مرزهای فلاکتِ کارگران کُرد ایرانی در اقلیم کردستان
به گفتۀ کارگران کُرد، بعد از کرونا و به خصوص بعد از شروع به کار دولت ابراهیم رئیسی، سیل عظیمی از شهروندان ایرانی برای یافتن شغل به اقلیم سرازیر شدهاند. مصاحبهشوندگان در این گزارش از وضعیت وخیم کارگران مهاجر ایرانی و عدم برخورداری از مزایای قوانین کار اقلیم کردستان میگویند.
بدون ویزای کار و حتی بدون گذرنامه به اقلیم کردستان رفته است و میگوید:
« ٢٤ سال دارم. سربازی نرفتهام، تا وقتی یادم میآید کار کردهام. یکی از آشناهایمان اینجا ضمانتم کرده و برایم برگه تردد یک ماه نوشتهاند. اینجا هم مثل ایران بدبختیم، تنها تفاوتاش در دستمزد است. ایران، هم کار پیدا نمیشود هم دستمزداش خیلی کم است. سر کار هر توهین و تحقیری را میشنویم. زندگی سختی داریم.»
صحبتهای (احسان) فشردۀ زندگی کارگران کُرد ایرانی در اقلیم کردستان است. احسان کارگر ساختمان است و از اواخر فروردین سال جاری قاچاقی از مرز مریوان رد میشود تا برای کار به اقلیم کردستان برود.
آمار دقیقی از تعداد کارگران مهاجر ایرانی به اقلیم کردستان عراق در دست نیست. آمارهای غیررسمی سالهای گذشته، از ٣٦ هزار ایرانی خبر میدهند که به طریق گوناگون به جستوجوی کار خود را به اقلیم رساندهاند. منابع ایرانی این رقم را ١٠ الی ١٢ هزار نفر برآورد کردهاند.
افزایش تعداد کارگران
گزارش مرکز آمار ایران، نرخ تورم دوازده ماهه منتهی به تیرماه ۱۴۰۱ خورشیدی را برای استانهای کُردنشین کشور به شکل زیر رتبهبندی کرده است: ایلام ٤٤.٨ درصد، آذربایجان غربی ٤٤.٦ درصد، کرمانشاه ٣٩.٩ درصد و استان کردستان ٤٠.٤ درصد. به گفتۀ کارشناسان، تورم اعلام شده از سوی مرکز آمار ایران بسیار بیشتر از میزان یاد شده است. تنها در استان آذربایجان غربی تورم نقطه به نقطه تیرماه ١٤٠١ به نسبت مدت مشابه با سال گذشته، ٦٣.٩ درصد برآورد شده است. افرایش روزانۀ تورم و بیکاری زندگی مردم را مختل کرده و کارگران از زور بیکاری و عدم درآمد کافی به اقلیم کردستان مهاجرت میکنند.
(احمد) اهل یکی از روستاهای ارومیه است و در اقلیم کارگر ساختمان است، او میگوید:
«سالهای گذشته بیشتر کارگران کُرد بودند، اما چند ماهیست، از شهرهای دیگر ایران هم میآیند. از خوزستان، سیستان و بلوچستان، شیراز، کرج و... . جمعیت ایرانیها روز به روز بیشتر میشود حتی جای خواب هم سخت گیر میآید.»
محل اسکان و اقامت معضلیست که هر کارگر مهاجری در اقلیم کردستان با آن روبرو میشود. کارگران باید آسایش (پلیس اقلیم کردستان)، کفیل (ضامن) و مختار محله را از محل اقامت و اسکان خود مطلع کنند. (سامان) که دارای دو فرزند است و یک سالیست در اربیل به سر میبرد میگوید:
«پیدا کردن محل اقامت برای ما که متاهل هستیم به نسبت راحتتر است، برای مجردها خیلی سخت خانه پیدا میشود، بیشترشان در سوئیتهای کوچک و هتلهای پایین شهر اقامت میکنند. مثلاً من با وجود اینکه متاهل هستم و ویزای کار یک ساله دارم، باید ضامنی داشته باشم تا بهم خانه بدهند. هر کسی هم نمیتواند ضمانت بکنند، ضامن باید سرپرست خانواده و شهروند عراقی باشد. تنها این نیست، هر محله یک مسئول دارد که بهش میگویند (مختار محله)، باید از مختار محله نامه تائید بگیری که من در فلان خانه با این تعداد افراد زندگی میکنم، بعد نامه را به مرکز پلیس میدهی، آن وقت آنها نامۀ محل اقامتت را به ادارۀ اقامت ارسال میکنند، یعنی برای کرایه کردن خانه باید چندین نامه و اداره را طی بکنی.»
