• دیدگاه
اعترافات سپیده رشنو؛ نمایش چهره شکنجه
نعیمه دوستدار- فیلم تکاندهندهای که از سپیده رشنو، زن معترض به حجاب اجباری منتشر شده، گواه دیگری بر دو واقعیت است: شکنجه و اعترافگیری اجباری و تلاش برای امنیتی کردن مبارزه زنان با حجاب اجباری.
سپیده رشنو، ۲۸ ساله، هنرمند، داستاننویسی که در صفحه توییتر، خود را «کلمهگرا و قصهریس» خوانده است، همان زنی است که پس از اعتراضش به مامور خودخوانده امر به معروف در اتوبوس بیآرتی و تهیه فیلمی از برخورد خشونت آمیز او، روز ۲۵ تیر بازداشت شد و گزارشهایی مبنی بر انتقال او به بازداشتگاه اطلاعات سپاه منتشر شده است.
زن محجبهای که کاربران شبکههای اجتماعی او را شناسایی کردند «رایحه ربیعی» نام دارد که پس از بازداشت سپیده رشنو در اینستاگرام خود خبر داد فیلمی را که در اتوبوس گرفته «به مراجع مربوطه» فرستاده است. در فیلمی که از مشاجره ربیعی با سپیده رشنو منتشر شده، او سپیده را تهدید کرده بود که فیلمش را برای «سپاه» میفرستد. حاصل آتش به اختیاری او حالا فیلمهایی است که از اعترافات اجباری او در تلویزیون ایران پخش شده؛ در یکی او را مقابل زن چادری نشاندهاند تا علیه «خود» و مردم اعتراف کند و بگوید که هر آنچه درباره این ماجرا گفته شده دروغ است؛ گاز گرفتن و درگیری و فیلمبرداری صحنهسازی بوده و در نهایت وادار شود که از رایحه ربیعی حلالیت بخواهد.
اعترافگیری اجباری از زندانیان سیاسی و عقیدتی در ایران پرسابقه است. حالا حتی اتاق فیلمبرداری را هم میتوان شناسایی کرد. به دنبال پخش اعترافات سپیده رشنو، آرش صادقی، زندانی سابق سیاسی در توییتی نوشت: «مکان فیلمبرداری از خانم سپیده رشنو و رایحه ربیعی اتاق مخصوص اعترافات تلویزیونی(بند یک الف)میباشد. حدود ۶ روز به صورت مداوم به این اتاق منتقل میشدم. این اتاق حدود ۳۰۰متر با بازداشتگاه مخفی یک الف فاصله دارد چطور به خانم رایحه ربیعی اجازه حضور در این بازداشتگاه مخفی داده شده است؟»
برای این نوع اعترافگیری، نیاز به رسانه و ابزار است که خبرگزاری فارس وابسته به سپاه در آن پیشتاز است. فارس در حالی که مدعی شده بود درگیری در اتوبوس مربوط به یک ماه پیش است نوشت: «خانم بدحجاب که عضو یک شبکه سازمانیافته کشف حجاب و مرتبط با مسیح علینژاد بوده، تا قبل از غروب همان روز دستگیر شد.»
در حالی که به دنبال چند روز بیخبری از وضعیت سپیده رشنو، کاربران شبکههای اجتماعی در حمایت از او دست به اعتراض در شبکههای اجتماعی زدند و با استفاده از هشتگ «سپیده کجاست» و تاکید بر بیخبری از محل بازداشت این زن، خواستار پاسخگویی مقامهای مسوول در این زمینه شدند، فیلم دیگری در تلویزیون با گزارشگری آمنه سادات ذبیحپور -خبرنگاری که به پروندهسازی مشهور است- منتشر شد که در آن آشکارا چهره شکنجهشده سپیده رشنو قابل مشاهده است.
