در «وزرا» چه میگذرد؟
روایت شاهدان عینی از برخورد خشن گشت ارشاد؛ دختر ۲۲ ساله سقزی در کما
مهسا امینی، دختر ۲۲ ساله سقزی که همراه خانواده خود برای دیدن اقوام به تهران سفر کرده بود، حدود ساعت ۶:۳۰ عصر سهشنبه ۲۲ شهریور ماه و در حالی که بهاتفاق برادرش قصد خروج از متروی حقانی تهران را داشت به وسیله مأموران گشت ارشاد بازداشت شد. او اکنون در بیمارستان کسری در کماست. شاهدان و برادر او با زمانه گفتوگو کردهاند.
یک دختر ۲۲ ساله در شهر تهران به دلیل برخورد خشونتآمیز مأموران گشت ارشاد به کما رفته است. بر اساس آخرین خبرهایی که به «زمانه» رسیده، او هماینک در بخش ICU در بیمارستان کسرای تهران، تحت مراقبتهای ویژه پزشکی قرار دارد.
مهسا امینی، دختر ۲۲ ساله سقزی که همراه خانواده برای دیدن اقوام به تهران سفر کرده بود، حدود ساعت ۱۸:۳۰ سهشنبه ۲۲ شهریور ماه و در حالی که به اتفاق برادرش قصد خروج از مترو حقانی تهران را داشت، به وسیله مأموران گشت ارشاد بازداشت شد.
بر اساس گفتههای کیارش امینی، برادر مهسا، به زمانه، وقتی مأموران در حال انتقال مهسا امینی به ون گشت ارشاد بودند، درگیری لفظی میان این خواهر و برادر و مأموران صورت میگیرد که در این حین به آقای امینی گفته میشود خواهر او را به بازداشتگاه وزرا میبرند و بعد از یک ساعت کلاس توجیهی با امضای تعهد، او را رها خواهند کرد.
شاهد دیگری که خود نیز یکی از بازداشتشدگان بود و در همان ون گشت ارشاد به همراه مهسا امینی در حال انتقال به بازداشتگاه وزرا بوده است، در این ارتباط به خبرنگار زمانه میگوید:
«در طول مسیر میان بازداشتشدگان و مأموران جروبحث شدیدی شکل گرفت که من و خانم امینی هم ازجمله کسانی بودیم که به بازداشت خود اعتراض کردیم.»
او اضافه میکند:
«در خلال این جروبحثها مأموران با خشونت فیزیکی سعی داشتند تا همه ما را ساکت کنند. در همین حین بود که خانم امینی هم مورد ضرب و شتم قرار گرفت اما او تا رسیدن به بازداشتگاه وزرا کماکان هوشیاری داشت، اگرچه که از لحاظ جسمی بسیار بیحال بود.»
یکی دیگر از شاهدان عینی که در نقطه دیگری از تهران بازداشت شده و در همان زمان به بازداشتگاه وزرا انتقال یافته بود در رابطه با وضعیت پیش آمده در این بازداشتگاه که منتهی به انتقال مهسا امینی به بیمارستان شد، به «زمانه» گفت:
«من به اتفاق دهها دختر دیگر در سالن بزرگی در بازداشتگاه وزرا بودیم که پس از چند دقیقه متوجه شدیم یکی از دخترها حالش خوب نیست. چند نفری بودیم که از مأموران آنجا خواستیم به وضعیت این دختر رسیدگی کنند و پس از بیتوجهی مکرر مأموران بر سر آنها فریاد زدیم زیرا خانم امینی رنگ به رخساره نداشت و بسیار ناخوشاحوال بود. رفتهرفته دیگر افراد بازداشتی هم به ما پیوستند و درخواست کمک برای مهسا امینی را داشتند.»
