سودای فوتبال، فساد و رؤیاهای رنگباخته
فساد در فوتبال از سطح پایه شروع میشود، از همان به اصطلاح "آکادمیهای فوتبال". خانواده نوجوان بااستعداد را میچاپند تا او را به لیگ دسته سوم برسانند. پس از آن کسانی دیگر چاپیدن را پیش میبرند.
فوتبالیستها از جمله پردرآمدترین و محبوبترین قشرها در جامعه ایران هستند. همین هم باعث شده بسیاری از نوجوانان طبقه پایین جامعه به امیدِ دست یافتن به چنان ثروت و منزلتی، راهِ فوتبالیست شدن را در پیش گیرند. اما چنین مسیری برای آنها هموار نیست و با مانعهای زیادی رویارو میشوند.
این گزارش از زبانِ چند نوجوانان جویای نام در فوتبال به همین موضوع پرداخته است.
یافتهها نشان میدهد آنچه که معمولا با عنوان «فساد در فوتبال» میبینیم و میشنویم، تنها نوکِ کوه یخِ فساد در این رشته ورزشی است که اکنون به یک «صنعت» پر درآمد تبدیل شده است.
سودای فوتبال
مبین ۱۴ ساله از جمله نوجوانهایی است که سرخورده از مسیرِ فوتبالیست شدن از بازی دست کشیده. فرزندِ یک راننده تاکسی است و اهلِ «شهرستان». استعداد و تواناییاش در فوتبال ستودنی است. اما از روندِ جذبِ فوتبالیست در سیستمِ فوتبالِ کشورش سرخورده و ناامید است. میگوید تنها او نیست که چنین وضعیتی دارد. امثالِ او زیادند، نوجوانهایی که توان و استعدادشان را در فوتبال مییابند اما به دلیلِ مانعهای زیادی که بر سرِ راهشان است توانایی طی کردنِ چنین مسیری را ندارند.
آکادمیها به طورِ معمول هر سال دو تا سه بار تست برگزار میکنند. پس از انجام تستها هر بازیکنِ نوجوانی که مورد تأیید مربیانِ آکادمی باشد، به تیمی در لیگ دسته سوم در رده نوجوانان معرفی میشود. بازیکنِ نو نهالِ معرفی شده موظف میشود طی قراردادی با پرداختِ هزینهای سنگین، برای چند سال خود را در اختیار تیم قرار دهد. مبلغِ قرارداد حدود ۱۵۰ تا ۲۰۰ میلیون تومان است. یعنی یک نوجوان برای این که صرفا بتواند در یک تیم دسته سومی بازی کند، باید چنین هزینهای را تقبل کند.
ورودی چنین مسیری، ثبتِنام در آکادمیهای فوتبال است. از همان بدو ورود، حضور در این آکادمیهای «استعدادیابی» هزینهای بر دوشِ نوجوانان و خانوادههایشان سنگینی میکند. در ماه حدود ۵۰۰ هزار تومان برای هر نفر. چنین هزینهای برای فرزندان طبقه پایین جامعه سنگین است.
آکادمیها به طورِ معمول هر سال دو تا سه بار تست برگزار میکنند. پس از انجام تستها هر بازیکنِ نوجوانی که مورد تأیید مربیانِ آکادمی باشد، به تیمی در لیگ دسته سوم در رده نوجوانان معرفی میشود. بازیکنِ نو نهالِ معرفی شده موظف میشود طی قراردادی با پرداختِ هزینهای سنگین، برای چند سال خود را در اختیار تیم قرار دهد. مبلغِ قرارداد حدود ۱۵۰ تا ۲۰۰ میلیون تومان است. یعنی یک نوجوان برای این که صرفا بتواند در یک تیم دسته سومی بازی کند، باید چنین هزینهای را تقبل کند.
قراردادها معمولا تا هجده سالگی نوجوانان را پوشش میدهد. یعنی هر بازیکن نوجوان باید قراردادش را تا سن ۱۸ سالگیاش با باشگاه معرفیشده تمدید کند. در طولِ بازی در این تیمها هم تستهایی جدید و مداوم از بازیکنان میگیرند. در نهایت در سن ۱۸ سالگی یک تستِ اصلی از آنها گرفته میشود. اگر در چنین آزمونی نمره قبولی را کسب کنند، به تیمِ جوانانِ همان تیم راه پیدا میکنند. در غیر اینصورت هزینه و زمان و انرژیشان را در آن مدت هدر دادهاند و شانسِ کمی برای درخشیدن در فوتبال دارند.
