برآورد از وضعیت؛ چند نظر
از عدهای از فعالان در داخل کشور خواستیم که نکته اصلی در برداشتشان از وضعیت را با ما در میان بگذارند. تصویری بدون ادعای جامعیت
جمعه، اول مهر، هفتمین روز برآمد جنبش: سید احمد علم الهدی، امام جمعه مشهد در خطبههای نماز جمعه این هفته ضمن اشاره به جنبشی که در واکنش به قتل مهسا امینی به دست عوامل تحمیل کننده حجاب آغاز شد، چنین گفت: «در براندازی منکرات و اجرای واجبات دینی و در عرصه عملیاتی حکمرانی دین ، مهمترین موضوع، مساله حجاب است و در واقع حجاب، نشانه و پرچم حکمرانی دین است.»
جنبشی که به راه افتاده درست علیه همین «نشانه و پرچم» است. به نظر میرسد که به یک موضوع محدود میپردازد، اما موضوع آن نه هر موضوعی بلکه در «عرصه عملیاتی حکمرانی دین» به قول علم الهدی «مهمترین موضوع» است.
جنبش برپاشده، به سرتاسر ایران گسترش یافته است. گروههای وسیع و متنوعی در آن شرکت دارند. برداشت نخستین، که گویا محدود به جوانان است، آن هم بیشتر از طبقهی میانی، توضیحدهندهی کلیت پدیده نیست. حرکت در شهرها و محلات به اصطلاح حاشیهای هم نمود یافته؛ و همچنین حضور مردم سالخورده و نیز مذهبی در آن چشمگیر بوده است. گزارش شده که در تظاهرات گاهی همه خانواده شرکت میکنند. در یکی از پیامهای ارسالی به زمانه چنین آمده است:
« کم کم زنان چادری و افراد مذهبی در اعتراضات مشاهده می شدند. تا پیش از این ، این افراد می ترسیدند وارد اعتراضات شوند مبادا توسط خود معترضان پس زده شوند یا آسیب ببینند. زنان چادری ای مشاهده شد که خودشان را سپر بلای معترضان و جوانان می کنند و کتک می خورند. این مشاهدات تاثیر زیادی در قوت قلب و افزایش روحیه معترضان داشت. باید این نکته به صورت مفصل مورد توجه و ترویج قرار بگیرد.»
برخورد حکومت
هنوز نمیتوان برآورد دقیقی از نقشهی حکومت داشت. امر محسوس، سردرگمی است. حرفهایی میزنند و خودشان آن را نقض میکنند. عباس عبدی، روزنامهنگار و مفسر وقایع با دیدی اصلاحطلبانه، در توئیتی چنین نوشته است:
«از دو حال خارج نیست. یا یک مجموعه منسجم در درون نظام و با برنامه و آینده نگری در حال مواجهه با اعتراضاتاند، پس این حد از غیرعقلانی عمل کردن بسیار عجیبه. یا قوه عاقلهی عهدهدارنیست و بر حسب مورد تصمیم میگیرند، که نباید از تبعات سنگین چنین سیاستی شگفت زده شوند احتمال دومی بیشتره»
در موارد پیشین هم چنین بوده و طولی نکشیده که متصدی امر مشخص و از زیگزاگها کاسته شده است.
این بار حساسیت رژیم به صورت ویژهای بالا است، چون هم یک رکن حکمرانی دینی هدف قرار گرفته، و هم شعارها از ابتدا متوجه شخص ولی فقیه شده است. این دوره از جنبش از نظر ولایتشکنی به راستی سنگ تمام گذاشته است.
به نظر میرسد خطوط کلی برنامه رژیم − با توجه به تجربههای گذشته و آنچه در این هفته دیده شده − چنین باشد:
- وعده دادن برای رسیدگی، در همان حال تهدید
- تفکیک میان منتقد و ناراضی صالح و ناصالحان اغتشاشگر
- شدت بخشیدن به سرکوب تظاهرات
- تلاش برای بسیج نیروی خودی و قرار دادن آن در برابر تظاهرکنندگان
- تلاش برای زدن ضربهی اخلاقی به جنبش با سناریوهای همیشگی: مخالفان قرآن آتش زدهاند، به اموال عمومی آسیب میزنند، مردمآزاری میکنند...
- دستگیریهای وسیع، هدفمند و فلهای
- تلاش برای ایجاد تشتت در میان مخالفان
- در همه حال فریاد وااسلاما
- به صورت مداوم نسبت دادن اعتراضها به «دشمن» خارجی
- پس از سرکوب و در ترکیب با سرکوب، وعدهی رسیدگی و اصلاح
گفتوگوهایی درگرفته است در مورد توان سرکوب. میپرسند آیا سپاه در کلیتش میتواند دست به کشتار زند، و نیز میپرسند ارتش چه خواهد کرد. یکی از فعالان نوشته اکنون نباید به این مسائل پرداخت، اصل بر این است که کل دستگاه در برابر مردم قرار دارد.
