ارتباط ناشناخته. ارتباط بدون سانسور. ارتباط برقرار نمی‌شود. سایت اصلی احتمالاً زیر سانسور است. ارتباط با سایت (های) موازی برقرار شد. ارتباط برقرار نمی‌شود. ارتباط اینترنت خود را امتحان کنید. احتمال دارد اینترنت به طور سراسری قطع شده باشد. ادامه مطلب

جوانان و رهبری اعتراضات: خودمان با عقل جمعی تصمیم می‌گیریم

نوجوانانی که از پیش‌برندگان جنبش اعتراضی «زن، زندگی آزادی» هستند، درباره رهبری جنبش چه فکر می‌کنند؟

از دی ماه ۱۳۹۶ که اعتراض‌های خیابانی به خون شهروندان ایرانی آغشته شد، گفتمان عبور از جریان اصلاحات شکل گرفت و گذار از آن به امری بدیهی بدل شد. در عین‌ حال اما این شائبه مطرح بود که اعتراض‌های بی‌رهبر به جایی نمی‌رسند.

سرکوب مخالفان و معترضان در همان سال و دو سال بعد در آبان ماه ۱۳۹۸، به این ایده گذار قوت بخشید اما اعتراضات ۱۴۰۱ که با کشته‌شدن مهسا امینی به دست عوامل نیروی انتظامی آغاز شد، جریانی را شکل داد که پیشروانش زنان و دختران، به ویژه نوجوانان دهه‌ هشتادی هستند. 

گفتمان غالب این نسل، عبور از تحجر و -حتی- استقلال از نسل‌های پیشین است. آن‌ها در مباحثه با نسل‌های پیش از خود بر این نکته تاکید می‌کنند که نگرانِ نبودِ رهبر نیستند چون هر یک از آنان برای ایرانِ پس‌ از جمهوری‌ اسلامی رهبری بالقوه‌اند. اما آیا این چشم‌انداز، روشن و امیدوار کننده خواهد بود؟

آیدا س، در این مورد بسیار مصمم است. او به «زمانه» می‌گوید:

«من نبود رهبری را در این دوره، بحران نمی‌دانم. ما نسل توئیتر و اینستاگرام هستیم. خودمان با عقل جمعی تصمیم می‌گیریم و به رهبر خاصی نیاز نداریم. فکر می‌کنید چه‌طور هشت هفته مردم کف خیابان‌اند؟ اگرچه جمهوری اسلامی اینترنت را قطع کرده اما همچنان که آن‌ها بلدند چه طور تحریم‌ها را دور بزنند، ما هم بلدیم اینترنت را دور بزنیم.»

او که دانشجوی سال اول عمران است، بیشتر نگران گسستن اتحاد مردم در اثر تهدید و ارعاب مقام‌های جمهوری اسلامی‌ست. آیدا تاکید می‌کند:

«دوستان من گول این حرف‌ها را نخورید؛ آقای اژه‌ای رییس قوه‌ قضاییه یک روز می‌آید می‌گوید آماده‌ شنیدن حرف‌های ماست و روز بعدش به قاضی‌های زیردستش دستور می‌دهد قوی برخورد کنند و حکم‌های سبک ندهند.»

آیدا می‌گوید:

«رهبر جمهوری اسلامی هر وقت سخنرانی می‌کند، خون‌های بیشتری کف خیابان می‌ریزد. این آدم‌ها نه اصلاح‌پذیرند نه لایق گفت‌وگو.»

برآیند خواست همه‌ مردم

نازنین زهرا، متولد ۱۳۸۴ و دانش‌آموز سال آخر دبیرستان است. او به زمانه می‌گوید:

«توی کتاب‌های تاریخ چیزی که به خورد ما می‌دهند این است که در سال ۵۷ که انقلاب اسلامی شکل گرفت،  ریشه‌هایش دینی و ایدئولوژیک بود اما الان دیگر دین وایدئولوژی کاربردی ندارد. به نظر من دو دستگی مردم به دلیل اعتماد به نفس بالای دسته‌ دوم است. چون اسلحه دارند. همان‌ها که دارند ما و هم‌کلاسی‌هایمان را سرکوب می‌کنند. اما آن‌ها هم تعدادشان کمتر است هم ترسشان بیشتر. برای همین است که ما دانش‌آموزان را می‌زنند و توی مدرسه‌مان گاز اشک‌آور شلیک می‌کنند. من خودم در یک خانواده‌ مذهبی به دنیا آمده‌ام اما دیگر کسی در خانواده‌ ما این حکومت را دینی و ایدئولوژیک نمی‌داند بلکه حکومت یک مافیای قاتل است.»

نازنین اعتقاد دارد:

«ما به رهبری نیاز داریم که برآیند خواست مردم باشد. در جامعه‌‌ای که امکان برگزاری انتخابات آزاد باشد مردم بهترین فرد را انتخاب می‌کنند. مطمئن باشید.»

وقت سیاست بازی نیست! 

برخی شهروندان اما اعتراضات خیابانی را نتیجه‌ هیجاناتی می‌دانند که با القای رسانه‌ها شکل گرفته.

