در کردستان چه میگذرد: نمونهٴ مریوان
فضای اجتماعی و وضعیتِ عمومی روانی شهر مریوان این روزها در حال دگرگونی است. امیدها بار دیگر زنده شدهاند. اعتصاب و اعتراض هر دو با هم پیش میروند.
در تداومِ اعتراضها به قتلِ حکومتی ژینا (مهسا) امینی، که جرقهای شد برای اعتراضاتِ سراسری ضدحکومتی، کردستان همچنان یکی از مناطقِ پیشتاز در مبارزه است. شهرِ مریوان با وجودِ وضعیتی شبیه به حکومت نظامی همچنان یکی از کانونهای اعتراض و اعتصاب است.
اعتصاب، چاشنی اعتراض
از ابتدای اعتراضها به قتلِ حکومتی ژینا (مهسا) امینی، که از اواخرِ ماه شهریور آغاز شد، این دومین باری بود که حزبهای کردستان با پشتوانه مردمی و مدنی فراخوان اعتصاب عمومی دادند. فراخوانِ دوم برای روز شنبه، ۹ مهر بود. این بار هم اعتصابی پیروزمندانه در بیشتر شهرهای کردستان و در مریوان انجام شد، آن هم در حالی که بیشترِ مغازهدارانِ ردهپایینِ بازار این روزها دغدغه اجاره خانه، اجاره مغازه و درآمد و معیشتشان را دارند و پیوستن به اعتصاب و تعطیل کردنِ کار و کاسبی میتواند در کوتاهمدت به زیانشان باشد. در کنارِ این، تهدیدها و ارعابهای حاکمیت هم همیشه بخشی از پیامدهای اعتصاب برای بازاریان بوده است.
بازاریانِ شهرِ مریوان هم در روزِ شنبه ۹ مهر ۱۴۰۱، در پاسخ به فراخوانِ اعتصاب در کردستان، برای دومین بار بازار را به طور کامل به تعطیلی کشاندند و تمامی پیامدهای آن را به جان خریدند. پس از این اعتصاب، ارگانهای امنیتی پیامکهای تهدیدآمیزی برای بیشترِ بازاریان فرستادهاند و آنها را به پلمپ کردنِ مغازههایشان تهدید کردهاند.
گفتوگو با بازاریان هم در جریان بود. برخی از مغازهدارانی که به دلیلِ اضطرار و اضطرابِ مالیشان میخواستند روز شنبه مغازههایشان را باز کنند، با گفتوگو از تصمیمشان منصرف شدند. یک نوع همدلی بیسابقه این روزها در حال شکلگیری است.
اعتصابِ ویژه
اعتصابِ عمومی در مریوان و سایر شهرهای کردستان سابقهای طولانی و پر تعداد دارد. یک بازاری کهنهکار در مریوان از تفاوتِ اساسی این دوره از اعتصاب با اعتصابهای پیشین میگوید:
«ما چندین بار تا حالا اعتصاب کردیم. یادمه آخرین بار به خاطر بستنِ مرز اعتصاب کردیم. ولی دفعههای پیش اعتصاب این جوری بود که همه اول صبح میومدیم توی پاساژ و بعدش تصمیم میگرفتیم که برگردیم و تعطیل کنیم. ولی این بار اصلا کسی از اول صبح هم نیومد. من عمدا صبح اومدم ببینم وضعیت چه جوریه. اصلا هیچکسی نبود و از همون اول صبح همهجا تعطیل بود.»
اگرچه فراخوان عمومی اعتصاب برای روز شنبه اعلام شده بود، اما درصدِ قابل توجهی از بازاریان شهر مریوان در روز یکشنبه، ۹ مهر هم به شکلی خودجوش و خودخواسته همچنان در اعتصاب بودند. در روز یکشنبه هم بازار اصلی مریوان در اعتصابی ۶۰ درصدی بود. درابه بیشترِ پاساژها نیمهبرافراشته بود و خیلیهای دیگر هم با مشاهده وضعیت نیمهتعطیلی بازار، بعد از ظهر به سر کارهایشان بازنگشتند.