این گزارش که ترکیبی از فیلمهای مونتاژ شده است، به روال صدا و سیما به دنبال پروندهسازیها برای سپیده رشنو کوشید تا در ۳۰ ثانیه حضور او در این فیلم، سناریوی مورد نظر حکومت را پیش ببرد: امنیتی کردن موضوع اعتراض به حجاب اجباری و دامن زدن به ادعای «مردم علیه مردم». در قسمتی از این فیلم یک اسکرینشات جعلی نشان داده شد که پیشتر ارتش سایبری حکومت برای تخریب این زن معترض منتشر کرده بودند و در آن سپیده رشنو از سوی سایت «کمونیست کارگری» یک «فعال کارگری» خوانده شده است تا پرونده او امنیتیتر و وابسته به خارج از کشور تلقی شود. صفحهای که در سایت این گروه وجود ندارد.
او همچنین در این فیلم میگوید که فیلم را اول برای (صدای بوق) فرستاده و سپس برای مسیح علینژاد. سپس میگوید آدمی که خودش توی گود نیست نباید آدمها را ترغیب کند که بخواهند برایش فیلم بفرستند. آمنه سادات ذبیح پور تاکید میکند سپیده که خود را «آتئیست» معرفی کرده، در دام اشخاص و رسانههایی افتاده که دنبال «خشم، کینه و ناامنی در جامعه و به خطر انداختن امنیت ملی» هستند؛ کلیدواژههایی برای بازجویان تا با استفاده از آنها پرونده سپیده رشنو سنگینتر شود.
اعتراف اجباری، همدستی جناحی
در شرایطی که اعترضات زنان ایرانی به حجاب اجباری با برنامههای مدون حکومت برای تحمیل حجاب همراه شده و حکومت در صدد است با تشکیل قرارگاه حجاب و عفاف و تعیین دستورالعملهای سختگیرانه معترضان را به عقب براند و در شرایطی که زنان ایرانی دو هفته قبل کارزاری با عنوان «حجاب بی حجاب» در روز ۲۱ تیر ماه که جمهوری اسلامی آن را روز حجاب و عفاف نامیده برگزار کردند، دست کم چهار زن معترض به حجاب اجباری شامل سپیده رشنو، ملیکا قراگوزلو، سوری بابایی چگینی و نازی زندیه بازداشت شدهاند.
واکنش حاکمیت و نیروهایی که خود را ارزشی میخوانند، به اتفاقات اخیر دور از انتظار نبوده است. علی خامنهای، رهبر جمهوری اسلامی چهارشنبه ۵ مرداد در دیدار با امامان جمعه کشور مطرح شدن دوباره مساله حجاب را کار «استعمار غرب» دانست و گفت «رسانههای رسمی و دولتی آمریکا و انگلیس و مزدورانشان به بهانه حجاب، موضوع زن را مورد هجوم قرار دادهاند». در نمونهای دیگر، وحید یامین پور در فیلمی میگوید: «وقتی نظارت و اعمال قدرت را بردارید، یعنی از اخلاق حمایت کیفری نکنید و مواضع رسمیتان را هم تغییر دهید، اگر روسری را آزاد کنید، به برداشتن روسری اکتفا نمیکنند. الان روسری را به چوب می زنند و روی بلندی می ایستند، فردا شورتشان را به چوب میزنند و میایستند رو بلندی. چون پروژه امپریالیسم همین است. نکتهاش همین است.»
اما تنها یک سوی اعترافات اجباری زنان معترض به حجاب اجباری نیروهای امنیتی، سپاه و صدا و سیمای جمهوری اسلامی هستند؛ سوی دیگر آن چهرهها و اشخاصی هستند که در پرونده سازی برای این زنان با آنها همکاری میکنند. این همدستی در اعترافات سپیده رشنو، خود را یک بار دیگر نشان داد. اعترافات اجباری و شکنجه سپیده رشنو پس از آن پخش شد که مرضیه آذرافزا، زنی که خود را فعال سیاسی و مدنی اصلاحطلب معرفی میکند، در مصاحبهای در بی بی سی فارسی آشکارا اعتراضات زنان به حجاب اجباری را «پروژه امنیتی براندازانه» خواند و گرچه با اعتراض مجری و مسیح علینژاد مهمان دیگر برنامه مواجه شد، همچنان موضوع را حاصل تحریکهای خارجی دانست و مدعی شد زنان با حجاب و بیحجاب در ایران «مسالمت آمیز» در کنار هم هستند و بازنشر فیلم اعتراضات زنان به معنای رو در رو قرار دادن مردم علیه هم است.