آنیتا دستوری، روان‌پزشک، به زمانه می‌گوید:

«بخشی از اعتراضات می‌تواند جنبه‌ هیجان داشته باشد. مثلا آتش زدن کیوسک ماموران انتظامی. اما این اعتراضات فراتر از هیجان‌های عادی و روزمره هستند. مرگ مهسا امینی یک تلنگر به وجدان عمومی جامعه بود. خوشبختانه این وجدان بیدار شد. ما در خانواده به یک بچه‌ پنج‌ ساله اجازه می‌دهیم لباسش را خودش انتخاب کند، اسباب‌بازی‌هایش را خودش انتخاب کند. پس وقتی بزرگ‌تر شد و نوجوان شد، آن‌وقت چه‌طور می‌توانیم توی سرش بزنیم که حجاب داشته باش؟ وقتی دوپارگی و شکاف میان خانواده و جامعه را می‌بیند، دچار تضادی می‌شود که هر روز شدت می‌گیرد. برای همین است که حالا دانش‌آموزان دبیرستانی آمده‌اند در خیابان و شعار می‌دهند.»

این روان‌پزشک در ادامه هشدار می‌دهد:

«ما باید جلوی خشونت را بگیریم. الان بیش از ۴۰ کودک در جریان اعتراضات کشته شده‌اند. ما نباید اجازه دهیم تعداد قربانیان کودک و نوجوان بیشتر بشود. ما مسوول جانشان هستیم. پس اجازه ندهیم در این شرایط مدرسه بروند. »

به گفته دستوری، وقتش نیست بچه‌ها وارد سیاست بشوند چون هنوز از لحاظ شناختی کامل نیستند اما:

«این جوشش و هیجانی که الان در مدارس می‌بینیم حقشان است منتها آن‌ها که بچه‌ها را دستگیر می‌کنند و به بازداشتگاه یا کانون اصلاح وتربیت می‌فرستند و ادعا می‌کنند با کمکِ روانشناسان اصلاحشان می‌کنند، هم کارشان اشتباه است هم دروغ می‌گویند. جای بچه مدرسه است و حقش تفریح و بازی با هم‌کلاسی‌ها.»

دختران دانش‌آموز: به نام آزادی، آبان ۱۴۰۱
دختران دانش‌آموز: به نام آزادی، آبان ۱۴۰۱

دستوری به زمانه می‌گوید:

«مسلما ما نمی‌توانیم جلوی آن‌ها را بگیریم که مثلا به خیابان نرو، یا حجاب سرت کن. او گوش نمی‌کند. منتها جمهوری اسلامی سابقه‌ عجیب وغریبی در قربانی کردن نوجوانان در جنگ دارد. تبلیغات و پروپاگاندای نظامی خیلی از بچه‌ها را از خانواده جدا کرد. آن‌ها به جبهه رفتند و شهید شدند. این بچه‌ها همان بچه‌ها هستند. مسلما درگیر هیجان می‌شوند و حق دارند هیجانشان را بروز بدهند. ما به دختری که بعد از دیدن یک فیلم یا خواندن یک کتاب گریه می‌کند یا می‌خندد نمی‌گوییم هیجانت را بروز نده. این مقام‌های جمهوری اسلامی هستند که باید مراقب بچه‌ها باشند. حالا دیگر کم شدن هر تار موی این بچه‌ها با مسوولیت جمهوری اسلامی خواهد بود. البته ما پدر و مادرها هم باید جلوی قربانی‌ شدنشان را بگیریم. به جز آن این بچه‌ها در معرض آسیب‌های شدید روانی هستند. نگذاریم فشار روانی آن‌ها را از پا در بیاورد.»

این روان‌پزشک اما در اظهارنظری شخصی درباره این‌که آیا می‌توان رهبری اعتراضات و جامعه را به نوجوانان سپرد، می‌گوید:

«این بزرگسالان‌ هستند که باید رهبری جامعه و اعتراضات را داشته باشند. در خانواده که کوچک‌ترین جامعه است، آن‌ها رئیس نیستند. چون همان‌طور که گفتم، آن‌ها از لحاظ شناختی به تکامل نرسیده‌اند و اگر قرار باشد این اتفاق بیفتد، باز طبق گفته‌ خمینی می‌شود که گفت رهبر ما آن طفل ۱۳ ساله‌‌ای‌ست که نارنجک به خود بست و زیر تانک رفت. دقیقا در همین جمله سوءاستفاده از احساسات و هیجان‌های نوجوانان برای پر کردن جبهه‌ها دیده می‌شود.»

نمی‌خواهم تاریخ‌ساز ج.ا. باشم!

در فایل صوتی منتشر شده از یکی از بچه‌های دبیرستان شاهدِ اردبیل، صدای دخترکی را می‌شنویم که به زور و همراه همکلاسی‌هایش به یک مراسم برده شده. او می‌گوید که برای خواندن دوباره‌ سرود «سلام فرمانده»، با دیگر دانش‌آموزان به عالی‌قاپو برده‌ شده؛ همان‌جا که اعتراض‌های مردم در آن‌جا شکل گرفت.

