ندا متوجه شده باردار است و خودش حالا بیشتر از مجید، نگران تأثیر الکل بر فرزند آیندهشان است.
مجید میگوید:
«دکتر ندا را به شدت از خوردن مشروب منع کرده چون مصرف الکل در دوران بارداری بر رشد مغزی جنین تأثیر منفی میگذارد. از طرفی ممکن است به خاطر تأثیر الکل روی هورمونها، بعضی اندام مثل صورت یا دست و پا تغییر شکل بدهند. با این حال ندا هنوز قانع نشده که ۹ ماه مشروب نخورد.»
آنان به همین دلیل تصمیم گرفتهاند از مشاور روانشناس کمک بگیرند.
محمدرضا بهبهانی روانشناس است و ۳۰ سال است با مراجعان مختلف سر و کار دارد. او میگوید در سالهای اخیر تعداد زنانی که مشکلاتشان مستقیم یا غیرمستقیم به مصرف الکل مربوط است، به شکل قابل توجهی بیشتر شده.
در بین مراجعان او، تعداد زنانی که به دلیل مشکلات دیگری به روانشناس مراجعه کردهاند اما در جلسات مشاوره روشن شده بخشی از مشکلاتشان به مصرف الکل مربوط است، کم نیست.
او میگوید:
«اعتیاد به الکل سخت ایجاد میشود و ترک آن هم سختتر از انواع دیگر اعتیاد است. بسیاری از مراجعان من فکر میکنند اعتیاد ندارند و هر وقت اراده کنند میتوانند الکل را کنار بگذارند در حالی که اعتیاد به الکل مسألهای بسیار جدی است.»
البته در ایران هم اعتیاد زنان به الکل مثل کشورهای دیگر دنیا کمتر از مردان است اما به گفته بهبهانی، در سالهای اخیر حتی بین دختران جوان شیوع چشمگیری داشته و زنان بیشتری درگیر این موضوع شدهاند:
«پدر و مادر دختری او را به دلیل افسردگی مزمن پیش من آوردند. دختر چندین بار عمل زیبایی انجام داده است. این اتفاق رفته رفته باعث اضطراب و افسردگی شدید او شده، به طوری که خانواده بسیار نگران سلامتی روانی دخترشان هستند و به چند روانشناس هم مراجعه کردهاند اما نتیجه قابل قبولی نگرفتهاند.»
بهبهانی در همان جلسه اول متوجه شده که دختر به الکل اعتیاد دارد:
«در چنین مواردی، رفع مشکل افسردگی بدون توجه به اعتیاد الکل ممکن نیست.»
صحبتهای او مرا متوجه دختران نوجوان اطرافم میکند. دخترانی که میدانم در مدرسه نوشیدن مشروب را تجربه کردهاند. از او میپرسم آیا این موضوع نگران کننده است:
«نه زیاد. بچهها در این سن دوست دارند تجربه کنند. اینکه در مدرسه شراب خورده باشند بیشتر برای هیجان این کار است و نباید آن را به حساب درگیری با الکل یا اعتیاد به آن گذاشت. البته شرایط خانواده در این مورد بسیار مهم است.»
بهبهانی معتقد است افزایش مصرف الکل به طور کلی در ایران ریشه در سختگیریهای حاکمیت هم دارد:
«شرایط طوری شده که وقتی با کسی درباره ضرر الکل حرف میزنی، بلافاصله متهم میشوی به طرفداری از حاکمیت. در حالی که مسأله من به عنوان روانشناس، سلامت جسم و روان آدمهاست.»
او در صحبتهایش چند بار به شرایط اجتماعی و آسیبهای موجود اشاره میکند. میخواهم بدانم این موضوع را تا چه اندازه در افزایش آمار مصرف الکل دخیل میداند:
«خیلی زیاد. شرایط اجتماعی روز که باعث سرخوردگیهای متعدد میشود بسیاری را به سمت مصرف الکل سوق میدهد. چنانکه در تحولات دهه ۶۰ آمریکا، سرخوردگیهای ناشی از فشارهای اقتصادی و اجتماعی باعث افزایش نگرانکننده انواع اعتیاد از جمله اعتیاد به الکل شد. و البته در ایران، ریشه این مشکل را هم میتوان در سیاستگذاریهای خرد و کلان جستوجو کرد.»
از مطب دکتر بهبهانی که بیرون میآیم، به خودم و دوستانم فکر میکنم. ما که انگار تنها خواستهایم خودمان را در میان سیاستهای خرد و کلان سیاستگذاران حفظ کنیم. آنها که در تمام این سالها تلاش کردهاند با فشارها و سختگیریها، امکان شادی و نشاط و حتی یک زندگی معمولی را از مردم بربایند.
نظرها
سینا شکوری
کاری با نظام جمهوری اسلامی ندارم ولی خوردن مشروب عرق و مواد مخدر قرص روانگردان سیگار @ امری زست ناپسند غیر اخلاقی و عوارض زیادی بر روح و روان آدم میزاره ... واقعا خانمان سوز هست تو رو خدا سراغ ش نریید