«به هر ساختمان در دست ساخت، فروشگاه، نانوایی، بار، تعمیرگاه و… سر بزنی حتماً با چند نفر ایرانی برخورد میکنی. پر شده از ایرانی. قبلاَ بیشتر مردها برای کار میآمدند، اما حالا زنها هم هستند. متاسفانه کارگران جنسی هم خیلی زیاد شده است. دخترهای جوانی که برای تنفروشی به اینجا میآیند. آدم به غیرتش برمیخورد، اسم ما هم اینجا خراب شده است. چهار ساله اینجا کار میکنم انواع توهین و تحقیرها را شنیدهام اما ناچارم بمانم.»
هزینۀ ویزای اقامت، سالانه بین ٥٠٠ تا ٦٥٠ دلار برای هر شخص لحاظ شده که در صورت تمدید، هزینه آن کمتر میشود. این میزان برای کارگران روزمزد ایرانی، پول زیادی محسوب میشود. از طرف دیگر بیشتر کارگران روزمزد نمیتوانند ضامنی برای کفالت اقامت خود پیدا کنند، به همین دلیل ویزای کار و اقامت را تهیه نمیکنند. سندیکای کارگران اقلیم کردستان میگوید بیشتر مهاجران ایران ویزای کار ندارند و با ویزای گردشگری (یک ماه) در اقلیم فعالیت میکنند که هر ٢٨ روز باید آن را در مرز ایران با عراق تمدید کنند، به این خاطر نمیتوان آمار دقیقی از کارگران ایرانی ساکن در اقلیم به دست آورد. احمد دربارۀ تعداد کارگران مهاجر میگوید:
«به هر ساختمان در دست ساخت، فروشگاه، نانوایی، بار، تعمیرگاه و... سر بزنی حتماً با چند نفر ایرانی برخورد میکنی. پر شده از ایرانی. قبلاَ بیشتر مردها برای کار میآمدند، اما حالا زنها هم هستند. متاسفانه کارگران جنسی هم خیلی زیاد شده است. دخترهای جوانی که برای تنفروشی به اینجا میآیند. آدم به غیرتش برمیخورد، اسم ما هم اینجا خراب شده است. چهار ساله اینجا کار میکنم انواع توهین و تحقیرها را شنیدهام اما ناچارم بمانم.»
گزارش مرکز آمار کشور، میانگین نرخ تورم نقطه به نقطه برای تیر ماه سال جاری را، ٥٤ درصد محاسبه کرده است. به عبارتی به طور میانگین خانوارهای ایرانی در تیر ماه ١٤٠١ برای تهیه سبد مشخصی از کالا و خدمات، حدود ٥٤ درصد بیشتر از تیر ماه سال گذشته هزینه کردهاند. یکی از استادکاران برق ساختمان معتقد است اگرچه زندگی برای کارگران در اقلیم کردستان دشوار است اما هزینۀ خورد و خوراک و خدمات به نسبت خیلی کمتر از ایران است. او در این باره میگوید:
«هزینۀ اجارۀ یک خانۀ معمولی حدوداً ٣٠٠ تا ٤٠٠ هزار دینار میشود. جدای از پول برقی که باید به اقلیم بدهی، ماهیانه نیز باید پولی بابت ژنراتور برق محله پرداخت کنی. چون اینجا همیشه برق دولتی وجود ندارد. برای آن هم بستگی به مصرف ماهانه متغییر است که به طور میانگین ٣٠هزار دینار میشود. اگر هزینۀ رفت و آمد و اقامت را حساب کنم حدوداً ماهی ٦٠٠ تا ٧٠٠ هزار دینار به جز هزینه خورد و خوراک را دربرمیگیرد. خورد و خوراک اینجا خیلی ارزان است. مثلاً کرایه مسیر تاکسی ٥ هزار دینار است، اما قیمت یک کیلو گوشت مرغ حدوداً ٢ هزار دینار، گوشت قرمز ٨ الی ١٠ هزار دینار، برنج ده کیلوی ١٦ هزار دینار. با این وجود اگه اینجا کار پیدا کنی خیلی به نفعت است، هر ماه میتوانی پسانداز کنی و پساندازت را در ایران خرج کنی. خانمم هم اینجا کار میکند، روی هم رفته با هم حدود ٢ تا ٢ و نیم میلیون دینار در ماه درآمد داریم، چیزی حدود ٥٠ میلیون تومان.»