این دختر جوان می‌گوید:

«مجبورمان کردند. انگار ما بازیچه ‌بودیم و تنها ما نبودیم. و گفتند از شبکه‌‌ سبلان زنده پخش می‌شود با عنوان ما زنان قدرتمندِ تاریخ‌ساز. گم‌ شوید! من تاریخ نمی‌خواهم بسازم. من آمده‌ام نشسته‌ام روی صندلی، پشت نیمکت که درس بخوانم و نمی‌خواهم بازیچه‌ سیاسی شما بشوم. ما را نشان می‌دهید که موافق زیاد دارید؟ کی گفته ما موافق شماییم؟»

ع. شیبانی، دبیر دبیرستان است. او این نسل را یک نسل شگفت‌انگیز می‌نامد که برای رسیدن به خواسته‌هایشان دارند می‌جنگند.

شیبانی می‌گوید:

«ما آرمان‌گرا بودیم. حتی با وجود این‌که بعدها فهمیدیم گول تبلیغات جمهوری اسلامی را خورده‌ایم. این همه دم از آزادگی می‌زدیم و آرمان‌گرایی .... بفرمایید! این هم آزادگی. با آن چه می‌کنید؟ چه‌طور با آن برخورد می‌کنید؟ من نمی‌توانم جلوی پسرم پوریا را بگیرم که به خیابان نرود. اما حداقل کاری که می‌توانم بکنم این است که با او همراه بشوم و سپر بلایش بشوم. بگویم کسی که می‌خواهد به او آسیب بزند، اول باید از روی جنازه‌ من رد بشود.»

او در ادامه می‌گوید:

«یا می‌توانم در را به رویش ببندم و بگویم اگر می‌خواهی بروی بیرون باید اول از روی جنازه‌ من رد شوی. اما نمی‌شود جلوی این بچه‌ها را گرفت. این‌ها خودشان را در قبال کشورشان، مردمشان، آب و خاک وسرزمینشان مسوول می‌دانند و برای همین می‌روند توی دل حادثه.»

شیبانی با دکتر دستوری هم‌نظر است:

«من موافق نیستم که بچه‌ها وارد سیستم کلان سیاست بشوند. به تاریخ نگاه کنید. همین بچه‌های ۱۹-۲۰ ساله بودند که دولت‌های اوایل انقلاب را شکل دادند. همین [ابراهیم] رئیسی آن موقع مگر چند سالش بود؟ چه‌قدر تحصیلات داشت؟ همه‌شان همین بودند. رجایی وقتی رییس‌جمهوری شد چند سالش بود؟ مسلما نه تجربه‌ای داشتند نه تخصصی. فقط به قول نظام تعهد داشتند و تاریخ نشان داد که این کافی نیست.»

شیبانی در عین حال بر این باور است که:

«حالا اگر بخواهید بگویید زمام امور کشور را قرار است بدهند به بچه‌های شریف یا پلی‌تکنیک یا فلان دانشگاه و بهمان دانشکده، قابل قبول است. آن‌ها تخصص دارند.»

سها که یک متولد ۱۳۸۱ و دانشجوی فلسفه است اما تنها در یک جمله به زمانه می‌گوید:

«از من فقط همین یک جمله را به یاد داشته باشید: انقلابی که در کف خیابان شکل می‌گیرد، رهبرش را همان‌جا در کف خیابان پیدا می‌کند.»

در همین زمینه

این مطلب را پسندیدید؟ کمک مالی شما به ما این امکان را خواهد داد که از این نوع مطالب بیشتر منتشر کنیم.

آیا مایل هستید ما را در تحقیق و نوشتن تعداد بیشتری از این‌گونه مطالب یاری کنید؟

.در حال حاضر امکان دریافت کمک مخاطبان ساکن ایران وجود ندارد

توضیح بیشتر در مورد اینکه چطور از ما حمایت کنید

نظر بدهید

در پرکردن فرم خطایی صورت گرفته

نظرها

  • فرهاد - فرهادیان

    انگار این افراد بزرگ سال هیچوقت نگاهی به کتابها و آموزش دانش اموزانشان نکرده اند همه ی این کتابها بقول آن دانش آموز پر است از چرندیاتی که در مورد تاریخ و سیاست است بعد از دانش آموز انتظار دارید در مورد سرنوشت خودش نظر نداشته باشد ؟ شورای دانش آموزان و شورای معلمان در آینده ی نزدیک باید وزارت آموزش و پرورش را اداره کنند انها باید بتوانند در کلاسهای درسشان آزاد باشند اما بزرگسالان باید از کودکان در هر شرایط سنی مراقبت کنند باید مانع آموزش های دینی در هنگام کودکی آنها شوند و استقلال و هویت و حق انتخاب آنها باید کاملا در شرایط آزاد صورت پذیرد یعنی پدر و مادر هم حق تحمیل عقاید خودشان را ندارند حکومتی که بجای مراقبت از کودکان انها را می کشد و سرکوب می کند باید هر چه سریعتر سرنگون شود .