همرسانی اعتراضها پس از اعتصاب
اعتصاب در شرایطی با موفقیت به انجام رسید که همزمان اعتراضهای خیابانی آغشته به خون هم در سراسر ایران در جریان است.
در روز شنبه ۹ مهر ۱۴۰۱، پس از طی شدنِ یک روز تعطیل در مریوان، مقدمه یک اعتراض خیابانی هم در حد فاصل میدان سرباز تا محله «کوره موسوی» توسطِ چند زن و دختر جوان فراهم شد. آنها با درآوردنِ هماهنگِ روسریهایشان در خیابان توجه دیگر مردم معترض را جلب کردند و با وجودِ تعطیلی شهر، یک اعتراض عمومی فراگیر هم آغاز شد، ابتدا در کوره موسوی وسپس در فلکه دارایی در محله دارسیران.
همان طور که انتظار میرفت، به زودی اعتراضِ مردمی از جانب نیروهای سرکوب به خشونت کشیده شد. با تفنگ به مردم حمله کردند. نیروهای سرکوب اینبار حتی در محلهها هم مردم معترض را رها نکردند و مشخصا تا آخرین نقطه مسکونی محله کوره موسوی آنها را دنبال کردند و به سمتشان تیراندازی کردند.
بسیاری از معترضان برای نجات جانشان به کوه پشتِ محله پناه بردند و از آنجا فرار کردند. در جریانِ این درگیریها، مختار احمدی یکی از جوانانِ حاضر در اعتراضها با شلیک گلوله جنگی از جانب نیروهای سرکوب جانش را از دست داد.
همچنین گفته شده در جریان این درگیریها داوود عبداللهی رئیس یگان امداد انتظامی مریوان هم کشته شده. هنوز نمیتوان با اطمینان گفت که این سرهنگِ انتظامی را معترضان کشته باشند.
از ابتدای اعتراضهای اخیر تا روز شنبه ۹ مهر، در مریوان دهها فعالِ اجتماعی هم بازداشت شدهاند. خبات ویسی، شهریار افسری، اوین راستی، مجتبی برتنی، سینا ایرانیپور و فؤاد دلانگیز از جمله بازداشتشدگانی هستند که اطلاعِ دقیقی از وضعیت و محلِ بازداشت و نگهداری آنها در دسترس نیست. بیشتر آنها را شبانه و با توسل به خشونت از خانههایشان بیرون کشیدهاند. تعداد دیگری هم در روز شنبه زخمی و بازداشت شدهاند که هنوز مشخصاتشان عمومی نشده.
زمزمه امید
فضای اجتماعی وضعیتِ عمومی روانی شهر مریوان این روزها در حال دگرگونی است. امیدها بار دیگر زنده شدهاند. اعتصاب و اعتراض هر دو با هم پیش میروند. بارِ دیگر شعرها و سرودهایی که سالها پیش بر سر زبانها بود و در دلها جا خوش کرده بود، کوچه و خیابان زمزمه میشوند. شعرهایی که چند دهه پیش توسط شاعرِ مبارزه، احمد بازگر سروده شد و توسط ناصر رزازی، نجمالدین غلامی، کالی آتشی و دیگران اجرا شد، امروز معنایی دوباره یافتهاند و بر سرِ زبانها افتادهاند. بحثِ اعتراضها و اخبارِ مربوط به کشتهها و زخمیها و دستگیرشدهها به بحثِ روز در عرصه عمومی و حتی باشگاههای ورزشی تبدیل شده و «سیاست» در معنای اصیلِ آن در حال بازگشت به زندگی مردم کوچه و بازار و مسائلشان است.
نظرها
نظری وجود ندارد.