پس از این، بازیکنِ جوانِ راهیافته به تیمِ «جوانان» باید به مدتِ چند سال دیگر در همان رده رایگان برای تیم بازی کند. تنها مزیتِ بازی در این رده برای او در این خواهد بود که ممکن است در ضمنِ بازی در تیم، توسطِ کادرِ فنی یا دلالانِ بازیکن در تیمهای دسته اولی دیده شود و بخواهند او را جذب کنند. دریافتِ دستمزد و قرارداد برای بازیکنان فوتبال، از این مرحله به بعد خواهد بود.
از این هنگام به بعد هم نقشِ دلالان و صاحبنفوذها برجستهتر میشود. درصدِ بالایی از مبلغِ قراردادهای بازیکنان در فرایندِ نقل و انتقالات به جیبِ دلالها و مدیرهایی میرود که وعده میدهند بازیکنِ جوان را به یک تیمِ دسته اولی معرفی میکنند. اینها در کنارِ تعرضها و سوءاستفادههای دیگر از نوجوانان روندی معمول در ساختارِ فوتبالِ پایه است. فساد در لایههای پنهان و غیررسمی فوتبال که بسیار گسترده است و داستانِ خود را دارد یک چیز است و خودِ میدانِ فسادخیزِ ساختیافته رسمی فوتبال پایه هم یک چیزِ دیگر. این دو همدیگر را تقویت میکنند.
روندِ معمولِ مورد بحث در فرایندِ جذبِ بازیکن در صورتی پیش میرود که همه برنامهها و کارها مطابقِ یک روالِ معمول و ساختمند باشند، آن هم بدونِ دخالتِ نیروها و گروههای غیرورزشی. اما تجربه نشان داده که چنین دخالتها و الگوهای غیرورزشی به ویژه در فوتبال ایران به شدت رایج است. برای مثال بازیکنهای جوانی که از پشتوانه مالی بیشتری برخوردارند به هیئت مدیره و کادرِ فنی پول میدهند تا نیمکتنشین نشوند و به صورتِ فیکس در تیم بازی کنند و بیشتر دیده شوند. یا افرادی که در ساختار قدرت جایگاهی دارند، از همان راه میتوانند نفوذ و جایگاه بهتری در یک تیم فوتبال کسب کنند. به قولِ یکی از دوستانِ مبین: «یکی از دوستای ما پدرش از این سپاهیهای گردنکلفت بود. فوتبالش هم در حدِ ما نبود حتی. ولی الان توی لیگ جوانان داره بازی میکنه.».
چنین مسیرِ سخت و دشواری در جذبِ فوتبالیست در لیگِ ایران در حالی است که در بیشترِ لیگهای معتبرِ دنیا در مرحله اول آکادمیهای فوتبال تنها هزینه تمرین را از نوجونانِ فوتبالیست دریافت میکنند. از آنجا به بعد هم هیچ تیمِ فوتبالی نمیتواند و نباید بابتِ جذبِ یک نوجوانِ فوتبالیست از او پولی دریافت کند.
آکادمیها و مربیانشان
دریافتِ هزینههای سنگین برای آموزش و بالا کشیدن در فوتبال پایه ایران در حالی است که به تعبیرِ آرشِ برهانی، بازیکن پیشین و مربی فعلی یکی از آکادمیهای تیم استقلال، مربیهایی در آکادمیهای پایه مشغولند که بلد نیستند «یک بغل پا هم بزنند». چهرههایی نظامی و سیاسی ریاستِ فدراسیونها و تیمهای مختلف ورزشی را بر عهده دارند که هیچ سابقه ورزشی و مدیریتی مرتبط با ورزش و یا تخصصی در آن ندارند و صرفا به واسطه پول و نفوذ و قدرتشان در فوتبال صاحب منصب شدهاند.
از منظرِ نوجوانانی که تجربهای در آکادمیهای جذبِ فوتبالیست داشتهاند، ساختارِ پایهای این ورزش که امروزه منتفعانش تمایل دارند آن را «صنعتِ فوتبال» بنامند، به شدت تبعیضآمیز و فاسد و ناامیدکننده است. در پسِ هیجان و هیاهوی و ثروتِ این رشته ورزشی، فسادِ سازمانیافته و ساختاری آلوده به تبعیض لانه کرده که در ظاهرش دیده نمیشود. این به طور ویژهای مانعی است در برابرِ کودکان و نوجوانانی که بر مبنای طبقه و جایگاه اجتماعیشان، توانایی مالی و نفوذِ لازم را برای بالا کشیدنِ خود در این ساختارِ آلوده به تبعیض و فساد ندارند و از تحقق آرزوها و رؤیاهایشان بازمیمانند.
نظرها
نظری وجود ندارد.