این پیام هم قابل توجه است:
«نشانه ای اندک اما واقعی از ریزش کادرهای رسمی پلیس قابل مشاهده است. نه آنقدر زیاد که آنچنان برجسته شود و نه آنقدر کم که نادیده گرفته شود. تعداد کادرهای پلیس و ضد شورشهایی که زیاد درگیر نمی شوند و یا ضربات را نمایشی یا خفیف تر از پیش میزنند زیاد شده است. لازم است به هر طریقی این مسئله به شکل درستی مطرح شود. شناسایی و اعلام مشخصات فرماندهان آنها تاثیر زیادی در افزایش تمردها خواهد داشت. معترضان خیلی درگیر گاردیها هستند اما خطر اصلی از طرف لباس شخصی ها است. انتشار فیلمهایی که مردم مانع از بازداشت معترضان توسط لباس شخصی ها شده اند تاثیر زیادی روی فعال شدن قشر خاکستری و تقویت اراده معترضان دارد. تا زمانی که اعتراضات در مازندران، مشهد، تبریز و اصفهان ادامه داشته باشد، جمهوری اسلامی نمی تواند برای اعتراضات یک شهر از شهر یا استان دیگر نیرو بیاورد. جمهوری اسلامی نتوانسته است مانند اعتراضات ابان 98 نیروهای خود را منسجم کند و به کار بگیرد.»
تداوم جنبش
همکاران در تحریریهی "زمانه" با عدهای از فعالان و ناظران مجرب در داخل کشور تماس گرفتند و از آنان خواستند نکتهی اصلی در برداشتشان از وضعیت را بیان کنند. از آنان از جمله پرسیده شد:
بنابر مشاهده شما جنبش آغاز شده تا چه حد شانس تداوم دارد؟ به نظر شما چگونه این شانس بالا میرود؟
روشن است که برپایهی یک بررسی محدود نمیتوان به یک تصویر جامع رسید. اما در همین بررسی محدود هم میتوان اشاره به نکتههایی را دید که انتظار میرود در بررسی جامع هم مطرح باشند.
در پاسخ به پرسش مربوط به تداوم جنبش یک نکتهی مطرح این است که اکثر کسانی که در خیابان حضور دارند یا به نوعی از حرکت پشتیبانی میکنند، اصلاً به اکنون و عاقبت آن فکر نمیکنند. اصل برای آنان این است که جنبشی درگرفته که باید در آن شرکت کرد و آن را پیش برد. اینکه چه میشود، در همین لحظه مسئلهی آنان نیست. جنبش به آنان نیرو داده، به اصطلاح مثبت میاندیشدند، دریادل شدهاند و دل به دریا میزنند.
باتجربهترها و عاقبتاندیشها بنابر بررسی محدود ما دو دستهاند:
- دسته اول موضوع را به صورتی اصولی میبینند. میگویند اصل بر این است که نمیتوان خیابان را حفظ کرد، بدون رهبری و طرح و نقشه مشخص و از طرف دیگر شکاف روزافزون در حاکمیت. این دو شرط اکنون برقرار نیست، پس حتا حمایت مردمی هم که بالا باشد، نمیتوان امید داشت که حضور در خیابان ادامه یابد.
- دسته دوم موضوع را عملی میبیند و معتقد است باید دید چه میشود؛ از دل حضور پرقدرت هم شکاف و تزلزل در حاکمیت پدید میآید و هم شعارها و الگوهای رفتاریای که حکم طرح و نقشه آغازین را مییابند و این بار شاید مطالبه و هدف، رهبری را تعیین کند.
بررسیهای ما هنوز حاکی از آن است که حتا کسانی که یک نگرانی اصولی نسبت به وضعیت دارند، به گونهای خوشبین هستند و معمولاً خوشبینیشان را این گونه بروز میدهند: «این بار هم به نتیجه نرسیم، نباید غمگین باشیم چون ایران دیگر یک ایران تازه شده و میداند چه میخواهد. دور بعدی نزدیک است و کار به زودی تمام است.»
توصیفهایی مشخص
■ یکی از همکاران زمانه نوشته است:
«با چندین نفر صحبت کردم از گروههای مختلف. احساس غالب این است که فرصتی پیش آمده که نباید از دست برود. شانس تداوم را در این میبینند که چهرههای موثر مواضع روشن بگیرند و نقش رهبری و هدایت داشته باشند به جای تزریق ناامیدی به مردم. بعضی ها هم کلا معتقدند که نیروی سرکوب به میدان خواهد آمد و کشتار میتواند جریان را متوقف کند. هرچند این احساس را دارند که سرکوب کلی دیگر ممکن نیست و باز مقاومت ایجاد خواهد شد. یک نکته که میگویند درباره فراگیری و خشم انباشته شده است. این را همه اتفاق نظر دارند که برگشت ناپذیر است.»