نگاه تحقیرآمیز
به نقل از خبرگزاری اعتمادآنلاین، میانگین شاخص فلاکت کشور تا پایان سال ۱۴۰۰ خورشیدی، ٤٩.٦ درصد ارزیابی شده است. استانهای کُردنشینِ آذربایجان غربی (با ٦٢.٢ درصد)، کردستان (با ٥٧.٨ درصد)، کرمانشاه (با ٥٧.٦) و ایلام (با ٥٣.٣ درصد) همراه با ١٩ استان دیگر نرخ فلاکت بالاتری به نسبت میانگین کشوری دارند. افزایش هر روزۀ قیمتها و بیکاری گستردهای که دامن استانهای کُردنشین را گرفته، موجب افزایش تعداد مهاجران به اقلیم کردستان شده است. اما اقلیم برای هر کارگری خوشاقبال نیست. احسان میگوید:
«اگر در ایران میتوانستم کار بخور نمیری گیر بیاورم به هیچوجه به اقلیم نمیآمدم. اینجا همیشه با نگاه تحقیرآمیزی باهات رفتار میکنند. اگر پول و کارش نبود یک ساعت هم دوام نمیآوردم. از هر چیزی که بگویی کم داریم. نه حق بیمه، نه قانون کار و نه هیچ چیز دیگری مشمولمان نمیشود. در این چند ماهی که اینجا هستم، دو بار دستمزدم را خوردهاند. نمیشود شکایت هم کرد چون کارکردنمان قاچاقی است. اینجا آمدیم تا بدبختیهایمان را سامان دهیم ولی بدتر تحقیر میشویم. بعضی وقتها فکر میکنم همه چیز پول و کار نیست و برگردم ایران بهتر است، اما تا میرسم لب مرز پشیمان میشوم. آخر بدون پول هم آدم تلف میشود.»
هر اتفاقی در حین کار برایت پیش بیاید، مقصرش خودت هستی و باید خودت خرجات را بدهی. باید کاملاً مواظب خودت باشی، چون اگر بمیری هم کسی از کارفرما جواب نمیخواهد. برای همین کارفرماها سختترین کارها را به کارگران ایرانی میدهند. دقیقاً مثل یک برده باهات رفتار میکنند، کوچکترین اعتراضی بکنی، هم اخراج شدی هم دستمزدت را نمیدهند. با این همه، باز مجبوریم اینجا کار کنیم. توهین و تحقیر اینجا بهتر است تا از گرسنگی در ایران بمیریم.»
حرفهای احسان را محمد به شکل دیگری میگوید. او که ویزای کار دارد و چند سالیست در اقلیم به سر میبرد میگوید:
«فرقی ندارد ویزای کار داشته باشی یا کارگر قاچاقی یا روزمزد باشی. همیشه باهات رفتار بدی دارند. خیلی کم پیش میآید کارفرمای عراقی باهات درست برخورد کند. میتوانم دهها آدم را مثال بیاورم که پولشان را ندادهاند. کارگر روزمزد اگر خیلی شانس بیاورد روزی ٣٠ تا ٣٥ دینار دستمزد میگیرد، بدون قرارداد یا حق بیمه. البته امروزه این کار هم خیلی کم شده است، تعداد کارگرها آنقدر زیاد شده است که کار به همه نمیرسد، چون تنها ایرانیها نیستند، از کشورهای دیگر هم میآیند. این روزها کارگرهای جنسی هم زیاد شده که خیلیهاشون ایرانی هستند، از کُرد و فارس گرفته تا تُرک و عرب بینشان است.»