او اینطور ادامه داد که:
«مأموران کاملاً به موضوع بیتفاوت بودند تا جایی که یکی از آنها خطاب به ما گفت «هندی بازی درنیاورید، ما شما را میشناسیم و خودمان این کارها را تدریس میکنیم!» اما من و دیگر بازداشتشدگان دست از اعتراض برنداشتیم تا جایی که مأموران با خشونت تمام به سمت ما حملهور شدند و با باتوم و گاز فلفل ما را مورد ضرب و شتم قرار دادند. ازجمله کسانی که در این حین او هم مورد آسیب قرار گرفت این خانم بود که پس از آن تقریباً از هوش رفت.»
این شاهد عینی وضعیت داخل بازداشتگاه وزرا را در این دقایق اینطور توصیف میکند:
«بعد از اینکه حال مهسا را دیدند چند نفر از مأموران به سراغ او آمدند. دو مأمور تلاش کردند تا او را از این شرایط دربیاورند، یکی از آنها دستش روی سینه مهسا بود و به نظرمی رسید قصد داشت ماساژ قلبی به او دهد و دیگری هم دست و پاهای او را میمالید. ما هم در این حین از شدت ترس جیغ میزدیم آنها گوشی همه ما را گرفتند و سعی میکردند جلوگیری کنند تا کسی فیلم و عکسی نگرفته باشد.»
او ادامه میدهد:
«با تأخیر بسیار آنها سرانجام مهسا را با آمبولانس به بیرون انتقال دادند. جالب اینکه در این وضعیت که آمبولانس به داخل آمده بود و فضا بسیار متشنج و شلوغ بود کلید آمبولانس هم برای دقایقی گم شده بود که حتی از بازداشتیها برای یافتن آن کمک خواستند و درنهایت با تأخیر بسیار این دختر را با آمبولانس به بیرون بردند.»
در حین وقوع این فاجعه روایت برادر خانم امینی از بیرون بازداشتگاه اینطور است که:
«ما صدای جیغ و داد و فریاد از داخل وزرا شنیدیم و بسیار نگران شدیم و بهاتفاق دیگر خانوادهها اعتراض کردیم که با عزیزان ما چه میکنید و داخل چه خبر است و… اما در مقابل مأموران ما را با خشونت از جلوی در عقب راندند و حتی کار بهجایی رسید که در مقابل ما از گاز فلفل و باطوم استفاده کردند.»
او میگوید:
«حدود ۲۰ دقیقه بعدازاین داد فریادها و اعتراض خانوادهها یک آمبولانس داخل وزرا میرود و بعد از حدود گذشت یک ربع تا ۲۰ دقیقه بعد از آنجا خارج میشود. ما و دیگر خانوادهها با دیدن آمبولانس بسیار نگران شدیم و بعد از پرسشهای بسیار ما یکی از مأموران به خانوادهها گفت در خلال درگیریها یکی از مأموران خودمان مصدوم شده و او را به بیمارستان اعزام کردیم.»
کیارش امینی برادر مهسا امینی اضافه میکند:
«خانوادهها از توضیح مأموران قانع نشدند و بسیار نگران بودند. تا آنکه بالاخره بعد از چند دقیقه یکبهیک بازداشتیها در حال خروج از وزرا بودند، آنها پس از بیرون آمدن به خانوادهها گفتند که یکی از بازداشتیها را با حال بسیار وخیمی سوار آمبولانس کرده و بردهاند که من هم در این زمان عکس خواهرم را به آنها نشان دادم و یکی از آنها او را شناخت و تأیید کرد که خواهر من همان کسی است که چنین فاجعهای برایش رخ داده است.»
او ادامه میدهد:
«مأموران پاسخگوی ما نبودند تا اینکه بالاخره یکی از آنها آمد و گفت برای پیگیری حال خواهرتان به بیمارستان کسری بروید. پس از اینکه به این بیمارستان رسیدیم متوجه شدیم که خواهرم در بخش ویژه این بیمارستان در حال کما قرار دارد و پزشکان به ما گفتند او توأمان سکته مغزی و سکته قلبی داشته است.»