■ و همکاری دیگر:
«من با عدهای از دوستان که تا دیشب با وجود مشکلات اختلال و قطعی اینترنت در ارتباط بودم، اکثریت بر این باور هستند که به مانند قبل (اعتراضات آبان ۹۸) با معترضان برخورد نشده و این هم صرفا ناشی از باور، تلاش و حضور گسترده مردم از همه اقشار جامعه در اعترضات سالهای اخیر به ویژه اعتراضات شهریور امسال برای تغییر است. به باور آنها، نیروی سرکوب (تا این لحظه) به مانند گذشته چندان تمایلی به سرکوب نشان نداده و این موضوع برایشان بسیار مهم بود و به تداوم اعتراضات و تسری یافتن آن به شهرهای بیشتر هم بسیار خوشبین بودند.»
■ در یکی از پیامها از داخل چنین آمده است:
«اخبار منفی کمی باعث ترس شده است. در روزهای اولیه، حجم بالای اخبار مثبت تاثیر زیادی در افزایش جمعیت افراد داشت. فشار زیادی روی بعضی شهرها بوده است و مردم نیاز به استراحت دارند. تداوم اعتراضات در شهر تهران تا حد زیادی می تواند دور دوم اعتراضات را در سراسر ایران ایجاد کند. اکنون همه چشمها به تهران دوخته شده است. این را در صحبتهای مردم و معترضان به وضوح میدیدم. این اعتراضات پتانسیل این را دارد که ادامه پیدا کند. نیاز به یک شارژ روانی است. یک خبر بزرگ. چیزی که امید بدهد... به طور مثال من نوعی فکر نمی کردم که تاثیر حرفهای داریوش و ابی این قدر زیاد باشد ولی برایم تجربه شد که اهمیت زیادی دارد. اگر هنرمندان معروف (به خصوص خوانندگان پاپ و رپرها) مردم را دعوت به ادامه اعتراضات کنند شک ندارم یک پتانسیل قوی ایجاد می شود.
مردم به شدت روی تداوم خبررسانی حساس هستند. هیچ چیزی تاثیرش بیشتر از انتشار عکسها و فیلمها از شهرهای مختلف نیست. دو شب پیش که شدیدترین قسمت اتفاقات بود، سیل اخبار و عکسها و فیلمها از شهرهای مختلف باعث شده که مردم احساس کنند تنها نیستند، یک کل واحد هستند و قرار نیست فقط آنها هزینه بدهند. انتشار اسامی بازداشت شدگان، کشته شدگان، انتشار فیلمها و عکسهای کم کیفیت اما منتشر شده توی اینستاگرام و اکانتهای مردم عادی، بسیار اهمیت دارد.
تعریف و تمجید و ستایش از مردم یک استان یا یک قون تاثیر زیادی در آنها دارد. گیلان مثال خوبی است. همچنین تبریز و ارومیه. وقتی موج ستایش و همدلی در فضای عمومی ایجاد شد، یکدفعه شعله اعتراضات در این مناطق بالا کشیده شد. این اهمیت بسیاری دارد...»
■ و یک پیام دیگر چنین میگوید:
«من این چند روز توی خیابانها بودم. به نظر من ظاهرا اراده تظاهرکنندگان بر تداوم است. دیشب [شب جمعه، اول مهر] در اطراف خیابان انقلاب و در خیابانهای فرعی بلوار و ولیعصر میدیدم که جوانها سرگشته دنبال جاهایی هستند که شلوغ تر باشد و بتوانند شعار بدهند. البته دیشب تظاهرات به شرق تهران رفته یعنی مرکز در آن طرفها بوده. بلوار و میدان ولیعصر هم شلوغ بود اما درگیری نبود. شعار دادن و تعقیب و گریز با مردم در نارمک و پیروزی و میدان وثوق و آن طرفها زیاد بوده. . احتمالا امشب در نقطه ای دیگر است.
حکومت با تمام قدرت از شکل گرفتن جمع شدن مردم جلوگیری میکند. در پیاده روها آدم ها را پراکنده میکنند. دو روز گذشته غیر از پلیس ضد شورش تعداد زیادی از بسیجی ها و لباس شخصی ها که اغلب سپاهی یا کارمندان دون پایه ادارات هستند و برای گرفتن ده ساعت اضافه کاری تن به آمدن داده اند هم بودند...
