دیدگاه
ابراز خشم، توجیهکننده شعارهای در اصل زنستیزانه نیست
فرزانه راجی – شعارهایی چون «سبزی پلو با ماهی....» به هیچ رو زیبنده جنبشی نیست که شعار محوری آن «زن، زندگی، آزادی» است.
این روزها در میدانهای مبارزه، بر دیوارهای شهر، در رسانهها و... شاهد «شعار»هایی هستیم که هر انسان آزادیخواه، برابریطلب و مترقی را مشمئز میکنند: «سبزی پلو با ماهی....»، «نه اینوری نه اونوری...»، «توپ، تانک، نفربر....» و...
برخی از دیوارهای شهر فقط تجلیگاه فرهنگی مردسالارانه و جنسیتزده شدهاند، گویی هدف تحقیر بدن زنان و ایضا مردان است. و مخالفان این فرهنگ و روش مردسالارانه و جنسیتی مجبورند به جای نوشتن و نقش شعارهای آزادیخواهانه، ضدتبعیض، مترقی و هدفمند خود بر دیوارها رنگ و وقت خود را خرج محو کردن این الفاظ رکیک و زننده کنند که تن و بدن زنان و مردان را به سخره میگیرد، خرج فحاشیهایی بکنند که به عنوان شعار ساخته شدهاند. اینها الفاظی رکیک، بیمحتوا و عمدتا مردسالارانه، زنستیزانه، جنسیتی، یا بهطور کلی «سالارانه»اند که حتی نمیتوان آنها را در مقوله هجو و هزل هم ردهبندی کرد.
فلسفهی شعار در واقع تبلیغ و ترویج آرمان، خواسته، هدف، تاکتیک و یا استراتژی یک جنبش در کوتاهترین شکل ممکن است. بدیهی است که این شعار برای جلب مخاطبان باید آهنگین هم باشد اما هر بیت و مصرع کوتاه و آهنگینی شعار نیست. تبلیغ وقاحت، فحاشی، پردهدری، به سخره گرفتن آرمانها، مطالبات و انسانها و... با تبلیغ انقلابیگری و قهرانقلابی بسیار تفاوت دارد. این گونه «شعار»ها لزوما بیانگر خشم، ناشی از آن و ناگزیر نیستند بلکه فقط از کسانی برمیآید که حتی در خوشی و شادی هم اکثر شوخیها و لطیفههایش جنسیتی (تحقیر تن زنان و مردان) و یا تحقیر و تمسخر ملیتها، قومیتها و اقلیتهاست.
کسانی که این «شعار»ها را میدهند دو دستهاند:
- اول آنانی که عامدانه تلاش دارند زنان و دختران را با تحقیر و تمسخر از این خیزش که رنگ و محتوای زنانه دارد حذف کنند، چرا که احساس میکنند انقلابی که با نام زنان شروع شده توهین به «مردانگی» آنهاست و یا با منافع طبقاتی و گروهی آنها در تضاد است.
- و دوم آنانی هستند که بنا بر فرهنگ مردسالارانه و سالارانهای که در آن رشد کردهاند برای ابراز خشم به تحقیرهای جنسیتی، قومیتی، ملیتی و... میپردازند، همچون کسانی که هر روز در دعواهای توی ترافیک به جای مخاطب قرار دادن طرف دعوایشان مادر و خواهر او را تحقیر میکنند.
این دسته چه بسا ناخودآگاه و نادانسته و از روی «خشم» همان روالی را پیش گرفتهاند که همواره و در طول زندگی به هنگام خشم پیش میگرفتهاند. اما اگر میخواهیم با انقلاب پیشرو همراه شویم باید این رخت را از تن به در کنیم.
نمیتوان شعار «زن، زندگی، آزادی» داد و باز به سبک و سیاق مردسالارانه و زنستیزانه رفتار کرد. نمیتوان با شعارهای مردسالارانه برعلیه مردسالاری مبارزه کرد، این نقض غرض است، برای آزادیخواه، برابری طلب و فمینیست بودن باید انسانی دیگر شویم.
نظرها
سیاوش راجی
شعار زن. زندگی. آزادی. دموکراسی. شورایی شعار انقلاب است.
رویا
ما شاهد باور عمیقی در این انقلاب هستیم و نباید نادیده گرفت که دسته سومی هم هست که از رژیم پول میگیرد تا دیوار نوشته ها و شعارها را مخدوش کند.
خوزه
من با کلمات « رکیک » هیچ مشکلی ندارم. هر کلمه بار مفهومی دارد و محتوای اجتماعی مفهومی که پیش می گذارد و قابلیت آن برای شکل دادن فرهنگ اجتماعی و بخصوص رابطه ی اجتماعی یی که آنرا تحکیم یا تحقیر می کند است که مهم وقابل توجه و بحث است. یکسری از این مفاهیم «رکیک» به هیچ بهانه یی قابل توجیه نیست. هرکس به هر دلیل به آن متوسل شود. در زبان عامه آمریکایی « مادر فاکر» فحش بسیار خوبی است ولی ما مترادف آنرا در فارسی نداریم. در فارسی در عوض «مادر قهبه» داریم که مردم «عادی» به طرفی که میخواهند تحقیرش کنند ناسزا نمی گویند بلکه به مادر و خواهرش ناسزا می گویند. مادر فاکر به فارسی میشود : کسی که مادر خودش را می گاید !! و این تحقیر خود طرفی است که به او ناسزا می گویی، یعنی صفتی را به خودش نسبت می دهی که فکر می کنی برازنده اش هست. سپاهی ها و خامنه یی و طرفداران این رژیم و ستمگران بطور کلی مادرفاکر کمشان هم هست، گاهی گلوله ای در شقیقه مناسبترین است !