با توجه به برخی گزارشها، اقلیم کردستان مسئولیتی در قبال سوانح کاری کارگران مهاجرت ندارد. خبرگزاریهای کُردزبان ماهانه خبر از مرگ یا مصدومیت تعدادی از این کارگران کُرد ایرانی میدهند. در برخی گزارشها آمده است که از اول ماه مه ۲۰۲۰ تا ۱ مه ۲۰۲۱ میلادی، دستکم ۷ کارگر کُرد ایرانی به دلیل سوانح کاری مانند سقوط از ارتفاع، برق گرفتگی، ریزش دیوار، تصادف در حین رانندگی و... در شهرهای اقلیم کردستان جانشان را از دست دادهاند. این آمار روزبهروز افزایش مییابد. کارگران مهاجر اقلیم میگویند کارفرماها کوچکترین ایمنی را در کار لحاظ نمیکنند. آمانج آرماتوربند است و در این خصوص میگوید:
«هر اتفاقی در حین کار برایت پیش بیاید، مقصرش خودت هستی و باید خودت خرجات را بدهی. ماههای اولی که اینجا بودم هنگام کار از طبقه دوم افتادم پایین، پایم شکست. با هزینۀ خودم رفتم بیمارستان ولی تا خوب شدم کارم را از دست دادم. باید کاملاً مواظب خودت باشی، چون اگر بمیری هم کسی از کارفرما جواب نمیخواهد. برای همین کارفرماها سختترین کارها را به کارگران ایرانی میدهند. دقیقاً مثل یک برده باهات رفتار میکنند، کوچکترین اعتراضی بکنی، هم اخراج شدی هم دستمزدت را نمیدهند. با این همه، باز مجبوریم اینجا کار کنیم. توهین و تحقیر اینجا بهتر است تا از گرسنگی در ایران بمیریم.»
جمهوری اسلامی نیز مانند اقلیم کردستان مسئولیتی در قبال اتباع مهاجر ایرانی به عراق را برای خود تعریف نکرده است. مکائیل صدیقی (رئیس کانون انجمنهای صنفی کارگران ساختمانی استان کردستان) دو سال پیش و در گفتوگو با خبرگزاری ایلنا، خبر از تشکیل کارگروهی به نام کارگروه رفع مشکلات کارگران استان کردستان داده بود. به گفتۀ وی در آن کارگروه، مصوب شد استان کردستان با وزارت کار کردستان عراق و سندیکاهای کارگری آن، جلساتی در خصوص رفع مشکلات کارگران ایرانی در عراق داشته باشند. در نتیجه قرار شد نمایندهای از استانداری و اداره کار و کانون انجمنهای صنفی کارگران ساختمانی استان به کردستان عراق سفر کنند که این مهم به دلیل همهگیری کرونا به تاخیر افتاد. اما با گذشت حدوداً دو سال، هنوز خبری از نمایندۀ ایران در جهت رفع مشکلات کارگران ایرانی در اقلیم نیست. محمد که معتقد است جمهوری اسلامی حتی به کارگران داخل کشور هم اهمیت نمیدهند، چه برسد به کارگران مهاجر اقلیم، میگوید:
« جز چند روزنامهنگار و دوست و آشنا، هرگز کسی از ایران یا اقلیم، از مشکلات کاریمان سوال نکرده. هیچ مسئولی در ایران مشکلات ما را نمیبیند و اساساً برایش اهمیتی ندارد. من هر وقت به ایران برمیگردم خداخدا میکنم ماموران مرزی ایران بهم گیر ندهند! چون پیش آمده بدون هیچ مدرکی، کارگر بدبخت را به جرم همکاری با احزاب کُرد بازداشت کردهاند! همین که لب مرز بهمان گیر ندهند خودش کلی است. اگر جمهوری اسلامی به فکر ما بود، وضعیت اقتصادی ایران را سامان میداد تا ما به اینجا نیایم و این همه توهین و تحقیر نبینیم. حکومت ایران قشر کارگر را نمیبیند و هر تصمیمی میگیرد در درجه اول بدبختیاش برای ماست.»
به گفتۀ کارگران کُرد ایرانی: پرداخت حداقل دستمزد، نبود قرارداد کار، عدم شمول بیمۀ سوانح، محل اقامت ناامن و کوچک، نگاه تحقیرآمیز و بدرفتاری، کار سخت و طولانی مدت، و در مواردی نیز عدم پرداخت دستمزد، از بیشترین مشکلات کارگران ایرانی در اقلیم کردستان محسوب میشوند. با این وجود، به دلیل افزایش نرخ تورم، بیکاری و روند صعودی شاخص فلاکت در کشور، شهروندان ایرانی مجبور به طی کردن مرزها برای کسب درآمد هستند؛ کارگرانی که زندگی و جانشان نه برای مدیران عراقی اهمیت دارد و نه برای مسئولان جمهوری اسلامی ایران.
بیشتر بخوانید:
نظرها
نظری وجود ندارد.