اینها را گفتم تا بگویم که حکومت با قدرت میخواهد از ادامه یافتن تظاهرات جلوگیری کند. از هر امکانی هم استفاده میکند. در مقابل جوانها خودشان را بدون پشتوانه احساس میکنند...
اما پاسخ سئوال شما: به تصور من این تظاهرات پتانسیل ادامه یافتن دارد. به نظر من اگر هفته آینده به دلیل تعطیلیهای مکرر دنبالهاش قطع شود اما در هفته دوم مهر باز هم تظاهرات شکل بگیرد دیگر امتدادش حتمی است. جوانها در فکر ابداع راههای تازه هستند. از جمله همین که هر روز تظاهرات را به یک منطقه در تهران میبرند. حتما شیوه های تازه تری ابداع خواهند کرد.»
تداوم جنبش
در میان نظرهایی که ما دربارهی موضوع محوری تداوم جنبش دریافت کردیم، دو نکته برجسته است، یکی به شکل تداوم برمیگردد، و دیگر به شرط تداوم:
شکل تداوم: ممکن است تا دو سه روز شاهد یک افت شویم، اما به احتمال زیاد در همین ماه مهر شاهد یک برآمد دوباره خواهیم بود. جنبش به صورت حلقه-حلقه پیش خواهد رفت و هربار دامنهای بیشتری خواهد داشت. قبلا دوره-دوره بود (جنبش سبز، ۹۶، ۹۸...)، اکنون حلقه-حلقه (شهریور، در ادامه مهر و ...). نظری محتاطتر نکتهی حلقههای به هم نزدیکتر شده را میپذیرد اما تداوم آنها را مقدر نمیداند؛ میگوید بستگی به اوضاع و احوال دارد و حواله میدهد به شرط تداوم.
شرط تداوم: همه تأکید میکنند که شرط تداوم جنبش بالا رفتن کیفیت و وسعت آن است. میگویند با شعار «زن، زندگی، آزادی» ریلگذاری خوبی شده و روی همین ریل باید پیش رفت. در مورد گستردگی، امید و تأکید بر پیوستن مشخص کارگران، معلمان، بازنشستگان، آسیبدیدگان از تخریب محیط زیست و دیگر محرومان به جنبش است، آن هم با نام و نشان خودشان. تودهی انباشته برای تداوم حرکت کافی نیست؛ مؤثر و لازم تودهی نمایندهی طبقات و گروههای اجتماعی مختلف است. رهبری هم اهمیت ویژهای دارد. اگر هر چه زودتر حاملهای اجتماعی و طبقاتی جنبش صراحت بیشتری در حضور یابند، و جنبش به صورتی طبیعی سخنگو پیدا کند، شانس تداوم آن بالا میرود.
استفاده از همه نیروها
در همه نظرهایی که ما درباره وضعیت توانستیم جمع کنیم این نکته برجسته است: باید نیرو جذب کرد. از هنرمندان، نویسندگان، ورزشکاران ... خواست که پشتیبانی کنند. از هر کس که میگوید دیگر هر گونه ارتباطش را با قدرت حاکم و نهادهای زیر سلطهی آن قطع میکند باید استقبال کرد.
کار خارج هم این است: «پشتیبانی، پشتیبانی، پشتیبانی». پیامهایی هم دریافت کردهایم حاوی تأکید بر اینکه روشنفکران و خوشنامان مبارزه با هم تماس بگیرند، بحثهایشان را مشخص کنند، ضمن دادن امید به جنبش به محورهایی برای توافق برسند و با همگان در میان بگذارند.
نظرها
mashang
پیش بسوی اعتصاب عمومی واژگونی قهرآمیز خلافت نظامی شیعه
عباس
دیگر ملت سیر شده اند از نداشتن ها . دیگر مردم سیراب گشته اند از بهشت برین واین صدا ها برای رها شدن از یک شکم سیری نا دیدنیست آری همان نبودن های خیالی که وعده اش را همیشه می دادند و خود می دانستند نیست . و اکنون ملت دارد سوال می کند که چه بکند تا رها شود . آیا جوابی خواهد گرفت ؟
کارو
این تحلیل ها خیلی تهران محور است. حتی یک کلمه دربارۀ کردستان نوشته نشده است. این در حالی است که از 96 به بعد قلب جنبش دیگر در شهرستان ها تپیده است. هم اکنون در کردستان معترضان را با گلولۀ سربی نشانه میروند، در تهران با گلولۀ پلاستیکی و در بسیاری از شهرها اصلاً نشانه نمی روند! سردرگمی نیروهای سرکوب مخصوصاً در روز اول بسیار مشهور بود و معلوم بود که تصور این حجم از حمایت مردم از فراخوان عمومی را نداشتند.