برادر خانم امینی همچنین در ارتباط با آخرین وضعیت سلامی او به زمانه میگوید:
«تا شامگاه چهارشنبه که اجازه دادند خواهرم را ببینیم او کماکان در کما بود و هوشیاری بسیار پایینی داشت و علی رغم اینکه با کمک دستگاه ضربان قلب داشت اما پزشکان به خانواده گفتهاند چندان امیدی به زنده ماندن ایشان نیست.»
بر اساس آخرین خبرها، مادر خانواده امینی بر اساس فشارهای وارده در این رابطه برای مراقبتهای پزشکی به اورژانس بیمارستان کسری برده شده است. همچنین خانواده مهسا امینی از فشار نیروهای امنیتی و تلاش آنها برای جلوگیری از اطلاعرسانی درباره این ماجرا خبر میدهند.
از سوی دیگر و بنا به گفته شاهدان عینی، از شامگاه سهشنبه جو امنیتی شدیدی در بیمارستان کسرای تهران برقرار است.
نظرها
mashang
علیرغم بنیاد های حقوق بشری قرن حاضر هنوز مسلمانان مخالفین اسلام را آشکارو نهان سلاخی میکند تصورکن سلاخیِ روشنفکران زمان محمد را
Arsalan
قانون هیچ اهمیتی ندارد.بدپوشش یا روسری نداشته است.دادگاه حکم می دهد.اینها ستار بهشتی ها و این دختر ۲۲ساله را می کشند در خلال بازداشت. برای همین است نورچشمی ها اختلاس و رانت را پیشه کرده اند.دورنگ یا رنگارنگ بالا امدند.
mashang
هرگاه روشنفکران معاصرایران سودای هدایت جامعه ایران بسمت ترقی وپیشرفت وآزادی بسرداشتند با دخالت اسلام سرکوب ومتوقف شد
mashang
هرگاه روشنفکران معاصرایران سودای هدایت جامعه بسمت ترقی وپیشرفت وآزادی بسرداشته اند با دخالت اسلام سرکوب ومتوقف شده۰
امید
به راستی متاسفم برای دختران نازنین کشورم ،من خارج از ایران زندگی میکنم،همه فارغ از هر محدودیتی آزاد لباس میپوشند و زندگی میکنند ،حنچتی مذهبی های رادیکال به خودشان اجازه نمیدهند که نگاه چپ داشته باشند به زنها و دختران،آن وقت در کشور ما که مهد تمدن به شمار می آید ،طبق سناریوی از پیش نوشته شده گشت ارشاد تعدادی انسانهای روان پریش را وارد جامعه میکنند تا قدرت نمایی کنند ،هر چند بوی توسعه داخلی به مشام میرسد ،چه بیا برجام و قبول آن به ضرر کسانی است که از تحریم ها سود کلان میبرند ،رعایت حقوق بشر یکی از شروط جامعه جهانیست برای رفع تحریمها دولتمردان جمهوری اسلامی خوب میدانند چه کنند ،تا برجام و تحریمها معلق بماند و این وسط فقط قشر آسیب پذیر متحمل ضربه ها میشوند ،آقازاده ها در فرنگ و کانادا و آمریکا مشغول تحصیل و قدرت در دست داران آینده ... حتی اگر این دولت هم برچیده شود مطمعن باشید فرزندانشان برای حکومت آینده در حال آموزش هستند ... قشر فقیر بازهم زیر دست آنها خواهد بود ،تنها راه برای مبارزه بالابردن سطح آگاهی قشر آسیب پذیر است .... بازی کثیفی که سناریوی اصلی اش طبق دستور استعمارگران برنامه ریزی میشود ،هر دولتی که باج بدهد به اوروپاش و شرق غرب ماندگار است ،چه دولتی بهتر از جمهوری اسلامی که هم ژاندارم منطقه و باج بده خوب ،اسد نمونه بارز ،سوریه با خاک یکسان شد ولی اسد هنوز بر سرکار است ،ریشه را باید پیدا کرد ،تظاهرات ها و کشته شدن جوانها چاره کار نیست .....