هرچند محمدمهدی اسماعیلی، وزیر فرهنگ و ارشاد دولت ابراهیم رییسی هم روز شنبه ۱۸ تیر ادعا کرد «همه بانوان ایرانی پاکدامن، عفیف و هنرمند و با علاقه به فرهنگ ایرانی اسلامی خود هستند» و گفت «اجازه دوقطبیسازی در این حوزه را به بدخواهان مردم ایران نمیدهیم»، تکرار و تاکید بر این ادعا از سوی جناحهای مدعی اصلاحطلبی و معتقد به حجاب اختیاری، نشانهای از احساس خطر تمام جناحهای حاکمیت از فراگیرتر شدن اعتراضات زنان است.
گفتمان مرضیه آذرافزا امتداد همان گفتمانی است که از سالها قبل به جای به رسمیت شناختن اعتراضات زنان، یا به دنبال سهمخواهی در این اعتراضات و مصادره به مطلوب کردن آن بوده یا با طرح دوگانه ساختگی «جامعه دو قطبی» و تحریف مبارزه مردم با نیروهای حامی حکومت و برخوردار از قدرت و رانت امنیتی، با ابداع اصطلاح جعلی «مردم علیه مردم» و همچنین با طرح گزارههایی مانند «با حجاب اجباری مخالفم اما...» عاملیت زنان ایرانی را در طرح مطالبات خود و انتخاب روش مبارزهشان نادیده گرفته. صاحبان این گفتمان کوشیدهاند با نفی اصالت مبارزه زنان با حجاب اجباری آن را موضوعی «فاقد اولویت»، «وابسته به خارج» و «امنیتی» توصیف کنند؛ بی آنکه به عواقب این کار در به خطر انداختن زنان معترض بیندیشند. غافل از اینکه طرح این موضوعات در شرایطی که اصلاحطلبان پایگاه اجتماعی خود را از دست دادهاند و از صف مبارزات مدنی مردم جا ماندهاند، زمینهساز خشم عمومی و واکنشهای تندتر افکار عمومی میشود که معتقدند این نوع موضعگیریها بیش از پیش یکدستی جناحهای داخل حکومت و جعلی بودن دوگانه اصلاحطلب- اصولگرا را آشکار میکند.
چهره شکنجه دیده سپیده رشنو با چشمهای گودافتاده، روایت زنانی است که چهار دهه با تحمیل حجاب و سبک زندگی و با اعمال انواع تبعیضهای جنسیتی، تحت فشار بودهاند اما نتیجه این فشارها و سرکوبها خلاف انتظار جمهوری اسلامی، به بزرگتر شدن موجهای اعتراض و به هم پیوستن رودهای مقاومت انجامیده و از دل هر یک از این اعترافات اجباری، مبارزان قویتری پا به میدان گذاشتهاند.
نظرها
mashang
در واقع خلافت نظامی شیعه طی چهاردهه چهرهء مخوف ؛وحشتناک ؛جنون آمیز و سادیسم ذاتی اسلام را درعمل به مردم نشون داد.
mashang
پلیس حجاب عربستان سعودی برچیده شد ولی پلیس حجاب آخوند ها بطوروحشیانه ای موجب آزار و اذیت مردم ست!
mashang
در سایهء این خلافت شیعه؛ مردم سگ پرستی را به پرستش الله ترجیح میدهند!